چرا حضرت علی ( علیه السلام ) در جنگ صفین از کشتن عمروعاص صرف نظر کرد تا نتیجه جنگ به حکمیت رسید؟
در این رابطه چند نکته را باید در نظر گرفت: 1- اصل تقدم ارزش ها به طور کلی در طول تاریخ دو روی کرد همواره با یکدیگر در تضاد و چالش بوده است: اخلاق سودپرستانه و منفعت طلبانه Vtilitarinism ( ( و اخلاق ارزش گرا. اخلاق منفعت طلبانه، اهمیتی برای اصول و ارزش ها قایل نیست و در رسیدن به اهداف خود، هر وسیله ای را استخدام می کند و به عبارت دیگر به ((عقلانیت ابزاری Instrumenal Reason ( ( ))روی آورده است. چنین روی کردی بسیار خطرناک است و بشریت را به سمت نابودی ارزش های اخلاقی سوق می دهد. بنابراین اگر در مواردی با استفاده از آن، می توان به نتایجی گذرا دست یافت ولی در دراز مدت به انهدام ارزش ها و فضایل اخلاقی می انجامد و فرهنگ و تمدن بشری را سخت آلوده و آسیب پذیر می سازد. چیزی که پیامبران و اولیای الهی هماره از آن پاسداری نموده و درموارد بسیاری، طعم تلخ شکست ظاهری را چشیده اند- ه با این شکست، پیروزی مهم ترین را کسب نموده و تعالیمی آموزنده و جاویدان به یادگارنهاده اند- همین رعایت ارزش های والای انسانی، کرامت، بزرگواری و است. پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) دو نمونه برجسته از این روی کردمی باشند و شاگردان مکتب ایشان نیز چنین بوده اند مثلًا وقتی عبیدالله بن زیاد به کوفه آمد یکی از دوستان مسلم بن عقیل به نام ((هانی بن عروه))- که ازرجال مشهور شهر بود- عبیدالله را به میهمانی دعوت نمود و به مسلم خبرداد که می تواند در خانه او مخفی شود و عبیدالله را به قتل برساند لیکن ((مسلم)) از انجام این عمل سرباز زد و گفت: این نوعی حقه و حیله در برابرمهمان است که از نظر اسلام شیوه ای مطرود می باشد. نمونه هایی از این گونه موارد در تاریخ بسیار نقل شده است و اینها خود بهترین گواه بر عظمت اخلاقی بنی هاشم است و این در حالی است که اگر کسی از امویان چنین فرصتی می یافت، لحظه ای در حذف رقیب درنگ نمی کرد زیرا عقلانیت ابزاری به هیچ ارزشی اصالت نمی دهد. به نظر ما این حرکت امیرالمومنین (ع) عالی ترین درس انسانیت، شرافت، نجابت و حیا است وعظمت آن اگر بیشتر از شجاعت آن حضرت نباشد کمتر از آن نیست اما صدافسوس اهمیت ارزش ها حتی در میان مدعیان تشیع علوی نیز رنگ باخته است و آنان درست با عینک عقلانیت ابزاری به تحلیل پدیده های تاریخی می پردازند. آری این خود برگ زرین دیگری از دفتر افتخارات حضرت علی (ع) است که در اوج قدرت و توانایی با بدترین دشمن خود این گونه برخورد می کند و درس وفاداری به ارزش ها را به جهانیان می آموزد. 2- دقت در تحلیل رویدادها این سخن که اشکال کنندگان چنین فرض کرده اند که همه مسایل و مشکلات در گرو وجود شخصی به نام عمر و عاص است، بسیار سطحی اندیشی در تحلیل مسایل تاریخی است. به راستی چه دلیلی وجود دارد که اگر عمر و عاص کشته می شد، همه فتنه ها می خوابید و هیچ یک از حوادث و رویدادهای تلخ و ناگوار بعدی پدید نمی آمد؟ این برداشت نوعی قهرمان سازی خیالی است. البته نقش وجود عمر و عاص در دستگاه معاویه حایز اهمیت بود لیکن هر چه بوده، او نیز یک عنصر در یک مجموعه پیچیده و سازمان یافته و دارای قدرت نظامی بزرگ بوده است. درمقابل نیز سربازان و لشکریان امام علی (ع) بزرگ ترین بلای جان آن حضرت بوده اند، حتی اگر از علم امامت آن حضرت هم صرف نظر کنیم، با نگرش وبررسی حوادث تاریخی می بینیم که هیچ دلیلی وجود ندارد که کشته شدن عمر و عاص و یا حتی معاویه به منزله خاموش شدن تمام فتنه ها بود. پرسمان
عنوان سوال:

چرا حضرت علی ( علیه السلام ) در جنگ صفین از کشتن عمروعاص صرف نظر کرد تا نتیجه جنگ به حکمیت رسید؟


پاسخ:

در این رابطه چند نکته را باید در نظر گرفت: 1- اصل تقدم ارزش ها به طور کلی در طول تاریخ دو روی کرد همواره با یکدیگر در تضاد و چالش بوده است: اخلاق سودپرستانه و منفعت طلبانه Vtilitarinism ( ( و اخلاق ارزش گرا. اخلاق منفعت طلبانه، اهمیتی برای اصول و ارزش ها قایل نیست و در رسیدن به اهداف خود، هر وسیله ای را استخدام می کند و به عبارت دیگر به ((عقلانیت ابزاری Instrumenal Reason ( ( ))روی آورده است. چنین روی کردی بسیار خطرناک است و بشریت را به سمت نابودی ارزش های اخلاقی سوق می دهد. بنابراین اگر در مواردی با استفاده از آن، می توان به نتایجی گذرا دست یافت ولی در دراز مدت به انهدام ارزش ها و فضایل اخلاقی می انجامد و فرهنگ و تمدن بشری را سخت آلوده و آسیب پذیر می سازد. چیزی که پیامبران و اولیای الهی هماره از آن پاسداری نموده و درموارد بسیاری، طعم تلخ شکست ظاهری را چشیده اند- ه با این شکست، پیروزی مهم ترین را کسب نموده و تعالیمی آموزنده و جاویدان به یادگارنهاده اند- همین رعایت ارزش های والای انسانی، کرامت، بزرگواری و است. پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) دو نمونه برجسته از این روی کردمی باشند و شاگردان مکتب ایشان نیز چنین بوده اند مثلًا وقتی عبیدالله بن زیاد به کوفه آمد یکی از دوستان مسلم بن عقیل به نام ((هانی بن عروه))- که ازرجال مشهور شهر بود- عبیدالله را به میهمانی دعوت نمود و به مسلم خبرداد که می تواند در خانه او مخفی شود و عبیدالله را به قتل برساند لیکن ((مسلم)) از انجام این عمل سرباز زد و گفت: این نوعی حقه و حیله در برابرمهمان است که از نظر اسلام شیوه ای مطرود می باشد. نمونه هایی از این گونه موارد در تاریخ بسیار نقل شده است و اینها خود بهترین گواه بر عظمت اخلاقی بنی هاشم است و این در حالی است که اگر کسی از امویان چنین فرصتی می یافت، لحظه ای در حذف رقیب درنگ نمی کرد زیرا عقلانیت ابزاری به هیچ ارزشی اصالت نمی دهد. به نظر ما این حرکت امیرالمومنین (ع) عالی ترین درس انسانیت، شرافت، نجابت و حیا است وعظمت آن اگر بیشتر از شجاعت آن حضرت نباشد کمتر از آن نیست اما صدافسوس اهمیت ارزش ها حتی در میان مدعیان تشیع علوی نیز رنگ باخته است و آنان درست با عینک عقلانیت ابزاری به تحلیل پدیده های تاریخی می پردازند. آری این خود برگ زرین دیگری از دفتر افتخارات حضرت علی (ع) است که در اوج قدرت و توانایی با بدترین دشمن خود این گونه برخورد می کند و درس وفاداری به ارزش ها را به جهانیان می آموزد. 2- دقت در تحلیل رویدادها این سخن که اشکال کنندگان چنین فرض کرده اند که همه مسایل و مشکلات در گرو وجود شخصی به نام عمر و عاص است، بسیار سطحی اندیشی در تحلیل مسایل تاریخی است. به راستی چه دلیلی وجود دارد که اگر عمر و عاص کشته می شد، همه فتنه ها می خوابید و هیچ یک از حوادث و رویدادهای تلخ و ناگوار بعدی پدید نمی آمد؟ این برداشت نوعی قهرمان سازی خیالی است. البته نقش وجود عمر و عاص در دستگاه معاویه حایز اهمیت بود لیکن هر چه بوده، او نیز یک عنصر در یک مجموعه پیچیده و سازمان یافته و دارای قدرت نظامی بزرگ بوده است. درمقابل نیز سربازان و لشکریان امام علی (ع) بزرگ ترین بلای جان آن حضرت بوده اند، حتی اگر از علم امامت آن حضرت هم صرف نظر کنیم، با نگرش وبررسی حوادث تاریخی می بینیم که هیچ دلیلی وجود ندارد که کشته شدن عمر و عاص و یا حتی معاویه به منزله خاموش شدن تمام فتنه ها بود.
پرسمان





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین