نزد رسول خدا (ص)و ائمه علیهم السلام، حفظ و بقای اسلام از هر چیز دیگری حتی جان و اموال و فرزندان شان مهمتر و ارزشمند تر بود. سکوت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در برابر غاصبان ولایت و متعرضان به اهل بیت نبوت و ضرب و شتم دخت گرامی پیامبر، حضرت زهرای مرضیه، صلح امام حسن علیه السلام در برابر معاویه و قیام و شهادت حضرت اباعبد الله (ع) و اسارت زنان و فرزندان بزرگوار آن حضرت، تقیه و تحمل زندان و آزارهای روحی و جسمی هر یک از ائمه علیهم السلام در طول دوران امامتشان، همه در جهت حفظ و بقای اسلام عزیز بوده است، و الا در هر زمانی از این همه ظلم و جور و بی انصافی درحق امامت و امت رسول خدا (ص) و نبود یاران موافق در حد کفایت برای مقابله با دستگاه ظلم و ستم همواره دیدگانشان اشکبار و کامشان از حنضل تلخ تر بود. پس از رحلت نبی مکرم اسلام (ص)، تشتت اوضاع به قدری تهدید آور و بحرانی بود که در صورت بروز اختلاف میان مسلمانان، کیان اسلام از هم می پاشید و آثاری باقی نمی ماند. درآن اوضاع نابسامان امیر المؤمنین علی علیه السلام اگر می خواست حقی را اعاده کند و به مقابله با ظلم ظالمان برخیزد، جز توسل به زور و شمشیر چاره ای نداشت و اگر اینگونه عمل می کرد، سرزمین اسلامی دچار هرج و مرج و دو دستگی میان مسلمانان می گردید و جنگهای داخلی را دامن می زد و زمینة نفوذ گروههای کینه ورز و سلطه جو از جمله اعراب اطراف مدینه که در کفر و نفاق بسر می بردند، منافقان مدینه که در پی آشفتگی اوضاع بودند و سران ایران و روم که با بغض و دشمنی به اسلام می نگریستند و هر لحظه در پی انتقام بودند را مهیا می کرد. در چنین هنگامه ای توجه امام علی (ع) به امر دین و نجات اسلام معطوف گردید. لذا علم مخالفت در دست نگرفت و مردم را به قیام تحریک نکرد، اما برای اثبات حقانیت خود و اعادة حق اهل بیت عصمت در خانه نشست تا آنکه با زور و جبر از او بیعت گرفتند و اینگونه به دفاع از حریم ولایت و اهل بیت اقدام فرمود و پیوسته خود و فرزندان بزرگوار و پیروان صدیقش حقوق حقة اهل بیت را متذکر شدند و از ستمی که بر آنان رفته و حقی که ضایع شده و می شود، سخن گفتند و دلایل محکمی را که در این زمینه وجود داشت منتشر ساختند و به نشر حقایق پرداختند و به روشنگری اذهان عمومی در این زمینه اقدام نمودند. eporsesh.com
چرا امام علی(علیه السلام) در حالی که مقابل چشمان خودشان حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مجروح کردند، مقابله نکردند؟
نزد رسول خدا (ص)و ائمه علیهم السلام، حفظ و بقای اسلام از هر چیز دیگری حتی جان و اموال و فرزندان شان مهمتر و ارزشمند تر بود. سکوت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در برابر غاصبان ولایت و متعرضان به اهل بیت نبوت و ضرب و شتم دخت گرامی پیامبر، حضرت زهرای مرضیه، صلح امام حسن علیه السلام در برابر معاویه و قیام و شهادت حضرت اباعبد الله (ع) و اسارت زنان و فرزندان بزرگوار آن حضرت، تقیه و تحمل زندان و آزارهای روحی و جسمی هر یک از ائمه علیهم السلام در طول دوران امامتشان، همه در جهت حفظ و بقای اسلام عزیز بوده است، و الا در هر زمانی از این همه ظلم و جور و بی انصافی درحق امامت و امت رسول خدا (ص) و نبود یاران موافق در حد کفایت برای مقابله با دستگاه ظلم و ستم همواره دیدگانشان اشکبار و کامشان از حنضل تلخ تر بود.
پس از رحلت نبی مکرم اسلام (ص)، تشتت اوضاع به قدری تهدید آور و بحرانی بود که در صورت بروز اختلاف میان مسلمانان، کیان اسلام از هم می پاشید و آثاری باقی نمی ماند. درآن اوضاع نابسامان امیر المؤمنین علی علیه السلام اگر می خواست حقی را اعاده کند و به مقابله با ظلم ظالمان برخیزد، جز توسل به زور و شمشیر چاره ای نداشت و اگر اینگونه عمل می کرد، سرزمین اسلامی دچار هرج و مرج و دو دستگی میان مسلمانان می گردید و جنگهای داخلی را دامن می زد و زمینة نفوذ گروههای کینه ورز و سلطه جو از جمله اعراب اطراف مدینه که در کفر و نفاق بسر می بردند، منافقان مدینه که در پی آشفتگی اوضاع بودند و سران ایران و روم که با بغض و دشمنی به اسلام می نگریستند و هر لحظه در پی انتقام بودند را مهیا می کرد.
در چنین هنگامه ای توجه امام علی (ع) به امر دین و نجات اسلام معطوف گردید. لذا علم مخالفت در دست نگرفت و مردم را به قیام تحریک نکرد، اما برای اثبات حقانیت خود و اعادة حق اهل بیت عصمت در خانه نشست تا آنکه با زور و جبر از او بیعت گرفتند و اینگونه به دفاع از حریم ولایت و اهل بیت اقدام فرمود و پیوسته خود و فرزندان بزرگوار و پیروان صدیقش حقوق حقة اهل بیت را متذکر شدند و از ستمی که بر آنان رفته و حقی که ضایع شده و می شود، سخن گفتند و دلایل محکمی را که در این زمینه وجود داشت منتشر ساختند و به نشر حقایق پرداختند و به روشنگری اذهان عمومی در این زمینه اقدام نمودند.
eporsesh.com
- [سایر] چرا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را در شب دفن نمودند؟
- [سایر] منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا (علیهاالسلام) در نزد حضرت علی (علیه السلام) را بیان کنید؟
- [سایر] وصیت حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) به امیر المومنین (علیه السلام) در هنگام شهادت چه بود؟
- [سایر] رابطه خلفا ثلاثه با اهل بیت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) از جمله حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) چگونه بوده است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا درست است که پیامبر به علت دعوای علی با فاطمه فرمود ( فاطمه بضعه منی)؟
- [سایر] چرا باید الگوی ما حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و یا حضرت علی(علیه السلام) باشد؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.