چه اتفاقاتی سبب شد که رسول خدا(ص) قصد حمله به «بنی نضیر» را بگیرد؟
هنگامی که رسول خدا(ص) به مدینه هجرت فرمود با آنها پیمان عدم تعرض بست، ولی آنها هر زمان فرصتی یافتند از نقض این پیمان فروگذار نکردند. از جمله اینکه بعد از جنگ (احد) (جنگ احد در سال سوم هجرت واقع شد) (کعب بن اشرف) با چهل مرد سوار از یهود به مکه آمدند و یکسر به سراغ قریش رفتند و با آنها عهد و پیمان بستند که همگی متحداً بر ضد محمد(ص) پیکار کنند، سپس ابوسفیان با چهل نفر از مکیان، و کعب بن اشرف یهودی با چهل نفر از یهود وارد مسجد الحرام شدند، و در کنار خانه کعبه پیمانها را محکم ساختند، این خبر از طریق وحی به پیامبر(ص) رسید. دیگر اینکه پیامبر(ص) روزی با چند نفر از بزرگان و یارانش به سوی قبیله بنی نضیر که در نزدیکی مدینه زندگی می‌کردند آمد و میþخواست از آنها کمک یا وامی بگیرد برای پرداختن دیه دو مقتول از طایفه بنی عامر که به دست (عمر و بن امیه) (یکی از مسلمانان) کشته شده بود، و شاید پیامبر(ص) و یارانش میþخواستند در زیر این پوشش وضع (بنی نضیر) را از نزدیک بررسی کنند، مبادا مسلمانان غافلگیر شوند. پیامبر(ص) در بیرون قلعه یهود بود و با (کعب بن اشرف) در این زمینه صحبت کرد، در این هنگام در میان یهودیان، بذر توطئهþای پاشیده شد، و با یکدیگر گفتند شما این مرد را در چنین شرایط مناسبی گیر نمیþآورید، الان که در کنار دیوار شما نشسته است یکنفر پشت بام رود و سنگ عظیمی بر او بیفکند و ما را از دست او راحت کند! یکی از یهود بنام (عمرو بن جحاش) اعلام آمادگی کرد و به پشت بام رفت رسول خدا(ص) از طریق وحی آگاه شد برخاست و به مدینه آمد، بیþاینکه با یاران خود سخنی بگوید، آنها تصور میþکردند پیامبر(ص) باز بر میþگردد، اما بعداً آگاه شدند که پیامبر(ص) در مدینه است، آنها نیز به مدینه برگشتند، و اینجا بود که پیمان شکنی یهود بر رسول خدا(ص) مسلم شد، و دستور آماده باش برای جنگ به مسلمانان داد. یکی از شعرای بنی نضیر به هجو و بدگوئی پیامبر(ص) پرداخت و این خود دلیل دیگری بر پیمانþشکنی آنها بود. منبع: قصه های قرآن، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
عنوان سوال:

چه اتفاقاتی سبب شد که رسول خدا(ص) قصد حمله به «بنی نضیر» را بگیرد؟


پاسخ:

هنگامی که رسول خدا(ص) به مدینه هجرت فرمود با آنها پیمان عدم تعرض بست، ولی آنها هر زمان فرصتی یافتند از نقض این پیمان فروگذار نکردند. از جمله اینکه بعد از جنگ (احد) (جنگ احد در سال سوم هجرت واقع شد) (کعب بن اشرف) با چهل مرد سوار از یهود به مکه آمدند و یکسر به سراغ قریش رفتند و با آنها عهد و پیمان بستند که همگی متحداً بر ضد محمد(ص) پیکار کنند، سپس ابوسفیان با چهل نفر از مکیان، و کعب بن اشرف یهودی با چهل نفر از یهود وارد مسجد الحرام شدند، و در کنار خانه کعبه پیمانها را محکم ساختند، این خبر از طریق وحی به پیامبر(ص) رسید. دیگر اینکه پیامبر(ص) روزی با چند نفر از بزرگان و یارانش به سوی قبیله بنی نضیر که در نزدیکی مدینه زندگی می‌کردند آمد و میþخواست از آنها کمک یا وامی بگیرد برای پرداختن دیه دو مقتول از طایفه بنی عامر که به دست (عمر و بن امیه) (یکی از مسلمانان) کشته شده بود، و شاید پیامبر(ص) و یارانش میþخواستند در زیر این پوشش وضع (بنی نضیر) را از نزدیک بررسی کنند، مبادا مسلمانان غافلگیر شوند. پیامبر(ص) در بیرون قلعه یهود بود و با (کعب بن اشرف) در این زمینه صحبت کرد، در این هنگام در میان یهودیان، بذر توطئهþای پاشیده شد، و با یکدیگر گفتند شما این مرد را در چنین شرایط مناسبی گیر نمیþآورید، الان که در کنار دیوار شما نشسته است یکنفر پشت بام رود و سنگ عظیمی بر او بیفکند و ما را از دست او راحت کند! یکی از یهود بنام (عمرو بن جحاش) اعلام آمادگی کرد و به پشت بام رفت رسول خدا(ص) از طریق وحی آگاه شد برخاست و به مدینه آمد، بیþاینکه با یاران خود سخنی بگوید، آنها تصور میþکردند پیامبر(ص) باز بر میþگردد، اما بعداً آگاه شدند که پیامبر(ص) در مدینه است، آنها نیز به مدینه برگشتند، و اینجا بود که پیمان شکنی یهود بر رسول خدا(ص) مسلم شد، و دستور آماده باش برای جنگ به مسلمانان داد. یکی از شعرای بنی نضیر به هجو و بدگوئی پیامبر(ص) پرداخت و این خود دلیل دیگری بر پیمانþشکنی آنها بود.
منبع: قصه های قرآن، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین