چرا آن بدعتهایی را که عمر و ابوبکر کرده بودند مردم با آنها مخالفت نکردند؟ و چرا با عثمان مخالفت کردند و براو قیام کردند؟
شرایط زمانی و مقتضیات زمانی در هریک از دوران خلافت آنها باید در نظرگرفته شود و فاصله زمانی که باید با پیامبر داشتند و وسعت مکانی وسرزمینی اسلام و مقدار سرزمینی که تحت سیطره و حکومت و خلافت هریک از آنها بود نیز در شرایط زمانی مؤثر است که باید در نظر داشت، ونوع برخورد وشیوه رفتار آنها و روش زندگی آنها و شرایط و اوضاع زبان هریک بسیار متفاوت است. از طرفی نمی توان به طور قطع ویقین گفت که مردخم با ابوبکر وشیوه کار او یا عمر و شیوه کارش مخالف نبودند[1]. مسئله دیگری که در پاسخ این سؤال باید به آن توجه داشت این است که در مخالفت و یا د ربیعت به این سه خلیفه هیچگاه رأی اکثریت وحتی 3/1 از مسلمین یکسان نبود واینطور نبود که همه انصار و مهاجرین و صحابه بزرگ بر خلاف ابی بکر و جریان انتخاب وی در سقیفه رضایت داده باشند با وجود اینکه می دانیم بسیاری از صحابه بزرگ مخالف این انتخاب بودند و برخی ازآنها تا آخرعمرشان با ابی بکر بیعت نکردند [2] و در دوران کوتاه خلافت ابوبکر غیر ا زمخالفین شیعه که بنابر مصالح سیاسی اسلام و با دوراندیشی و تدبیر علی علیه السلام بر علیه خلافت شورش نکردند[3]، مخالفین دیگری در مناطق مختلف جزیره العرب بر ابوبکر شوریدند که این گروه را مرتد یا اهل ردو ارتداد نامیده اند، و علت ارتداد آنها یا بر کشتن آنها از دین معلوم نیست چه بوده است و اصلاً روشن نشده است که آیا اینها خلافت ابوبکررا قبول نداشتند که در این باره چندان تحقیق دقیق نشده است پس نمی توان گفت که مردم بر علیه ابوبکر و عمر قیام نکرده اند. نمی توان بطور مطلق دوران خلافت آنها را دورانی همراه با توافق عمومی قلمداد کنیم از طرفی در دوران آنها زمینه طوری بود که مسلمانانوسپاه اسلام در فکر فتوحات درزمینه سازی صدور دین اسلام بودند:لذا امیرالمؤمنین -علی علیه اسلام به خاطر مصالح اسلامی و نو پا بودن دین اسلام با تدابیر الهی خویش نگذاشت که دین اسلام در آغاز شکل گیری وبنیان خود از درون دچار اختلافات حزبی شود و نزاع بر سر قدرت به جنگ داخلی [4] کشیده شود و دین نوپا که حاصل زحمات ورنج و آلام 23 ساله پیامبر (ص) و اصحاب او بود از هم بپاشد، لذا از حق قطعی خود گذشت و در کارهایی که مربوط به اسلام بود و بیشرفت و توسعه دین را در آن می دید به آنها کمک کرد و همکاری نمود و وظیفه امامت را عهده دار بود و انجام می داد چندان مطلع نبودند و وجود او را چندان که باید درک نمی کردند اما آن حضرت وظیفه مهم امامت را بعد از مقام رسالت عهده داربود. از جهتی هم اگر ملاحظه کنیم خواهیم دیدکه خط مشی شیخین (ابوبکر و عمر) بطورکلی با عثمان فرق داشت. و عواملی که سبب شورش مردم علیه عثمان می شد نیز متفاوت بود. در روزگار عثمان فتوحات، مسلمانان خیلی دامنه دارتر شده بود در حالیکه اگر آنرا با زمان ابوبکر مقایسه کنیم می بینیم که فتوحات در محدوده همان عربستان بوده است. 1 و در دوران خلافت عمر فتوحات به شدت و با وسعت ادامه داشت و آنها سیاستهایی اعمال کرده بودند که ظاهراً باسنّت پیامبر سازگار باشد و مردم تازه مسلمان هم چندان آگاهی نداشتند که واقعیت غیر از آن است که اینها در پیش می گیرند با این اوضاع ما می بینیم بنی هاشم که از مهاجران بودند و قبایلی چون قبیله خزرج و برخی از سران آن کاملاً با کارهای ابوبکر وخلافت وی بودند وبسیاری از صحابی بزرگ پیامبر چون سلمان 2 و ابوذر ومقداد با اینها مخالف بودند و در صورت لزوم اعتراض می کردند و از سنت پیامبر دفاع می نمودند از طرفی امیرالمؤمنین علی -علیه السلام از پیدایش بدعتها و در کج روی از سنت و روش پیامبر که از آنها سر می زد هشدار می داد، و مانع می شد، ولی عثمان و کارهای او با اینها و زمان او با آناه بسیار متفاوت بود یکی از عواملی که نارضایتی مردم و از عثمان سبب می شد و در زمان دوخلیفه پیشین نبود این بود که آنها به تجمل گرا بودند و نه اجازه چندان به گرایش بر تجملات می دادند و همچنین برای صحابه رسول خدا چندان بر حرمتی نمی کردند اگر چه آزار و اذیت به بنی هاشم مخصوصاً دختر پیامبر (جریان آزار وادیت خلیفه دوم و اول به بانوی دوسرا در کتاب الامامه والسیاسه ابن قتبر در ص 30 ج 1 به تفضیل بیان شده است ) کار ناپسندی بود که از آنها سر می زد ولی آنها با توجیه و جعل روایت 3 بنام پیامبر این کارخویش را موجه می نمودند. با اینکه مخالف هم داشتند اگر چه اندک و قلیل، پس بطور مطلق نمی توان گفت که مردم با بدعتهای ابوبکر و عمر مخالفت نمی کردند بر عثمان شوریدند بلکه یکی از علل شورش برعلیه عثمان ریشه در اعتراض به کار خلفای پیشین داشت. چون برخی از کارهای زمان عثمان در زمان آنها پایه ریزی شده بود و رفته رفته سبب پیدایش یک انقلاب بر علیه خلافت گردید و مردم را برآن داشت که پس از 25 سال دوری از امامت دوباره به آن روی آوردند ومدار ونقطه تمرکز عدالت را پیدا کنند. در زمان عثمان اعتراضات به حدی رسید که غیر قابل کنترل شد، در حالیکه در زمان خلفای پیشین اعتراضات در این حد نبود و کاملاً محدود بود و قابل سرکوب و از طرفی آنها با مردم برخوردی غیر از عثمان داشتند که عثمان در رعایت بسیار کوتاهی می نمود پیش از حد فرزندان ابی معیط (بنی امیه ) را برگردن مردم سوار نمود و آشکارا بر خلافت سنت پیامبر رفتارکرد و هیچ توجیهی برای کار خود نداشت، ا زطرفی فتوحات 4 اسلام نیز بسیار زیاد شده بود و ممالک تحت سیطره سپاه اسلام وخلافت بیشتر از زمان ابوبکر و عمر بود و بنی امیه در این ممالک حکمرانی می کردند و صاحبان تیول و زمینهای مرغوب وچراگاههای حاصلخیز شده بودند و برخی از صحابه برای خود کاخهاو عمارتهاو باغهایی در نقاط مختلف داشتند که همه اینها منجر می شد به یک نابرابری اقتصادی 1و ناعدالتی و ایجاد جامعه طبقاتی وفاصله طبقاتی فاحش که در نوع خود جهتی به سوی اشرافگری جاهلی داشت که کاملاً بر خلاف سیره نبوی بود این انحراف فاحش در زمان دو خلیفه پیشین وجود نداشت اگر چه ریشه این انحراف از آن جا بر می خواست، به همین سبب نمی توان گفت که بر علیه آنها مخالفتی شد زیرا که این اعتراضی کلی بر خط مشی و اندیشه این نوع از خلافت و حکومت بود که آنها پایه ریزی کرده و به جریان انداخته بودند و این انحراف از همان خطی شروع می شد که آنها ترسیم کرده بودند و رفته، رفته زیاد تر می شد. -------------------------------------------------------------------------------- [1] چنانکه می دانیم منابع معتبری چون کتاب معالم المدرسین و منابع تاریخی به شورشهای مردم وعدم بیعت همه صحابه با ابوبکر تفضیلاً پرداخته اند. [2] معالم المدرستین علامه عسگری ج 1 ص 58 فهرست مخالفین خلافت ابی بکر. [3] امام علی علیه السلام در نهج البلاغه از صبر و پایداریش وسکوت به خاطر حفظ جملاتی زیادی فرموده است- سیری در نهج البلاغه ص 81 سلامته الدین اصب الینامن غیره [4] علی -علیه السلام- وقتی از فردی شنید که در برتری او نسبت به خلفای دیگر و ابوبکر شعری گفت فرمود: (سلامه الدین الب الینا من غیره) سیری در نهج البلاغه علامه شهید مرتضی مطهری (رض) ص و ص 183 در جواب ابوسفیان فتنه گر 1 فتوح البلدان بلاذری الفتوح ابن اعثم کوفی دوران خلافت ابوبکر عمر وعثمان که فتوحات رفته رفته بیشتر می شد 2 چنانکه می دانیم مخالفت سعدبن عباده معروف است که نامزد خلافت بود_ معالم المدرستین علامه سید مرتضی عسگری ج 1 ص 158 3 الامامه والسیاسه ج 1 ص 31 گفتگوی طحه سلسله اله علیها باخلیفه اول 4 تاریخ یعقوبی ج 2 ص 69 و 70 چنانکه معروف است وقتی عمر در انتخاب عثمان مردد بود چنین حرفی را به پیش کشید و گفت از عثمان می ترسم که ابن ابی معیط را بر گردن مردم سوار کند. 1 مراجعه شود به آخرین صفحه پاورقی ها.
عنوان سوال:

چرا آن بدعتهایی را که عمر و ابوبکر کرده بودند مردم با آنها مخالفت نکردند؟ و چرا با عثمان مخالفت کردند و براو قیام کردند؟


پاسخ:

شرایط زمانی و مقتضیات زمانی در هریک از دوران خلافت آنها باید در نظرگرفته شود و فاصله زمانی که باید با پیامبر داشتند و وسعت مکانی وسرزمینی اسلام و مقدار سرزمینی که تحت سیطره و حکومت و خلافت هریک از آنها بود نیز در شرایط زمانی مؤثر است که باید در نظر داشت، ونوع برخورد وشیوه رفتار آنها و روش زندگی آنها و شرایط و اوضاع زبان هریک بسیار متفاوت است. از طرفی نمی توان به طور قطع ویقین گفت که مردخم با ابوبکر وشیوه کار او یا عمر و شیوه کارش مخالف نبودند[1]. مسئله دیگری که در پاسخ این سؤال باید به آن توجه داشت این است که در مخالفت و یا د ربیعت به این سه خلیفه هیچگاه رأی اکثریت وحتی 3/1 از مسلمین یکسان نبود واینطور نبود که همه انصار و مهاجرین و صحابه بزرگ بر خلاف ابی بکر و جریان انتخاب وی در سقیفه رضایت داده باشند با وجود اینکه می دانیم بسیاری از صحابه بزرگ مخالف این انتخاب بودند و برخی ازآنها تا آخرعمرشان با ابی بکر بیعت نکردند [2] و در دوران کوتاه خلافت ابوبکر غیر ا زمخالفین شیعه که بنابر مصالح سیاسی اسلام و با دوراندیشی و تدبیر علی علیه السلام بر علیه خلافت شورش نکردند[3]، مخالفین دیگری در مناطق مختلف جزیره العرب بر ابوبکر شوریدند که این گروه را مرتد یا اهل ردو ارتداد نامیده اند، و علت ارتداد آنها یا بر کشتن آنها از دین معلوم نیست چه بوده است و اصلاً روشن نشده است که آیا اینها خلافت ابوبکررا قبول نداشتند که در این باره چندان تحقیق دقیق نشده است پس نمی توان گفت که مردم بر علیه ابوبکر و عمر قیام نکرده اند. نمی توان بطور مطلق دوران خلافت آنها را دورانی همراه با توافق عمومی قلمداد کنیم از طرفی در دوران آنها زمینه طوری بود که مسلمانانوسپاه اسلام در فکر فتوحات درزمینه سازی صدور دین اسلام بودند:لذا امیرالمؤمنین -علی علیه اسلام به خاطر مصالح اسلامی و نو پا بودن دین اسلام با تدابیر الهی خویش نگذاشت که دین اسلام در آغاز شکل گیری وبنیان خود از درون دچار اختلافات حزبی شود و نزاع بر سر قدرت به جنگ داخلی [4] کشیده شود و دین نوپا که حاصل زحمات ورنج و آلام 23 ساله پیامبر (ص) و اصحاب او بود از هم بپاشد، لذا از حق قطعی خود گذشت و در کارهایی که مربوط به اسلام بود و بیشرفت و توسعه دین را در آن می دید به آنها کمک کرد و همکاری نمود و وظیفه امامت را عهده دار بود و انجام می داد چندان مطلع نبودند و وجود او را چندان که باید درک نمی کردند اما آن حضرت وظیفه مهم امامت را بعد از مقام رسالت عهده داربود.
از جهتی هم اگر ملاحظه کنیم خواهیم دیدکه خط مشی شیخین (ابوبکر و عمر) بطورکلی با عثمان فرق داشت. و عواملی که سبب شورش مردم علیه عثمان می شد نیز متفاوت بود. در روزگار عثمان فتوحات، مسلمانان خیلی دامنه دارتر شده بود در حالیکه اگر آنرا با زمان ابوبکر مقایسه کنیم می بینیم که فتوحات در محدوده همان عربستان بوده است. 1 و در دوران خلافت عمر فتوحات به شدت و با وسعت ادامه داشت و آنها سیاستهایی اعمال کرده بودند که ظاهراً باسنّت پیامبر سازگار باشد و مردم تازه مسلمان هم چندان آگاهی نداشتند که واقعیت غیر از آن است که اینها در پیش می گیرند با این اوضاع ما می بینیم بنی هاشم که از مهاجران بودند و قبایلی چون قبیله خزرج و برخی از سران آن کاملاً با کارهای ابوبکر وخلافت وی بودند وبسیاری از صحابی بزرگ پیامبر چون سلمان 2 و ابوذر ومقداد با اینها مخالف بودند و در صورت لزوم اعتراض می کردند و از سنت پیامبر دفاع می نمودند از طرفی امیرالمؤمنین علی -علیه السلام از پیدایش بدعتها و در کج روی از سنت و روش پیامبر که از آنها سر می زد هشدار می داد، و مانع می شد، ولی عثمان و کارهای او با اینها و زمان او با آناه بسیار متفاوت بود یکی از عواملی که نارضایتی مردم و از عثمان سبب می شد و در زمان دوخلیفه پیشین نبود این بود که آنها به تجمل گرا بودند و نه اجازه چندان به گرایش بر تجملات می دادند و همچنین برای صحابه رسول خدا چندان بر حرمتی نمی کردند اگر چه آزار و اذیت به بنی هاشم مخصوصاً دختر پیامبر (جریان آزار وادیت خلیفه دوم و اول به بانوی دوسرا در کتاب الامامه والسیاسه ابن قتبر در ص 30 ج 1 به تفضیل بیان شده است ) کار ناپسندی بود که از آنها سر می زد ولی آنها با توجیه و جعل روایت 3 بنام پیامبر این کارخویش را موجه می نمودند. با اینکه مخالف هم داشتند اگر چه اندک و قلیل، پس بطور مطلق نمی توان گفت که مردم با بدعتهای ابوبکر و عمر مخالفت نمی کردند بر عثمان شوریدند بلکه یکی از علل شورش برعلیه عثمان ریشه در اعتراض به کار خلفای پیشین داشت. چون برخی از کارهای زمان عثمان در زمان آنها پایه ریزی شده بود و رفته رفته سبب پیدایش یک انقلاب بر علیه خلافت گردید و مردم را برآن داشت که پس از 25 سال دوری از امامت دوباره به آن روی آوردند ومدار ونقطه تمرکز عدالت را پیدا کنند. در زمان عثمان اعتراضات به حدی رسید که غیر قابل کنترل شد، در حالیکه در زمان خلفای پیشین اعتراضات در این حد نبود و کاملاً محدود بود و قابل سرکوب و از طرفی آنها با مردم برخوردی غیر از عثمان داشتند که عثمان در رعایت بسیار کوتاهی می نمود پیش از حد فرزندان ابی معیط (بنی امیه ) را برگردن مردم سوار نمود و آشکارا بر خلافت سنت پیامبر رفتارکرد و هیچ توجیهی برای کار خود نداشت، ا زطرفی فتوحات 4 اسلام نیز بسیار زیاد شده بود و ممالک تحت سیطره سپاه اسلام وخلافت بیشتر از زمان ابوبکر و عمر بود و بنی امیه در این ممالک حکمرانی می کردند و صاحبان تیول و زمینهای مرغوب وچراگاههای حاصلخیز شده بودند و برخی از صحابه برای خود کاخهاو عمارتهاو باغهایی در نقاط مختلف داشتند که همه اینها منجر می شد به یک نابرابری اقتصادی 1و ناعدالتی و ایجاد جامعه طبقاتی وفاصله طبقاتی فاحش که در نوع خود جهتی به سوی اشرافگری جاهلی داشت که کاملاً بر خلاف سیره نبوی بود این انحراف فاحش در زمان دو خلیفه پیشین وجود نداشت اگر چه ریشه این انحراف از آن جا بر می خواست، به همین سبب نمی توان گفت که بر علیه آنها مخالفتی شد زیرا که این اعتراضی کلی بر خط مشی و اندیشه این نوع از خلافت و حکومت بود که آنها پایه ریزی کرده و به جریان انداخته بودند و این انحراف از همان خطی شروع می شد که آنها ترسیم کرده بودند و رفته، رفته زیاد تر می شد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] چنانکه می دانیم منابع معتبری چون کتاب معالم المدرسین و منابع تاریخی به شورشهای مردم وعدم بیعت همه صحابه با ابوبکر تفضیلاً پرداخته اند.
[2] معالم المدرستین علامه عسگری ج 1 ص 58 فهرست مخالفین خلافت ابی بکر.
[3] امام علی علیه السلام در نهج البلاغه از صبر و پایداریش وسکوت به خاطر حفظ جملاتی زیادی فرموده است- سیری در نهج البلاغه ص 81 سلامته الدین اصب الینامن غیره
[4] علی -علیه السلام- وقتی از فردی شنید که در برتری او نسبت به خلفای دیگر و ابوبکر شعری گفت فرمود: (سلامه الدین الب الینا من غیره) سیری در نهج البلاغه علامه شهید مرتضی مطهری (رض) ص و ص 183 در جواب ابوسفیان فتنه گر
1 فتوح البلدان بلاذری الفتوح ابن اعثم کوفی دوران خلافت ابوبکر عمر وعثمان که فتوحات رفته رفته بیشتر می شد
2 چنانکه می دانیم مخالفت سعدبن عباده معروف است که نامزد خلافت بود_ معالم المدرستین علامه سید مرتضی عسگری ج 1 ص 158
3 الامامه والسیاسه ج 1 ص 31 گفتگوی طحه سلسله اله علیها باخلیفه اول
4 تاریخ یعقوبی ج 2 ص 69 و 70 چنانکه معروف است وقتی عمر در انتخاب عثمان مردد بود چنین حرفی را به پیش کشید و گفت از عثمان می ترسم که ابن ابی معیط را بر گردن مردم سوار کند.
1 مراجعه شود به آخرین صفحه پاورقی ها.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین