این که حضرت زهرا(سلام الله علیها) مورد بی احترامی و ضرب و شتم خلفا (عمر بن خطاب ) و عمالش شده است , احمد بن یحیی معروف به بلاذری از دانشمندان اهل سنت در کتاب خود به نام انساب الاشراف , آورده است زمانی که علی (علیه السلام) از بیعت با ابوبکر خودداری نمود و در خانه گوشه گیری کرده بود ابوبکر, عمر را به سوی علی فرستاد و به وی دستور داد علی را با زور نزد من حاضر کن , عمر بن خطاب آتش آورد فاطمه در کنار در به او برخورد به او گفت پسر خطاب آیا می خواهد در خانه ام را به رویم آتش بزنی گفت بلی و این بهترین کار برای تقویت دین پدرت می باشد, (انساب الاشراف , ج 1, احمد بن یحیی المعروف بالبلاذری , تحقیق دکتر محمد حمدالله , چاپ سوم , انتشارات دار المعارف , ص 587). و هم چنین مسعودی در کتاب اثبات الوصیه , تحت عنوان حکایت سقیفه می گوید ((... پس روایت شده که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) از دنیا رحلت فرمود... پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) با عده ای از پیروان و شیعیانش در منزلش جمع شده بودند, چون پیامبر به وی چنین دستوری داده بود در این هنگام به خانه اش حمله ور شدند و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه اش را به آتش کشیدند و او را به زور از خانه خارج کردند, آنها سید زنان فاطمه را پشت درب فشار سختی دادند به حدی که محسن را سقط کرد, (اثبات الوصیه , ص 146, مسعودی , انتشارات الصدر). ابی محمد عبدالله بن مسلم ابن قیبه الدنیوری در کتاب الامامه و السیاسه , ج 1, ص 19, انتشارات مؤسسه الحلبی ; و هم چنین ابی عمر احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسی , در کتاب العقد الفرید, جزئ چهارم , ص 259 و 260, انتشارات دار الکتاب العربی , جریان آتش زدن در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) آورده اند. موارد فوق از روایت اهل سنت بود, اما زدن حضرت زهرا و آتش کشیدن در خانه اش را علما شیعه نیز نقل کردند. سلیم بن قیس می گوید: عمر بن خطاب نصف اموال همه عمالش را از آنان گرفت مگر, قنفذ عدوی او نیز یکی از کارکنان او بود که چیزی از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بیست هزار درهم می باشد به او باز گرداند, ابان گفت سلیم گفت با علی(علیه السّلام) ملاقات کردم و از این کار عمر از او پرسیدم فرمود آیا می دانی چرا از قنقذ دست برداشت و چیزی از وی غرامت نگرفت ؟ گفتم نه فرمود: زیرا او بود که وقتی فاطمه آمد تا بین من و آنان قرار گیرد با تازیانه اش او را زد, چنان که وقتی فاطمه از دنیا رفت جای تازیانه همچون بازو بند روی بازویش مانده بود. برای آگاهی بیشتر ر.ک : 1- کتاب سلیم بن قیس , ج 2, ص 674, تحقیق محمدباقر انصری , انتشارات الهادی قم . 2- بحارالانوار, ج 30, ص 302, تحقیق شیخ عبدالزهرا العلوی , انتشارات دار الرضا, بیروت . 3- عوالم العلوم , شیخ عبدالله بحرانی اصفهانی , ج 11, ص 413, انتشارات مدرسه الامام المهدی قم . 2- در رابطه با بستن دستان علی (علیه السلام) باید به این نکته توجه کرد که مقابله با مهاجمان با زور و شمشیر خواسته برخی از دشمنان اسلام و تا حدودی در خدمت منافع مهاجمان بود; چیزی که امام علی (علیه السلام) از آن اجتناب می کرد و پیامبر خدا هم او را از آن نهی فرموده بود همین بود که با آنان به مقابله نپردازد, عدم پاسخ به دعوت زورگویانه آنها بدان معنی نیست که احتیاطات لازم در دفاع از خود را در صورت بروز هر گونه اذیت و آزار از سوی مهاجمان به کار نگیرند نخواستن خلافت به زور شمشیر چیزی است , و دفاع از خویش آنجا که اقداماتی برای ریختن خون در کار است چیزی دیگر می باشد. درباره عدم مقابله امیرالمؤمنین با مهاجمان , علامه سید جعفر مرتضی عاملی می گوید. اگر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در مقابل مهاجمان اقدام به مقابله می کرد به نفع آنها تمام می شد و می توانستند حقایق را قلب کنند, اذهان را مشوش می کردند به گونه ای که علی (علیه السلام) را بشکند و حقیقت را برای مردم وارونه جلوه دهند. چون آنان به مردم می گفتند علی بر ما حسادت ورزید و روی خود حساب کرد و با اعتماد به موضع و قدرت خویش و نزدیکی به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و شجاعت خود و همسری دختر رسول خدا و پدری حسن و حسین با ما به زور مقابله کرد پس او متجاوز است و..., (مائساه الزهرا, سید جعفر مرتضی عاملی , ترجمه : محمد سپهر, ص 248). 3- درباره علل سکوت امام علی (علیه السلام) دلایلی وجود دارد که از جمله کلمات خود آنحضرت می باشد; می فرماید: الف : هنگامی که دیدم یاوری جز اهل بیت ندارم نخواستم آنان را به کشتن بدهم و از مرگشان بخل ورزیدم در حالی که خاشاک در چشم می آزرد چشم پوشیدم و با شدت ناراحتی از زخم گلو آن را نوشیدم و در نهایت خشم صبر کردم , صبر در نهایت تلخی و تلخ تر از علقم (علقم نوعی گیاهی است بسیار تلخ ), (نهج البلاغه , صبحی صالح , ص 68, خطبه 26). ب : خطیب خوارزمی در مناقب خود از طریق ابن مردویه با ذکر سند از ابو طفیل روایت کرده است که گفت : به هنگام شورا (شورایی که عمر بن خطاب تشکیل داده بود) من در محل شورا بودم که متوجه شدم سر و صدا بلند شد, پس شنیدم علی می گفت مردم با ابوبکر بیعت نمودند در حالی که به خدا سوگند من اولی تر و سزاوارتر از وی به مقام خلافت بودم پس من از بیم آن که مردم گرایش به کفر پیدا کنند و با شمشیر گردن یکدیگر را بزنند اطاعت کردم و..., (مناقب , خطیب خوارزمی , فصل 19, ص 224, نقل از کتاب علی با حق است , نوشته مهدی فقیه ایمانی ). چند تا منابع فارسی معرفی می شود. برای آگاهی بیشتر به آنها رجوع شود. 1- مائساه الزهرا, سید جعفر مرتضی عاملی , ترجمه : محمد سپهر, انتشارات : ایام . 2- امام علی (علیه السلام) , عبدالفتاح عبدالمقصود, ترجمه : سید محمدمهدی جعفری و سید محمود طالقانی , ج 1, ص 315 الی 354, ج 4, ص 373 - 378, چاپخانه : مروی . 3- شرحه شرحه (گزارش کوتاه امیرالمؤمنین از زندگی خویش ), محمد محمدیان , انتشارات : اندیشه جوان . 4- روایت دریا, محمد محمدیان , انتشارات : اندیشه جوان . 5- حق با علی است , مهدی فقیه ایمانی , انتشارات : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم . 6- آتش به خانه وحی , سید محمدحسین سجاد, انتشارات سجاد. 7- چشم به تر (تحلیلی از زمان شناسی حضرت زهرا), سید مسعود آقائی , انتشارات حضور. منبع: نرم افزار معمای هستی
چرا وقتی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) مورد بی احترامی و ضرب و شتم قرار گرفتند، حضرت علی (علیه السلام) سکوت کردند؟
این که حضرت زهرا(سلام الله علیها) مورد بی احترامی و ضرب و شتم خلفا (عمر بن خطاب ) و عمالش شده است , احمد بن یحیی معروف به بلاذری از دانشمندان اهل سنت در کتاب خود به نام انساب الاشراف , آورده است زمانی که علی (علیه السلام) از بیعت با ابوبکر خودداری نمود و در خانه گوشه گیری کرده بود ابوبکر, عمر را به سوی علی فرستاد و به وی دستور داد علی را با زور نزد من حاضر کن , عمر بن خطاب آتش آورد فاطمه در کنار در به او برخورد به او گفت پسر خطاب آیا می خواهد در خانه ام را به رویم آتش بزنی گفت بلی و این بهترین کار برای تقویت دین پدرت می باشد, (انساب الاشراف , ج 1, احمد بن یحیی المعروف بالبلاذری , تحقیق دکتر محمد حمدالله , چاپ سوم , انتشارات دار المعارف , ص 587).
و هم چنین مسعودی در کتاب اثبات الوصیه , تحت عنوان حکایت سقیفه می گوید ((... پس روایت شده که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) از دنیا رحلت فرمود... پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) با عده ای از پیروان و شیعیانش در منزلش جمع شده بودند, چون پیامبر به وی چنین دستوری داده بود در این هنگام به خانه اش حمله ور شدند و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه اش را به آتش کشیدند و او را به زور از خانه خارج کردند, آنها سید زنان فاطمه را پشت درب فشار سختی دادند به حدی که محسن را سقط کرد, (اثبات الوصیه , ص 146, مسعودی , انتشارات الصدر).
ابی محمد عبدالله بن مسلم ابن قیبه الدنیوری در کتاب الامامه و السیاسه , ج 1, ص 19, انتشارات مؤسسه الحلبی ; و هم چنین ابی عمر احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسی , در کتاب العقد الفرید, جزئ چهارم , ص 259 و 260, انتشارات دار الکتاب العربی , جریان آتش زدن در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) آورده اند. موارد فوق از روایت اهل سنت بود, اما زدن حضرت زهرا و آتش کشیدن در خانه اش را علما شیعه نیز نقل کردند. سلیم بن قیس می گوید: عمر بن خطاب نصف اموال همه عمالش را از آنان گرفت مگر, قنفذ عدوی او نیز یکی از کارکنان او بود که چیزی از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بیست هزار درهم می باشد به او باز گرداند, ابان گفت سلیم گفت با علی(علیه السّلام) ملاقات کردم و از این کار عمر از او پرسیدم فرمود آیا می دانی چرا از قنقذ دست برداشت و چیزی از وی غرامت نگرفت ؟ گفتم نه فرمود: زیرا او بود که وقتی فاطمه آمد تا بین من و آنان قرار گیرد با تازیانه اش او را زد, چنان که وقتی فاطمه از دنیا رفت جای تازیانه همچون بازو بند روی بازویش مانده بود.
برای آگاهی بیشتر ر.ک :
1- کتاب سلیم بن قیس , ج 2, ص 674, تحقیق محمدباقر انصری , انتشارات الهادی قم .
2- بحارالانوار, ج 30, ص 302, تحقیق شیخ عبدالزهرا العلوی , انتشارات دار الرضا, بیروت .
3- عوالم العلوم , شیخ عبدالله بحرانی اصفهانی , ج 11, ص 413, انتشارات مدرسه الامام المهدی قم .
2- در رابطه با بستن دستان علی (علیه السلام) باید به این نکته توجه کرد که مقابله با مهاجمان با زور و شمشیر خواسته برخی از دشمنان اسلام و تا حدودی در خدمت منافع مهاجمان بود; چیزی که امام علی (علیه السلام) از آن اجتناب می کرد و پیامبر خدا هم او را از آن نهی فرموده بود همین بود که با آنان به مقابله نپردازد, عدم پاسخ به دعوت زورگویانه آنها بدان معنی نیست که احتیاطات لازم در دفاع از خود را در صورت بروز هر گونه اذیت و آزار از سوی مهاجمان به کار نگیرند نخواستن خلافت به زور شمشیر چیزی است , و دفاع از خویش آنجا که اقداماتی برای ریختن خون در کار است چیزی دیگر می باشد. درباره عدم مقابله امیرالمؤمنین با مهاجمان , علامه سید جعفر مرتضی عاملی می گوید. اگر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در مقابل مهاجمان اقدام به مقابله می کرد به نفع آنها تمام می شد و می توانستند حقایق را قلب کنند, اذهان را مشوش می کردند به گونه ای که علی (علیه السلام) را بشکند و حقیقت را برای مردم وارونه جلوه دهند. چون آنان به مردم می گفتند علی بر ما حسادت ورزید و روی خود حساب کرد و با اعتماد به موضع و قدرت خویش و نزدیکی به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و شجاعت خود و همسری دختر رسول خدا و پدری حسن و حسین با ما به زور مقابله کرد پس او متجاوز است و..., (مائساه الزهرا, سید جعفر مرتضی عاملی , ترجمه : محمد سپهر, ص 248).
3- درباره علل سکوت امام علی (علیه السلام) دلایلی وجود دارد که از جمله کلمات خود آنحضرت می باشد; می فرماید: الف : هنگامی که دیدم یاوری جز اهل بیت ندارم نخواستم آنان را به کشتن بدهم و از مرگشان بخل ورزیدم در حالی که خاشاک در چشم می آزرد چشم پوشیدم و با شدت ناراحتی از زخم گلو آن را نوشیدم و در نهایت خشم صبر کردم , صبر در نهایت تلخی و تلخ تر از علقم (علقم نوعی گیاهی است بسیار تلخ ), (نهج البلاغه , صبحی صالح , ص 68, خطبه 26). ب : خطیب خوارزمی در مناقب خود از طریق ابن مردویه با ذکر سند از ابو طفیل روایت کرده است که گفت : به هنگام شورا (شورایی که عمر بن خطاب تشکیل داده بود) من در محل شورا بودم که متوجه شدم سر و صدا بلند شد, پس شنیدم علی می گفت مردم با ابوبکر بیعت نمودند در حالی که به خدا سوگند من اولی تر و سزاوارتر از وی به مقام خلافت بودم پس من از بیم آن که مردم گرایش به کفر پیدا کنند و با شمشیر گردن یکدیگر را بزنند اطاعت کردم و..., (مناقب , خطیب خوارزمی , فصل 19, ص 224, نقل از کتاب علی با حق است , نوشته مهدی فقیه ایمانی ). چند تا منابع فارسی معرفی می شود.
برای آگاهی بیشتر به آنها رجوع شود.
1- مائساه الزهرا, سید جعفر مرتضی عاملی , ترجمه : محمد سپهر, انتشارات : ایام .
2- امام علی (علیه السلام) , عبدالفتاح عبدالمقصود, ترجمه : سید محمدمهدی جعفری و سید محمود طالقانی , ج 1, ص 315 الی 354, ج 4, ص 373 - 378, چاپخانه : مروی .
3- شرحه شرحه (گزارش کوتاه امیرالمؤمنین از زندگی خویش ), محمد محمدیان , انتشارات : اندیشه جوان .
4- روایت دریا, محمد محمدیان , انتشارات : اندیشه جوان .
5- حق با علی است , مهدی فقیه ایمانی , انتشارات : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم .
6- آتش به خانه وحی , سید محمدحسین سجاد, انتشارات سجاد.
7- چشم به تر (تحلیلی از زمان شناسی حضرت زهرا), سید مسعود آقائی , انتشارات حضور.
منبع: نرم افزار معمای هستی
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چگونه می توانم در زندگی , حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را الگوی خود قرار دهم ؟
- [سایر] آیا آتش زدن درب خانه امام علی(علیه السلام) و بی احترامی عمر به حضرت زهرا(سلام الله علیها) سند تاریخی دارد؟
- [سایر] در حادثه غصب خلافت حضرت علی(ع) حکمت اینکه ایشان سکوت نمودند و حضرت زهرا به صحنه آمدند چه بود؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا درست است که پیامبر به علت دعوای علی با فاطمه فرمود ( فاطمه بضعه منی)؟
- [سایر] چرا باید الگوی ما حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و یا حضرت علی(علیه السلام) باشد؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [سایر] پیام های ازدواج حضرت فاطمه (علیها السلام) و حضرت علی (علیه السلام) را بیان کنید .
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.