1- امام حسن عسکری علیه السلام بابانویی شایسته به نام (نرجس‌)[1] ازدواج نمودکه به نام‌های دیگری چون (سوسن‌)[2] ، (صیقل‌)[3] یا (صقیل‌) و (ملیکه‌)[4] نیز نامیده شده است .[5]او دختر (یوشعا) پسر قیصر روم و از نوادگان (شمعون‌) یکی از حواریان مسیح علیه السلام بود که به طریقی معجزه‌آسا از سوی خداوند برای همسری امام یازدهم برگزیده شد.[6] هنگامی که (نرجس‌) در روم بود خواب‌های شگفت‌انگیزی دید، یک‌بار در خواب پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت مسیح علیه السلام را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام درآوردند، و در خواب دیگری، شگفتی‌های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مسلمان شد، اما اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می‌داشت. تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر خود به همراه لشکر روانه جبهه‌های جنگ شد. (نرجس‌) در خواب فرمان یافت که به‌طور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهی که به مرز می‌روند برود، و او چنین کرد و در مرز برخی از جلوداران سپاه مسلمانان آنان را اسیر ساختند و بی‌آنکه بدانند او از خانواده قیصر است همراه سایر اسیران به بغداد بردند . این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم حضرت هادی علیه السلام روی داد[7]، و کارگزار امام هادی علیه السلام نامه‌ای را که امام به زبان رومی نوشته بود، به فرمان آن گرامی در بغداد به نرجس رساند و او را از برده‌فروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی علیه السلام برد، امام آنچه را نرجس در خواب‌های خود دیده بود به او یادآوری فرمود، و بشارت داد که او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان مستولی می‌شود و زمین را از عدل و داد پر می‌سازد. آنگاه امام هادی علیه السلام نرجس را به خواهر خود (حکیمه‌) که از بانوان بزرگوار خاندان امامت ‌بود سپرد تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد و مدتی بعد نرجس به همسری امام حسن عسکری علیه السلام درآمد.[8] 2- ممکن است این تعدد اسامی باعث ابهام و حیرت شما شده باشد و ممکن است ابهام در این باشد که ایشان رومی است و از خانواده سلطنتی، که این هم چیزی عجیبی نیست مگر زن فرعون از خانواده سلطنتی نبود ولی با ایمان آوردن به حضرت موسی(ع) و کشته شدن در این راه نمونه ای برای مؤمنین شد. و این نشان میدهد که میتوان از محیط فاسد تأثیر نپذیرفت. اگر انسان خود اراده کند و از خدا کمک بگیرد خدا او را در همان محیط فاسد هم حفظ میکند. پی نوشتها: [1](نرجس‌) نام گلی از دره تک‌لپه‌ای‌ها، و سردسته گیاهان تیره نرگسی است، که گل‌هایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد . (فرهنگ معین، ج‌4، ص‌4702) [2] (سوسن‌) نام گلی فصلی و درشت‌به رنگ‌های مختلف است . اصل این گل از اروپا و ژاپن و آمریکای شمالی و هیمالیاست . (همان، ص‌1954) [3] (صیقل‌) هر شئ نورانی، صیقلی و جلا داده شده را می‌گویند . بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولی‌عصر علیه السلام حامله شد او را صیقل نام نهادند . (ر . ک: الصدوق، محمدبن علی‌بن الحسین، همان، ص‌432; الطوسی، محمدبن الحسن، کتاب‌الغیبة، ص‌241). [4](ملیکه‌) به معنای ملکه و شهبانوست . [5] ر . ک: الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، همان، ص‌432 . [6] ر . ک: همان، ص‌423 - 417; الطوسی، محمدبن‌الحسن، کتاب‌الغیبة، ص‌128 - 124; المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌51، ص‌11 - 6 . [7]در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال 247 ق . جنگ‌هایی بین مسلمانان و رومیان درگرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد . در سال 248 ق . نیز (بلکاجور) سردار مسلمانان با رومیان جنگید و طی آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند . (ر . ک: نازیلیف، تاریخ‌العرب و الروم، ترجمه محمد عبدالهادی شعیره، ص‌225) . ابن اثیر نیز طی حوادث سال 249 ق . می‌نویسد: جنگی میان مسلمانان به سرکردگی (عمربن‌عبدالله اقطع‌) و (جعفربن‌علی صائقه‌) با قوای روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت روی داد . (به نقل پیشوای دوازدهم حضرت امام حجة بن الحسن المهدی علیه السلام ص‌27 - 26) از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، [8]همان، ص‌27 - 26 . با استفاده از فصلنامه موعود شماره 28 . منبع: پایگاه حوزه
1- امام حسن عسکری علیه السلام بابانویی شایسته به نام (نرجس)[1] ازدواج نمودکه به نامهای دیگری چون (سوسن)[2] ، (صیقل)[3] یا (صقیل) و (ملیکه)[4] نیز نامیده شده است .[5]او دختر (یوشعا) پسر قیصر روم و از نوادگان (شمعون) یکی از حواریان مسیح علیه السلام بود که به طریقی معجزهآسا از سوی خداوند برای همسری امام یازدهم برگزیده شد.[6] هنگامی که (نرجس) در روم بود خوابهای شگفتانگیزی دید، یکبار در خواب پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت مسیح علیه السلام را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام درآوردند، و در خواب دیگری، شگفتیهای دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مسلمان شد، اما اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان میداشت. تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر خود به همراه لشکر روانه جبهههای جنگ شد. (نرجس) در خواب فرمان یافت که بهطور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهی که به مرز میروند برود، و او چنین کرد و در مرز برخی از جلوداران سپاه مسلمانان آنان را اسیر ساختند و بیآنکه بدانند او از خانواده قیصر است همراه سایر اسیران به بغداد بردند .
این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم حضرت هادی علیه السلام روی داد[7]، و کارگزار امام هادی علیه السلام نامهای را که امام به زبان رومی نوشته بود، به فرمان آن گرامی در بغداد به نرجس رساند و او را از بردهفروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی علیه السلام برد، امام آنچه را نرجس در خوابهای خود دیده بود به او یادآوری فرمود، و بشارت داد که او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان مستولی میشود و زمین را از عدل و داد پر میسازد. آنگاه امام هادی علیه السلام نرجس را به خواهر خود (حکیمه) که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود سپرد تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد و مدتی بعد نرجس به همسری امام حسن عسکری علیه السلام درآمد.[8]
2- ممکن است این تعدد اسامی باعث ابهام و حیرت شما شده باشد و ممکن است ابهام در این باشد که ایشان رومی است و از خانواده سلطنتی، که این هم چیزی عجیبی نیست مگر زن فرعون از خانواده سلطنتی نبود ولی با ایمان آوردن به حضرت موسی(ع) و کشته شدن در این راه نمونه ای برای مؤمنین شد. و این نشان میدهد که میتوان از محیط فاسد تأثیر نپذیرفت. اگر انسان خود اراده کند و از خدا کمک بگیرد خدا او را در همان محیط فاسد هم حفظ میکند.
پی نوشتها:
[1](نرجس) نام گلی از دره تکلپهایها، و سردسته گیاهان تیره نرگسی است، که گلهایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد . (فرهنگ معین، ج4، ص4702)
[2] (سوسن) نام گلی فصلی و درشتبه رنگهای مختلف است . اصل این گل از اروپا و ژاپن و آمریکای شمالی و هیمالیاست . (همان، ص1954)
[3] (صیقل) هر شئ نورانی، صیقلی و جلا داده شده را میگویند . بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولیعصر علیه السلام حامله شد او را صیقل نام نهادند . (ر . ک: الصدوق، محمدبن علیبن الحسین، همان، ص432; الطوسی، محمدبن الحسن، کتابالغیبة، ص241).
[4](ملیکه) به معنای ملکه و شهبانوست .
[5] ر . ک: الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، همان، ص432 .
[6] ر . ک: همان، ص423 - 417; الطوسی، محمدبنالحسن، کتابالغیبة، ص128 - 124; المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص11 - 6 .
[7]در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال 247 ق . جنگهایی بین مسلمانان و رومیان درگرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد . در سال 248 ق . نیز (بلکاجور) سردار مسلمانان با رومیان جنگید و طی آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند . (ر . ک: نازیلیف، تاریخالعرب و الروم، ترجمه محمد عبدالهادی شعیره، ص225) . ابن اثیر نیز طی حوادث سال 249 ق . مینویسد: جنگی میان مسلمانان به سرکردگی (عمربنعبدالله اقطع) و (جعفربنعلی صائقه) با قوای روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت روی داد . (به نقل پیشوای دوازدهم حضرت امام حجة بن الحسن المهدی علیه السلام ص27 - 26) از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق،
[8]همان، ص27 - 26 . با استفاده از فصلنامه موعود شماره 28 .
منبع: پایگاه حوزه
- [سایر] چرا به امام یازدهم عسکری می گویند؟
- [سایر] مهمترین کرامت امام عسکری(ع) چی بوده؟
- [سایر] امام حسن عسکری علیه السلام چند بار به زندان افتاد؟
- [سایر] چرا امام حسن عسکری علیه السلام همواره در بند بودند؟
- [سایر] آیا امام عسکری علیه السلام برای غیبت فرزندشان، حضرت مهدی علیه السلام زمینه سازی نموده اند ؟
- [سایر] امام عسکری علیه السلام برای تثبیت امامت فرزندشان حضرت مهدی علیه السلام چه تدابیری اندیشیدند؟
- [سایر] آیا امام عسکری علیه السلام از ولادت حضرت مهدی علیه السلام خبر داده است؟
- [سایر] نام فرزندان امامان؛ از امام علی(ع) تا امام حسن عسکری(ع) را نام ببرید.
- [سایر] زندگینامه حضرت امام حسن عسکری(ع) را بیان فرمایید.
- [سایر] اینکه امام حسن عسکری ع جانشنی نداشتند صحیح است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی خود را به همسری تو درآوردم با مهریه معیّن) پس از آن مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ). (یعنی قبول کردم این ازدواج را) عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مَوکِّلَتی مُوَکِّلَکَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی وکیل خودم را به ازدواج وکیل تو درآوردم با مهریه معین) و وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی عَلَی الصَّداقِ). (یعنی قبول نمودم این ازدواج را برای وکیل خودم با مهریه معین) صحیح میباشد. دستور خواندن عقد غیر دائم:
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند، مثلاً چنانچه اسم زن فاطمه باشد و مالی را به شوهرش بخشیده تا طلاقش دهد، شوهر او میگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) (یعنی من از زنم فاطمه در مقابل مالی که او بذل کرده جدا میشوم) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل میگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلی بارَأْتُ زَوْجَتُهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و در هر دو صورت پس از صیغه مبارات بنا بر احتیاط واجب صیغه طلاق را نیز بگوید، مثلاً بگوید: (هِیَ طالِقٌ) یا (فَهِیَ طالِقٌ) و اگر به جای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: "زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم" یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت التزویج" یعنی قبول کردم ازدواج را عقد صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل بگوید: "زوجت موکلتی فاطمة موکلک احمد علی الصداق المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلی احمد علی الصداق"، صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصِّدَاقِ الْمَعْلُوم)؛ یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده)، و پس از آن مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجْ)، یعنی: (ازدواج را قبول کردم)، عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فَاطِمَة، مُوَکلَکَ اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم)، و سپس وکیل مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلِی اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ)، صحیح میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را به مهری که معین شده) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل زن خطاب به وکیل مرد با قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ)، یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل تو احمد در آوردم به مهری که معین شده) و بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ لِمُوَکِّلِی أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معین شده)، عقد صحیح میباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .