چرا پیغمبر (ص) فرموده‌اند که سوره‌ هود و نظایر آن مرا پیرکرد»؟
در تحلیل این سخن آراء و نظرهای گوناگونی مطرح شده است مانند: 1- حکیم سبزواری (رضوان الله علیه) می‌گوید: ویژگی سوره هود این است که خداوند در آن دستور به استقامت و پایداری رهبر و امت اسلامی را داده است: (فَاسْتَقِم کَما اُمِرت ومن تاب مَعَک هود/112 ؛ تو و همراهانت پایدار باشید). رسول حق باید به گونه‌ای زندگی کند که تا پایان راه انسانهای پایدار او را همراهی کنند و این بسیار دشوار است.هم استقامت شخصی دشوار است و هم استقامت امت.در صحنه نگاهداشتن امت کار دشواری است، چنانکه اصل استقامت نیز توانفر ساست البته پاداش فراوانی دارد چنانکه قرآن کریم فرمود: (اِنَّ الَّذین قالوا رَبُنا الله ثُم اسْتَقاموا تَتَنزَّل عَلَیهم المَلئِکة اِلّا تَخافوا ولا تَحزَنوا فصلت/30 آنها که گفتند: پرودگار ما خداست و استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها نازل می‌شوند و آنان را از بیم و اندوه می‌رهانند، و مژده نشاط و امن می‌دهند). 2-استاد علامه طباطبایی (قدس سره) می‌گوید: علت این که رسول الله (ص) فرمود: سوره هود مرا پیر کرد، برای اشتمال سوره بر دستور استقامت نیست، گرچه از لحاظ دستور استقامت، سوره هود خصوصیتی داردکه سوره شوری ندارد، لیکن مشابه تعبیری که راجع به سوره هود وارد شد درباره بعضی از سوره‌های دیگر هم هست مانند: (شَیَّبتَنی هُود وَالواقِعة)؛ (بحار89/198) در حالی که در سوره واقعه سخن از استقامت نیست. پس باید بررسی شود که جامع بین این دو سوره چیست؟ در حقیقت آنچه جامع بین سوره هود و سوره واقعه و پیر کننده است، قیامت است چون مسأله قیامت در این دو سوره مطرح است. و شاهد قرآنی استاد علامه این است که قرآن کریم درباره آن روز می‌گوید: کودک را پیر می‌کند: (یَوم یَجعل الوِلدان شیباً)مزمل/17؛ عذاب آن روز و شدت و طولانی بودن آن سبب پیر شدن است و مسئله قیامت به وضوح در پایان سوره هود آمده است: (یَوم یَأت لا تُعِکَّمْ نَفس اِلّا بِاِذنه فَمِنهم شَقیٌ وَ سَعیدٌ فَاَما الذِین شَقوا فَفی النّار لَهُم فیها زَفیر و شَهیق... و اَمّا الَّذِین سَعدوا فَفی الجَنَّة خالِدین فیها) هود/105-108. این آیات مردم را به دو دسته سعید و شقی تقسیم می‌کند و وضح جهنمی‌ها و شقاوتمندان جهنم را با زفبر و شهیق دوزخ ترسیم می‌کند. نفس سوزان جهنم که وقتی فرو می‌رود عده‌ای را می‌بلعد، (زفیر) نامیده می‌شود و حالتی را که همانند کوه شاهق سربر می‌آورد تا عده‌ای دیگر را با زفیر بعدی به کام سوزان خود فرو برد، (شهیق) می‌نامند. از این جهت است که سوره هود و واقعه پیرکننده است. 3-عارف نامدار، صاحب فتوحات نیز در این مورد می‌گوید: آنچه رسول الله (ص) را پیر کرد، همان فرمان (دور باش) خدای سبحان است. خداوند درباره بسیاری از اقوام در سوره هود دورباد می‌گوید مانند: دورباد قوم ثمود دوربادقوم مدین (أَلا بُعداً لِمَدیَن کَما بَعِدَث ثَمود) هود/95. خبر تلخ دور باد انسان را پیر می‌کند که مبادا دستور دورباش از ساحت قدس الهی به وی برسد که البته این بی ارتباط با مسأله قیامت نیست. در باره قوم نوح نیز آمده است: (وَقیل یا اَرض ابْلَعی ماءَکِ ویا سَماء اَقْلَعی... وقیل بعُداً لِلقَوم الظّالِمین) هود/44 خداوند به ظالمان و کفار تشر دورباش می‌‌زند و این پیرکننده است همان گونه که گاهی خداوند می‌گوید: کورشو، و با یک تشر انسان کور می‌شود این دوری همان کوری است. انسانهایی که در حیطه حفیظ مطلق و در حیطه محیط مطلقند، از کجا و از چه دورند؟ اینها به خدا می‌رسند، منتها به خدای قهار. خدا را با چهره قهر می‌بینند و می‌گویند: (رَبَّنا اَبصَرنا و سَمعِنا فَرَجَعنا نَعمَل صالِحاً) سجده/12. در حالی که دیگران خدا را با چهره رحم و مهر می‌بینند: (وُجوه یَومَئِذ ناضِرة اِلی رَبِّها ناظِرة) قیامت/22-23، (فَادْخُلی فی عبادی وَادْخُلی جَنَّتی) فجر/29-30. غرض آن که با در نظر گرفتن (فَاَیْنَما تُولَّوا فَثُمَّ وَجه الله) بقره/115 و (هُو مَعَکم اَیْنَما کُنتم) حدید/4 باید دوری از خداوند به دوری از رحمت خاص او معنا شود و گرنه مجموعه قهر و مهر الهی و جامع جلال و جمال حق همه جا هست. پی نوشت: 1. آیت الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن کریم ج 9 (سیره رسول اکرم(ص) در قرآن) منبع: www.payambarazam.ir
عنوان سوال:

چرا پیغمبر (ص) فرموده‌اند که سوره‌ هود و نظایر آن مرا پیرکرد»؟


پاسخ:

در تحلیل این سخن آراء و نظرهای گوناگونی مطرح شده است مانند:
1- حکیم سبزواری (رضوان الله علیه) می‌گوید: ویژگی سوره هود این است که خداوند در آن دستور به استقامت و پایداری رهبر و امت اسلامی را داده است: (فَاسْتَقِم کَما اُمِرت ومن تاب مَعَک هود/112 ؛ تو و همراهانت پایدار باشید). رسول حق باید به گونه‌ای زندگی کند که تا پایان راه انسانهای پایدار او را همراهی کنند و این بسیار دشوار است.هم استقامت شخصی دشوار است و هم استقامت امت.در صحنه نگاهداشتن امت کار دشواری است، چنانکه اصل استقامت نیز توانفر ساست البته پاداش فراوانی دارد چنانکه قرآن کریم فرمود: (اِنَّ الَّذین قالوا رَبُنا الله ثُم اسْتَقاموا تَتَنزَّل عَلَیهم المَلئِکة اِلّا تَخافوا ولا تَحزَنوا فصلت/30 آنها که گفتند: پرودگار ما خداست و استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها نازل می‌شوند و آنان را از بیم و اندوه می‌رهانند، و مژده نشاط و امن می‌دهند).
2-استاد علامه طباطبایی (قدس سره) می‌گوید: علت این که رسول الله (ص) فرمود: سوره هود مرا پیر کرد، برای اشتمال سوره بر دستور استقامت نیست، گرچه از لحاظ دستور استقامت، سوره هود خصوصیتی داردکه سوره شوری ندارد، لیکن مشابه تعبیری که راجع به سوره هود وارد شد درباره بعضی از سوره‌های دیگر هم هست مانند:
(شَیَّبتَنی هُود وَالواقِعة)؛ (بحار89/198) در حالی که در سوره واقعه سخن از استقامت نیست. پس باید بررسی شود که جامع بین این دو سوره چیست؟
در حقیقت آنچه جامع بین سوره هود و سوره واقعه و پیر کننده است، قیامت است چون مسأله قیامت در این دو سوره مطرح است. و شاهد قرآنی استاد علامه این است که قرآن کریم درباره آن روز می‌گوید: کودک را پیر می‌کند: (یَوم یَجعل الوِلدان شیباً)مزمل/17؛ عذاب آن روز و شدت و طولانی بودن آن سبب پیر شدن است و مسئله قیامت به وضوح در پایان سوره هود آمده است: (یَوم یَأت لا تُعِکَّمْ نَفس اِلّا بِاِذنه فَمِنهم شَقیٌ وَ سَعیدٌ فَاَما الذِین شَقوا فَفی النّار لَهُم فیها زَفیر و شَهیق... و اَمّا الَّذِین سَعدوا فَفی الجَنَّة خالِدین فیها) هود/105-108. این آیات مردم را به دو دسته سعید و شقی تقسیم می‌کند و وضح جهنمی‌ها و شقاوتمندان جهنم را با زفبر و شهیق دوزخ ترسیم می‌کند. نفس سوزان جهنم که وقتی فرو می‌رود عده‌ای را می‌بلعد، (زفیر) نامیده می‌شود و حالتی را که همانند کوه شاهق سربر می‌آورد تا عده‌ای دیگر را با زفیر بعدی به کام سوزان خود فرو برد، (شهیق) می‌نامند. از این جهت است که سوره هود و واقعه پیرکننده است.
3-عارف نامدار، صاحب فتوحات نیز در این مورد می‌گوید: آنچه رسول الله (ص) را پیر کرد، همان فرمان (دور باش) خدای سبحان است. خداوند درباره بسیاری از اقوام در سوره هود دورباد می‌گوید مانند: دورباد قوم ثمود دوربادقوم مدین (أَلا بُعداً لِمَدیَن کَما بَعِدَث ثَمود) هود/95. خبر تلخ دور باد انسان را پیر می‌کند که مبادا دستور دورباش از ساحت قدس الهی به وی برسد که البته این بی ارتباط با مسأله قیامت نیست. در باره قوم نوح نیز آمده است: (وَقیل یا اَرض ابْلَعی ماءَکِ ویا سَماء اَقْلَعی... وقیل بعُداً لِلقَوم الظّالِمین) هود/44 خداوند به ظالمان و کفار تشر دورباش می‌‌زند و این پیرکننده است همان گونه که گاهی خداوند می‌گوید: کورشو، و با یک تشر انسان کور می‌شود این دوری همان کوری است.
انسانهایی که در حیطه حفیظ مطلق و در حیطه محیط مطلقند، از کجا و از چه دورند؟ اینها به خدا می‌رسند، منتها به خدای قهار. خدا را با چهره قهر می‌بینند و می‌گویند: (رَبَّنا اَبصَرنا و سَمعِنا فَرَجَعنا نَعمَل صالِحاً) سجده/12. در حالی که دیگران خدا را با چهره رحم و مهر می‌بینند: (وُجوه یَومَئِذ ناضِرة اِلی رَبِّها ناظِرة) قیامت/22-23، (فَادْخُلی فی عبادی وَادْخُلی جَنَّتی) فجر/29-30.
غرض آن که با در نظر گرفتن (فَاَیْنَما تُولَّوا فَثُمَّ وَجه الله) بقره/115 و (هُو مَعَکم اَیْنَما کُنتم) حدید/4 باید دوری از خداوند به دوری از رحمت خاص او معنا شود و گرنه مجموعه قهر و مهر الهی و جامع جلال و جمال حق همه جا هست.
پی نوشت:
1. آیت الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن کریم ج 9 (سیره رسول اکرم(ص) در قرآن)
منبع: www.payambarazam.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین