مرحوم شیخ مفید از دختری برای امیرالمؤمنین(ع)، به نام ام کلثوم یاد کرده است،[1] ولی دیگر مورخان، چون: طبری،[2] ابن شهرآشوب[3] و ابن ابیالحدید،[4] دو دختر به نام ام کلثوم برای امیرالمؤمنین(ع) نام بردهاند: یکی امکلثوم کبری، دختر فاطمه(س)، و دیگری ام کلثوم. نامی از همسر دیگر که به امکلثوم صغری موسوم و معروف بوده است؛ البته نام امکلثوم کبری را، زینب صغری نیز گفتهاند که امکلثوم کنیهاش بوده است. اما دربارهی این که امکلثوم کبری، دختر حضرت فاطمه(س)، چه زمانی از دنیا رفته است، ابن اثیر،[5] ابن حجر عسقلانی[6] و قرطبی[7] گفتهاند: که این امکلثوم در زمان حیات امام حسن(ع)، یعنی قبل از سال 50 هجری، از دنیا رفته است، ولی ابن شهرآشوب گفته است که امکلثوم پس از عمر، با عون، محمد و عبدالله پسران جعفرطیار یکی پس از مرگ دیگری ازدواج کرده است که قطعاً ازدواجش با عبدالله همسر زینب کبری(س) پس از وفات آن بانو است.[8] ابن حجر عسقلانی نیز روایت دیگری را به این مضمون نقل کرده است. این دو تاریخ وفات باید متعلق به این دو امکلثوم باشد ،نه یکی از آنها؛ اما کدام یک زودتر وفات کرده است، سید محسن امین میگوید: امیرالمؤمنین(ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته است؛ امکلثوم کبری، دختر فاطمه(س)، قبل از واقعه کربلا از دنیا رفته و امکلثوم حاضر در کربلا، امکلثوم دوم، یعنی حضرت زینب صغری بوده است.[9] بنابراین، امکلثوم خواهر ابوینی حضرت زینب(س)، بنابر قول اقرب به صواب، قبل از واقعه کربلا و در زمان حیات برادرش امام حسن مجتبی(ع) از دنیا رفته است. و اگر از امکلثومی در واقعه کربلا اسم برده شده، غیر از امکلثوم، دختر فاطمه(س)، بوده است. پی نوشتها: [1]. الارشاد، شیخ مفید، موسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، سال 1416 ه، ج 1، ص 355. [2]. تاریخ الطبری، دارالکتب العلمیة، بیروت، طبع 2، سال 1408 ه، ج 3، ص 152. [3]. بحارالانوار، ج 42، ص 91. [4]. همان مأخذ. [5]. اسد الغابة، دارالشعب، بیروت، ج 7، ص 387. [6]. الاصابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج 4، ص 468. [7]. الاستیعاب فی هامش الاصابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج 4، ص 469. [8]. بحارالانوار، ج 2، ص 90. [9]. اعیان الشیعة، ص 327، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ج 1. منبع: نهضت عاشورا (تحریفها و شبههها)، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه (1381)
ام کلثومی که در کربلا حاضر بود، کدام ام کلثوم است و آیا ام کلثوم دختر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در واقعهی عاشورا بوده است یا خیر؟
مرحوم شیخ مفید از دختری برای امیرالمؤمنین(ع)، به نام ام کلثوم یاد کرده است،[1] ولی دیگر مورخان، چون: طبری،[2] ابن شهرآشوب[3] و ابن ابیالحدید،[4] دو دختر به نام ام کلثوم برای امیرالمؤمنین(ع) نام بردهاند: یکی امکلثوم کبری، دختر فاطمه(س)، و دیگری ام کلثوم. نامی از همسر دیگر که به امکلثوم صغری موسوم و معروف بوده است؛ البته نام امکلثوم کبری را، زینب صغری نیز گفتهاند که امکلثوم کنیهاش بوده است.
اما دربارهی این که امکلثوم کبری، دختر حضرت فاطمه(س)، چه زمانی از دنیا رفته است، ابن اثیر،[5] ابن حجر عسقلانی[6] و قرطبی[7] گفتهاند: که این امکلثوم در زمان حیات امام حسن(ع)، یعنی قبل از سال 50 هجری، از دنیا رفته است، ولی ابن شهرآشوب گفته است که امکلثوم پس از عمر، با عون، محمد و عبدالله پسران جعفرطیار یکی پس از مرگ دیگری ازدواج کرده است که قطعاً ازدواجش با عبدالله همسر زینب کبری(س) پس از وفات آن بانو است.[8] ابن حجر عسقلانی نیز روایت دیگری را به این مضمون نقل کرده است.
این دو تاریخ وفات باید متعلق به این دو امکلثوم باشد ،نه یکی از آنها؛ اما کدام یک زودتر وفات کرده است، سید محسن امین میگوید: امیرالمؤمنین(ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته است؛ امکلثوم کبری، دختر فاطمه(س)، قبل از واقعه کربلا از دنیا رفته و امکلثوم حاضر در کربلا، امکلثوم دوم، یعنی حضرت زینب صغری بوده است.[9]
بنابراین، امکلثوم خواهر ابوینی حضرت زینب(س)، بنابر قول اقرب به صواب، قبل از واقعه کربلا و در زمان حیات برادرش امام حسن مجتبی(ع) از دنیا رفته است. و اگر از امکلثومی در واقعه کربلا اسم برده شده، غیر از امکلثوم، دختر فاطمه(س)، بوده است.
پی نوشتها:
[1]. الارشاد، شیخ مفید، موسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، سال 1416 ه، ج 1، ص 355.
[2]. تاریخ الطبری، دارالکتب العلمیة، بیروت، طبع 2، سال 1408 ه، ج 3، ص 152.
[3]. بحارالانوار، ج 42، ص 91.
[4]. همان مأخذ.
[5]. اسد الغابة، دارالشعب، بیروت، ج 7، ص 387.
[6]. الاصابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج 4، ص 468.
[7]. الاستیعاب فی هامش الاصابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج 4، ص 469.
[8]. بحارالانوار، ج 2، ص 90.
[9]. اعیان الشیعة، ص 327، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ج 1.
منبع: نهضت عاشورا (تحریفها و شبههها)، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهی علمیه (1381)
- [سایر] چرا از ام کلثوم فرزند حضرت زهرا (س) در روضه عاشورا یاد نمی شود؟
- [سایر] آیا از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری غیر از حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما) در شام مدفون است؟
- [سایر] تعداد فرزندان حضرت زهرا(س) چند نفر بوده است؟ ام کلثوم که بوده؟ و سرانجام ایشان چه شده است؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر مردی دو زن به نام های فاطمه و زهرا داشته باشد، و از هر کدام دختری داشته باشد، و دختران آن مرد شوهر کنند، لطفاً بفرمایید: 1 آیا داماد آن مرد با هر دو زن او محرم هستند؟ مثلا حسن داماد فاطمه، با زهرا هم محرم است؟ 2 اگر شیر یکدیگر را خورده باشند، چطور؟ مثلا لیلا، که دختر فاطمه است، شیر زهرا را هم خورده باشد. آیا حسن که با فاطمه، مادر خانمش، محرم است، با زهرا که همسرش را شیر داده نیز محرم می شود؟3 اگر داماد دوّمی پیدا شود; مثلا حسین با سکینه ازدواج کند و سکینه فقط شیر مادرش را (که زهرا است) خورده باشد و شیر فاطمه را نخورده باشد، آیا حسین با فاطمه محرم می شود؟
- [سایر] سلام .آیا این درسته فرزندان حضرت علی و حضرت فاطمه چهار نفر بودن به نام های: امام حسن و امام حسین و حضرت زینب و حضرت محسن( که در شکم مادر سقط شدن) و حضرت ام کلثوم دختر حضرت علی از دیگر زنان ایشان بوده و یا اینکه لقب حضرت زینب است ؟تاریخ تولد حضرت ام کلثوم چه زمانی است و چرا در تقویم ایران نامی از تولد ایشان ثبت نشده؟
- [سایر] امام صادق(ع) با سه تعبیر، ایام محسنیه را سختتر و جانکاهتر از عاشورا معرفی میکنند: (و لا کیوم محنتنا بکربلا و ان کان یوم السقیفه و احراق النار علی باب امیر المؤمنین و الحسن و الحسین و فاطمه و زینب و ام کلثوم فضه و قتل محسن بالرفسه اعظم و ادهی و امرّ لانه اصل یوم العذاب)؛ هیچ روزی مانند محنت ما در کربلا نیست، اگرچه روز سقیفه و آتش به پا کردن بر در خانه امیر المؤمنین، حسن، حسین، فاطمه، زینب، امکلثوم و فضه (سلام الله علیهم) و کشتن محسن(ع) با لگد، بالاتر و سختتر و تلختر است؛ چرا که آن، اصل روز عذاب و سختی آن روز است. آیا این حدیث صحیح است؟
- [سایر] طبق اخبار موئق بفرمائید که حضرت زهرا(سلام الله علیها)درکوچه لگد وسیلی خورده است یادرآشوب سقیفه پشت درب.
- [سایر] چرا در عزاداری ها از حضرت امکلثوم نامی نمیبرند؟ مگر ام کلثوم نیز مانند حضرت زینب خواهر امام واز یاران او در کربلا نبوده است؟
- [سایر] دختر پیامبر (ص) فاطمه زهرا (س) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).