فضایل حضرت امیرالمؤمنین (ع) به سه دسته تقسیم میشوند: 1 آیاتی که بر فضیلت علی (ع) دلالت دارند: آیات دال بر فضل و منزلت آن حضرت طوری هستند که جز بر پیامبر و وصی او بر کس دیگری منطبق نمیشوند. احمد بن حنبل از ابن عباس نقل کرده که: (در قرآن آیهای نیست که درآن (الذین آمنوا) باشد مگر اینکه علی (ع) بزرگ، قائد، شریف، و امیر ایمان آورندگان است. 2 اخباری که دلالت بر فضایل علی(ع)دارند: امّا اخبار در مورد فضایل حضرت امیر (ع) حد و حصری ندارند و ما برای نمونه تعداد اندکی را ذکر خواهیم کرد: در مسند حنبل از سلمان فارسی نقل شده که او از آن حضرت پرسید: که یا رسول الله وصیّ شما کیست؟ حضرت فرمود: یا سلمان وصیّ برادرم موسی (ع) چه کسی بود؟ سلمان پاسخ داد : یوشع، پس پیامبر (ص) فرمود: وصی و وارث من کسی است که دیونم را اداء نماید و به وعدههایم جامه عمل پوشاند که او علی بن ابیطالب (ع) است. درکتاب مناقب احمد بن مردویه که همه مذاهب آن را حجّت میدانند به اسنادش از ابوذر نقل کرده که آن صحابی بزرگوار میگوید: خدمت پیامبر (ص) رسیدیم و از آن حضرت پرسیدم: بهترین یارانت نزد تو کیست، که اگر اتفاقی افتاد ما با او باشیم؟ پیامبر (ص) فرمود: همین علی که از همة شما زودتر مسلمان شده و ایمان آورده است. در صحیح احمد بن حنبل به چند طریق و صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: که علی (ع) از من است و من از علی(ع) هستم . و او ولی هر مؤمنی پس از من است. وظیفة مرا جز خودم و علی(ع) کس دیگری انجام نمیدهد. 3 تفصیل فضایل و مناقب آن حضرت درسیرة عملی و نظری ایشان: 1 اخبار از غیب، حضرت امیرالمؤمنین (ع) بسیار از غیب خبر دادهاند. از جمله قتل ذی الثدیه، خارجی خبر داد، همچنین از قاتل خود خبر دادند و بریده شدن دستان جویریه و به دار آویخته شدن او، و خبر دادن میثم تمّار که گفت به دار آویخته خواهد شد و درخت دارش را نیز به او نشان داد. و همچنین از کارهای حجاج بن یوسف خبر داد. 2 مستجاب الدعوه بودن امیرالمؤمنین (ع) آن حضرت انس بن مالک را بعد از انکار شهادت دربارة حدیث غدیر نفرین کرد و او به برص مبتلا شد. و همچنین برای برگشتن خورشید دعا کردند، که خورشید به درخواست آن حضرت بازگشته است. 3 شرافت نسب: که بی نیاز از بیان است. 4 جامعیت و دارا بودن اقسام مختلفت علوم: و نشانة آن این است که کلیة عالمان و دانشمندان به او رجوع کردند. امّا شیعه که از آن حضرت سرچشمه گرفته، و نیازمند توضیح نیست. امّا رجوع معتزله به ایشان از این قرار است، که نخستین استاد معزله ابوهاشم است و او شاگرد پدرش و پدر او شاگرد امیرمؤمنان (ع) بود. امّا اشاعره به ابوالحسن اشعری منتهی میشوند، که او شاگرد ابوعلی جبائی است. و ابوعلی یکی از مشایخ و اساتید معتزله است. این حال متکلمان بود. امّا فقهای حنفی مذهب به ابوحنیفه منتهی میشوند و مقلد او هستند و او شاگرد امام صادق (ع) است. رئیس شافعیان ابن ادریس شافعی است. و او شاگرد محمد بن حسن و محمد بن حسن شاگرد ابوحنیفه است. امّا حنبلیان که به احمد بن حنبل میرسند. که او هم شاگرد شافعی است. امّا مالکیان به مالک بن انس میرسند و مالک شاگرد ربیعه است. و ربیعه شاگرد عکرمه ، عکرمه شاگرد ابن عباس، ابن عباس هم شاگرد امیرمؤمنان (ع) است. امّا مفسران یا مستقیم به آن جناب استناد میکنند و یا به واسطه ابن عباس. کلیّه اهل طریقتها نیز خودشان را به آن حضرت میرسانند چنانکه شبلی، جنید، سرمی، ابوزید بسطامی، معروف کرخی و دیگران به این مطلب تصریح کردهاند. ادیبان و دانشمندان زبان و ادبیات عرب نیز به آن حضرت رجوع نمودهاند. زیرا او مؤسس و بنیانگذار قواعد زبان عرب است. آنگاه که کلیات این قواعد را به ابوالاسود دوئلی املا نمود از جمله اینکه، کلام عرب سه بخش است: اسم و فعل و حرف. همچنین تعریف کلمه به معرفه و نکره و تقسیم اهم اعراب به رفع و نصب و جرّ و جزم. 4 شجاعت امیرالمؤمنین (ع) : شجاعت آن حضرت نام شجاعان پیش از خود را به فراموشی سپرد. و نام شجاعان بعد از خود را محو نمود. شجاعتهای آن حضرت در جنگهای صدر اسلام مشهور است و تا روز قیامت سرزبانها میچرخد. علی (ع) آن رزمندهای است، که در هیچ پیکاری فرار نکرد و هیچگاه نلرزید. و به مبارزة کسی نرفت مگر اینکه او را کشت. ضربهای نزد که نیاز به دومی داشته باشد. در حدیث آمده که آن حضرت تنها یک ضربه میزد و در آن ضربه حریف را میکشت. ابن زبیر به ایستادگیاش در مقابل علی (ع) افتخار میکرد. سخن معاویه به عمروعاص هنگامی که عمرو به او گفت: به مبارزه علی برو مشهور است. 5 زهد حضرت علی(ع): امیرمؤمنان (ع) زاهدترین شخص بعد از نبی اکرم (ص) است. چنانکه عمربن عبدالعزیز به این اقرار کرده و گواهی داده است. سوین بن غفله نقل میکند که خدمت آن حضرت رسید و در مقابل ایشان سینی دیده که، در آن شیر ترشیدهای بود و در دستش قرص نان جو خشکیدهای بود، که پوست جو از نان بیرون زده بود، گاهی با دستش نان جو را میشکست و آن قسمت را که خیلی سفت بود و با دست شکسته نمیشد با زانو میشکست. 6 عبادت امیرالمؤمنین(ع) : علی (ع) عابدترین مردم بود؛ و از همه بیشتر نماز میخواند و روزه میگرفت و هر شب هزار رکعت نماز میگذارد. مردم از آن حضرت نافلهها و اوراد را یاد گرفتند. حضرت علی (ع) در عبادت به حدّی رسید که هنگام نماز، تیر را از بدنش در میآوردند. امام زین العابدین (ع) شبی هزار رکعت نماز میخواند و آنگاه به صحیفة جدش مینگریست و میگفت: (عبادت من کجا و عبادت علی کجا)! هم او بود که میفرمود: (بار خدایا! تو را بخاطر ترس از آتشت و طمع در بهشت نمیپرستم؛ بلکه تو را اهل عبادت یافتم و عبادت میکنم.) 7 حلم علی (ع) : امیرمؤمنان (ع)حلیم ترین مردم و بخشندهترین آنها بود. این مطلب در عفو و گذشت از عایشه معلوم میشود، بعد از اینکه او، آن عمل زشت و شنیع را در مقابل آن حضرت انجام داد، گذشتن از عبدالله بن زبیر در حالی که دشمنترین مردم نسبت به آن حضرت بود. و گذشتن از سعد بن عاص بعد از دست یافتن به او... و چگونه آن جناب پس از شکستن شوکت اهل بصره، آنان را عفو نمود و منادیش ندا داد: (هیچ مجروحی نباید کشته شود، هیچ فراری نباید تعقیب گردد، و هیچ اسیری نباید کشته شود و هر کس سلاحش را بیندازد در امان است، غنیمت گرفته نمیشود و زن و بچه اسیر نمیگردد.) 8 فصاحت امیرمؤمنان علی (ع) : آن جناب امام فصیحان و سرور سخنوران است و درمورد سخن و گفتار او گفته شده: (بالاتر از کلام مخلوق و پائینتر از کلام خالق است). همچنین گفتهاند: (اگر خدا قرآن را نمیآفرید، نهج البلاغه به جای قرآن مینشست). 9 حسن اخلاق و خوش رویی حضرت امیر (ع) : خوش خلقی آن حضرت معروف است. به حدّی که دشمنانش برای او ایراد میگرفتند. و در این مورد عمروعاص گفت: او خیلی مزاح میکند. که این مطلب را از عمر آموخت، که خطاب به علی (ع) گفته بود: خدا به پدرت اجر دهد، مگر شوخ طبعی که در تو است. 10 سخاوت آن حضرت در راه خدا: حال علی(ع)در این باره روشن است. روزه میگرفت و خود را گرسنه نگه میداشت و غذایش را به دیگران میبخشید. روایت شده که آن حضرت، بیش از چهار درهم نداشت، که یک درهم را شب صدقه داد، یک درهم را روز بخشید درهم سوم را در خفا و درهم چهارم را آشکارا بخشید. همچنین روایت شده که با دستش نخلستان یهودی را در مدینه آب داد تا اینکه دستش تاول زد و اجرت آن را صدقه داد و بر شکمش سنگ میبست. این بود قطرهای از دریای بیکران فضایل حضرت امیرالمؤمنان علی (ع) ....[1] -------------------------------------------------------------------------------- [1] - با اقتباس ازکتاب دفاع از حقانیت شیعه نوشته علامه شیخ جعفر کاشف الغطاء، ترجمة غلامحسین محرمی.
فضایل حضرت امیرالمؤمنین (ع) آیا در سیرة عملی و نظری ایشان دیده میشد؟
فضایل حضرت امیرالمؤمنین (ع) به سه دسته تقسیم میشوند:
1 آیاتی که بر فضیلت علی (ع) دلالت دارند: آیات دال بر فضل و منزلت آن حضرت طوری هستند که جز بر پیامبر و وصی او بر کس دیگری منطبق نمیشوند. احمد بن حنبل از ابن عباس نقل کرده که: (در قرآن آیهای نیست که درآن (الذین آمنوا) باشد مگر اینکه علی (ع) بزرگ، قائد، شریف، و امیر ایمان آورندگان است.
2 اخباری که دلالت بر فضایل علی(ع)دارند: امّا اخبار در مورد فضایل حضرت امیر (ع) حد و حصری ندارند و ما برای نمونه تعداد اندکی را ذکر خواهیم کرد: در مسند حنبل از سلمان فارسی نقل شده که او از آن حضرت پرسید: که یا رسول الله وصیّ شما کیست؟ حضرت فرمود: یا سلمان وصیّ برادرم موسی (ع) چه کسی بود؟ سلمان پاسخ داد : یوشع، پس پیامبر (ص) فرمود: وصی و وارث من کسی است که دیونم را اداء نماید و به وعدههایم جامه عمل پوشاند که او علی بن ابیطالب (ع) است. درکتاب مناقب احمد بن مردویه که همه مذاهب آن را حجّت میدانند به اسنادش از ابوذر نقل کرده که آن صحابی بزرگوار میگوید: خدمت پیامبر (ص) رسیدیم و از آن حضرت پرسیدم: بهترین یارانت نزد تو کیست، که اگر اتفاقی افتاد ما با او باشیم؟ پیامبر (ص) فرمود: همین علی که از همة شما زودتر مسلمان شده و ایمان آورده است. در صحیح احمد بن حنبل به چند طریق و صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: که علی (ع) از من است و من از علی(ع) هستم . و او ولی هر مؤمنی پس از من است. وظیفة مرا جز خودم و علی(ع) کس دیگری انجام نمیدهد.
3 تفصیل فضایل و مناقب آن حضرت درسیرة عملی و نظری ایشان: 1 اخبار از غیب، حضرت امیرالمؤمنین (ع) بسیار از غیب خبر دادهاند. از جمله قتل ذی الثدیه، خارجی خبر داد، همچنین از قاتل خود خبر دادند و بریده شدن دستان جویریه و به دار آویخته شدن او، و خبر دادن میثم تمّار که گفت به دار آویخته خواهد شد و درخت دارش را نیز به او نشان داد. و همچنین از کارهای حجاج بن یوسف خبر داد. 2 مستجاب الدعوه بودن امیرالمؤمنین (ع) آن حضرت انس بن مالک را بعد از انکار شهادت دربارة حدیث غدیر نفرین کرد و او به برص مبتلا شد. و همچنین برای برگشتن خورشید دعا کردند، که خورشید به درخواست آن حضرت بازگشته است. 3 شرافت نسب: که بی نیاز از بیان است. 4 جامعیت و دارا بودن اقسام مختلفت علوم: و نشانة آن این است که کلیة عالمان و دانشمندان به او رجوع کردند. امّا شیعه که از آن حضرت سرچشمه گرفته، و نیازمند توضیح نیست. امّا رجوع معتزله به ایشان از این قرار است، که نخستین استاد معزله ابوهاشم است و او شاگرد پدرش و پدر او شاگرد امیرمؤمنان (ع) بود. امّا اشاعره به ابوالحسن اشعری منتهی میشوند، که او شاگرد ابوعلی جبائی است. و ابوعلی یکی از مشایخ و اساتید معتزله است. این حال متکلمان بود.
امّا فقهای حنفی مذهب به ابوحنیفه منتهی میشوند و مقلد او هستند و او شاگرد امام صادق (ع) است. رئیس شافعیان ابن ادریس شافعی است. و او شاگرد محمد بن حسن و محمد بن حسن شاگرد ابوحنیفه است. امّا حنبلیان که به احمد بن حنبل میرسند. که او هم شاگرد شافعی است. امّا مالکیان به مالک بن انس میرسند و مالک شاگرد ربیعه است. و ربیعه شاگرد عکرمه ، عکرمه شاگرد ابن عباس، ابن عباس هم شاگرد امیرمؤمنان (ع) است. امّا مفسران یا مستقیم به آن جناب استناد میکنند و یا به واسطه ابن عباس.
کلیّه اهل طریقتها نیز خودشان را به آن حضرت میرسانند چنانکه شبلی، جنید، سرمی، ابوزید بسطامی، معروف کرخی و دیگران به این مطلب تصریح کردهاند. ادیبان و دانشمندان زبان و ادبیات عرب نیز به آن حضرت رجوع نمودهاند. زیرا او مؤسس و بنیانگذار قواعد زبان عرب است. آنگاه که کلیات این قواعد را به ابوالاسود دوئلی املا نمود از جمله اینکه، کلام عرب سه بخش است: اسم و فعل و حرف. همچنین تعریف کلمه به معرفه و نکره و تقسیم اهم اعراب به رفع و نصب و جرّ و جزم.
4 شجاعت امیرالمؤمنین (ع) : شجاعت آن حضرت نام شجاعان پیش از خود را به فراموشی سپرد. و نام شجاعان بعد از خود را محو نمود. شجاعتهای آن حضرت در جنگهای صدر اسلام مشهور است و تا روز قیامت سرزبانها میچرخد. علی (ع) آن رزمندهای است، که در هیچ پیکاری فرار نکرد و هیچگاه نلرزید. و به مبارزة کسی نرفت مگر اینکه او را کشت. ضربهای نزد که نیاز به دومی داشته باشد. در حدیث آمده که آن حضرت تنها یک ضربه میزد و در آن ضربه حریف را میکشت. ابن زبیر به ایستادگیاش در مقابل علی (ع) افتخار میکرد. سخن معاویه به عمروعاص هنگامی که عمرو به او گفت: به مبارزه علی برو مشهور است.
5 زهد حضرت علی(ع): امیرمؤمنان (ع) زاهدترین شخص بعد از نبی اکرم (ص) است. چنانکه عمربن عبدالعزیز به این اقرار کرده و گواهی داده است. سوین بن غفله نقل میکند که خدمت آن حضرت رسید و در مقابل ایشان سینی دیده که، در آن شیر ترشیدهای بود و در دستش قرص نان جو خشکیدهای بود، که پوست جو از نان بیرون زده بود، گاهی با دستش نان جو را میشکست و آن قسمت را که خیلی سفت بود و با دست شکسته نمیشد با زانو میشکست.
6 عبادت امیرالمؤمنین(ع) : علی (ع) عابدترین مردم بود؛ و از همه بیشتر نماز میخواند و روزه میگرفت و هر شب هزار رکعت نماز میگذارد. مردم از آن حضرت نافلهها و اوراد را یاد گرفتند. حضرت علی (ع) در عبادت به حدّی رسید که هنگام نماز، تیر را از بدنش در میآوردند. امام زین العابدین (ع) شبی هزار رکعت نماز میخواند و آنگاه به صحیفة جدش مینگریست و میگفت: (عبادت من کجا و عبادت علی کجا)! هم او بود که میفرمود: (بار خدایا! تو را بخاطر ترس از آتشت و طمع در بهشت نمیپرستم؛ بلکه تو را اهل عبادت یافتم و عبادت میکنم.)
7 حلم علی (ع) : امیرمؤمنان (ع)حلیم ترین مردم و بخشندهترین آنها بود. این مطلب در عفو و گذشت از عایشه معلوم میشود، بعد از اینکه او، آن عمل زشت و شنیع را در مقابل آن حضرت انجام داد، گذشتن از عبدالله بن زبیر در حالی که دشمنترین مردم نسبت به آن حضرت بود. و گذشتن از سعد بن عاص بعد از دست یافتن به او... و چگونه آن جناب پس از شکستن شوکت اهل بصره، آنان را عفو نمود و منادیش ندا داد: (هیچ مجروحی نباید کشته شود، هیچ فراری نباید تعقیب گردد، و هیچ اسیری نباید کشته شود و هر کس سلاحش را بیندازد در امان است، غنیمت گرفته نمیشود و زن و بچه اسیر نمیگردد.)
8 فصاحت امیرمؤمنان علی (ع) : آن جناب امام فصیحان و سرور سخنوران است و درمورد سخن و گفتار او گفته شده: (بالاتر از کلام مخلوق و پائینتر از کلام خالق است). همچنین گفتهاند: (اگر خدا قرآن را نمیآفرید، نهج البلاغه به جای قرآن مینشست).
9 حسن اخلاق و خوش رویی حضرت امیر (ع) : خوش خلقی آن حضرت معروف است. به حدّی که دشمنانش برای او ایراد میگرفتند. و در این مورد عمروعاص گفت: او خیلی مزاح میکند. که این مطلب را از عمر آموخت، که خطاب به علی (ع) گفته بود: خدا به پدرت اجر دهد، مگر شوخ طبعی که در تو است.
10 سخاوت آن حضرت در راه خدا: حال علی(ع)در این باره روشن است. روزه میگرفت و خود را گرسنه نگه میداشت و غذایش را به دیگران میبخشید. روایت شده که آن حضرت، بیش از چهار درهم نداشت، که یک درهم را شب صدقه داد، یک درهم را روز بخشید درهم سوم را در خفا و درهم چهارم را آشکارا بخشید. همچنین روایت شده که با دستش نخلستان یهودی را در مدینه آب داد تا اینکه دستش تاول زد و اجرت آن را صدقه داد و بر شکمش سنگ میبست.
این بود قطرهای از دریای بیکران فضایل حضرت امیرالمؤمنان علی (ع) ....[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - با اقتباس ازکتاب دفاع از حقانیت شیعه نوشته علامه شیخ جعفر کاشف الغطاء، ترجمة غلامحسین محرمی.
- [سایر] فضایل حضرت امیرالمؤمنین (ع) آیا در سیرة عملی و نظری ایشان دیده میشد؟
- [سایر] دفن مخفیانه و شبانة جسد حضرت زهرا (س) توسط علی (ع) هیچگونه توجیهی نداشته و مخالف با سیرة پیامبر است!
- [سایر] سیره پیامبر اکرم (ص) و امام علی(ع) در برخورد با مسائل شخصی و اصولی چگونه بود؟
- [سایر] دفن مخفیانه و شبانة جسد حضرت زهرا (س) توسط علی (ع) هیچگونه توجیهی نداشته و مخالف با سیرة پیامبر است!
- [سایر] آیا صحیح است که میگویند: زهری و مالک از دشمنان حضرت امام علی(ع) و از هواداران بنی امیه بودند، و لذا فضائل امام علی(ع) را مخفی کردند و حتی یک فضیلت درباره آنحضرت روایت نکردهاند؟
- [سایر] حدیث سیره هزار نبی در علی(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] ماجرای حدیث منزلت که یکی از فضایل حضرت علی (ع) به شمار می رود چیست؟
- [سایر] با توجه به این روایت که؛ (اگر مردم بعد از پیامبر اکرم(ص) با امیر المؤمنین علی(ع) بیعت میکردند خداوند جهنم را خلق نمیکرد)، تکلیف اقوام قبل از پیامبر مانند قوم ثمود و عاد چه میشد؟
- [سایر] آیا از معنای برخی روایات این شبهه به ذهن نمیرسد که در فضائل امام علی(ع) اغراق شده است؟ مثلاً در روایتی داریم ضربه شمشیر امیرالمؤمنین(ع) در جنگ خندق افضل از عبادت جن و انس است! اگر این روایت صحیح باشد، مستلزم این است که ضربه امام علی(ع) از اعمال و عبادات خود پیامبر اسلام(ص) هم افضل باشد!
- [سایر] فضایل و کراماتی از سیره ی امام حسین علیه السلام بیان کنید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .