علت اصلی انحراف مسلمانان از عدل اسلامی چه بود؟
وقتی این [پرسش] مطرح می شود که چرا با اینکه در اسلام این قدر به اصل عدالت توصیه شده، به آن عمل نشد و بلکه طولی نکشید که جامعه اسلامی سخت دچار بی عدالتی شد و انواع بی عدالتی ها و تبعیض ها به وجود آمد؟ آن چیزی که زود به فکر همه می رسد، این است که مسئول این کار عده ای از خلفا بودند و آنها سبب شدند که این دستور، خوب اجرا و تنفیذ نشد؛ زیرا این دستور، اول باید از طرف خلفا و [رهبران] مسلمین [اجرا] بشود و آنها سوء نیت داشتند و شایستگی آن مقام بزرگ را ندانستند. [ازاین رو،] مانع اجرا و تنفیذ این اصل شدند و در نتیجه، در جامعه اسلامی انواع بی عدالتی ها و تبعیض ها به وجود آمد. این جواب درست است [، ولی] یکی از علت ها این بود که آنها که می بایست اجرا کنند، اجرا نکردند و برضد آن عمل کردند. تاریخ خلفای اموی و عباسی گواه صادق این مطلب است. [البته] تمام علت این نیست. یک علت مهم دیگر هم هست که اثرش از علت اول، اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست و آن علت این است که اصل عدل در اسلام از طرف عده ای از پیشوایان و علمای اسلام بد تفسیر و توضیح داده شد و با آنکه عده دیگری در مقابل آنها مقاومت کردند، فایده ای نکرد و دسته اول پیش بردند. یک قانون خوب و عالی، در درجه اول باید خوب تفسیر شود و در درجه دوم باید خوب اجرا و تنفیذ گردد. اگر خوب تفسیر نشود، فرضا آنها که متصدی اجرا و تنفیذ هستند، بخواهند خوب اجرا کنند، فایده ندارد؛ زیرا همان[گونه] اجرا می کنند که تفسیر شده و اگر هم قصد خوب اجرا کردن نداشته باشند، برای آنها چه بهتر. وقتی متصدیان تفسیر قانون، مطابق با نیات سوء اجرا کنندگان تفسیر کردند، [در عمل] خدمتی به آنها کرده اند و آنها را از زحمت و دردسر مردم نجات داده اند؛ خواه آنکه تفسیر کنندگان از اول قصدشان این باشد که به قانون و مردم خیانت کنند و یا [چنین] قصدی نداشته باشند [و ]فقط روی کج فهمی بد تفسیر کنند. در تفسیر، اصل عدل همین طور شد. [اغلب افراد] و شاید همه کسانی که در اسلام منکر این اصل شدند، سوء نیتی نداشته اند. فقط روی قشری فکر کردن و متعبدمآبانه فکرکردن، مسلمانان را به این روز انداخت. این بود که برای اسلام دو مصیبت پیش آمد: یکی مصیبت سوء نیت در اجرا و تنفیذ که از همان اوایل در اثر قرارنگرفتن چرخ خلافت روی محور اصلی خود، به صورت تفضیل نژاد عرب بر غیرعرب و تفضیل قریش بر غیر قریش و به صورت آزاد گذاشتن دست عده ای در حقوق و اموال و محروم کردن عده دیگر پیش آمد. قیام حضرت علی علیه السلام در خلافت بیشتر برای مبارزه با این انحراف بود و بالاخره هم منجر به شهادتش شد و بعد هم در زمان معاویه و خلفا [ی دیگر ]شدت یافت؛ مصیبت دیگر از طرف عده ای قشری مآب و متعبد مآب وارد شد که روی یک سلسله افکار خشک به یک نوع تفسیرهای کج پرداختند که آثارش هنوز هم باقی است. منبع : بیست گفتار، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 24 26.
عنوان سوال:

علت اصلی انحراف مسلمانان از عدل اسلامی چه بود؟


پاسخ:

وقتی این [پرسش] مطرح می شود که چرا با اینکه در اسلام این قدر به اصل عدالت توصیه شده، به آن عمل نشد و بلکه طولی نکشید که جامعه اسلامی سخت دچار بی عدالتی شد و انواع بی عدالتی ها و تبعیض ها به وجود آمد؟ آن چیزی که زود به فکر همه می رسد، این است که مسئول این کار عده ای از خلفا بودند و آنها سبب شدند که این دستور، خوب اجرا و تنفیذ نشد؛ زیرا این دستور، اول باید از طرف خلفا و [رهبران] مسلمین [اجرا] بشود و آنها سوء نیت داشتند و شایستگی آن مقام بزرگ را ندانستند. [ازاین رو،] مانع اجرا و تنفیذ این اصل شدند و در نتیجه، در جامعه اسلامی انواع بی عدالتی ها و تبعیض ها به وجود آمد. این جواب درست است [، ولی] یکی از علت ها این بود که آنها که می بایست اجرا کنند، اجرا نکردند و برضد آن عمل کردند. تاریخ خلفای اموی و عباسی گواه صادق این مطلب است.
[البته] تمام علت این نیست. یک علت مهم دیگر هم هست که اثرش از علت اول، اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست و آن علت این است که اصل عدل در اسلام از طرف عده ای از پیشوایان و علمای اسلام بد تفسیر و توضیح داده شد و با آنکه عده دیگری در مقابل آنها مقاومت کردند، فایده ای نکرد و دسته اول پیش بردند. یک قانون خوب و عالی، در درجه اول باید خوب تفسیر شود و در درجه دوم باید خوب اجرا و تنفیذ گردد. اگر خوب تفسیر نشود، فرضا آنها که متصدی اجرا و تنفیذ هستند، بخواهند خوب اجرا کنند، فایده ندارد؛ زیرا همان[گونه] اجرا می کنند که تفسیر شده و اگر هم قصد خوب اجرا کردن نداشته باشند، برای آنها چه بهتر. وقتی متصدیان تفسیر قانون، مطابق با نیات سوء اجرا کنندگان تفسیر کردند، [در عمل] خدمتی به آنها کرده اند و آنها را از زحمت و دردسر مردم نجات داده اند؛ خواه آنکه تفسیر کنندگان از اول قصدشان این باشد که به قانون و مردم خیانت کنند و یا [چنین] قصدی نداشته باشند [و ]فقط روی کج فهمی بد تفسیر کنند.
در تفسیر، اصل عدل همین طور شد. [اغلب افراد] و شاید همه کسانی که در اسلام منکر این اصل شدند، سوء نیتی نداشته اند. فقط روی قشری فکر کردن و متعبدمآبانه فکرکردن، مسلمانان را به این روز انداخت. این بود که برای اسلام دو مصیبت پیش آمد: یکی مصیبت سوء نیت در اجرا و تنفیذ که از همان اوایل در اثر قرارنگرفتن چرخ خلافت روی محور اصلی خود، به صورت تفضیل نژاد عرب بر غیرعرب و تفضیل قریش بر غیر قریش و به صورت آزاد گذاشتن دست عده ای در حقوق و اموال و محروم کردن عده دیگر پیش آمد. قیام حضرت علی علیه السلام در خلافت بیشتر برای مبارزه با این انحراف بود و بالاخره هم منجر به شهادتش شد و بعد هم در زمان معاویه و خلفا [ی دیگر ]شدت یافت؛ مصیبت دیگر از طرف عده ای قشری مآب و متعبد مآب وارد شد که روی یک سلسله افکار خشک به یک نوع تفسیرهای کج پرداختند که آثارش هنوز هم باقی است.
منبع : بیست گفتار، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 24 26.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین