الف آنچه که در روایات مشاهده شد، این است که پیامبراکرمفرمودهاند: "شیبتنی سورة هود; سورة هود مرا پیر کرد".(مجمعالبیان، علامه طبرسی، ج 3، جزء 11، ص 110، دار مکتبة الحیاة.) ب روایات دیگری نیز آمده است که پیامبراکرم افزون بر این سوره، سوره واقعه، حاقه و... را نام بردهاند.(همان.) ج اگر مجموع سورهها ملاحظه شود، مسأله مشترک بین آنها "قیامت" است. بدیهی است که به یاد بودن قیامت و حوادث آن، برای انسان، به ویژه انسانهای کامل، روز خوشی را باقی نمیگذارد.(ر.ک: ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج 11، ص 104، بنیاد فکری و علمی علامه طباطبایی.) د اگر تنها سوره هود، لحاظ شود. درباره علت بیان یاد شده (پیری)، از ابنعباس، در ذیل آیه 118 آمده است; "هیچ آیهای بر پیامبراکرمشدیدتر و دشوارتر از آیه "فاستقم کما امرت و من تاب معک; استقامت کن آنچنان که دستور یافتهای و همچنین کسانی که با تو هستند، نبود."(مجمعالبیان، پیشین، ص 227.) حضرت امام خمینی، درباره این مطلب میفرمایند: "امر به استقامت در دو سوره هود و شوری آمده است" در سورة شوری، امر شده که پیامبراکرم استقامت کنند ولی در سورة هود، امر شده که پیامبر و امت استقامت کنند استقامت امت را هم در سورة هود خواسته است این سوره است که این آیه است که پیامبراکرم میفرماید مرا پیر کرد. این آیه برای این که امر مشکل و مهمی (قیام برای خدا و استقامت دنبال آن قیام را همراه مردم) بیان میکند، پیامبر را پیر کرد.(صحیفه نور، ج 6، ص 276، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.) منبع: w3.hadith.net
آیا این درست است که پیامبر فرمودهاند: "سوره هود، پشت مرا شکست"؟ در صورت صحت علت آن را بیان کنید؟
الف آنچه که در روایات مشاهده شد، این است که پیامبراکرمفرمودهاند: "شیبتنی سورة هود; سورة هود مرا پیر کرد".(مجمعالبیان، علامه طبرسی، ج 3، جزء 11، ص 110، دار مکتبة الحیاة.)
ب روایات دیگری نیز آمده است که پیامبراکرم افزون بر این سوره، سوره واقعه، حاقه و... را نام بردهاند.(همان.)
ج اگر مجموع سورهها ملاحظه شود، مسأله مشترک بین آنها "قیامت" است. بدیهی است که به یاد بودن قیامت و حوادث آن، برای انسان، به ویژه انسانهای کامل، روز خوشی را باقی نمیگذارد.(ر.ک: ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج 11، ص 104، بنیاد فکری و علمی علامه طباطبایی.)
د اگر تنها سوره هود، لحاظ شود. درباره علت بیان یاد شده (پیری)، از ابنعباس، در ذیل آیه 118 آمده است; "هیچ آیهای بر پیامبراکرمشدیدتر و دشوارتر از آیه "فاستقم کما امرت و من تاب معک; استقامت کن آنچنان که دستور یافتهای و همچنین کسانی که با تو هستند، نبود."(مجمعالبیان، پیشین، ص 227.)
حضرت امام خمینی، درباره این مطلب میفرمایند: "امر به استقامت در دو سوره هود و شوری آمده است" در سورة شوری، امر شده که پیامبراکرم استقامت کنند ولی در سورة هود، امر شده که پیامبر و امت استقامت کنند استقامت امت را هم در سورة هود خواسته است این سوره است که این آیه است که پیامبراکرم میفرماید مرا پیر کرد. این آیه برای این که امر مشکل و مهمی (قیام برای خدا و استقامت دنبال آن قیام را همراه مردم) بیان میکند، پیامبر را پیر کرد.(صحیفه نور، ج 6، ص 276، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.)
منبع: w3.hadith.net
- [سایر] چرا پیغمبر (ص) فرمودهاند که سوره هود و نظایر آن مرا پیرکرد»؟
- [سایر] چرا سوره هود، نبأ، واقعه و مرسلات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را پیر کرد؟ علت را بیان کنید؟
- [سایر] در سوره فتح آیهی " لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ و ما تأَخَرْ " که در رابطه با ذنب پیامبر مطرح شده منظور چیست؟
- [سایر] چرا کلمه "ملک"، در سوره حمد "مَالِک"، و در سورة ناس "مَلِک" تلفّظ میشود؟ کدام درستتر است چرا؟
- [سایر] آیا امکان دارد اطلاعاتی درباره زندگی و رسالت حضرت هود(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] مفهوم کلی سوره "دخان" چیست؟
- [سایر] مفهوم کلی سوره "فتح" چیست؟
- [سایر] محتوای کلی سوره "رعد" چیست؟
- [سایر] محتوای کلی سوره "شعراء" چیست؟
- [سایر] مفهوم کلی سوره "احزاب" چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام باید به عربی گفته شود و در حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام و دعوت مردم به تقوا و خواندن یک سوره کامل در دو خطبه، باید ترتیب مراعات شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] واجب است قرائت حمد قبل از سوره باشد و اگر عمداً برخلاف این انجام دهد نمازش باطل است اگر از روی اشتباه باشد چنانچه قبل از رکوع یادش بیاید باید برگردد و درست بخواند، اما اگر بعد از رسیدن به حد رکوع یادش بیاید نمازش صحیح است، همچنین اگر حمد یا سوره یا هر دو را فراموش کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه ای شک کند که آن را درست گفته یا نه تا داخل در رکن بعد نشده می تواند برگردد و احتیاطاً آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید ولی اگر جزء بعدی رکن باشد مثلاً در رکوع شک کند که سوره را درست خوانده یا نه نمی تواند برگردد و باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که باید در بستر بر پشت یا پهلو قرار بگیرد و در همان حال نماز را به پا بدارد، اگر جامه او دارای شرو ط صحت نماز باشد، لازم نیست لحاف، پتو و مانند آن، شرایط لباس نمازگزار را داشته باشند و اگر برهنه است، احتیاط واجب آن است که برای مرد ابریشم خالص و برای زن و مرد چیز نجس، مردار، اجزای حیوان حرامگوشت را پوشش قرار ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] پنج چیز بر جنب حرام است اول رساندن جایی از بدن خود به خط قران یا به اسم مبارک ذات خداوند متعال به هر لغتی که باشد و سایر اسماء حسنی و بنابر احتیاط مستحب اسمای انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام را مس ننماید دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود سوم توقف در مساجد دیگر ولی اگر از یک در مسجد داخل و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد و همچنین توقف در حرم امامان علیهم السلام حرام است و احتیاط واجب ان است که از رفتن در حرم ایمه علیهم السلام خودداری کند اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود چهارم گذاشتن چیزی در مسجد و همچنین بنابر احتیاط واجب داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی پنجم خواندن هر یک از ایات سجده واجب و ان ایات در چهار سوره است اول سوره سی و دوم قران الم تنزیل دوم سوره چهل و یکم حم سجده فصلت سوم سوره پنجاه و سوم والنجم چهارم سوره نود و ششم اقرا و بنابر احتیاط واجب از خواندن بقیه این چهار سوره حتی از خواندن بسم الله الرحمن الرحیم بلکه بعض ان به قصد این سوره ها نیز خودداری کند
- [آیت الله بهجت] اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، یا در جایی که باید آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است؛ ولی اگر از روی فراموشی باشد، یا مسئله را نداند و احتمال خلاف هم ندهد و تردید در صحّت عملش نداشته باشد، بهطوریکه قصد قربت از او حاصل بشود، نمازش صحیح است و اگر در بین خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه کرده، بنابر اظهر لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند.
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه شک کند که آیه یا کلمه ای را درست گفته یا نه ، اگر به چیز ی که بعد از آن است مشغول نشده ، باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر به چیزی که بعد از آن است مشغول شده ، چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آنکه در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند ، واگر رکن نباشد ، مثلاً موقع گفتن ( الله الصمد ) شک کند که ( قل هو الله احد ) را درست گفته یا نه ، باز هم می تواند به شک خود اعتنا نکند ، ولی اگر احتیاطا آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید اشکال ندارد ، و اگر چند مرتبه هم شک کند ، می تواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید ، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .
- [آیت الله سیستانی] اگر یکی از شرکا با سرمایه شرکت معاملهای کند ، بعد بفهمند شرکت باطل بوده است ، چنانچه طوری باشد که اذن در معامله مقیّد به صحت شرکت نباشد ، به این معنی که اگر میدانستند شرکت درست نیست باز هم به تصرف در مال یکدیگر راضی بودند ، معامله صحیح است ، و هر چه از آن معامله پیدا شود مال همه آنان است ، و اگر اینطور نباشد ، در صورتی که کسانی که به تصرف دیگران راضی نبودهاند ، بگویند به آن معامله راضی هستیم ، معامله صحیح ، و گرنه باطل میباشد ، و در هر صورت هر کدام از آنان که برای شرکت کاری کرده است اگر به قصد مجّانی کاری نکرده باشد ، میتواند مزد زحمتهای خود را به اندازه معمولی ، با حفظ نسبت از شریکهای دیگر بگیرد ، ولی چنانچه مزد معمول بیشتر از مقدار فائدهای باشد که در فرض صحت شرکت میبرده است ، همان مقدار را میتواند بگیرد .
- [آیت الله سیستانی] مکروه است در نماز صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند بطوری که نتواند مقداری از پشت سرش را ببیند ، و اگر بتواند ببیند ، نمازش باطل است چنانکه گذشت . و نیز مکروه است در نماز چشمها را بر هم بگذارد ، یا به طرف راست و چپ بگرداند ، و با ریش و دست خود بازی کند ، و انگشتها را داخل هم نماید ، و آب دهن بیندازد ، و به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتری نگاه کند . و نیز مکروه است موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر ، برای شنیدن حرف کسی ساکت شود ، بلکه هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد ، مکروه میباشد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر با سرمایه شرکت معامله ای کنند بعد بفهمند شرکت باطل بوده چنانچه طوری باشد که اذن در معامله به صحت شرکت مقید نباشد به این معنی که اگر می دانستند شرکت درست نیست به تصرف در مال یکدیگر راضی بودند معامله صحیح است و هر چه از ان معامله پیدا شود مال همه انان است و اگر این طور نباشد چنانچه کسانی که به تصرف دیگران راضی نبوده اند ان معامله را اجازه کنند معامله صحیح وگرنه باطل می باشد و در هر صورت جمعی از فقهاء اعلی الله مقامهم فرموده اند هرکدام انان که برای شرکت کاری کرده است اگر به قصد مجانی کار نکرده باشد می تواند مزد زحمتهای خود را به اندازه معمول با حفظ نسبت از شریکهای دیگر بگیرد ولی ظاهر این است که در صورت عدم اجازه استحقاق اجرت نیست و در صورت اجازه استحقاق اجرت محل اشکال است و احوط صلح است