جواب اجمالی: با توجّه به فداکاریهای ابوطالب در راه اسلام و وجود آثار بجای مانده از او و اعتراف نزدیکان و دوستان بیغرض آن حضرت، روزی که جان از بدن ابوطالب خارج گردید دلی مالامال از ایمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت. جواب تفصیلی: در مورد اسلام ابوطالب به ذکر چند دلیل بسنده میکنیم: 1 با نظری ژرف، به زندگی ابوطالب این پرسش مطرح میشود که چه عاملی او را وادار کرد تا در راه اسلام از جان و مال بگذرد و از مقام و قبیله، مایه بگذارد و همة اینها را فدای برادرزادهاش نبی گرامی اسلام بکند. قدر مسلم علّت این همه فداکاریهای ابوطالب، تنها رشته خویشاوندی نبود، زیرا این مطلب باعث نمیشود که انسان تمام هستی خود را فدای فردی از خویشان خود بکند و حاضر گردد از فرزند خود در راه او بگذرد. بلکه علّت همة این جانبازیهای او اعتقاد راسخ او نسبت به نبوّت محمّد صلّی الله علیه و آله میباشد. با نظر در صفحات تارخی زندگی ابوطالب مشاهده میشود که او چهل دو سال تمام پیامبر را یاری نمود. ابن ابی الحدید در این باره میگوید (هرگاه ابوطالب و فرزند او نبود، هرگز دین ، قد راست نمیکرد.[1] او در درراه حفظ پیامبر صلّی الله علیه و آله از پا ننشست و سه سال در به دری و زندگی در کوهها و درهها را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد. او راضی بود تمام فرزندانش کشته شوند ولی او زنده بماند. و در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من (محمّد) را به شما توصیه میکنم، زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام کمالات است آئینی آورد که دلها بدان ایمان آورد...)[2] 2 اشعار و سرودههای وی، کاملاً گواهی بر ایمان و اخلاص او میدهد که ما به ترجمة قسمتی از آنها میپردازیم (اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمّد بسان موسی و عیسی پیامبر است. همان نور آسمانی را که آن دو نفر داشتند او نیز دارد. او پیامبر است وحی از ناحیة خدا بر او نازل میگرد و کسی که این را انکار کند انگشت پشیمان به دندان خواهد گرفت. برادر زادهام! هرگز قریش به تو دست نخواهد یافت و من دست از یاری تو بر نخواهم داشت، به آنچه مأموری آشکار کن، از هیچ چیزی مترس... مرا به آئین خود دعوت کردی و در این دعوت خود امین و درستکاری، حقا که کیش (محمّد) از بهترین آئینهاست...)[3] آری هریک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها کافیست ولی از آنجا که دستگاه تبلیغاتی سازمانهای اموی و عباسی پیوسته بر ضد آل ابوطالب کار میکرد از این نظر گروهی نخواستهاند یک چنین فضیلت و مزیتی را برای او ثابت کنند. 3 راه سوّم برای اثبات اسلام او، اعتراف نزدیکان بیغرض او بر این مطلب میباشد؛ که پیامبر صلّی الله علیه و آله و علی علیه السّلام و دیگر ائمه علیهم السّلام بر ایمان او تأکید کردند. امام باقر علیه السّلام میفرمایند (ایمان ابیطالب، بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و علی علیه السّلام دستور میداد از طرف وی حج به جای آورند)[4] آری جای هیچ شک نیست که هرگاه یک دهم گواهیهایی که بر ایمان و اسلام ابوطالب در تاریخ و منابع معتبر دیگر آمده، دربارة یک فرد دیگری دور از کینه و بغض، آورده بودند همه به اتّفاق ایمان و اسلام او را تصدیق میکردند. در پایان این سؤال مطرح میشود که چگونه با وجود این همه دلایل قاطع و دهها گواه محکم بر ایمان، باز گروهی وی را تکفیر کردهاند؟ حتّی بعضی گفتهاند که برخی از آیات که مشعر بر عذاب است، در حق او نازل گردیده است!، باید انصاف داد، که هدف از طرح این مسئله جز، طعن در فرزندان ابوطالب و بالاخص علی علیه السّلام چیز دیگری نیست از این رو که بنی امیه متولی و بانی این کار بود حتّی برای اینکه بهتر بتوانند، ابوطالب را تکفییر کنند، دامنة بحث را به پدران پیامبر هم کشانیدند و پدر و مادر آن حضرت را نیز غیر مؤمن قلمداد نمودند. خلاصه همة علمای امامیه و زیدیه، با پیروی از اهل بیت همگی اتّفاق دارند که ابوطالب یکی از افراد با ایمان و برجستة اسلام بوده است و همچنین عدّهای از دانشمندان اهل سنّت چون (زینی رحلان) مفتی مکّه، هم حکم به اسلام و ایمان ابوطالب نموده است. برای آگاهی بیشتر در این مورد مطالعه کتابهای زیر توصیه میشود. 1 ترجمة کتاب الغدیر، ج 7. 2 ابوطالب مؤمن قریش. -------------------------------------------------------------------------------- [1] ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 84. [2] سیرة حلبی، ج 1، ص 390؛ آمدی ، تاریخ الخمیس، ج 1، ص 339. [3] سیرة ابن هشام، ج 1، ص 373؛ تاریخ ابن کثیر، ج 2، ص 42؛ دیوان ابوطالب، ص 32. [4] ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 68.
