در هر دوره ای که امامان شیعه پرچم هدایت جامعه را برعهده می گرفتند، و امامت جامعه را عهده دار می شدند، به تربیت شاگردان می پرداختند. شاگردانی که هرکدام وزنه علمی بزرگی به شمار می رفتند و در میدان رقابت سرآمد دانشمندان عصر خود بودند. حضرت امام جواد علیه السّلام امام نهم ما شیعیان نیز به تربیت شاگردانی پرداختند که مایه استمرار و پایداری تشیع بودند. آنها در رشد و شکوفایی تمدن اسلام سهم بسزایی داشتند، لذا شایسته است که برای احیای نام و یاد و آثار و مرام تربیت یافتگان مکتب ائمه و معرفی آنان به نسل حاضر و آینده تلاش نمود. ما در این بحث به برخی از این بزرگواران اشاره خواهیم کرد. 1. عبدالعظیم حسنی: عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب علیه السّلام ملقب به حسنی است به خاطر انتسابش به امام حسن علیه السّلام وی از اصحاب امام جواد علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام بوده است. و مشهور است که وی در زمان امام هادی علیه السّلام وفات یافته. وی فردی جلیل القدر و عالمی وارسته بوده که روایات و احادیث زیادی از امام جواد و امام هادی علیهم السّلام نقل کرده است او کتاب (خطب امیرالمؤمنین علیه السّلام ) و کتاب (الیوم و اللیله) را تألیف نموده است.[1] محمد بن خالد برقی روایت می کند که عبدالعظیم حسنی از ترس سلطان وقت که علویین را اذیت و آزار می کرد و آنان را به قتل می رساند، گریخت و به شهر ری آمد. و در خانه یکی از شیعیان سکونت گزید، شیعیان خبر حضور ایشان را شنیدند.[2] و به نزدش آمده و به حدیث او گوش فرا می دادند و سئوالات شرعی خود را می پرسیدند.[3] ایشان در سال 245 ه.ق وفات یافته و هم اکنون مرقدش در شهرری نزدیک تهران واقع شده و زیارتگاه عاشقان اهل بیت علیهم السّلام می باشد. در برخی از روایات ثواب زیارت ایشان را معادل ثواب زیارت امام حسین علیه السّلام ذکر کرده اند.[4] 2. احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی: وی از جمله یاران و اصحاب امام رضا و امام جواد علیهم السّلام بوده و نزد آن دو بزرگوار دارای منزلتی رفیع بوده است. وی احادیث زیادی از این دو امام بزرگوار روایت کرده است ایشان از جمله محدثان شیعی موثق معرفی شده است.[5] بزنطی به عنوان فردی جلیل القدر، فقیهی فاضل و یکی از اصحاب اجماع معرفی شده است.[6] شیخ طوسی در (الفهرست) آورده است: وی از ثقات اهل کوفه می باشد که حضرت رضا علیه السّلام را ملاقات کرده است و نزد ایشان مقامی عظیم داشته است. وفات او در سال 212 ه.ق اتفاق افتاده است.[7] وی کتب متعددی تألیف نموده که از جمله آنها می توان به کتاب (الجامع) اشاره کرد.[8] 3. فضل بن شاذان: فضل بن شاذان نیشابوری از اصحاب امام جواد و امام هادی و عسکری علیهم السّلام بوده است. وی فردی مورد اعتماد و جلیل القدر و فقیه و متکلم بوده است.[9] برخی نوشته اند 180 کتاب در فقه و حدیث و رد بر فرقه های ضاله و... نگاشته که متأسفانه اکثر آنها از بین رفته است.[10] شیخ طوسی نام برخی از آثار وی را در (الفهرست) ذکر نموده.[11] اکثر تراجم نویسان از وی به نیکی یاد کرده اند. وفات وی در سال 260 ه.ق گزارش شده است.[12] ابن شاذان از جمله کسانی است که امام حسن عسکری علیه السّلام برای وی طلب رحمت فرمودند.[13] 4. حبیب بن اوس طائی: حبیب بن اوس طائی معروف به ابوتمام از اصحاب خاص امام جواد علیه السّلام بوده. او شاعری بزرگ و استاد لغت شناسی و تاریخ و ایام عرب بود. وی دارای قصیده معروفی است که درباره ائمه دوازده گانه می باشد.[14] شیخ عباس قمی می نویسد: (علما گفته اند که از قبیله (طی) سه کس بیرون آمدند که هر کدام در باب خود منفرد بودند، حاتم طائی در جود، داود طائی در زهد و ابوتمام طائی در شعر.[15] قبر ابوتمام در موصل معروف است. 5. محمد بن ابی عمیر: وی از بزرگترین قبایل عرب می باشد. علما و دانشمندان، حکم به وثاقت و بزرگواری او نموده اند و او را عابدترین و با ورع ترین مردم زمان خویش می دانند. و در فقه و دانش او را از افراد برجسته زمان خویش می شمارند که دارای کتب بسیاری است.[16] از نظر علم حدیث وی فردی معتبر می باشد.[17] وفات وی در سال 217 ه.ق ذکر شده است.[18] شیخ طوسی کتب زیادی برای او ذکر کرده است از جمله این کتابها می توان به کتاب (النوادر)، کتاب (الاستطاعه) و کتاب (الرد علی اهل القدر و الجبر) اشاره کرد.[19] 6. محمد بن سنان: وی از یاران برجسته امام جواد علیه السّلام بود. روایاتی وجود دارد که بر بزرگی شأن و شدت اعتقاد و علم و ورع او دلالت می کند.[20] امام جواد علیه السّلام درباره او و صفوان بن یحیی فرمود: خداوند از آن دو راضی و خشنود گردد زیرا آنها با من و پدرم هرگز مخالفت نکردند.[21] 7. علی بن مهزیار: علی بن مهزیار اهوازی از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السّلام بوده است. وی از منزلتی رفیع در نزد ائمه برخوردار بوده و از جانب امامان معصوم وکیل بوده است. او با امام جواد علیه السّلام مراسله و مکاتبه داشته است. امام جواد علیه السّلام در جایی برای او می نویسد: (نوشته ات به دستم رسید. از کلامت خوشحال شدم، خداوند تو را مسرور گرداند...)[22] در معجم رجال الحدیث آمده است: (وی از خواص یاران امام جواد علیه السّلام بوده و از جانب ایشان وکالت داشته و نزد آن امام بزرگوار دارای قدر و منزلت بوده است. در حدیث، جزء موثقین بوده و طعن و ایرادی بر او وارد نشده است. وی کتب زیادی تألیف نموده است.[23] از دیگر یاران آن حضرت می توان به آدم بن اسحاق قمی، ابراهیم بن مهزیار، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، زکریا بن آدم، صفوان بن یحیی و محمد بن اسماعیل بن بزیع اشاره کرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 الامام الجواد من المهد الی اللحد، سید محمد کاظم قزوینی. 2 رجال، شیخ طوسی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . قزوینی، سید محمد کاظم، الامام الجواد من المهد الی اللحد، قم، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1414ق، ص212. [2] . خوئی، سید ابوالقاسم موسوی، معجم رجال الحدیث، بی جا، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه، 1413ق، ج17، ص50. [3] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص212. [4] . معجم رجال الحدیث، همان، ج17، ص52. [5] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص126. [6] . محمد بن حسن طوسی، رجال طوسی، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه، 1380ق.، ص397. [7] . محمد بن حسن طبرسی، الفهرست، مشهد، مرکز تحقیقات و مطالعات، 1348ق.، ص36. [8] . شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب، بی تا، بی جا، ج2، ص80. [9] . الفهرست، همان، ص254. [10] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص287. [11] . الفهرست، همان، ص254. [12] . آقابزرگ تهرانی، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1403ق، ج15، ص173. [13] . محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفه الرجال، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1382، ص584. [14] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص145؛ ابن شهر آشوب این قصیده را در کتابش مناقب ذکر کرده است. [15] . شیخ عباس قمی، المنتهی، تهران، کتابفروشی مرکزی، چاپ دوم، 1333ش، ص230. [16] . الفهرست، همان، ص218. [17] . المنتهی، همان، ص130. [18] . الذریعه، همان، ج2، ص141. [19]. ثقة الاسلام تبریزی، مرأة الکتب، قم، مکتبه آیت الله مرعشی العامه، 1414ق، ص57. [20] . معجم رجال الحدیث، همان، ج16، ص151. [21] . همان، ج17، ص162. [22] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص271. [23] . معجم رجال الحدیث، همان، ج12، ص192.
نام برخی از یاران و اصحاب امام جواد علیه السّلام را همراه با شرح مختصری از زندگی شان بیان کنید؟
در هر دوره ای که امامان شیعه پرچم هدایت جامعه را برعهده می گرفتند، و امامت جامعه را عهده دار می شدند، به تربیت شاگردان می پرداختند. شاگردانی که هرکدام وزنه علمی بزرگی به شمار می رفتند و در میدان رقابت سرآمد دانشمندان عصر خود بودند. حضرت امام جواد علیه السّلام امام نهم ما شیعیان نیز به تربیت شاگردانی پرداختند که مایه استمرار و پایداری تشیع بودند.
آنها در رشد و شکوفایی تمدن اسلام سهم بسزایی داشتند، لذا شایسته است که برای احیای نام و یاد و آثار و مرام تربیت یافتگان مکتب ائمه و معرفی آنان به نسل حاضر و آینده تلاش نمود. ما در این بحث به برخی از این بزرگواران اشاره خواهیم کرد.
1. عبدالعظیم حسنی: عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب علیه السّلام ملقب به حسنی است به خاطر انتسابش به امام حسن علیه السّلام وی از اصحاب امام جواد علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام بوده است. و مشهور است که وی در زمان امام هادی علیه السّلام وفات یافته. وی فردی جلیل القدر و عالمی وارسته بوده که روایات و احادیث زیادی از امام جواد و امام هادی علیهم السّلام نقل کرده است او کتاب (خطب امیرالمؤمنین علیه السّلام ) و کتاب (الیوم و اللیله) را تألیف نموده است.[1] محمد بن خالد برقی روایت می کند که عبدالعظیم حسنی از ترس سلطان وقت که علویین را اذیت و آزار می کرد و آنان را به قتل می رساند، گریخت و به شهر ری آمد. و در خانه یکی از شیعیان سکونت گزید، شیعیان خبر حضور ایشان را شنیدند.[2] و به نزدش آمده و به حدیث او گوش فرا می دادند و سئوالات شرعی خود را می پرسیدند.[3] ایشان در سال 245 ه.ق وفات یافته و هم اکنون مرقدش در شهرری نزدیک تهران واقع شده و زیارتگاه عاشقان اهل بیت علیهم السّلام می باشد. در برخی از روایات ثواب زیارت ایشان را معادل ثواب زیارت امام حسین علیه السّلام ذکر کرده اند.[4]
2. احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی: وی از جمله یاران و اصحاب امام رضا و امام جواد علیهم السّلام بوده و نزد آن دو بزرگوار دارای منزلتی رفیع بوده است. وی احادیث زیادی از این دو امام بزرگوار روایت کرده است ایشان از جمله محدثان شیعی موثق معرفی شده است.[5]
بزنطی به عنوان فردی جلیل القدر، فقیهی فاضل و یکی از اصحاب اجماع معرفی شده است.[6]
شیخ طوسی در (الفهرست) آورده است: وی از ثقات اهل کوفه می باشد که حضرت رضا علیه السّلام را ملاقات کرده است و نزد ایشان مقامی عظیم داشته است. وفات او در سال 212 ه.ق اتفاق افتاده است.[7] وی کتب متعددی تألیف نموده که از جمله آنها می توان به کتاب (الجامع) اشاره کرد.[8]
3. فضل بن شاذان: فضل بن شاذان نیشابوری از اصحاب امام جواد و امام هادی و عسکری علیهم السّلام بوده است. وی فردی مورد اعتماد و جلیل القدر و فقیه و متکلم بوده است.[9] برخی نوشته اند 180 کتاب در فقه و حدیث و رد بر فرقه های ضاله و... نگاشته که متأسفانه اکثر آنها از بین رفته است.[10] شیخ طوسی نام برخی از آثار وی را در (الفهرست) ذکر نموده.[11] اکثر تراجم نویسان از وی به نیکی یاد کرده اند. وفات وی در سال 260 ه.ق گزارش شده است.[12] ابن شاذان از جمله کسانی است که امام حسن عسکری علیه السّلام برای وی طلب رحمت فرمودند.[13]
4. حبیب بن اوس طائی: حبیب بن اوس طائی معروف به ابوتمام از اصحاب خاص امام جواد علیه السّلام بوده. او شاعری بزرگ و استاد لغت شناسی و تاریخ و ایام عرب بود. وی دارای قصیده معروفی است که درباره ائمه دوازده گانه می باشد.[14] شیخ عباس قمی می نویسد: (علما گفته اند که از قبیله (طی) سه کس بیرون آمدند که هر کدام در باب خود منفرد بودند، حاتم طائی در جود، داود طائی در زهد و ابوتمام طائی در شعر.[15] قبر ابوتمام در موصل معروف است.
5. محمد بن ابی عمیر: وی از بزرگترین قبایل عرب می باشد. علما و دانشمندان، حکم به وثاقت و بزرگواری او نموده اند و او را عابدترین و با ورع ترین مردم زمان خویش می دانند. و در فقه و دانش او را از افراد برجسته زمان خویش می شمارند که دارای کتب بسیاری است.[16] از نظر علم حدیث وی فردی معتبر می باشد.[17]
وفات وی در سال 217 ه.ق ذکر شده است.[18] شیخ طوسی کتب زیادی برای او ذکر کرده است از جمله این کتابها می توان به کتاب (النوادر)، کتاب (الاستطاعه) و کتاب (الرد علی اهل القدر و الجبر) اشاره کرد.[19]
6. محمد بن سنان: وی از یاران برجسته امام جواد علیه السّلام بود. روایاتی وجود دارد که بر بزرگی شأن و شدت اعتقاد و علم و ورع او دلالت می کند.[20] امام جواد علیه السّلام درباره او و صفوان بن یحیی فرمود: خداوند از آن دو راضی و خشنود گردد زیرا آنها با من و پدرم هرگز مخالفت نکردند.[21]
7. علی بن مهزیار: علی بن مهزیار اهوازی از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السّلام بوده است. وی از منزلتی رفیع در نزد ائمه برخوردار بوده و از جانب امامان معصوم وکیل بوده است. او با امام جواد علیه السّلام مراسله و مکاتبه داشته است. امام جواد علیه السّلام در جایی برای او می نویسد: (نوشته ات به دستم رسید. از کلامت خوشحال شدم، خداوند تو را مسرور گرداند...)[22] در معجم رجال الحدیث آمده است: (وی از خواص یاران امام جواد علیه السّلام بوده و از جانب ایشان وکالت داشته و نزد آن امام بزرگوار دارای قدر و منزلت بوده است. در حدیث، جزء موثقین بوده و طعن و ایرادی بر او وارد نشده است. وی کتب زیادی تألیف نموده است.[23]
از دیگر یاران آن حضرت می توان به آدم بن اسحاق قمی، ابراهیم بن مهزیار، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، زکریا بن آدم، صفوان بن یحیی و محمد بن اسماعیل بن بزیع اشاره کرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 الامام الجواد من المهد الی اللحد، سید محمد کاظم قزوینی.
2 رجال، شیخ طوسی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . قزوینی، سید محمد کاظم، الامام الجواد من المهد الی اللحد، قم، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1414ق، ص212.
[2] . خوئی، سید ابوالقاسم موسوی، معجم رجال الحدیث، بی جا، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه، 1413ق، ج17، ص50.
[3] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص212.
[4] . معجم رجال الحدیث، همان، ج17، ص52.
[5] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص126.
[6] . محمد بن حسن طوسی، رجال طوسی، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه، 1380ق.، ص397.
[7] . محمد بن حسن طبرسی، الفهرست، مشهد، مرکز تحقیقات و مطالعات، 1348ق.، ص36.
[8] . شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب، بی تا، بی جا، ج2، ص80.
[9] . الفهرست، همان، ص254.
[10] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص287.
[11] . الفهرست، همان، ص254.
[12] . آقابزرگ تهرانی، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1403ق، ج15، ص173.
[13] . محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفه الرجال، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1382، ص584.
[14] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص145؛ ابن شهر آشوب این قصیده را در کتابش مناقب ذکر کرده است.
[15] . شیخ عباس قمی، المنتهی، تهران، کتابفروشی مرکزی، چاپ دوم، 1333ش، ص230.
[16] . الفهرست، همان، ص218.
[17] . المنتهی، همان، ص130.
[18] . الذریعه، همان، ج2، ص141.
[19]. ثقة الاسلام تبریزی، مرأة الکتب، قم، مکتبه آیت الله مرعشی العامه، 1414ق، ص57.
[20] . معجم رجال الحدیث، همان، ج16، ص151.
[21] . همان، ج17، ص162.
[22] . الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص271.
[23] . معجم رجال الحدیث، همان، ج12، ص192.
- [سایر] نام فرزندان امام جواد علیه السّلام و شرح مختصری از احوال آنها را ارائه دهید.
- [سایر] نام فرزندان امام جواد علیه السّلام و شرح مختصری از احوال آنها را ارائه دهید؟
- [سایر] نام برخی از یاران و اصحاب امام رضا را با ذکر مختصری از شرح حال آنها بیان کنید؟
- [سایر] نام برخی از یاران و اصحاب امام رضا علیه السلام را با ذکر مختصری از شرح حال ایشان بیان کنید.
- [سایر] سلام. چرا امام رضا(ع) زندگی امام جواد(ع) را پربرکت اعلام کرده؟
- [سایر] لطفا این حدیث را شرح دهید. امام جواد علیه السلام فرمودند: اَفضَلُ العِبادَةِ الإخلاصُ؛ برترین عبادت، اخلاص است. (1)
- [سایر] چراامام رضا(ع)زندگی امام جواد(ع)را پربرکت اعلام کرده؟
- [سایر] میگویند:زن اصلی امام جواد(ع ), دختر مامون بود به نام زینب ام الفضل که با تحریک معتصم امام را کشت . حال سوال من این است که وقتی مامون پدر امام جواد یعنی حضرت رضا علیه السلام را شهید کرد چطور امام جواد تن به ازدواج با دختر وی داد و یا زندگی با وی را ادامه داد؟و همچنین مگر زن امام جواد از حضور پرفیض و نورانی همسرش لذت نمیبرد چون همسر امام و والای مردم است چطور دلش شد اورا بکشد/؟
- [سایر] لطفا این حدیث را شرح دهید. امام جواد علیه السلام فرمودند: مَن کَثُرَ هَمُّهُ سَقُمَ جَسَدُهُ؛ هر که اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار می شود. (1)
- [سایر] امام جواد علیه السلام چه کراماتی داشته است؟
- [آیت الله خوئی] نماز خواندن در حرم امامان (علیهمالسلام) مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله اردبیلی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است: اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم اللّه) و بعد از آن (الحمداللّه) بگوید.چهارم: به سه نفس آب بیاشامد. پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبداللّه علیهالسلام و اهل بیت و یاران ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای زنها نماز خواندن در خانه بهتر است و در حدیث شریف از امام جعفر صادق علیهالسلام آمده است که: (خیر مساجد نساءکم البیوت).
- [آیت الله اردبیلی] نماز خواندن در حرم امامان علیهمالسلام مستحب و بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سیستانی] نماز خواندن در حرم امامان علیهمالسلام مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است ؛ و روایت شده که نماز در حرم مطهّر حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله اردبیلی] قسم خوردن در معامله اگر راست باشد مکروه است و اگر دروغ باشد، حرام است و طبق بیان امیرمؤمنان علیهالسلام : (قسم خوردن در معامله، سبب نابودی برکت میگردد.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] زن در توطّن (انتخاب وطن) به طور مطلق تابعیّت شوهر را ندارد، بلکه در صورتی که زن و شوهر بنا داشته باشند با هم زندگی کنند، محلّی که زن به همراه شوهرش در آن زندگی میکند برای وی وطن محسوب میشود، ولی اگر از روی نافرمانی و نُشوز یا با توافق شوهر نخواهد در وطن شوهر زندگی کند، هر جا را که برای خود وطن قرار دهد، وطن او میباشد؛ همچنین (اولاد) در صورتی که بالغ و رشید باشند یعنی خودشان اهل درک و تشخیص باشند میتوانند در انتخاب وطن و محلّ زندگی مستقل بوده و از تابعیّت پدر و مادر خارج شوند.
- [آیت الله اردبیلی] خوب است به امید آن که مطلوب پروردگار باشد، قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد؛ مثل آن که افراد خوب در آن جا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آن جا بروند و نیز بهتر است جنازه را در چند متری قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک قبر ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است، در دفعه سوم به گونهای او را زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم او را از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است، در دفعه سوم به طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و هنگام وارد کردن زن در قبر، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز جنازه میت را به آرامی از تابوت بیرون آورند و وارد قبر کنند و دعاهایی را که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در قبر گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت، خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را با قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ إفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان) و به جای فلان، اسم میّت و پدر او را بگویند؛ مثلاً اگر اسم میّت محمد و اسم پدر او علی است، سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلی) و پس از آن بگویند: (هَلْ أنْتَ عَلی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیّینَ وَخاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَأنَّ عَلیّا علیهالسلام أمیرُالْمُؤْمِنینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّینَ وَإمامٌ افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ وَأنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَمُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلِیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ المَهْدیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الْخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَّتُکَ أئِمَّةُ هُدیً بِکَ أبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد ادامه دهد: (إذا أتاکَ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَألاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوابِهِما: اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبیّی وَالاْءسْلامُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ أبی طالِبٍ علیهالسلام إمامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُجْتَبی علیهالسلام إمامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الْشَّهیدُ بِکَرْبَلاءِ علیهالسلام إمامی وَعَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ علیهالسلام إمامی وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ علیهالسلام إمامی وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ علیهالسلام إمامی وَمُوسَی الْکاظِمُ علیهالسلام إمامی وَعَلِیٌّ الرِّضا علیهالسلام إمامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ علیهالسلام إمامی وَعَلِیٌّ الْهادی علیهالسلام إمامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَریُّ علیهالسلام إمامی وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ علیهالسلام إمامی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتی وَقادَتی وَشُفَعائی بِهِمْ أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِمْ أتَبَرَّءُ فی الدُّنْیا وَالاْآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و سپس ادامه دهد: (أنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مَحَمَّدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ أبی طالِبٍ وَأوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الاَْئِمَّةَ الاْءثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الاْءئِمَّةُ وَأنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم حَقٌّ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکیرٍ فی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَالْنُّشُورَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیزانَ حَقٌّ وَتَطایُرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ وَأنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها وَأنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبُورِ) و سپس بگوید: (أ فَهِمْتَ یا فُلانُ) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، و پس از آن بگوید: (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالْقَولِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتَهِ) پس بگوید: (اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهانا أللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ).