1- اینکه حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) در فراق پدرش گریه می کرد درست است و در روایات متعددی این مطلب آمده است و در بعضی از این روایات آمده است که همسایگان از گریه های فاطمه (سلام الله علیها) بی تاب شده بودند و به خدمت امیرالموئمنین رسیدند و عرض داشتند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن یا روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب استراحت کن و... (بحارالانوار, جلد 43, ص 36 و 35) (همان , ص 177) در بررسی این روایات باید گفت اولا" بعضی از این روایات ضعیف و غیر قابل اعتماد می باشد زیرا در هیچ منبع معتبر نیامده است و بعضی ها قابل توضیح است و علامه مجلسی (ره) نیز بعضی از این روایات را غیر قابل استناد و اعتماد می داند. (بحارالانوار, ج 43, ص 177) از طرف دیگر اینکه قائل بشویم حضرت زهرا(سلام الله علیها) طوری گریه و جزع می کرد که موجب اذیت و سلب آسایش مردم می شد. باتوجه به بزرگواری و عظمت و عصمت زهرا(سلام الله علیها) غیر قابل تصور به نظر می رسد. علامه سید جعفر مرتضی عاملی در این باره می گوید: ((ما تصور نمی کنیم که گریه زهرا(سلام الله علیها) در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زد و موجب اعتراض آنان شد بلکه آنچه آنان را ناراحت کرد و به واکنش واداشت چیزی است که وجود زهرا(سلام الله علیها) در کنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شکستگی برمی انگیخت (یعنی ) مظلومیت زهرا که بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده چه نمایانگر حالت تحریک مداوم مردم پاک نهاد و مخلص و با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود که از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواسته هایش فرو گذار نکرد گریه زهرا در فراق شخص رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به اندازه گریه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباری که به مجرد وفات پیامبر اسلام و اسوه هایش در خود فرو برد. نبود بنابراین گریه زهرا(سلام الله علیها) جزع از مصیبت و بزرگ شمردن فقدان شخص نیست که با پذیرش قضا و قدر الهی منافات داشته باشد)) (ترجمه ماساه الزهرا (رنج های زهرا) علامه سید جعفر مرتضی عاملی , مترجم : محمد سپهری , ص 302 و 301) 2- در احادیثی آمده است به علی (علیه السلام) پیشنهاد شد که به فاطمه بگوید یا شب گریه کند یا روز تا مردم آسایش داشته باشند و بدین جهات نیز امیرالموئمنین (علیه السلام) در بقیع سایبانی (بیت الاحزان ) درست کردند تا فاطمه روزها در آن عزاداری کند. حال سوئال این است که اگر گریه فاطمه موجب اذیت مردم می شد این مزاحمت در شب بیشتر آسایش مردم را به هم می زند زیرا که در روز به دنبال کارهای روزانه خود می رفتند. پس باید اعتراف کنیم به این حقیقت که گریه و ناله فاطمه آسایش مردم مدینه را به هم نزد بلکه آرامش حاکمان سقیفه را به هم می زد چون که حاکمان جدید می بایست در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و در کنار منبر شریف آن حضرت جایی که فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و این حضور با گریه و اندوه فاطمه به مخاطره می افتد لابد باید آن حضرت را از گریه منع کنند. (ضیائالدین , ج 2, ص 140, نقل از رنج های زهرا, ص 303) بنابراین گریه فاطمه بر حاکمان زور و تزویر گران بود گریه فاطمه در نزدیکی مسجد سوئال برانگیز و تحریک کننده عواطف و متزلزل کننده پایه های خلافت سران سقیفه بود لذا هم ایشان را از گریه نهی کردند و بعید هم نیست که عده ای را برای جلوگیر از این کار به عنوان اعتراض یا پیشنهاد به (علی ع ) اجیر کرده باشند. 3- حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) بعد از رحلت پیامبر به فاصله کوتاهی به پدرش ملحق شدند در این فاصله اندک گریه و حزن آن حضرت بر پدرش که نظیرش در دو عالم نیست و افضل پیامبران است چیزی طبیعی به نظر می رسد و از طرف دیگر مردم نیز خود را در آن مصیبت عظمای بشری صاحب عزا می دانستند پس چطور اعتراض می کردند؟ اول اینکه بگوییم همانطوری گریه آن حضرت بیشتر بر مصائب وارده بر وصی آن حضرت بود به نوعی سیاسی و افشاگرانه بود, نهی دستگاه حاکم از گریه فاطمه نیز مستقیما" یا غیرمستقیم توسط شیوخ مدینه نیز سیاسی و برای تثبیت حکومت خودشان بود. بنابراین گریه عصمت کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به معصومیت آن حضرت خدشه وارد نمی کند و این اعتراض به قضاو قدر الهی هم نمی باشد و گریه آن حضرت با صدای بلند و آزاد دهنده نبوده بلکه چون شخصیت محبوب و مورد توجه مسلمانان بوده برای ناراحتی و گریه معمولی ایشان سوئال برانگیز بوده است واین گریه به قصد سیاسی کاری نبوه بلکه بالطبع اثر سیاسی داشته چراکه وقتی مردم از جهت حزن و گریه ایشان سوئال می کردند انحراف خط نبی اکرم و هدایتی را که ایشان بنا نهاده بود در پاسخ می شنیدند. منبع: نرم افزار معمای هستی
با توجه به روایاتی در مورد گریه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و اعتراض همسایگان این عمل را با شخصیت والای آن حضرت چگونه توجیه می کنید؟
1- اینکه حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) در فراق پدرش گریه می کرد درست است و در روایات متعددی این مطلب آمده است و در بعضی از این روایات آمده است که همسایگان از گریه های فاطمه (سلام الله علیها) بی تاب شده بودند و به خدمت امیرالموئمنین رسیدند و عرض داشتند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن یا روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب استراحت کن و... (بحارالانوار, جلد 43, ص 36 و 35) (همان , ص 177) در بررسی این روایات باید گفت اولا" بعضی از این روایات ضعیف و غیر قابل اعتماد می باشد زیرا در هیچ منبع معتبر نیامده است و بعضی ها قابل توضیح است و علامه مجلسی (ره) نیز بعضی از این روایات را غیر قابل استناد و اعتماد می داند. (بحارالانوار, ج 43, ص 177) از طرف دیگر اینکه قائل بشویم حضرت زهرا(سلام الله علیها) طوری گریه و جزع می کرد که موجب اذیت و سلب آسایش مردم می شد. باتوجه به بزرگواری و عظمت و عصمت زهرا(سلام الله علیها) غیر قابل تصور به نظر می رسد. علامه سید جعفر مرتضی عاملی در این باره می گوید: ((ما تصور نمی کنیم که گریه زهرا(سلام الله علیها) در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زد و موجب اعتراض آنان شد بلکه آنچه آنان را ناراحت کرد و به واکنش واداشت چیزی است که وجود زهرا(سلام الله علیها) در کنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شکستگی برمی انگیخت (یعنی ) مظلومیت زهرا که بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده چه نمایانگر حالت تحریک مداوم مردم پاک نهاد و مخلص و با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود که از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواسته هایش فرو گذار نکرد گریه زهرا در فراق شخص رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به اندازه گریه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباری که به مجرد وفات پیامبر اسلام و اسوه هایش در خود فرو برد. نبود بنابراین گریه زهرا(سلام الله علیها) جزع از مصیبت و بزرگ شمردن فقدان شخص نیست که با پذیرش قضا و قدر الهی منافات داشته باشد)) (ترجمه ماساه الزهرا (رنج های زهرا) علامه سید جعفر مرتضی عاملی , مترجم : محمد سپهری , ص 302 و 301) 2- در احادیثی آمده است به علی (علیه السلام) پیشنهاد شد که به فاطمه بگوید یا شب گریه کند یا روز تا مردم آسایش داشته باشند و بدین جهات نیز امیرالموئمنین (علیه السلام) در بقیع سایبانی (بیت الاحزان ) درست کردند تا فاطمه روزها در آن عزاداری کند. حال سوئال این است که اگر گریه فاطمه موجب اذیت مردم می شد این مزاحمت در شب بیشتر آسایش مردم را به هم می زند زیرا که در روز به دنبال کارهای روزانه خود می رفتند. پس باید اعتراف کنیم به این حقیقت که گریه و ناله فاطمه آسایش مردم مدینه را به هم نزد بلکه آرامش حاکمان سقیفه را به هم می زد چون که حاکمان جدید می بایست در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و در کنار منبر شریف آن حضرت جایی که فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و این حضور با گریه و اندوه فاطمه به مخاطره می افتد لابد باید آن حضرت را از گریه منع کنند. (ضیائالدین , ج 2, ص 140, نقل از رنج های زهرا, ص 303) بنابراین گریه فاطمه بر حاکمان زور و تزویر گران بود گریه فاطمه در نزدیکی مسجد سوئال برانگیز و تحریک کننده عواطف و متزلزل کننده پایه های خلافت سران سقیفه بود لذا هم ایشان را از گریه نهی کردند و بعید هم نیست که عده ای را برای جلوگیر از این کار به عنوان اعتراض یا پیشنهاد به (علی ع ) اجیر کرده باشند. 3- حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) بعد از رحلت پیامبر به فاصله کوتاهی به پدرش ملحق شدند در این فاصله اندک گریه و حزن آن حضرت بر پدرش که نظیرش در دو عالم نیست و افضل پیامبران است چیزی طبیعی به نظر می رسد و از طرف دیگر مردم نیز خود را در آن مصیبت عظمای بشری صاحب عزا می دانستند پس چطور اعتراض می کردند؟ اول اینکه بگوییم همانطوری گریه آن حضرت بیشتر بر مصائب وارده بر وصی آن حضرت بود به نوعی سیاسی و افشاگرانه بود, نهی دستگاه حاکم از گریه فاطمه نیز مستقیما" یا غیرمستقیم توسط شیوخ مدینه نیز سیاسی و برای تثبیت حکومت خودشان بود. بنابراین گریه عصمت کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به معصومیت آن حضرت خدشه وارد نمی کند و این اعتراض به قضاو قدر الهی هم نمی باشد و گریه آن حضرت با صدای بلند و آزاد دهنده نبوده بلکه چون شخصیت محبوب و مورد توجه مسلمانان بوده برای ناراحتی و گریه معمولی ایشان سوئال برانگیز بوده است واین گریه به قصد سیاسی کاری نبوه بلکه بالطبع اثر سیاسی داشته چراکه وقتی مردم از جهت حزن و گریه ایشان سوئال می کردند انحراف خط نبی اکرم و هدایتی را که ایشان بنا نهاده بود در پاسخ می شنیدند.
منبع: نرم افزار معمای هستی
- [سایر] با توجه به معصوم بودن حضرت زهرا (س) نقل انجام بعضی از کارها که باعث اعتراض و نگاه تند پیامبر اکرم (ص) شده، چگونه قابل توجیه است؟
- [سایر] با توجه به معصوم بودن حضرت زهرا (س) نقل انجام بعضی از کارها که باعث اعتراض و نگاه تند پیامبر اکرم (ص) شده، چگونه قابل توجیه است؟
- [سایر] معنی (فاطمه) که از اسم های شریف حضرت زهراء(سلام الله علیها) است، چیست؟ روایاتی که در این زمینه آمده را بیان کنید.
- [سایر] معنی «فاطمه» که از اسم های شریف حضرت زهراء(سلام الله علیها) است، چیست؟ روایاتی که در این زمینه آمده را بیان کنید.
- [سایر] چه عواملی در شکل گیری شخصیت فاطمه (سلام الله علیها) موثر بودند؟
- [سایر] آیا این روایت درست است که حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر آن قدر گریه کرد که مردم به نوعی اذیت وآزار شده و به حضرت اعتراض کردند؟
- [سایر] آیا این روایت درست است که حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر آن قدر گریه کرد که مردم به نوعی اذیت وآزار شده و به حضرت اعتراض کردند؟
- [سایر] درباره گریه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و علت و چگونگی آن را توضیح دهید؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] آیا روایت ابوسعید خدری در مورد سرزنش حضرت زهرا(س) از سوی زنان قریش و ناراحتی و گریه ایشان صحیح است. اگر صحیح است، آیا گریه از سرزنش زنان با مقام حضرت زهرا در تضاد نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).