ماجرای پیامبر و اویس قرنی چیست و شخص اویس قرنی کیست؟
اویس قرنی،‌ ابوعمر تابعی نام‌آور و از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السّلام که نزد صوفیه به زهد و پارسایی شناخته می‌شود. او از تیرة قَرَن، شاخه‌ای از قبیلة یمانی بنی‌مراد بود.[1] نام پدر او عامر و در برخی منابع انیس، خلیص یا عمرو هم آمده است.[2] ظاهراً اویس در عهد پیامبر صلی الله علیه و آله در یمن می‌زیست، ولی هرگز موفق به دیدار آن حضرت نشد. طبق روایاتی نه چندان موثق، اویس همراه هیأتی از یمن به مدینه آمد. گفته‌اند که بر اثر نشانه‌هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از اویس گفته بود، عمربن خطاب وی را شناخت.[3] ظاهراً پس از این سفر اویس کوفه را برای سکنی برگزید. دربارة محل درگذشت اویس قرنی روایت بسیار است؛ چنانکه گذری در ناحیة رقه در سوریه و نیز در جاهای دیگری هم چون دمشق، اسکندریه و دیاربکر به وی منسوب است.[4] با این همه چنانکه بیشتر روایات نشان می‌دهند وی در پیکار صفین در سپاه امیرالمؤمنین علی علیه السّلام حضور یافت و پیکر وی را در میان شهدای این واقعه یافتند.[5] اختلاف نظر در جزئیات زندگی اویس حتی در سده‌های نخستین هجری چنان بوده که برخی دربارة شخصیت او با شک و تردید سخن گفته‌اند. با این همه گفته‌اند که او از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و عمربن خطاب روایت کرده و کسانی از رجال سدة قرن اول هجری که بیشتر کوفی هستند از او استماع کرده‌اند.[6] همة اهمیت روایات بر جای مانده در باب اویس قرنی در این نکته است که او از نخستین،‌ نمونه‌های زهد و پارسایی در میان مسلمانان به شمار رفته و بعدها نزد صوفیه مقامی بلند یافته است. چنانکه نام او به عنوان یکی از زاهدان هشتگانه در میان تابعین ثبت شده است. کهن‌ترین روایات دربارة اویس تصویری کاملاً صوفیانه از او ارائه می‌کنند همة کسانی که در این روایات اویس را دیده‌اند، او را در فقر و سرگشتگی و گمنامی در عین شهرت وصف کرده و گفته‌اند که جامة مناسب نداشت و این خود یکی از علل عزلت او بود.[7] در روایت‌های دیگری آمده است که او جامه‌ای پشمینه بر تن داشت، در این روایات جمله‌های حکمت‌آمیزی غالباً مبنی بر بی‌اعتباری دنیا و نزدیک بودن مرگ به اویس نسبت داده شده است.[8] در ادبیات صوفیه، اشاره‌های مفصلی به احوال اویس شده است در این میان حدیث منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله : (رایحة رحمان (بهشت) از جانب یمن به مشام من می‌رسد.) که گفته‌اند اشاره‌ای است به اویس قرنی که در خود توجه بسیار است.[9] برخی از صوفیه این گفتة منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله را دلیل تفاوت نهادن آن حضرت میان اصحاب در القای حقایق و اسرار دانسته‌اند و نیز طبق روایتی اویس در حالی که از حضرت رسول صلی الله علیه و آله بسیار دور بوده از احوال آن حضرت آگاهی می‌یافته است. همچنین برای این موضوع که اویس پیامبر صلی الله علیه و آله را درک نکرد تأویلات خاصی، پیش کشیده‌اند.[10] از اویس به عنوان نخستین کس از خردمندان دیوانه یاد شده است.[11] همچنین عزلت و تنهایی و مکاشفات و اذواق وی در این احوال بی‌آن‌که (پیری) را در سیر و سلوک از نزدیک درک کرده باشد، سخت مورد توجه صوفیه بوده است. چندان که این موضوع موجب پیدایش طریقت خاصی از تصوف با عنوان (اویسیه) گردید. با این همه حیدر آملی نام اویس را در کنار اصحاب خاص پیامبر صلی الله علیه و آله هم چون سلمان،‌ ابوذر، عمار و اصحاب صفه قرار داده و میان ایشان و طبقات بعدی صوفیه تفاوت نهاده و این گروه از اصحاب را از (تلامذة لائمة المعصومین)[12] دانسته‌ است. به عنوان نمونه‌ای از جایگاه اویس نزد برخی فرق می‌توان به اثری از اباضیه اشاره کرد که اویس را از اصحاب مذهب خویش دانسته‌اند.[13] معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر: 1 پیامبر و یاران، عالمی دامغان. 2 جامع الاسرار، حیدر آملی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ابن سعد، جریر، طبقات، ج6، ص161. [2] . طبری، محمد بن، تاریخ طبری، ص627. [3] . ذهبی، تاریخ ذهبی، ج4، ص20. [4] . ابن بطوطه، رحلة، بیروت، 1987، ج1، ص114. [5] . تاریخ طبری، ص628. [6] . ابن حجر عسقلانی، قاهره، اصابه، 1328 ق، ج1، ص115. [7] . ابن سعد، طبقات، ج6، ص161. [8] . همان، ج6، ص164. [9] . همدانی، عین القضات، تمهیدات، ص326، تهران 1341. [10] . همان، ص34و35. [11] . نیشابوری حسن، عقلاء المجانین، بیروت، 1407، ص94. [12] . آملی، حیدر، جامع الاسرار، تهران 1347،‌ص503. [13] . ابن سلامی اباضی، بدء الاسلام،‌ بیروت، 1406، ص79.
عنوان سوال:

