معراج در لغت به معنای صعود است و در اصطلاح به معنای سیر صعودی انسان مطهر مخلَص در دنیا و از دنیا به عالم اله، اعم از عالم ملکوت و عالم جبروت و عالم لاهوت و البته این سیر با عنایت ویژه خداوند سبحان صورت می‌پذیرد نه این که انسان بدون آن عنایت چنین حالتی پیدا می‌کند. با توجه به این تعریف در معراج ارکانی بنیادی و اصلی وجود دارد: 1. سیر کننده (انسان مطهر مخلص) 2. سیر در دنیا و از دنیابه عالم اله. اما انسان سیرکننده کیست؟ انسانی صاحب معراج می‌شود که از تمامی رذایل اخلاقی وناپاکی‌های ظاهری و باطنی مطهر گشته باشد و از مطهرین شناخته شود و بلکه پا را فراتر نهاده و از جمیع تعلقات و رنگ‌های ماسرای خداوند قهار رهایی یافته و به مقام و رتبه مخلصین دست یافته باشد و دارای کشفها و مکاشفه‌های لذت‌بخش باشد. حال اگر این طهارت و اخلاص قوی‌تر و پرفروغ‌تر باشد کشفیات زلال‌تر و دیدنی‌تر است و در نتیجه عروج و سیر صعودی او در طبیعت و از طبیعت به ماورای آن عمیق‌تر و ژرفتر است. بنابراین با توجه به این توضیح، همه انسان‌ها قابلیت معراج و سیر صعودی را دارند و چون نبی‌اکرم اسلام مطهرترین و مخلص‌ترین انسان روی زمین بود، معراج او عمیق‌ترین و ژرفناک‌ترین معراج بوده است و جانشینان به حق او همانند امام حسین(ع) نیز همچون خود او دارای چنین معراجی بوده‌اند و پیروان حقیقی او و جانشینانش یعنی عارفان حقیقی نیز به اندازه طهارت و اخلاص خود صاحب معراج بوده‌اند و هستند. و البته انبیاء دیگر همانند حضرت عیسی(ع) نیز صاحب معراج بوده‌اند، اگر چه به اندازه معراج نبی‌اکرم اسلام نبوده است. اما اجازه دهید تا نوع و مرتبه معراج این پیروان حقیقی را پس از بیان انواع و مراتب معراج مشخص سازیم. انواع معراج: معراج بر دو قسم است: معراج جسمانی و معراج روحانی. معراج جسمانی؛ معراجی است که انسان با بدن عنصری خویش در عالم ماده سیر دفعی داشته و در یک اندک زمانی از نقطه‌ای به نقطه دیگر سفر کند. خداوند سبحان در بیان معراج جسمانی نبی‌اکرم(ص) ی‌فرماید: (سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی؛ منزه است خدایی که شبانگاه بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر داده است). معراج روحانی، معراجی است که انسان با جان مطهر و بی‌رنگ تعلق خویش از عالم ماده به در رفته و در ماورای طبیعت سیر می‌کند و به عالم مثال راه می‌یابد و در این عالم منظرهای گوناگونی می‌بیند و اعمال تجسم یافته‌ای چون زبان دراز (ناشی از غیبت)، گیسوی به بند کشیده (ناشی از دیدن نامحرم) و غیره که در احادیث معراج از زبان نبی‌اکرم اسلام ذکر شده را می‌نگرد. و پس از عالم مثال و ملکوت در رفته و به عالم عقل و جبروت می‌رسد و به همان عالمی که مرتبه‌ی جبرئیل(ع) است و آن فرشته وحی را با چشم دل می‌بیند و سخنان وی را می‌شنود و سپس به عالم لاهوت در می‌رسد و به مقام قاب قوسین راه یافته و پس از این مقام نیز عبور کرده به اندکی بیشتر به خدای سبحان نزدیک می‌شود و به مقام (او ادنی) می‌رسد که البته وصول به مقام (او ادنی) ویژه نبی‌اکرم اسلام و اوصیای او می‌باشد. خداوند سبحان درباره معراج روحانی نبی‌اکرم(ص) و با اشاره به سه مقام (جبروتی، قاب قوسین، او ادنی) می‌فرماید: (علمه شدید القوی. ذومره فاستوی. و هو بالافق الاعلی. ثم دنا فتدلی. فکان قاب قوسین او ادنی. فأوحی الی عبده ما أوحی. ما کذب الفؤاد ما رأی. افتما رونه لی ما یری. ولقد رآه نزله اخری. عند سدره المنتهی. عندها جنه المأوی. اذ یغشی السدرة ما یغشی. مازاغ البصر و ما طغی. لقد رآی من آیات ربه الکبری؛ او را جبریل همان فرشته بسیار توانا علم آموخته است. همان ملک مقتدری که به خلقت کامل جلوه کرد. و آن رسول در افق اعلای کمال بود. آن گاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید. بدان نزدیکی که با او به قدر دو کمان یا نزدیک‌تر از آن شد. پس خدا به بنده خود وحی فرمود آنچه را که هیچ‌کس درک آن نتواند کرد. آنچه دلش دید هم حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت. آیا کافران بر آنچه رسول مشاهده کرد انکار می‌کنند. و قطعا بار دیگری هم او را دیده است. نزدیک سدرة المنتهی. در همان جا که جنّة المأوی است. آن گاه که درخت سدر را آنچه پوشیده بود، پوشیده بود. دیده‌اش منحرف نگشت و از حد در نگذشت. به راستی که برخی از آیات بزرگ پروردگار خود را بدید). بنا بر توضیح گذشته، مراتب معراج نیز مشخص می‌شود یعنی ابتدایی‌ترین معراج، معراج جسمانی است و سپس معراج روحانی به عالم مثال و ملکوت است و سپس معراج روحانی به عالم عقل و جبروت است و سپس معراج روحانی به مقام قاب قوسین است و بالاترین درجه معراج، معراج روحانی به مقام او ادنی است.همچنین با توضیح گذشته به امکان وقوع معراج برای غیر نبی‌اکرم اسلام جواب مثبت داده می‌شود. www.payambarazam.ir
آیا بعد از پیامبراکرم(ص) افرادی بوده اند که به معراج رفته باشند در غیر این صورت علت آن را توضیح دهید؟
معراج در لغت به معنای صعود است و در اصطلاح به معنای سیر صعودی انسان مطهر مخلَص در دنیا و از دنیا به عالم اله، اعم از عالم ملکوت و عالم جبروت و عالم لاهوت و البته این سیر با عنایت ویژه خداوند سبحان صورت میپذیرد نه این که انسان بدون آن عنایت چنین حالتی پیدا میکند. با توجه به این تعریف در معراج ارکانی بنیادی و اصلی وجود دارد:
1. سیر کننده (انسان مطهر مخلص)
2. سیر در دنیا و از دنیابه عالم اله.
اما انسان سیرکننده کیست؟
انسانی صاحب معراج میشود که از تمامی رذایل اخلاقی وناپاکیهای ظاهری و باطنی مطهر گشته باشد و از مطهرین شناخته شود و بلکه پا را فراتر نهاده و از جمیع تعلقات و رنگهای ماسرای خداوند قهار رهایی یافته و به مقام و رتبه مخلصین دست یافته باشد و دارای کشفها و مکاشفههای لذتبخش باشد. حال اگر این طهارت و اخلاص قویتر و پرفروغتر باشد کشفیات زلالتر و دیدنیتر است و در نتیجه عروج و سیر صعودی او در طبیعت و از طبیعت به ماورای آن عمیقتر و ژرفتر است. بنابراین با توجه به این توضیح، همه انسانها قابلیت معراج و سیر صعودی را دارند و چون نبیاکرم اسلام مطهرترین و مخلصترین انسان روی زمین بود، معراج او عمیقترین و ژرفناکترین معراج بوده است و جانشینان به حق او همانند امام حسین(ع) نیز همچون خود او دارای چنین معراجی بودهاند و پیروان حقیقی او و جانشینانش یعنی عارفان حقیقی نیز به اندازه طهارت و اخلاص خود صاحب معراج بودهاند و هستند. و البته انبیاء دیگر همانند حضرت عیسی(ع) نیز صاحب معراج بودهاند، اگر چه به اندازه معراج نبیاکرم اسلام نبوده است. اما اجازه دهید تا نوع و مرتبه معراج این پیروان حقیقی را پس از بیان انواع و مراتب معراج مشخص سازیم.
انواع معراج:
معراج بر دو قسم است: معراج جسمانی و معراج روحانی.
معراج جسمانی؛ معراجی است که انسان با بدن عنصری خویش در عالم ماده سیر دفعی داشته و در یک اندک زمانی از نقطهای به نقطه دیگر سفر کند. خداوند سبحان در بیان معراج جسمانی نبیاکرم(ص) یفرماید: (سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی؛ منزه است خدایی که شبانگاه بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر داده است).
معراج روحانی، معراجی است که انسان با جان مطهر و بیرنگ تعلق خویش از عالم ماده به در رفته و در ماورای طبیعت سیر میکند و به عالم مثال راه مییابد و در این عالم منظرهای گوناگونی میبیند و اعمال تجسم یافتهای چون زبان دراز (ناشی از غیبت)، گیسوی به بند کشیده (ناشی از دیدن نامحرم) و غیره که در احادیث معراج از زبان نبیاکرم اسلام ذکر شده را مینگرد. و پس از عالم مثال و ملکوت در رفته و به عالم عقل و جبروت میرسد و به همان عالمی که مرتبهی جبرئیل(ع) است و آن فرشته وحی را با چشم دل میبیند و سخنان وی را میشنود و سپس به عالم لاهوت در میرسد و به مقام قاب قوسین راه یافته و پس از این مقام نیز عبور کرده به اندکی بیشتر به خدای سبحان نزدیک میشود و به مقام (او ادنی) میرسد که البته وصول به مقام (او ادنی) ویژه نبیاکرم اسلام و اوصیای او میباشد.
خداوند سبحان درباره معراج روحانی نبیاکرم(ص) و با اشاره به سه مقام (جبروتی، قاب قوسین، او ادنی) میفرماید: (علمه شدید القوی. ذومره فاستوی. و هو بالافق الاعلی. ثم دنا فتدلی. فکان قاب قوسین او ادنی. فأوحی الی عبده ما أوحی. ما کذب الفؤاد ما رأی. افتما رونه لی ما یری. ولقد رآه نزله اخری. عند سدره المنتهی. عندها جنه المأوی. اذ یغشی السدرة ما یغشی. مازاغ البصر و ما طغی. لقد رآی من آیات ربه الکبری؛ او را جبریل همان فرشته بسیار توانا علم آموخته است. همان ملک مقتدری که به خلقت کامل جلوه کرد. و آن رسول در افق اعلای کمال بود. آن گاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید. بدان نزدیکی که با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد. پس خدا به بنده خود وحی فرمود آنچه را که هیچکس درک آن نتواند کرد. آنچه دلش دید هم حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت. آیا کافران بر آنچه رسول مشاهده کرد انکار میکنند. و قطعا بار دیگری هم او را دیده است. نزدیک سدرة المنتهی. در همان جا که جنّة المأوی است. آن گاه که درخت سدر را آنچه پوشیده بود، پوشیده بود. دیدهاش منحرف نگشت و از حد در نگذشت. به راستی که برخی از آیات بزرگ پروردگار خود را بدید).
بنا بر توضیح گذشته، مراتب معراج نیز مشخص میشود یعنی ابتداییترین معراج، معراج جسمانی است و سپس معراج روحانی به عالم مثال و ملکوت است و سپس معراج روحانی به عالم عقل و جبروت است و سپس معراج روحانی به مقام قاب قوسین است و بالاترین درجه معراج، معراج روحانی به مقام او ادنی است.همچنین با توضیح گذشته به امکان وقوع معراج برای غیر نبیاکرم اسلام جواب مثبت داده میشود.
www.payambarazam.ir
- [سایر] معراج پیامبر اکرم(ص) و صحنههائی که با آن در معراج مواجه شد، چگونه بود؟
- [سایر] آیا بعد از پیامبراکرم(ص) افرادی بوده اند که به معراج رفته باشند در غیر این صورت علت آن را توضیح دهید؟
- [سایر] چرا پیامبر اسلام(ص) به معراج رفت؟ مگر خداوند همه جا نیست؟
- [سایر] با این که هنوز قیامت نشده است چگونه پیامبراکرم(ص) در معراج عذاب افراد رامشاهده فرمودند؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) در معراج بدون هیچ مانعی، با خداوند صحبت کردند؟
- [سایر] معراج پیامبر اکرم(ص) از نظر علمی و عقلی چگونه اثبات میشود؟
- [سایر] آیا سیر پیامبراکرم(ص) به معراج در بیداری بود یا در خواب؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] از آیات 74 و 75 سوره اسراء چگونه افضلیت پیامبر اکرم(ص) را نسبت به سایر انبیای الهی اثبات میشود؟
- [سایر] در مورد تخته سنگی که در بیتالمقدس هنگام معراج پیامبر اکرم(ص) در هوا معلق مانده توضیحاتی بفرمائید.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)