جواب اجمالی:
با توجّه به فداکاریهای ابوطالب در راه اسلام و وجود آثار بجای مانده از او و اعتراف نزدیکان و دوستان بیغرض آن حضرت، روزی که جان از بدن ابوطالب خارج گردید دلی مالامال از ایمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت.
جواب تفصیلی:
در مورد اسلام ابوطالب به ذکر چند دلیل بسنده میکنیم:
1 با نظری ژرف، به زندگی ابوطالب این پرسش مطرح میشود که چه عاملی او را وادار کرد تا در راه اسلام از جان و مال بگذرد و از مقام و قبیله، مایه بگذارد و همة اینها را فدای برادرزادهاش نبی گرامی اسلام بکند. قدر مسلم علّت این همه فداکاریهای ابوطالب، تنها رشته خویشاوندی نبود، زیرا این مطلب باعث نمیشود که انسان تمام هستی خود را فدای فردی از خویشان خود بکند و حاضر گردد از فرزند خود در راه او بگذرد.
بلکه علّت همة این جانبازیهای او اعتقاد راسخ او نسبت به نبوّت محمّد صلّی الله علیه و آله میباشد. با نظر در صفحات تارخی زندگی ابوطالب مشاهده میشود که او چهل دو سال تمام پیامبر را یاری نمود. ابن ابی الحدید در این باره میگوید (هرگاه ابوطالب و فرزند او نبود، هرگز دین ، قد راست نمیکرد.[1] او در درراه حفظ پیامبر صلّی الله علیه و آله از پا ننشست و سه سال در به دری و زندگی در کوهها و درهها را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد. او راضی بود تمام فرزندانش کشته شوند ولی او زنده بماند. و در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من (محمّد) را به شما توصیه میکنم، زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام کمالات است آئینی آورد که دلها بدان ایمان آورد...)[2]
2 اشعار و سرودههای وی، کاملاً گواهی بر ایمان و اخلاص او میدهد که ما به ترجمة قسمتی از آنها میپردازیم (اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمّد بسان موسی و عیسی پیامبر است. همان نور آسمانی را که آن دو نفر داشتند او نیز دارد. او پیامبر است وحی از ناحیة خدا بر او نازل میگرد و کسی که این را انکار کند انگشت پشیمان به دندان خواهد گرفت. برادر زادهام! هرگز قریش به تو دست نخواهد یافت و من دست از یاری تو بر نخواهم داشت، به آنچه مأموری آشکار کن، از هیچ چیزی مترس... مرا به آئین خود دعوت کردی و در این دعوت خود امین و درستکاری، حقا که کیش (محمّد) از بهترین آئینهاست...)[3] آری هریک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها کافیست ولی از آنجا که دستگاه تبلیغاتی سازمانهای اموی و عباسی پیوسته بر ضد آل ابوطالب کار میکرد از این نظر گروهی نخواستهاند یک چنین فضیلت و مزیتی را برای او ثابت کنند.
3 راه سوّم برای اثبات اسلام او، اعتراف نزدیکان بیغرض او بر این مطلب میباشد؛ که پیامبر صلّی الله علیه و آله و علی علیه السّلام و دیگر ائمه علیهم السّلام بر ایمان او تأکید کردند. امام باقر علیه السّلام میفرمایند (ایمان ابیطالب، بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و علی علیه السّلام دستور میداد از طرف وی حج به جای آورند)[4] آری جای هیچ شک نیست که هرگاه یک دهم گواهیهایی که بر ایمان و اسلام ابوطالب در تاریخ و منابع معتبر دیگر آمده، دربارة یک فرد دیگری دور از کینه و بغض، آورده بودند همه به اتّفاق ایمان و اسلام او را تصدیق میکردند.
در پایان این سؤال مطرح میشود که چگونه با وجود این همه دلایل قاطع و دهها گواه محکم بر ایمان، باز گروهی وی را تکفیر کردهاند؟ حتّی بعضی گفتهاند که برخی از آیات که مشعر بر عذاب است، در حق او نازل گردیده است!، باید انصاف داد، که هدف از طرح این مسئله جز، طعن در فرزندان ابوطالب و بالاخص علی علیه السّلام چیز دیگری نیست از این رو که بنی امیه متولی و بانی این کار بود حتّی برای اینکه بهتر بتوانند، ابوطالب را تکفییر کنند، دامنة بحث را به پدران پیامبر هم کشانیدند و پدر و مادر آن حضرت را نیز غیر مؤمن قلمداد نمودند.
خلاصه همة علمای امامیه و زیدیه، با پیروی از اهل بیت همگی اتّفاق دارند که ابوطالب یکی از افراد با ایمان و برجستة اسلام بوده است و همچنین عدّهای از دانشمندان اهل سنّت چون (زینی رحلان) مفتی مکّه، هم حکم به اسلام و ایمان ابوطالب نموده است.
برای آگاهی بیشتر در این مورد مطالعه کتابهای زیر توصیه میشود.
1 ترجمة کتاب الغدیر، ج 7.
2 ابوطالب مؤمن قریش.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 84.
[2] سیرة حلبی، ج 1، ص 390؛ آمدی ، تاریخ الخمیس، ج 1، ص 339.
[3] سیرة ابن هشام، ج 1، ص 373؛ تاریخ ابن کثیر، ج 2، ص 42؛ دیوان ابوطالب، ص 32.
[4] ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 68.
- [سایر] در مورد اسلام آوردن ابوطالب توضیح فرمایید؟
- [سایر] آیا ابوطالب پدر حضرت علی(ع) مسلمان بود؟
- [سایر] چرا ابوطالب با تمام حمایتی که از محمد کرد تا آخر عمرش مسلمان نشد و بر دین ابراهیم باقی ماند ؟ چگونه است که محمد گفته است ابوطالب با تمام خدماتی که کرد ولی به خاطر این که مسلمان نشد به بهشت نمی رود؟
- [سایر] آیا جناب ابوطالب پدر امام علی(علیه السلام)، به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ایمان آورده و مسلمان بود؟
- [سایر] سلمان فارسی در زمان اسلام آوردن چند سال داشت، آیا زن وبچه داشته است؟ آیا بعد از اسلام آوردن ازدواج کرد؟
- [آیت الله بهجت] لطفا راه به دست آوردن توجه و حضور قلب در نماز را بیان فرمایید؟
- [سایر] چرا اسلام , اسلام آوردن بردگان را موجب آزادی آنان نداسته است ؟
- [سایر] چه کسی بر جنازه حضرت ابوطالب(علیه السلام) نماز خواند؟
- [سایر] آیا برای مسلمانان نشر اسلام (یعنی: تعلیم دادن و راهنمایی کردن دیگران و یا به اسلام روی آوردن غیر مسلمانان) واجب است؟
- [سایر] آیا برای مسلمانان نشر اسلام (یعنی: تعلیم دادن و راهنمایی کردن دیگران و یا به اسلام روی آوردن غیر مسلمانان) واجب است؟
- [آیت الله اردبیلی] فرزندان نابالغ کفار، پس از اسلام آوردن پدر یا مادر خود، محکوم به اسلام بوده و به تبعیّت آنان پاک میشوند، ولی قبل از اسلام آوردن پدر یا مادر حکم کافر را دارند؛ مگر این که خود آنها ممیّز و اهل فکر و تشخیص بوده و در این جهت تابع پدر و مادر نباشند.
- [آیت الله جوادی آملی] .کافری که معدنی را استخراج کرد ه و پس از آن مسلمان شد ه است، هر اندازه از معدن را که قبل از اسلام آوردن مصرف کرده, خمس ندارد و فقط مقداری از مواد معدنی که مانده است, خمس دارد.
- [آیت الله سبحانی] لباسی که بر تن کافر است، و قبلا به وسیله عرق بدن و غیره نجس شده باشد با اسلام آوردن پاک نمی شود.
- [آیت الله سیستانی] - خروج معتکف از مسجد برای آوردن وسایل مورد احتیاجش در فرضی که میتواند فرد غیر معتکفی را برای آوردن آن وسایل مأمور نماید، جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] به جا آوردن حجّ واجب برای دو نفر یا بیشتر جایز نیست ولی به جا آوردن عمرهمفرده یا طواف استحبابیبلکه حجّ استحبابی به نیابت چند نفر مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در بحث نجاسات گفتیم احتیاط واجب آن است که از کافر اجتناب شود حال اگر کافر شهادتین بگوید یعنی بگوید: (اشْهد انْ لا إله إلا الله و اشْهد ان محمداً رسول الله) مسلمان می شود و بدن او پاک می گردد، ولی اگر عین نجاست در بدن او باشد باید آن را برطرف کرده و جای آن را آب بکشد، ولی اگر قبل از اسلام آوردن عین نجاست برطرف شده باشد لازم نیست جای آن را آب بکشد.
- [آیت الله اردبیلی] تمایل فکری و عملی به فاسدان و ستمگران و خود را به شکل آنها در آوردن و حمایت از آنان در انجام گناه و تجاوز به حقوق دیگران و کار کردن و فعالیّت در دستگاه دولتهای کافر یا ظالم، اگر موجب حمایت از کفر و ظلم و اعانت به کافر یا ظالم باشد، حرام است، مگر این که در شرایط ویژهای برای پشتیبانی از اسلام و مسلمانان و با اجازه حاکم جامع شرایط باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] انسان نباید در بجا آوردن کفاره کوتاهی کند ، ولی لازم نیست فوراً آن را انجام دهد .
- [آیت الله اردبیلی] انسان نباید در بجا آوردن کفاره کوتاهی کند، ولی لازم نیست فورا آن را انجام دهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان نباید در بجا آوردن کفّاره کوتاهی کند ولی لازم نیست فوراً آن را انجام دهد.