هر چند بین زمان حیات امام علی علیه السّلام و زمان تدوین نهج البلاغه توسط سید رضی سه قرن و نیم فاصله است، امّا این امر نمیتواند خدشهای بر صحیح و مستند بودن این سخنان به امام علی علیه السّلام وارد کند و همچنین نمیتواند دلیلی بر کم و زیاد شدن سخنان آن حضرت باشد. زیرا سید رضی با استفاده از مجموعههای ارزشمندی که از قرن اول هجری تا قرن چهارم گردآوری شده بود، مجموعه جاودانه و بیمانند نهج البلاغه را تدوین کرد و الا خطبهها، نامهها و کلمات قصار امام علی علیه السّلام پیش از آن که سید رضی چشم به جهان باز کند و نهج البلاغه را جمعآوری نماید، به طور متفرق در منابع فراوانی ثبت و ضبط شده بود، منابعی که شخصیتهای عالم و مورد وثوق آنها را گرد آورده بودند.[1] و اگر سیدرضی مصادر این سخنان را در نهج البلاغه ذکر نکرده است به این دلیل بوده که وی به فراوانی منابع و مصادر سخنان امام علی علیه السّلام و صدور این سخنان از امام علی علیه السّلام یقین داشته است. ایشان در مواردی که به یقین نرسیده، و نسبت به خطبهها، نامهها یا حکمتهایی که چنین یقینی برایش حاصل نگشته بوده، مصادر و اسانید آنها را ذکر کرده است. از جمله در برخی از سخنان آن حضرت به مصادری مانند، (کتاب البیان و التبیین) عمرو بن بحر جاحظ؛ کتاب المختضب مبرد؛ کتاب المغازلی سعید بن یحیی؛ الجمل واقدی و... اشاره کرده است.[2] در سالهای اخیر برای یافتن مصادر کلمات امام علی علیه السّلام در نهج البلاغه تلاشهایی صورت گرفته و منابع معتبر آن سخنان را نشان دادهاند. کتابهای زیر نمونههایی از این تلاشها است: 1. مصادر نهج البلاغه، ضمیمه کتاب ماهو نهج البلاغه، هبه الدین شهرستانی. 2. مدارک نهج البلاغه، هادی آل کاشف الغطاء. 3. استناد نهج البلاغه، امتیاز علی خان عرشی رامپوری هندی. 4. مصادر نهج البلاغه و اسانیده، عبدالزهراء الحسینی الخطیب. 5. نهج البلاغه توثیقه و نسبته الی الامام علی علیه السّلام ، دکتر حامد حنفی.[3] طبق تحقیقات انجام شده در این زمینه معلوم شده است که 87 خطبه و 50 نامه و 144 حکمت در منابع معتبر اهل سنت پیش از سیدرضی، 37خطبه و 7 نامه و 46 حکمت در منابع شیعی پیش از رضی، 5 خطبه و 4 نامه و 100 حکمت از منابع شیعی پس از سیدرضی ولی مستقل از کار او، و 3 خطبه، 1 نامه، و 40 حکمت در منابع سنی هم عصر و پس از سیدرضی، نقل شده است.[4] علاوه بر مطالب فوق باید افزود که یکی از راههای شناخت کلام شخصیتهای برجسته دینی و تاریخی، شناسایی سخنان آنها از نوع سبک و سیاق کدام آنان و درجه فصاحت و بلاغت سخنان آنها است. با این حساب اگر کسی در نهج البلاغه نیک بیاندیشد، آن را دارای یک اسلوب ویژه، و از حیث فصاحت و بلاغت در اوج، خواهد دید و به یقینی در مییابد که تمامی این سخنان از یک شخص صادر شده است و از آنجایی که به تواتر و به صورت یقین انتساب برخی از سخنان آن به امام علی علیه السّلام روشن است، معلوم میگردد که کل نهج البلاغه سخنان نورانی و حقیقت نمای امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است.[5] از سوی دیگر چون مرحوم سیدرضی در صدد جمعآوری سخنان بلیغ بوده، بخشهای بعضی از خطبهها را حذف کرده است و بعضیها را نیاورده است لذا برخی از نویسندگان به تکمیل آن پرداختند و به صورت (مستدرک نهج البلاغه) تدوین گشت، علاوه آن که همه خطبهها و نامهها را با سند ذکر کردهاند، و یقین به صدور هر سخن باید بررسی سندی شود. [1] . محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چ دوم، 1358، ص 303. [2] . سبحانی، جعفر شیخ، تفسیر نهج البلاغه، قم، امام صادق علیه السّلام ، تهران، ص 30 31. [3] . جعفری، محمد مهدی، آشنایی با نهج البلاغه، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1364، ص 84 85. [4] . جعفری، محمد مهدی، پژوهشی در اسناد و مدارک نهج البلاغه، انتشارات قلم، 1356، ص 203. [5] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 546. www.andisheqom.com
شبهه: بین زمان حیات علی بن ابیطالب و تدوین کتاب نهج البلاغه حدود سه و نیم قرن، فاصله است، پس نمی توان بر این کتاب اعتماد نمود.
هر چند بین زمان حیات امام علی علیه السّلام و زمان تدوین نهج البلاغه توسط سید رضی سه قرن و نیم فاصله است، امّا این امر نمیتواند خدشهای بر صحیح و مستند بودن این سخنان به امام علی علیه السّلام وارد کند و همچنین نمیتواند دلیلی بر کم و زیاد شدن سخنان آن حضرت باشد. زیرا سید رضی با استفاده از مجموعههای ارزشمندی که از قرن اول هجری تا قرن چهارم گردآوری شده بود، مجموعه جاودانه و بیمانند نهج البلاغه را تدوین کرد و الا خطبهها، نامهها و کلمات قصار امام علی علیه السّلام پیش از آن که سید رضی چشم به جهان باز کند و نهج البلاغه را جمعآوری نماید، به طور متفرق در منابع فراوانی ثبت و ضبط شده بود، منابعی که شخصیتهای عالم و مورد وثوق آنها را گرد آورده بودند.[1] و اگر سیدرضی مصادر این سخنان را در نهج البلاغه ذکر نکرده است به این دلیل بوده که وی به فراوانی منابع و مصادر سخنان امام علی علیه السّلام و صدور این سخنان از امام علی علیه السّلام یقین داشته است. ایشان در مواردی که به یقین نرسیده، و نسبت به خطبهها، نامهها یا حکمتهایی که چنین یقینی برایش حاصل نگشته بوده، مصادر و اسانید آنها را ذکر کرده است. از جمله در برخی از سخنان آن حضرت به مصادری مانند، (کتاب البیان و التبیین) عمرو بن بحر جاحظ؛ کتاب المختضب مبرد؛ کتاب المغازلی سعید بن یحیی؛ الجمل واقدی و... اشاره کرده است.[2]
در سالهای اخیر برای یافتن مصادر کلمات امام علی علیه السّلام در نهج البلاغه تلاشهایی صورت گرفته و منابع معتبر آن سخنان را نشان دادهاند. کتابهای زیر نمونههایی از این تلاشها است:
1. مصادر نهج البلاغه، ضمیمه کتاب ماهو نهج البلاغه، هبه الدین شهرستانی.
2. مدارک نهج البلاغه، هادی آل کاشف الغطاء.
3. استناد نهج البلاغه، امتیاز علی خان عرشی رامپوری هندی.
4. مصادر نهج البلاغه و اسانیده، عبدالزهراء الحسینی الخطیب.
5. نهج البلاغه توثیقه و نسبته الی الامام علی علیه السّلام ، دکتر حامد حنفی.[3]
طبق تحقیقات انجام شده در این زمینه معلوم شده است که 87 خطبه و 50 نامه و 144 حکمت در منابع معتبر اهل سنت پیش از سیدرضی، 37خطبه و 7 نامه و 46 حکمت در منابع شیعی پیش از رضی، 5 خطبه و 4 نامه و 100 حکمت از منابع شیعی پس از سیدرضی ولی مستقل از کار او، و 3 خطبه، 1 نامه، و 40 حکمت در منابع سنی هم عصر و پس از سیدرضی، نقل شده است.[4]
علاوه بر مطالب فوق باید افزود که یکی از راههای شناخت کلام شخصیتهای برجسته دینی و تاریخی، شناسایی سخنان آنها از نوع سبک و سیاق کدام آنان و درجه فصاحت و بلاغت سخنان آنها است. با این حساب اگر کسی در نهج البلاغه نیک بیاندیشد، آن را دارای یک اسلوب ویژه، و از حیث فصاحت و بلاغت در اوج، خواهد دید و به یقینی در مییابد که تمامی این سخنان از یک شخص صادر شده است و از آنجایی که به تواتر و به صورت یقین انتساب برخی از سخنان آن به امام علی علیه السّلام روشن است، معلوم میگردد که کل نهج البلاغه سخنان نورانی و حقیقت نمای امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است.[5]
از سوی دیگر چون مرحوم سیدرضی در صدد جمعآوری سخنان بلیغ بوده، بخشهای بعضی از خطبهها را حذف کرده است و بعضیها را نیاورده است لذا برخی از نویسندگان به تکمیل آن پرداختند و به صورت (مستدرک نهج البلاغه) تدوین گشت، علاوه آن که همه خطبهها و نامهها را با سند ذکر کردهاند، و یقین به صدور هر سخن باید بررسی سندی شود.
[1] . محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چ دوم، 1358، ص 303.
[2] . سبحانی، جعفر شیخ، تفسیر نهج البلاغه، قم، امام صادق علیه السّلام ، تهران، ص 30 31.
[3] . جعفری، محمد مهدی، آشنایی با نهج البلاغه، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1364، ص 84 85.
[4] . جعفری، محمد مهدی، پژوهشی در اسناد و مدارک نهج البلاغه، انتشارات قلم، 1356، ص 203.
[5] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 546.
www.andisheqom.com
- [سایر] شبهه: بین زمان حیات علی بن ابیطالب و تدوین کتاب نهج البلاغه حدود سه و نیم قرن، فاصله است، پس نمی توان بر این کتاب اعتماد نمود.
- [سایر] با توجه به نامه 31 نهج البلاغه شبهه چیست؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] آفت عقل از دیدگاه امام علی در نامه 31 نهج البلاغه چیست؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [سایر] آیا حضرت علی ع در نامه 6 نهج البلاغه بر سه خلیفه قبل از خود درود فرستاده است؟
- [سایر] امام علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد عثمان و خلافتش چه بیانی دارند؟
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه منافقان را چگونه معرّفی میکند و دارای چه مشخصاتی میداند؟
- [سایر] با توجه به کلام امام علی(ع) در نهج البلاغه؛ چگونه عبادتی، عبادت آزادگان خواهد بود؟
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود