حدیثی در کتاب بحارالانوار, ج 43, ص 66, حدیث 59 از کتاب منهج الدعوات نقل گردیده که مضمون روایت این است : ((... سلمان نقل می کند: ده روز بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) حضرت علی (علیه السلام) مرا دید و فرمود: سلمان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) با ما نامهربان شده ای ; گفتم حبیب من ! مثل شما بی مهری نبیند. ناراحتی و عزای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) باعث شد که نتوانم خدمتتان برسم . حضرت فرمود: سلمان ! برویم منزل که فاطمه مشتاق است شما را ببیند و هدیه ای از بهشت برای شما دارد. گفتم : هدیه ای از بهشت دارد؟! نزد فاطمه رفتیم . حضرت زهرا (سلام الله علیها) وقتی سلمان را دید, ابتدا همانند حضرت علی گله کردند. آن گاه قضیه ای را برای سلمان نقل کردند که فرستاده هایی از بهشت آمدند و هدیه ای از بهشت را برایتان آوردند... جهت اطلاع بیشتر به کتاب بحارالانوار مراجعه نمایید. از این حدیث معلوم می شود که در زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) رفت و آمد سلمان (ره ) به خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) زیاد بود که با ترک آن به مدت ده روز موجب دلتنگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام) شد. واژه ئ جفا در لغت به معانی متعددی آمده است , از جمله ; بی مهری و نامهربانی ; یعنی حضرت گله ئ دوستانه کردند. نه آن که سلمان ظلم کرده باشد. منبع: نرم افزار معمای هستی
حدیثی در کتاب بحارالانوار, ج 43, ص 66, حدیث 59 از کتاب منهج الدعوات نقل گردیده که مضمون روایت این است : ((... سلمان نقل می کند: ده روز بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) حضرت علی (علیه السلام) مرا دید و فرمود: سلمان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) با ما نامهربان شده ای ; گفتم حبیب من ! مثل شما بی مهری نبیند. ناراحتی و عزای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) باعث شد که نتوانم خدمتتان برسم . حضرت فرمود: سلمان ! برویم منزل که فاطمه مشتاق است شما را ببیند و هدیه ای از بهشت برای شما دارد. گفتم : هدیه ای از بهشت دارد؟! نزد فاطمه رفتیم . حضرت زهرا (سلام الله علیها) وقتی سلمان را دید, ابتدا همانند حضرت علی گله کردند. آن گاه قضیه ای را برای سلمان نقل کردند که فرستاده هایی از بهشت آمدند و هدیه ای از بهشت را برایتان آوردند... جهت اطلاع بیشتر به کتاب بحارالانوار مراجعه نمایید. از این حدیث معلوم می شود که در زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلّم) رفت و آمد سلمان (ره ) به خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) زیاد بود که با ترک آن به مدت ده روز موجب دلتنگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام) شد. واژه ئ جفا در لغت به معانی متعددی آمده است , از جمله ; بی مهری و نامهربانی ; یعنی حضرت گله ئ دوستانه کردند. نه آن که سلمان ظلم کرده باشد.
منبع: نرم افزار معمای هستی
- [سایر] حضرت سلمان احادیثی از حضرت فاطمه زهرا(س) نقل نموده اند و یا در حوادث ویژه ای حضور داشته است؟ آیا سلمان فضیلت خاصی داشته است؟
- [سایر] اینکه فرموده اند «سلمان از ما اهلبیت است» آیا موجب محرمیت سلمان با حضرت زهرا (س) می باشد؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] در حدیثی آمده: (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِعَشَرَةِ أَیَّامٍ... فَقَالَ ع یَا سَلْمَانُ ائْتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّهَا إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ تُرِیدُ أَنْ تُتْحِفَکَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّةِ... قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ فَهَرْوَلْتُ إِلَی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص فَإِذَا هِیَ جَالِسَةٌ وَ عَلَیْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَی سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْکَشَفَ رَأْسُهَا فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیَّ اعْتَجَرَتْ ثُمَّ قَالَ یَا سَلْمَانُ جَفَوْتَنِی بَعْدَ وَفَاةِ أَبِی ص قُلْتُ حَبِیبَتِی أ أجفاکم [لَمْ أَجْفُکُمْ] قَالَتْ فَمَهْ اجْلِسْ وَ اعْقِلْ مَا أَقُولُ لَکَ... فَقَالَتْ لِی یَا سَلْمَانُ أَفْطِرْ عَلَیْهِ عَشِیَّتَکَ فَإِذَا کَانَ غَداً فَجِئْنِی بِنَوَاهُ...). طبق این حدیث اولاً حضرت فاطمه دلش برای سلمان که یک نامحرم است تنگ شده و مشتاق دیدار او بود. چرا؟! البته اینجا نمیخواهم عصمت آنحضرت را نعوذ بالله نفی کنم. اما چرا زنی که اسوه عفّت و حیا است و حتی در برابر نابینا حجاب را رعایت میکند اینجا دلتنگ و مشتاق دیدار یک نامحرم شده!؟ هر چند آن نامحرم شخصی مثل جناب سلمان باشد. ثانیاً جناب سلمان اینجا میفرماید هر وقت حضرت عبایش را روی سرش میکشید ساق پایش پیدا میشد و هر وقت ساق پایش را میپوشاند سرش پیدا میشد. یعنی اینجا جناب سلمان هم سر حضرت را دیده هم ساق پایش را. چرا؟! یا مثلاً در مواردی داریم که جناب سلمان از طرف پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) مأمور میشد بیاید در خانه و مطلبی را به حضرت فاطمه بگوید. خوب آیا در این حالت نمیشد از طریق دیگری این مطلب را به حضرت منتقل کرد که تخاطب دو تا نامحرم پیش نیاید؟!!!
- [سایر] قاتل حضرت زهرا (سلام الله علیها) کیست؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا درست است که پیامبر به علت دعوای علی با فاطمه فرمود ( فاطمه بضعه منی)؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).