ظاهرا سوال ناظر به داستانی است که در برخی کتب تاریخی نقل شده که چون حضرت رسول(ص) از سفری مراجعت می فرمود، اول به خانه حضرت فاطمه(س) تشریف می برد و مدتی می ماند و بعد از آن به منزل خود می رفت. در یکی از سفرهای پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) برای خود دستبند و گلوبند و گوشواره از جنس نقره تهیه کرده و پرده ای بر در خانه خود آویخته بود. هنگامی که رسول خدا(ص) از سفر مراجعت کرد و به خانه فاطمه زهرا(س) وارد شد، چون چشمش به زینت های مورد استفاده فاطمه(س) افتاد، با ناراحتی از خانه بیرون رفت و به مسجد وارد شد و در کنار منبر نشست. حضرت فاطمه(س) با فهمیدن علت این رفتار پدر، برای جلب خشنودی و رضایت رسول اکرم(ص) همه آن زینت ها را به نزد پدر فرستاد و پیغام داد که دخترت سلام می رساند و می گوید: اینها را در راه خدا انفاق کنید! و چون آنها را به نزد پیامبر(ص) آوردند، سه مرتبه فرمود: (آنچه را که می خواستم، فاطمه انجام داد. پدرش به فدای او باد!)[1] آن چه در این داستان و امثال آن ملاحظه می گردد اوج فداکاری و ایثار حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و توقع فوق العاده پدر بزرگوارش از آن حضرت و توجه خاص و استثنایی به زندگی نورانی او می باشد به گونه ی که او را متمایز از بقیه مردم می سازد و نشان گر مقام بلند و الهی حضرت زهرا س است، نه اعتراض و انتقادی که کاشف از ارتکاب و صدور عمل منافی با عصمت از ناحیه حضرت فاطمه س باشد چه آن که استفاده و بهره بردن از نعمت های حلال دنیا که تزیین منزل و استفاده از زیور آلات یکی از مصادق آن است بر اساس شریعت مبین اسلام برای همه مجاز شمرده شده است . آن چه می توان از این قضیه تاریخی به عنوان یک پیام و درس دریافت نمود این است که حضرت فاطمه س پاره ای از وجود مقدس پیامبر اکرم ص است و زندگی او نمودی از زندگی پدر بزرگوارش است و لذا پیامبر دوست دارد دخترش مانند او باشد و حضرت زهرا هم به این مهم دقیقا عمل نموده است. پی نوشتها: [1] . ر.ک: منتهی الآمال (زندگانی چهارده معصوم(ع)، شیخ عباس قمی، صص 159-.160 منبع: اندیشه قم
با توجه به معصوم بودن حضرت زهرا (س) نقل انجام بعضی از کارها که باعث اعتراض و نگاه تند پیامبر اکرم (ص) شده، چگونه قابل توجیه است؟
ظاهرا سوال ناظر به داستانی است که در برخی کتب تاریخی نقل شده که چون حضرت رسول(ص) از سفری مراجعت می فرمود، اول به خانه حضرت فاطمه(س) تشریف می برد و مدتی می ماند و بعد از آن به منزل خود می رفت. در یکی از سفرهای پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) برای خود دستبند و گلوبند و گوشواره از جنس نقره تهیه کرده و پرده ای بر در خانه خود آویخته بود. هنگامی که رسول خدا(ص) از سفر مراجعت کرد و به خانه فاطمه زهرا(س) وارد شد، چون چشمش به زینت های مورد استفاده فاطمه(س) افتاد، با ناراحتی از خانه بیرون رفت و به مسجد وارد شد و در کنار منبر نشست. حضرت فاطمه(س) با فهمیدن علت این رفتار پدر، برای جلب خشنودی و رضایت رسول اکرم(ص) همه آن زینت ها را به نزد پدر فرستاد و پیغام داد که دخترت سلام می رساند و می گوید: اینها را در راه خدا انفاق کنید! و چون آنها را به نزد پیامبر(ص) آوردند، سه مرتبه فرمود: (آنچه را که می خواستم، فاطمه انجام داد. پدرش به فدای او باد!)[1]
آن چه در این داستان و امثال آن ملاحظه می گردد اوج فداکاری و ایثار حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و توقع فوق العاده پدر بزرگوارش از آن حضرت و توجه خاص و استثنایی به زندگی نورانی او می باشد به گونه ی که او را متمایز از بقیه مردم می سازد و نشان گر مقام بلند و الهی حضرت زهرا س است، نه اعتراض و انتقادی که کاشف از ارتکاب و صدور عمل منافی با عصمت از ناحیه حضرت فاطمه س باشد چه آن که استفاده و بهره بردن از نعمت های حلال دنیا که تزیین منزل و استفاده از زیور آلات یکی از مصادق آن است بر اساس شریعت مبین اسلام برای همه مجاز شمرده شده است .
آن چه می توان از این قضیه تاریخی به عنوان یک پیام و درس دریافت نمود این است که حضرت فاطمه س پاره ای از وجود مقدس پیامبر اکرم ص است و زندگی او نمودی از زندگی پدر بزرگوارش است و لذا پیامبر دوست دارد دخترش مانند او باشد و حضرت زهرا هم به این مهم دقیقا عمل نموده است.
پی نوشتها:
[1] . ر.ک: منتهی الآمال (زندگانی چهارده معصوم(ع)، شیخ عباس قمی، صص 159-.160
منبع: اندیشه قم
- [سایر] با توجه به معصوم بودن حضرت زهرا (س) نقل انجام بعضی از کارها که باعث اعتراض و نگاه تند پیامبر اکرم (ص) شده، چگونه قابل توجیه است؟
- [سایر] نقل میکنند: (کسی به حضرت علی(ع) کنیزی هدیه داد. روزی حضرت زهرا(س) وارد منزل شد و مشاهده کرد که علی(ع) سر بر پای کنیز گذاشته و خوابیده است. حضرت زهرا(س) به نشانه اعتراض پیش پیامبر اکرم(ص) رفتند که جبرئیل نازل شد و گفت: حضرت فاطمه حق ندارد که اعتراض کند و باید برگردد). حال سؤال این است که؛ آیا چنین رفتاری از یک بانوی دارای عصمت تعجبآور نیست؟ مخصوصاً که عصمت از اشتباه نیز دارند.
- [سایر] چه مصائبی بر حضرت زهرا(س) پس از پیامبر اکرم(ص) وارد شد؟
- [سایر] قرآن در دیدگاه پیامبر اکرم(ص) و حضرت زهرا(س) چگونه توصیف شده است؟
- [سایر] حضرت فاطمه س در نظر رسول خدا ص چه مقام و منزلتی داشتند؟
- [سایر] آیا دوران حیات پیامبر اکرم(ص) نیز جبرئیل یا فرشتگان دیگری به حضور حضرت فاطمه(س) می آمدند؟
- [سایر] در روایت آمده است که؛ (هر کس حضرت فاطمه(س) را درک کند شب قدر را درک کرده است)، و در قرآن آمده که خداوند به رسول خدا(ص) میگوید: (و ما ادراک ما لیلة القدر)، این را توضیح دهید؟ یعنی رسول خدا هم مقام حضرت فاطمه را درک نمیکند؟ مگر مقام حضرت فاطمه پایینتر نیست؟
- [سایر] رابطة حضرت فاطمه (س) با پیامبر اکرم (ص) و تأثیر آن بعد از رحلت آن بزرگوار در زندگی زهرا به چه شکلی بوده است؟
- [سایر] رابطة حضرت فاطمه (س) با پیامبر اکرم (ص) و تأثیر آن بعد از رحلت آن بزرگوار در زندگی زهرا به چه شکلی بوده است؟
- [سایر] معنی فرمایش پیامبر اکرم(ص) که: رضایت خدا در گرو رضایت فاطمه(س) است (کشف الغمه ج 2 ص 84)؛ یعنی چه؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن کسی را وکیل کند که مهریّه او را به شوهر او ببخشد و شوهر، همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمّد) و اسم زن (فاطمه) باشد، وکیل صیغه طلاق را این طور میخواند: (عَنْ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَکِّلِی مُحَمَّدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ) یعنی: (از جانب موکّل خودم فاطمه مهریّه او را به موکّل خودم محمد بخشیدم تا او را طلاق خلع دهد) پس از آن بدون فاصله میگوید: (زَوْجَةُ مُوَکِّلِی خَالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زن موکّل خودم را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست) و اگر زن کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمه (مَهرَها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باشد بگوید: (بَذَلْتُ مأةَ تُومان).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.