ماجرای پیامبر و اویس قرنی چیست و شخص اویس قرنی کیست؟


پاسخ:

اویس قرنی،‌ ابوعمر تابعی نام‌آور و از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السّلام که نزد صوفیه به زهد و پارسایی شناخته می‌شود. او از تیرة قَرَن، شاخه‌ای از قبیلة یمانی بنی‌مراد بود.[1] نام پدر او عامر و در برخی منابع انیس، خلیص یا عمرو هم آمده است.[2] ظاهراً اویس در عهد پیامبر صلی الله علیه و آله در یمن می‌زیست، ولی هرگز موفق به دیدار آن حضرت نشد. طبق روایاتی نه چندان موثق، اویس همراه هیأتی از یمن به مدینه آمد. گفته‌اند که بر اثر نشانه‌هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از اویس گفته بود، عمربن خطاب وی را شناخت.[3] ظاهراً پس از این سفر اویس کوفه را برای سکنی برگزید. دربارة محل درگذشت اویس قرنی روایت بسیار است؛ چنانکه گذری در ناحیة رقه در سوریه و نیز در جاهای دیگری هم چون دمشق، اسکندریه و دیاربکر به وی منسوب است.[4] با این همه چنانکه بیشتر روایات نشان می‌دهند وی در پیکار صفین در سپاه امیرالمؤمنین علی علیه السّلام حضور یافت و پیکر وی را در میان شهدای این واقعه یافتند.[5]
اختلاف نظر در جزئیات زندگی اویس حتی در سده‌های نخستین هجری چنان بوده که برخی دربارة شخصیت او با شک و تردید سخن گفته‌اند. با این همه گفته‌اند که او از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و عمربن خطاب روایت کرده و کسانی از رجال سدة قرن اول هجری که بیشتر کوفی هستند از او استماع کرده‌اند.[6]
همة اهمیت روایات بر جای مانده در باب اویس قرنی در این نکته است که او از نخستین،‌ نمونه‌های زهد و پارسایی در میان مسلمانان به شمار رفته و بعدها نزد صوفیه مقامی بلند یافته است. چنانکه نام او به عنوان یکی از زاهدان هشتگانه در میان تابعین ثبت شده است. کهن‌ترین روایات دربارة اویس تصویری کاملاً صوفیانه از او ارائه می‌کنند همة کسانی که در این روایات اویس را دیده‌اند، او را در فقر و سرگشتگی و گمنامی در عین شهرت وصف کرده و گفته‌اند که جامة مناسب نداشت و این خود یکی از علل عزلت او بود.[7] در روایت‌های دیگری آمده است که او جامه‌ای پشمینه بر تن داشت، در این روایات جمله‌های حکمت‌آمیزی غالباً مبنی بر بی‌اعتباری دنیا و نزدیک بودن مرگ به اویس نسبت داده شده است.[8]
در ادبیات صوفیه، اشاره‌های مفصلی به احوال اویس شده است در این میان حدیث منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله : (رایحة رحمان (بهشت) از جانب یمن به مشام من می‌رسد.) که گفته‌اند اشاره‌ای است به اویس قرنی که در خود توجه بسیار است.[9] برخی از صوفیه این گفتة منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله را دلیل تفاوت نهادن آن حضرت میان اصحاب در القای حقایق و اسرار دانسته‌اند و نیز طبق روایتی اویس در حالی که از حضرت رسول صلی الله علیه و آله بسیار دور بوده از احوال آن حضرت آگاهی می‌یافته است. همچنین برای این موضوع که اویس پیامبر صلی الله علیه و آله را درک نکرد تأویلات خاصی، پیش کشیده‌اند.[10]
از اویس به عنوان نخستین کس از خردمندان دیوانه یاد شده است.[11] همچنین عزلت و تنهایی و مکاشفات و اذواق وی در این احوال بی‌آن‌که (پیری) را در سیر و سلوک از نزدیک درک کرده باشد، سخت مورد توجه صوفیه بوده است. چندان که این موضوع موجب پیدایش طریقت خاصی از تصوف با عنوان (اویسیه) گردید. با این همه حیدر آملی نام اویس را در کنار اصحاب خاص پیامبر صلی الله علیه و آله هم چون سلمان،‌ ابوذر، عمار و اصحاب صفه قرار داده و میان ایشان و طبقات بعدی صوفیه تفاوت نهاده و این گروه از اصحاب را از (تلامذة لائمة المعصومین)[12] دانسته‌ است. به عنوان نمونه‌ای از جایگاه اویس نزد برخی فرق می‌توان به اثری از اباضیه اشاره کرد که اویس را از اصحاب مذهب خویش دانسته‌اند.[13]
معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
1 پیامبر و یاران، عالمی دامغان.
2 جامع الاسرار، حیدر آملی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن سعد، جریر، طبقات، ج6، ص161.
[2] . طبری، محمد بن، تاریخ طبری، ص627.
[3] . ذهبی، تاریخ ذهبی، ج4، ص20.
[4] . ابن بطوطه، رحلة، بیروت، 1987، ج1، ص114.
[5] . تاریخ طبری، ص628.
[6] . ابن حجر عسقلانی، قاهره، اصابه، 1328 ق، ج1، ص115.
[7] . ابن سعد، طبقات، ج6، ص161.
[8] . همان، ج6، ص164.
[9] . همدانی، عین القضات، تمهیدات، ص326، تهران 1341.
[10] . همان، ص34و35.
[11] . نیشابوری حسن، عقلاء المجانین، بیروت، 1407، ص94.
[12] . آملی، حیدر، جامع الاسرار، تهران 1347،‌ص503.
[13] . ابن سلامی اباضی، بدء الاسلام،‌ بیروت، 1406، ص79.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین