پیش از آنکه به پاسخ اصلی بپردازیم نکاتی را که اساس و زیربنای این بحث را تشکیل می دهد متذکر می شویم تا آنگاه از آنها نتیجه بگیریم ریشه و معنای لغوی اهانت و اقسام آن اهانة از ماده هَوْن به معنای سبک کردن و خوار کردن.[1] اهانة و توهین مصدر است بمعنای خوار کردن، سبک شمردن، پست کردن، سست کردن، ضعیف کردن.[2] و امّا اقسام اهانت: اهانت را می توان به دو قسم تقسیم نمود: 1 اهانتی که همراه با تنقیص یعنی همراه با مذمت کردن، ناقص شمردن، هتک کردن باشد این سبّ است و سبّ هم حرام است. 2 اهانتی که همراه با تنقیص نباشد در این صورت سبّ نیست.[3] سبّ و اهانت از نظر حکم شرعی سبّ کردن مؤمن حرام است و بر این مطلب دلیل های چهارگانه یعنی کتاب و سنت و اجماع و عقل دلالت می کند.[4] در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه وآله می خوانیم که فرمود: سباب المؤمن فسوق، و قتاله کفر، و اکل لحمه معصیة و حرمة ماله کحرمة دمه.[5] سبّ کردن مؤمن فسوق و بیرون شدن از فرمان خداست، و جنگ و قتال با کفر است و غیبت کردن او معصیت است، و مالش مثل خونش محترم است. البته توجه به این نکته لازم است که در روایات لفظ مؤمن به کار رفته و این اخص از مسلمان است که بررسی این مورد به جای خود موکول می گردد. مستثنیات سبّ محرّم شکی در این نیست که سبّ کردن مؤمن حرام است، جز اینکه مواردی از این حکم استثناء شده است که سبّ آنها حرام نیست از جمله آنها مبدع و بدعت گذار است.[6] بدعت از ماده بَدْع به معنای اختراع تازه که قبلاً نبوده است و در اصطلاح: بدعت در دین یعنی چیزی را که جزء دین نیست به دین نسبت دادن و در آن وارد کردن[7] و امّا دلیل بر عدم حرمت سبّ مبدع و بدعت گذار: روایاتی است که در مورد اهل بدعت وارد شده است که دلالت بر عدم حرمت سبّ آنها می کند. 1. داود بن سرحان از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: رسول اللّه صلی الله علیه وآله فرمودند: بعد از من وقتی اهل ریب و بدعت گذار را دیدید اظهار برائت کنید و از آنها دوری جوئید و آنها را بیشتر سبّ کنید این روایت به وضوح و روشنی دلالت می کند بر اینکه سبّ و دشنام دادن بدعت گذار جایز است. 2. روایت حفص بن عمرو عن ابی عبداللّه عن ابیه عن علی علیهم السلام قال: من مشی الی صاحب بدعة فوقره فقد مشی فی هدم الاسلام.[8] علی علیه السلام فرمود: هر کس به طرف صاحب بدعت قدم بردارد و او را احترام کند و محترم بشمارد قطعاً در هدم و ویران کردن اسلام قدم برداشته است. کلام امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بدعتهای ابوبکر و عمر و عثمان: سلیم بن قیس در کتاب اسرار آل محمد علیهم السلام یک روایت تقریباً طولانی را از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بدعت های ابوبکر و عمر و عثمان که حدیث هیجدهم این کتاب باشد نقل می کند ما از این روایت آن قسمتی را که مربوط به بحث مان می شود نقل می کنیم: سلیم بن قیس می گوید: از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که برایم حدیث نقل می کرد و می فرمود: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: دو مریضند که سیر نمی شوند... علما دو نوعند.... تا می رسد به اینجا و می گوید: سپس حضرت رو به عده ای از اهل بیت و شیعیانش کرد و فرمود: به خدا قسم، از حاکمان قبل از من کارهای بزرگی سر زده که در آنها عمداً با پیامبر صلی الله علیه وآله مخالفت کرده اند. اگر مردم را بر ترک آنها و برگرداندن آنها از موقعیت کنونی به صورتی که در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله اجرا می شد وادار کنم لشکر من از اطرافم پراکنده می شوند بطوری که در لشکرگاه هم جز خود و عدّه کمی از شیعیانم که فضیلت و امامت مرا از روی کتاب خدا و سنّت پیامبرش نه از راه دیگری معتقدند کسی باقی نمی ماند!! چگونه می بینید اگر درباره مقام ابراهیم علیه السلام دستور دهم و آن را به مکانی که پیامبر صلی الله علیه وآله در آن قرار دارد برگردانم و فدک را به وارثان فاطمه علیها السلام باز گردانم، وصاع و مدّ پیامبر صلی الله علیه وآله را به صورتی که بود برگردانم و زمین هایی که پیامبر صلی الله علیه وآله تعیین کرده بود به اهلش بدهم، و خانه جعفر بن ابی طالب را به وارثان او برگردانم و آنرا از مسجد جدا کرده خراب نمایم. و قضاوت هایی را که حاکمان قبل از من به ظلم قضاوت کرده اند برگردانم و از آنچه از زمین خیبر قسمت شده بازگردانم، و دیوان عطاریان را از بین ببرم و همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وآله عطا می فرمود عطا کنم و اموال را بین اغنیا قرار ندهم، و فرزندان بنی ثعلب را اسیر کنم و به مردم دستور دهم که در ماه رمضان جز نماز واجب را به جماعت نخوانند، در این صورت بعضی از افراد لشکر که همراه من می جنگند خواهند گفت: (وای بر اهل اسلام!) همانطوری که گفتند: سنّت عمر را تغییر می دهی، و ما را از اینکه در ماه رمضان نماز مستحبی بخوانیم منع می نمایی؟! بطوری که ترسیدم در لشکرم شورش کنند. چه سخت است بر من آنچه از این امّت بعد از پیامبرشان از اختلاف و اطاعت از رهبران ضلالت و دعوت کنندگان به آتش دیده ام.[9] از مطالب یاد شده به خوبی استفاده می شود که ابوبکر و عمر و عثمان بدعت گذار بودند و پرواضح است که بدعت گذار نمی تواند مؤمن باشد. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . محمّد بندر دیگی، فرهنگ جدید (عربی فارسی)، ترجمه منجد الطلاب، تهران، انتشارات اسلامی، ماده همان. [2] . عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ماده الف و ت. [3] . اقتباس از کتاب المواهب فی تحریر احکام المکاسب، استاد جعفر سبحانی، ص 415. [4] . المواهب، ص 415. [5] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص610، ح3، باب 158، از ابواب احکام عشره. [6] . المواهب، ص418. [7] . ترجمه منجد الطلاب، ماده بدع، ص 20. [8] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج11، ص508، ح3، باب 39، از ابواب الامر و النهی. [9] . انصاری زنجانی، اسماعیل، اسرار آل محمد، ترجمه کتاب سُلیم بن قیس هلالی، قم، نشر الهادی، 1416ق، 1375، ص381، ح18.
پیش از آنکه به پاسخ اصلی بپردازیم نکاتی را که اساس و زیربنای این بحث را تشکیل می دهد متذکر می شویم تا آنگاه از آنها نتیجه بگیریم
ریشه و معنای لغوی اهانت و اقسام آن
اهانة از ماده هَوْن به معنای سبک کردن و خوار کردن.[1] اهانة و توهین مصدر است بمعنای خوار کردن، سبک شمردن، پست کردن، سست کردن، ضعیف کردن.[2]
و امّا اقسام اهانت: اهانت را می توان به دو قسم تقسیم نمود:
1 اهانتی که همراه با تنقیص یعنی همراه با مذمت کردن، ناقص شمردن، هتک کردن باشد این سبّ است و سبّ هم حرام است. 2 اهانتی که همراه با تنقیص نباشد در این صورت سبّ نیست.[3]
سبّ و اهانت از نظر حکم شرعی
سبّ کردن مؤمن حرام است و بر این مطلب دلیل های چهارگانه یعنی کتاب و سنت و اجماع و عقل دلالت می کند.[4]
در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه وآله می خوانیم که فرمود: سباب المؤمن فسوق، و قتاله کفر، و اکل لحمه معصیة و حرمة ماله کحرمة دمه.[5] سبّ کردن مؤمن فسوق و بیرون شدن از فرمان خداست، و جنگ و قتال با کفر است و غیبت کردن او معصیت است، و مالش مثل خونش محترم است.
البته توجه به این نکته لازم است که در روایات لفظ مؤمن به کار رفته و این اخص از مسلمان است که بررسی این مورد به جای خود موکول می گردد.
مستثنیات سبّ محرّم
شکی در این نیست که سبّ کردن مؤمن حرام است، جز اینکه مواردی از این حکم استثناء شده است که سبّ آنها حرام نیست از جمله آنها مبدع و بدعت گذار است.[6]
بدعت از ماده بَدْع به معنای اختراع تازه که قبلاً نبوده است و در اصطلاح: بدعت در دین یعنی چیزی را که جزء دین نیست به دین نسبت دادن و در آن وارد کردن[7] و امّا دلیل بر عدم حرمت سبّ مبدع و بدعت گذار:
روایاتی است که در مورد اهل بدعت وارد شده است که دلالت بر عدم حرمت سبّ آنها می کند.
1. داود بن سرحان از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: رسول اللّه صلی الله علیه وآله فرمودند: بعد از من وقتی اهل ریب و بدعت گذار را دیدید اظهار برائت کنید و از آنها دوری جوئید و آنها را بیشتر سبّ کنید این روایت به وضوح و روشنی دلالت می کند بر اینکه سبّ و دشنام دادن بدعت گذار جایز است.
2. روایت حفص بن عمرو عن ابی عبداللّه عن ابیه عن علی علیهم السلام قال: من مشی الی صاحب بدعة فوقره فقد مشی فی هدم الاسلام.[8] علی علیه السلام فرمود: هر کس به طرف صاحب بدعت قدم بردارد و او را احترام کند و محترم بشمارد قطعاً در هدم و ویران کردن اسلام قدم برداشته است.
کلام امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بدعتهای ابوبکر و عمر و عثمان:
سلیم بن قیس در کتاب اسرار آل محمد علیهم السلام یک روایت تقریباً طولانی را از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بدعت های ابوبکر و عمر و عثمان که حدیث هیجدهم این کتاب باشد نقل می کند ما از این روایت آن قسمتی را که مربوط به بحث مان می شود نقل می کنیم: سلیم بن قیس می گوید: از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که برایم حدیث نقل می کرد و می فرمود: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: دو مریضند که سیر نمی شوند... علما دو نوعند.... تا می رسد به اینجا و می گوید: سپس حضرت رو به عده ای از اهل بیت و شیعیانش کرد و فرمود: به خدا قسم، از حاکمان قبل از من کارهای بزرگی سر زده که در آنها عمداً با پیامبر صلی الله علیه وآله مخالفت کرده اند. اگر مردم را بر ترک آنها و برگرداندن آنها از موقعیت کنونی به صورتی که در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله اجرا می شد وادار کنم لشکر من از اطرافم پراکنده می شوند بطوری که در لشکرگاه هم جز خود و عدّه کمی از شیعیانم که فضیلت و امامت مرا از روی کتاب خدا و سنّت پیامبرش نه از راه دیگری معتقدند کسی باقی نمی ماند!!
چگونه می بینید اگر درباره مقام ابراهیم علیه السلام دستور دهم و آن را به مکانی که پیامبر صلی الله علیه وآله در آن قرار دارد برگردانم و فدک را به وارثان فاطمه علیها السلام باز گردانم، وصاع و مدّ پیامبر صلی الله علیه وآله را به صورتی که بود برگردانم و زمین هایی که پیامبر صلی الله علیه وآله تعیین کرده بود به اهلش بدهم، و خانه جعفر بن ابی طالب را به وارثان او برگردانم و آنرا از مسجد جدا کرده خراب نمایم. و قضاوت هایی را که حاکمان قبل از من به ظلم قضاوت کرده اند برگردانم و از آنچه از زمین خیبر قسمت شده بازگردانم، و دیوان عطاریان را از بین ببرم و همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وآله عطا می فرمود عطا کنم و اموال را بین اغنیا قرار ندهم، و فرزندان بنی ثعلب را اسیر کنم و به مردم دستور دهم که در ماه رمضان جز نماز واجب را به جماعت نخوانند، در این صورت بعضی از افراد لشکر که همراه من می جنگند خواهند گفت: (وای بر اهل اسلام!) همانطوری که گفتند: سنّت عمر را تغییر می دهی، و ما را از اینکه در ماه رمضان نماز مستحبی بخوانیم منع می نمایی؟! بطوری که ترسیدم در لشکرم شورش کنند. چه سخت است بر من آنچه از این امّت بعد از پیامبرشان از اختلاف و اطاعت از رهبران ضلالت و دعوت کنندگان به آتش دیده ام.[9]
از مطالب یاد شده به خوبی استفاده می شود که ابوبکر و عمر و عثمان بدعت گذار بودند و پرواضح است که بدعت گذار نمی تواند مؤمن باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمّد بندر دیگی، فرهنگ جدید (عربی فارسی)، ترجمه منجد الطلاب، تهران، انتشارات اسلامی، ماده همان.
[2] . عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ماده الف و ت.
[3] . اقتباس از کتاب المواهب فی تحریر احکام المکاسب، استاد جعفر سبحانی، ص 415.
[4] . المواهب، ص 415.
[5] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص610، ح3، باب 158، از ابواب احکام عشره.
[6] . المواهب، ص418.
[7] . ترجمه منجد الطلاب، ماده بدع، ص 20.
[8] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج11، ص508، ح3، باب 39، از ابواب الامر و النهی.
[9] . انصاری زنجانی، اسماعیل، اسرار آل محمد، ترجمه کتاب سُلیم بن قیس هلالی، قم، نشر الهادی، 1416ق، 1375، ص381، ح18.
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت بر فرار خلفای سه گانه در جنگ خندق از برابر عمرو بن عبدود اشاره شده است؟
- [سایر] سلام. چرا پیامبر اسلام (ص) با خلفای سه گانه پیوند زناشویی بستند؟ آیا ایشان به نفاق آنان اطلاع نداشتند؟
- [آیت الله نوری همدانی] بحثهایی در خصوص خلفای سه گانه چگونه می باشد برای روسن شدن قضایا می توانیم بحث کنیم یا خیر ؟
- [سایر] امیرمؤمنان(علیه السلام) در دوره خلافت خلفای سه گانه و در طول دوره 25 ساله، چه خدماتی را به جهان اسلام ارائه نمودند؟
- [سایر] شبهه: شیعیان مدعی هستند که خلفای ثلاث ظالم به اهل بیت هستند در حالیکه آنها همواره مودت و محبت خود را به اهل بیت اثبات کردهاند.
- [سایر] آیا به نظر شما درست است که بعد از گذشت 1400 سال از صدر اسلام و در شرایط کنونی همچنان ما به خلفای سه گانه ناسزا بگوییم؟
- [سایر] در دوره ای که ولی فقیه مشخص نیست چه باید کرد مثل دوران خلافت خلفای سه گانه که خیلی از جوانان امیرالمؤمنین(ع) را نمی شناختند و در زمانی که خلافت دست ولی فقیه نیست چه نسبتی با حکومت باید داشت؟ مثلا خمس
- [آیت الله خوئی] آیا جایز است سب (فحش و ناسزا) نمودن و توهین نمودن اهل بدع و ریب را؟
- [سایر] نظر خلفای بنی عباس درباره خلفای راشدین چگونه بوده و کدام را افضل میدانستند؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر فردی از اهل تسنّن به ذات مقدّس ائمه اطهار علیهم السلام توهین کند آیا زدن او جایز است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] کفن کردن با چیز غصبی اگر چه چیز دیگری هم پیدا نشود جایز نیست و چنانچه کفن میت غصبی باشد و صاحب آن راضی نباشد باید از تنش بیرون آورند، اگر چه او را دفن کرده باشند؛ ولی اگر این کار توهین به میت باشد، نبش قبر میّت جایز نیست، بلکه به صاحب آن عوض کفن را از مال میت و اگر میت شوهر داشته باشد از مال شوهر وی میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . دادن قرآن به کافر اگر هتک و توهین شمرده شود و یا در معرض هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] آزار رساندن به مؤمن، به هر شکل که باشد و نیز توهین و تضعیف و هتک حُرمت او حرام است و در بعضی از روایات حرمت (مؤمن) از حرمت (کعبه) بالاتر شمرده شده و اذیّت و آزار او در ردیف محاربه با خداوند قرار گرفته است(1)؛ بنابر این بر همگان لازم است که حرمت یکدیگر را نگاه داشته از توهین و هتک و تمسخر و ستم به دیگران شدیدا بپرهیزند.
- [آیت الله بهجت] کسی که کشتن او به رجم یا قصاص و مانند اینها واجب شده است، در صورتی که قبل از اجرای حُکم، غسلهای سهگانه میّت را به امر حاکم شرع یا بدون امر او انجام داده باشد، غُسل دادنش واجب نیست، اگرچه بعد از غُسل، از او حدث اصغر یا اکبر سر زده باشد.
- [آیت الله مظاهری] شوخیهایی که گاهی در آن الفاظ توهینآمیز به کار میرود حرام است، ولی اگر توهین باشد، گرچه حرام نیست، ولی مسلمان باید مؤدّب باشد و رکاکت در زبان و اعمال خود نداشته باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پوشیدن لباسی که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد معمول نیست و موجب توهین یا شهرت او می شود حرام است، ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش و یا اقدام به نشر کتابها و نشریات گمراه کننده که موجب انحراف در فکر و عقیده یا اخلاق و یا عمل مردم میشود و یا مشتمل بر مطالب باطل و ترویج آن یا دروغ و تهمت و یا هتک و توهین به مقدّسات دینی و افراد مؤمن میباشد، حرام است. همچنین خواندن این گونه کتب و نشریات جایز نمیباشد مگر برای افراد صالحی که به عنوان نهی از منکر، در صدد جواب دادن به آنها میباشند و خود اهل فکر و تشخیص بوده و اطمینان دارند که هیچ گونه انحرافی در آنان ایجاد نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] نمایشهای متداول چنانچه مستلزم نظر و لمس نامحرم یا موجب اشاعه فساد و تهییج شهوت و یا توهین به مقدّسات مذهب و اولیای دین و دروغ و باطل نباشد، اشکال ندارد. همچنین بازیهای مختلف اگر در آنها آلات قمار و برد و باخت و ضرر جسمی یا روحی و یا اِتلاف و اِسراف مال در بین نباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان غیبت مسلمانی را کند، احتیاط واجب آن است که اگر مفسدهای پیدا نشود، از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید و چنانچه ممکن نباشد، باید برای او از خدا طلب آمرزش کند و اگر به واسطه غیبتی که کرده توهینی از آن مسلمان شده، در صورتی که ممکن است باید آن توهین را بر طرف نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان غیبت مسلمانی را کند؛ باید توبه کند و لازم نیست از آن مسلمان خواهش کند که او را حلال نماید و بنا بر احتیاط برای او از خدا طلب آمرزش کند و اگر به واسطه غیبتی که کرده توهینی از آن مسلمان شده؛ در صورتی که ممکن است باید آن توهین را بر طرف نماید.