امام حسن عسکری علیه السّلام چه در زمان حیات پدر گرامی شان و چه در دوران امامت خویش در شهر سامراء به شدت تحت نظر بودند از این روی ارتباط با یاران به سختی صورت می گرفت و به همین علت یاران و شاگردان حضرت معمولاً به طور ناشناس با امام مرتبط بودند؛ به چند تن از یاران ایرشان اشاره می کنیم: 1. عثمان بن سعید ثمری: وی که از قبیله بنی اسد بود و به علت سکونت در شهر سامرا به عسکری نیز مشهور بود از یاران و اصحاب خاص امام هادی و امام حسن عسکری و همچنین به عنوان نائب اول از نواب اربعه امام زمان (عج) به حساب می آید.[1] از او در محافل شیعی به نام (سمّان) روغن فروش نیز یاد شده است زیرا به منظور استتار فعالیت های سیاسی، روغن فروشی می کرد و اموال متعلق به امام را که شیعیان به وی تحویل می دادند، در ظرف های روغن قرار داده به محضر امام عسکری علیه السّلام می رساند.[2] او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود.[3] پس از رحلت امام حسن عسکری مراسم تغسیل و تکفین و خاکسپاری آن حضرت را درظاهر، عثمان بن سعید انجام داد[4] در مورد تاریخ وفات وی اختلاف است در برخی منابع 267 و در برخی 280ق ذکر شده است.[5] 2. محمد بن عثمان بن سعید ثمری: وی نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و از نظر تقوی و عدالت و بزرگواری مورد اعتماد و احترام شیعیان بود و از یاران مورد اعتماد امام عسگری علیه السّلام بود چنانچه امام عسگری در جواب (احمد بن اسحاق) که سوال کرده بود به چه کسی از شیعیان و معتمدین حضرت مراجعه کند حضرت فرمود: عمری (عثمان بن سعید) و پسرش هر دوی آنها امین و مورد اعتماد من هستند، آنچه به تو برسانند از جانب من می رسانند و آنچه به تو بگویند از طرف من می گویند. سخنان آنان را بشنو و از آنان پیروی کن زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین من هستند وی که به عنوان نایب دوم امام زمان (عج) نیز بوده در تاریخ 304 یا 305 هجری قمری وفات یافت.[6] 3. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل: ایشان یکی از خواص و نزدیکان امام حسن عسکری بود که آثار ارزنده ای در علوم مختلف از خود به یادگار گذاشت کتاب (اسماء الجبال و المیاه و الاودیه) در علم جغرافیا بوده و همچنین در علم لغت تبحر داشته و از کاتبان و همنشینان امام بوده[7] وی در سال 291 هجری قمری وفات یافت.[8] 4. فضل بن شاذان بن خلیل مکنی به ابو محمد: که از مشایخ و ثقات و معتمدین و محدثین اواسط قرن سوم هجری است وی فقیه متکلم جلیل القدر و از اصحاب حضرت جواد علیه السّلام و امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام بوده و حدود یکصد و هشتاد کتاب به او منسوب است که در موضوعات مختلف نگاشته از جمله (اثبات الرجعة) (اربع مسائل فی الامامیة)، (الرد علی الباطنیة و القرامطة)، (حدوث العالم) و... او را متوفای 260 هجری می دانند.و همچنین کتاب الایضاح فی الرد علی سائر الفرق از اوست.[9] 5. احمد بن محمد بن خالد برقی (متوفای 274 یا 280ه): وی نیز از یاران و اصحاب امام حسن عسکری بوده و همچنین پدرش محمد نیز از یاران امام محسوب می شد ولی احمد شهرتی بیش از پدر داشته او دارای آثار علمی بود از جمله المحاسن که حاوی بسیاری از احادیث ائمه است. 6. حسین بن اشکیب سمرقندی (مروزی) از اصحاب و یاران امام حسن عسکری و در نقل روایت از جانب رجالیون ثقه توصیف شده مدتی در قم خادم حرم حضرت معصومه(س) بوده سپس در سمرقند مقیم و به نشر معارف تشیع پرداخت.[10] 7. حسن بن موسی الخشاب از بزرگان و علمای شیعه و از یاران امام عسگری بود و آثار علمی در موضوعات مختلف داشته از جمله: کتاب(الرد علی الواقفه) و (النوادر) و... . 8. ابراهیم بن ابی حفص: کنیه اش ابو اسحاق، کاتب و از اصحاب بزرگ امام حسن عسگری علیه السّلام به شمار می رود و مردی ثقه و موجه است و همچنین او کتابی در رد اهل غلو و ابی الخطاب نوشت.[11] 9. احمد بن ادریس قمی معروف به معلم، از اصحاب و یاران امام عسگری علیه السّلام به شمار می رود او فقیهی ثقه و مورد اعتماد شیعه بود که روایات زیادی نقل کرده و روایاتش صحیح است دارای اثری به نام نوادر بوده در سال 306 در گذشت.[12] 10. داود بن قاسم بن اسحاق از اهالی بغداد که در نزد ائمه علیهم السلام دارای مقام و منزلتی عالی بود و در نقل حدیث او را ثقه دانسته اند و از اصحاب خاص امام جواد و هادی و عسگری و حضرت صاحب الزمان علیهم السلام محسوب و از همه آنها نقل روایت کرده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. زندگانی امام حسن عسگری، باقر شریف قرشی، ترجمه سید حسن اسلامی. 2. حیاة الامام العسکری، محمد جواد طبسی. 3. خورشید سامرا، محمد جواد طبسی. 4. حیاة فکری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . طوسی‌، الغیبة، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة بی تا ص 216. [2] . همان ص 214. [3] . همان ص 216. [4] . همان . [5] . حسین جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمد تقی آیت اللهی، تهران ، امیرکبیر، 1367 ش، ص 155. [6] . طوسی پیشین ص 219 - 223 . [7] . شیخ طوسی، الفهرست. تحقیق شیخ جواد قیومی، بیروت، موسسه نشر الفقاهة، ص72؛ رجال نجاشی، ص92 . [8] . تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء چاپ دوم، 1403ق ج 2 ص 66. [9] . فضل بن شاذان الایضاح. تحقیق جلال الدین حسینی (بی جا ) (بی تا) ص 1 . [10] . احمد بن علی نجاشی، تحقیق آیت الله شبیری زنجانی، قم، جامعة مدرسین، 1413ق، ص 76، ش 182. [11] . باقر شریف قرشی، حیاه الامام الحسن العسکری، ترجمه سید حسن اسلامی، قم، جامعه مدرسین، 1371، ص139 . [12] . احمد بن علی نجاشی، همان ص 143.
امام حسن عسکری علیه السّلام چه در زمان حیات پدر گرامی شان و چه در دوران امامت خویش در شهر سامراء به شدت تحت نظر بودند از این روی ارتباط با یاران به سختی صورت می گرفت و به همین علت یاران و شاگردان حضرت معمولاً به طور ناشناس با امام مرتبط بودند؛ به چند تن از یاران ایرشان اشاره می کنیم:
1. عثمان بن سعید ثمری: وی که از قبیله بنی اسد بود و به علت سکونت در شهر سامرا به عسکری نیز مشهور بود از یاران و اصحاب خاص امام هادی و امام حسن عسکری و همچنین به عنوان نائب اول از نواب اربعه امام زمان (عج) به حساب می آید.[1] از او در محافل شیعی به نام (سمّان) روغن فروش نیز یاد شده است زیرا به منظور استتار فعالیت های سیاسی، روغن فروشی می کرد و اموال متعلق به امام را که شیعیان به وی تحویل می دادند، در ظرف های روغن قرار داده به محضر امام عسکری علیه السّلام می رساند.[2] او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود.[3] پس از رحلت امام حسن عسکری مراسم تغسیل و تکفین و خاکسپاری آن حضرت را درظاهر، عثمان بن سعید انجام داد[4] در مورد تاریخ وفات وی اختلاف است در برخی منابع 267 و در برخی 280ق ذکر شده است.[5]
2. محمد بن عثمان بن سعید ثمری: وی نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و از نظر تقوی و عدالت و بزرگواری مورد اعتماد و احترام شیعیان بود و از یاران مورد اعتماد امام عسگری علیه السّلام بود چنانچه امام عسگری در جواب (احمد بن اسحاق) که سوال کرده بود به چه کسی از شیعیان و معتمدین حضرت مراجعه کند حضرت فرمود: عمری (عثمان بن سعید) و پسرش هر دوی آنها امین و مورد اعتماد من هستند، آنچه به تو برسانند از جانب من می رسانند و آنچه به تو بگویند از طرف من می گویند. سخنان آنان را بشنو و از آنان پیروی کن زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین من هستند وی که به عنوان نایب دوم امام زمان (عج) نیز بوده در تاریخ 304 یا 305 هجری قمری وفات یافت.[6]
3. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل: ایشان یکی از خواص و نزدیکان امام حسن عسکری بود که آثار ارزنده ای در علوم مختلف از خود به یادگار گذاشت کتاب (اسماء الجبال و المیاه و الاودیه) در علم جغرافیا بوده و همچنین در علم لغت تبحر داشته و از کاتبان و همنشینان امام بوده[7] وی در سال 291 هجری قمری وفات یافت.[8]
4. فضل بن شاذان بن خلیل مکنی به ابو محمد: که از مشایخ و ثقات و معتمدین و محدثین اواسط قرن سوم هجری است وی فقیه متکلم جلیل القدر و از اصحاب حضرت جواد علیه السّلام و امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام بوده و حدود یکصد و هشتاد کتاب به او منسوب است که در موضوعات مختلف نگاشته از جمله (اثبات الرجعة) (اربع مسائل فی الامامیة)، (الرد علی الباطنیة و القرامطة)، (حدوث العالم) و... او را متوفای 260 هجری می دانند.و همچنین کتاب الایضاح فی الرد علی سائر الفرق از اوست.[9]
5. احمد بن محمد بن خالد برقی (متوفای 274 یا 280ه): وی نیز از یاران و اصحاب امام حسن عسکری بوده و همچنین پدرش محمد نیز از یاران امام محسوب می شد ولی احمد شهرتی بیش از پدر داشته او دارای آثار علمی بود از جمله المحاسن که حاوی بسیاری از احادیث ائمه است.
6. حسین بن اشکیب سمرقندی (مروزی) از اصحاب و یاران امام حسن عسکری و در نقل روایت از جانب رجالیون ثقه توصیف شده مدتی در قم خادم حرم حضرت معصومه(س) بوده سپس در سمرقند مقیم و به نشر معارف تشیع پرداخت.[10]
7. حسن بن موسی الخشاب از بزرگان و علمای شیعه و از یاران امام عسگری بود و آثار علمی در موضوعات مختلف داشته از جمله: کتاب(الرد علی الواقفه) و (النوادر) و... .
8. ابراهیم بن ابی حفص: کنیه اش ابو اسحاق، کاتب و از اصحاب بزرگ امام حسن عسگری علیه السّلام به شمار می رود و مردی ثقه و موجه است و همچنین او کتابی در رد اهل غلو و ابی الخطاب نوشت.[11]
9. احمد بن ادریس قمی معروف به معلم، از اصحاب و یاران امام عسگری علیه السّلام به شمار می رود او فقیهی ثقه و مورد اعتماد شیعه بود که روایات زیادی نقل کرده و روایاتش صحیح است دارای اثری به نام نوادر بوده در سال 306 در گذشت.[12]
10. داود بن قاسم بن اسحاق از اهالی بغداد که در نزد ائمه علیهم السلام دارای مقام و منزلتی عالی بود و در نقل حدیث او را ثقه دانسته اند و از اصحاب خاص امام جواد و هادی و عسگری و حضرت صاحب الزمان علیهم السلام محسوب و از همه آنها نقل روایت کرده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. زندگانی امام حسن عسگری، باقر شریف قرشی، ترجمه سید حسن اسلامی.
2. حیاة الامام العسکری، محمد جواد طبسی.
3. خورشید سامرا، محمد جواد طبسی.
4. حیاة فکری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . طوسی، الغیبة، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة بی تا ص 216.
[2] . همان ص 214.
[3] . همان ص 216.
[4] . همان .
[5] . حسین جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمد تقی آیت اللهی، تهران ، امیرکبیر، 1367 ش، ص 155.
[6] . طوسی پیشین ص 219 - 223 .
[7] . شیخ طوسی، الفهرست. تحقیق شیخ جواد قیومی، بیروت، موسسه نشر الفقاهة، ص72؛ رجال نجاشی، ص92 .
[8] . تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء چاپ دوم، 1403ق ج 2 ص 66.
[9] . فضل بن شاذان الایضاح. تحقیق جلال الدین حسینی (بی جا ) (بی تا) ص 1 .
[10] . احمد بن علی نجاشی، تحقیق آیت الله شبیری زنجانی، قم، جامعة مدرسین، 1413ق، ص 76، ش 182.
[11] . باقر شریف قرشی، حیاه الامام الحسن العسکری، ترجمه سید حسن اسلامی، قم، جامعه مدرسین، 1371، ص139 .
[12] . احمد بن علی نجاشی، همان ص 143.
- [سایر] چرا به امام یازدهم عسکری می گویند؟
- [سایر] مهمترین کرامت امام عسکری(ع) چی بوده؟
- [سایر] امام حسن عسکری علیه السلام چند بار به زندان افتاد؟
- [سایر] چرا امام حسن عسکری علیه السلام همواره در بند بودند؟
- [سایر] امام حسن عسکری(علیه السلام) با چه کسی ازدواج کردند؟
- [سایر] نام برخی از یاران و اصحاب و شاگردان امام کاظم علیه السّلام را بنویسید؟
- [سایر] آیا امام عسکری علیه السلام برای غیبت فرزندشان، حضرت مهدی علیه السلام زمینه سازی نموده اند ؟
- [سایر] امام عسکری علیه السلام برای تثبیت امامت فرزندشان حضرت مهدی علیه السلام چه تدابیری اندیشیدند؟
- [سایر] آیا امام عسکری علیه السلام از ولادت حضرت مهدی علیه السلام خبر داده است؟
- [سایر] نام فرزندان امامان؛ از امام علی(ع) تا امام حسن عسکری(ع) را نام ببرید.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.