زندگی آن حضرت: در مورد ولادت حضرت زینب سلام الله علیها مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده اند. دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان: 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 ه را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذکر شده است. مادر بزرگوارش حضرت (فاطمه زهرا سلام الله علیها ) و پدرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر (مدینه) تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حدود پنج یا شش سال بوده است. (زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 ه به پایان رسید).[3] شوهرِ (زینب) (عبدالله بن جعفر) پسر عموی بزرگوارش می باشد. (او یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد).[4] حضرت زینب سلام الله علیها دارای القاب و کنیه های زیادی است. (یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، (عقیله) یا (عقیله بنی هاشم) است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.)[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان (صدیقه صغری) (عارفه) (عالمه) (فاضله) (کامله) و (عابده آل علی)[6] را نام برد. حضرت زینب سلام الله علیها تا زمانی که امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیر المؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند. (حضرت زینب در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت).[7] حضرت علی علیه السلام در سال 40 هجری در کوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب سلام الله علیها در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن علیه السلام زیست نمود. (امام حسن علیه السلام ) در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8] بعد از شهادت امام حسن علیه السلام 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین علیه السلام زندگی کرد. حضور ده ساله زینب سلام الله علیها در صحنه زندگی برادرش حسین علیه السلام پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در کربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا که در یک روز همة عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین علیه السلام را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز کربلا سن حضرت زینب سلام الله علیها 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار (در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.)[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: (مشهور آن است که وفات آن بانوی معظمه در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا).[10] اختلافی که در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همة مورخان اتفاق دارند که سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود. فضائل آن حضرت به طور خلاصه 1. صبر آن حضرت: (شهید مطهری) در این رابطه می نویسد: (در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها بود).[11] و در ناسخ التواریخ آمده است: (محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است).[12] 2. عبادت آن حضرت: (زینب کبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد)[13] در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: (شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم).[14] 3. سخن وری آن حضرت: خطبه های آتشین و زیبای زینب در کوفه و شام که یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد: (خطابه ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست).[15] 4. علم آن حضرت: زمانی که حضرت زینب سلام الله علیها خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد علیه السلام در تأیید مقام علمی زینب سلام الله علیها فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی).[16] این سخن امام سجاد علیه السلام نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد. 5. بزرگواری آن حضرت: در بزرگواری آن حضرت سلام الله علیها همین نکته بس که (زمانی که در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت)[17] در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین علیه السلام را دلداری می داد ولی اینجا برای این که برادرش حسین علیه السلام خجالت نکشد از خیمه بیرون نیامد. 6. عصمت ایشان: در کتاب (زینب بنت الامام امیر المؤمنین) مقام عصمت را برای این بزرگوار ذکر می کند و می نویسد: هر چند مقام عصمت برای ایشان (ضروری دین) نیست ولی به این مرحله رسیده اند...)[18] و خلاصه باید گفت: (شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب سلام الله علیها نایبه زهرا، امینه خدا.. . را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد).[19] (ابن اثیر) می نویسد: (زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی علیه السلام و مادر خود فاطمه سلام الله علیها بود.)[20] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. خصائص زینبیه از سید نور الدین جزائری. 2. ناسخ التواریخ. 3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . علی محمد علی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، بیروت، موسسه اهل البیت علیهم السّلام ، 1399 ه ، ص 10. [2] . بنت الشافی، زینب بانوی قهرمان کربلا، مترجم حبیب چایچیان، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ 16، 1373، ص 16. [3] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ دوم، 1403ه ق، 1983 م، ج43، ص215. [4] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ص 273. [5] . همان، ص 270. [6] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 11. [7] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285، بعد از شهادت امام علی علیه السلام حضرت زینب - سلام الله علیها - مجددا به مدینه بازگشتند. [8] . مفید، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1376 ش، ص 192. [9] . بنت الشاطی، پیشین، ص172. [10] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285. [11] . مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و یکم، سال 1375، ج 2، ص 225. [12] . خان سپهر، عباسقلی، ناسخ التواریخ، جزء اول، کتابفروشی اسلامیه، ص 73. [13] . مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 68. [14] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج 3، ص 61. [15] . مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1375، ص 59. [16] . محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج3، ص 75. [17] . همان، ص74. [18] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 21 به بعد. این نویسند ه با دلائلی چند مقام عصمت را برای حضرت زینب ثابت می کند. [19] . خان سپهر، عباسقلی، پیشین، ص 73. [20] . صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چاپ اول، 1372، ص 392، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص432.
زندگی آن حضرت: در مورد ولادت حضرت زینب سلام الله علیها مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده اند.
دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان: 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 ه را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذکر شده است. مادر بزرگوارش حضرت (فاطمه زهرا سلام الله علیها ) و پدرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر (مدینه) تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حدود پنج یا شش سال بوده است. (زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 ه به پایان رسید).[3] شوهرِ (زینب) (عبدالله بن جعفر) پسر عموی بزرگوارش می باشد. (او یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد).[4] حضرت زینب سلام الله علیها دارای القاب و کنیه های زیادی است. (یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، (عقیله) یا (عقیله بنی هاشم) است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.)[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان (صدیقه صغری) (عارفه) (عالمه) (فاضله) (کامله) و (عابده آل علی)[6] را نام برد. حضرت زینب سلام الله علیها تا زمانی که امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیر المؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند. (حضرت زینب در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت).[7] حضرت علی علیه السلام در سال 40 هجری در کوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب سلام الله علیها در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن علیه السلام زیست نمود. (امام حسن علیه السلام ) در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8]
بعد از شهادت امام حسن علیه السلام 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین علیه السلام زندگی کرد. حضور ده ساله زینب سلام الله علیها در صحنه زندگی برادرش حسین علیه السلام پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در کربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا که در یک روز همة عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین علیه السلام را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز کربلا سن حضرت زینب سلام الله علیها 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار (در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.)[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: (مشهور آن است که وفات آن بانوی معظمه در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا).[10] اختلافی که در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همة مورخان اتفاق دارند که سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.
فضائل آن حضرت به طور خلاصه
1. صبر آن حضرت: (شهید مطهری) در این رابطه می نویسد: (در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها بود).[11] و در ناسخ التواریخ آمده است: (محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است).[12]
2. عبادت آن حضرت: (زینب کبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد)[13] در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: (شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم).[14]
3. سخن وری آن حضرت: خطبه های آتشین و زیبای زینب در کوفه و شام که یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:
(خطابه ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست).[15]
4. علم آن حضرت: زمانی که حضرت زینب سلام الله علیها خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد علیه السلام در تأیید مقام علمی زینب سلام الله علیها فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی).[16] این سخن امام سجاد علیه السلام نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.
5. بزرگواری آن حضرت: در بزرگواری آن حضرت سلام الله علیها همین نکته بس که (زمانی که در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت)[17] در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین علیه السلام را دلداری می داد ولی اینجا برای این که برادرش حسین علیه السلام خجالت نکشد از خیمه بیرون نیامد.
6. عصمت ایشان: در کتاب (زینب بنت الامام امیر المؤمنین) مقام عصمت را برای این بزرگوار ذکر می کند و می نویسد: هر چند مقام عصمت برای ایشان (ضروری دین) نیست ولی به این مرحله رسیده اند...)[18] و خلاصه باید گفت: (شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب سلام الله علیها نایبه زهرا، امینه خدا.. . را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد).[19] (ابن اثیر) می نویسد: (زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی علیه السلام و مادر خود فاطمه سلام الله علیها بود.)[20]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. خصائص زینبیه از سید نور الدین جزائری.
2. ناسخ التواریخ.
3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . علی محمد علی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، بیروت، موسسه اهل البیت علیهم السّلام ، 1399 ه ، ص 10.
[2] . بنت الشافی، زینب بانوی قهرمان کربلا، مترجم حبیب چایچیان، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ 16، 1373، ص 16.
[3] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ دوم، 1403ه ق، 1983 م، ج43، ص215.
[4] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ص 273.
[5] . همان، ص 270.
[6] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 11.
[7] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285، بعد از شهادت امام علی علیه السلام حضرت زینب - سلام الله علیها - مجددا به مدینه بازگشتند.
[8] . مفید، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1376 ش، ص 192.
[9] . بنت الشاطی، پیشین، ص172.
[10] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285.
[11] . مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و یکم، سال 1375، ج 2، ص 225.
[12] . خان سپهر، عباسقلی، ناسخ التواریخ، جزء اول، کتابفروشی اسلامیه، ص 73.
[13] . مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 68.
[14] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج 3، ص 61.
[15] . مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1375، ص 59.
[16] . محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج3، ص 75.
[17] . همان، ص74.
[18] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 21 به بعد. این نویسند ه با دلائلی چند مقام عصمت را برای حضرت زینب ثابت می کند.
[19] . خان سپهر، عباسقلی، پیشین، ص 73.
[20] . صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چاپ اول، 1372، ص 392، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص432.
- [سایر] در مورد زندگی و شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها به اختصار توضیح دهید؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (سلام الله علیها) زیارت نامه دارد؟
- [سایر] آیا به نظر شما نبودن زیارت نامه حضرت زینب درمفاتیح الجنان عجیب نیست؟ آیا امکان دارد که دعای معروف ام داود از حضرت زینب باشد؟ اگر نه، علت نبودن زیارت نامه آن حضرت در مفاتیح الجنان چه می تواند باشد؟
- [سایر] چرا برخی علما میگویند به حضرت زینب نگویید (زینب مضطر)؛ چرا که زینب مضطر نبوده در حالی که در دعای ندبه میخوانیم (أین المضطر الذی یجاب اذا دعا)؟
- [سایر] با عرض سلام جریان خواستگاری عبدالله بن جعفر از حضرت زینب سلام الله علیها چه بود؟ و شروط حضرت زینب سلام الله علیها برای ازدواج چه بود؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] جوانان مسلمان چگونه می توانند از زندگی حضرت زینب (س) الگو بگیرند؟
- [سایر] حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
- [سایر] دختر بزرگ پیامبراکرم(ص) «زینب» در چه سالی وفات نمودند؟ شرح مختصری از زندگی وی را بیان کنید؟
- [سایر] جوانان مسلمان چگونه می توانند از زندگی حضرت زینب (س) الگو بگیرند؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).