پاسخ اجمالی: خدا مادی وجسم نیست تا دیده شود و لذا در هیچ زمانی چه در معراج و چه در قیامت و غیره قابل رؤیت نیست و منظور از (دیدن خدا) که در برخی روایات آمده است رؤیت قلبی و دیدن با چشم دل است. پاسخ تفصیلی: برای روشن شدن زوایای مختلف بحث لازم است به چند مطلب اشاره کنیم. الف: تنها موجودات مادی با چشم و حواس عادی قابل درکند؛ باید توجه داشت که موجودات این جهان بر دو قسمند مادی و مجرد. موجود مادی آن است که با چشم و حواس عادی و یا حواس مسلح به وسایل و ابزار و لوازم ویژه همچون میکروسکوپ و تلسکوپ و غیره قابل درک می باشد؛ اما موجودات مجرد به هیچ وجه محسوس و دیدنی نیستند و باید از آثار وجودی آنها پی به وجود آنها برد. مثلا روح انسان، فکر و اندیشه او، علم و آگاهی او، موجوداتی مجرد هستند که به هیچ وجه در قلمرو حس و درک ظاهر قرار نمی گیرند. بنابراین هیچ تردیدی باقی نمی ماند که خداوند دیده نمی شود زیرا خدا مادی نیست و جسم نیست تا دیده شود واضح است که چیزهایی دیده می شوند که جسم و مادی باشند. در نتیجه خداوند قابل دیده شدن در هیچ زمان و یا موقعیتی نیست و لذا تفاوتی بین دنیا و آخرت و یا شب معراج در عدم امکان رؤیت پروردگار وجود ندارد. به عبارت دیگر اگر بگوییم خدا دیده می شود در این صورت باید بگوییم که خدا جسم و ماده است و جسم بودن و مادی بودن با نیازمند بودن و مرکب بودن ملازم است، در نتیجه لازم می آید آنچه را خدا فرض کرده ایم خدا نباشد بلکه مانند خود ما جسم و مرکب و محتاج به اجزاء و نیازمند به مکان باشد (سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص 135، مؤسسه امام صادق، قم 1372، چاپ سوم). قرآن مجید در این باره می فرماید: (لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر؛ دیده ها نمی توانند او را درک کنند ولی او دیده ها را درک می کند و او لطیف و آگاه است)(انعام، آیه 104). ب : منشأ ایجاد شبهه؛ برخی با توجه به آیات سوره نجم و بعضی از روایات مربوط به معراج گمان کرده اند که پیامبر گرامی اسلام در شب معراج خداوند را با چشم ظاهری دیده است برای برطرف شدن این اشتباه، لازم است موارد مذکور را بررسی کنیم. قرآن کریم در تشریح وقایع شب معراج می فرماید: (افتمارونه علی مایری و لقد راه نزله اخری؛ آیا با او در آنچه که دیده است به مجادله برمی خیزید؟ چرا مجادله می کنید او وی را [فرشته وحی] یک بار دیگر نیز دیده است) (نجم، آیات 12 و 13). برخی از نویسندگان در تفسیر و ارجاع ضمایر آیات مذکور دچار اشتباه شده اند و تصور کرده اند که مقصود رؤیت خدا است در حالی که محور بحث در دو فراز گذشته جبرئیل امین است از آنجا که مشرکان رؤیت فرشته وحی را در واقعه معراج پیامبر تکذیب می کردند قرآن با صلابت بر صحت آن تأکید می کند و می فرماید این رؤیت چیز عجیب و نویی نبوده است بلکه حضرت پیامبر فرشته امین را یک بار دیگر هم به هنگام نزول وحی مشاهده کرده است(سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 6، ص 184، مؤسسه امام صادق، قم 1375، چاپ اول). حال این سؤال مطرح می شود که اگر مجرد قابل دیده شدن نیست پس چگونه پیامبر توانست فرشته وحی را ببیند در حالی که ملائکه هم مانند خداوند مجرد هستند و اگر گفته شود ملائکه بعد از تمثل و تجسم به شکل های دیگر قابل رؤیت می شدند باز می گوییم چرا خداوند نتواند به شکل یک موجود مادی مجسم شود؟ پاسخ این است که اولا: اصل مجرد بودن ملائکه ثابت نیست بلکه ممکن است آنها مانند جن موجوداتی مادی باشند. ثانیا: اگر ملائکه مجرد باشند مجرد بودن ملائکه با مجرد بودن خداوند فرق دارد زیرا خداوند مجرد محض است و به تعبیر دیگر فقط وجود است و ماهیت ندارد ولی ملائکه موجودات مجرد همراه با ماهیت هستند و مجردی که ماهیت داشته باشد قابلیت تمثل به شکل های مادی را دارا می باشد. پس آیات مذکور دلالت بر دیدن خداوند ندارد. اما روایتی که منشأ ایجاد شبهه فوق شده است روایتی است به نقل از پیامبر که در ضمن توصیف وقایع معراج فرمودند که (فرایت ربی؛ سپس پروردگارم را مشاهده کردم) (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 18، ص 373، مؤسسه الوفاء بیروت، 1404هق به نقل از تفسیر قمی). باید توجه داشت که با توجه به براهین عقلی و امتناع از رؤیت حسی، مقصود از عبارت مذکور رؤیت و دیدن قلبی و با چشم دل است چنانکه حضرت پیامبر(ص) در حدیثی دیگر به صراحت به این مطلب اشاره می فرمایند و می گویند: (فرایته بقلبی و مارایته بعینی؛ با قلب خود خدا را مشاهده کردم ولی با چشم سر او را ندیدم) (طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ص 48، نشر مرتضی، مشهد، 1403هق). جالب این که ظاهرا این پرسش در میان مسلمان صدر اسلام نیز مطرح بوده است. چنانکه محمد بن فضیل نقل می کند که از امام رضا(ع) پرسیدم که آیا پیامبر گرامی اسلام خدا را مشاهده کرده است حضرت فرمودند: (نعم بقلبه اما سمعت الله عزوجل یقول ما کذب الفؤاد ما رأی ای لم یره بالبصر ولکن راه بالفؤاد؛ آری پیامبر خدا را با قلب خود مشاهده کرد آیا نشنیده ای این سخن خدا را که درباره معراج پیامبر فرمود: قلب تکذیب نکرد آنچه را دیده بود؛ یعنی خدا را با چشم ندیده بود بلکه با قلب مشاهده کرده بود) (شیخ صدوق، التوحید، ص 117، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1357، چاپ دوم). منابع جهت مطالعه بیشتر: 1.معراج از دیدگاه قرآن و روایات، محسن ادیب بهروز، نشر سازمان تبلیغات اسلامی تهران، 1374، چاپ اول. 2.تفسیر نمونه (سوره اسراء و نجم - به بحث معراج پرداخته است). 3.ابوعلی سینا، کتاب معراج نامه، بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد، چاپ دوم 1366. 4.شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، کتاب معراج (تفسیر سوره نجم)، انتشارات فقیه. 5.علامه سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 13 و 19، انتشارات اسماعیلیان قم، چاپ چهارم. www.payambarazam.ir
در سؤال و جوابی که (در معراج) صورت گرفت آیا پیامبراکرم(ص)، خدا را هم دید؟
پاسخ اجمالی:
خدا مادی وجسم نیست تا دیده شود و لذا در هیچ زمانی چه در معراج و چه در قیامت و غیره قابل رؤیت نیست و منظور از (دیدن خدا) که در برخی روایات آمده است رؤیت قلبی و دیدن با چشم دل است.
پاسخ تفصیلی:
برای روشن شدن زوایای مختلف بحث لازم است به چند مطلب اشاره کنیم.
الف: تنها موجودات مادی با چشم و حواس عادی قابل درکند؛
باید توجه داشت که موجودات این جهان بر دو قسمند مادی و مجرد. موجود مادی آن است که با چشم و حواس عادی و یا حواس مسلح به وسایل و ابزار و لوازم ویژه همچون میکروسکوپ و تلسکوپ و غیره قابل درک می باشد؛ اما موجودات مجرد به هیچ وجه محسوس و دیدنی نیستند و باید از آثار وجودی آنها پی به وجود آنها برد. مثلا روح انسان، فکر و اندیشه او، علم و آگاهی او، موجوداتی مجرد هستند که به هیچ وجه در قلمرو حس و درک ظاهر قرار نمی گیرند.
بنابراین هیچ تردیدی باقی نمی ماند که خداوند دیده نمی شود زیرا خدا مادی نیست و جسم نیست تا دیده شود واضح است که چیزهایی دیده می شوند که جسم و مادی باشند. در نتیجه خداوند قابل دیده شدن در هیچ زمان و یا موقعیتی نیست و لذا تفاوتی بین دنیا و آخرت و یا شب معراج در عدم امکان رؤیت پروردگار وجود ندارد.
به عبارت دیگر اگر بگوییم خدا دیده می شود در این صورت باید بگوییم که خدا جسم و ماده است و جسم بودن و مادی بودن با نیازمند بودن و مرکب بودن ملازم است، در نتیجه لازم می آید آنچه را خدا فرض کرده ایم خدا نباشد بلکه مانند خود ما جسم و مرکب و محتاج به اجزاء و نیازمند به مکان باشد (سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص 135، مؤسسه امام صادق، قم 1372، چاپ سوم).
قرآن مجید در این باره می فرماید: (لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر؛ دیده ها نمی توانند او را درک کنند ولی او دیده ها را درک می کند و او لطیف و آگاه است)(انعام، آیه 104).
ب : منشأ ایجاد شبهه؛
برخی با توجه به آیات سوره نجم و بعضی از روایات مربوط به معراج گمان کرده اند که پیامبر گرامی اسلام در شب معراج خداوند را با چشم ظاهری دیده است برای برطرف شدن این اشتباه، لازم است موارد مذکور را بررسی کنیم.
قرآن کریم در تشریح وقایع شب معراج می فرماید: (افتمارونه علی مایری و لقد راه نزله اخری؛ آیا با او در آنچه که دیده است به مجادله برمی خیزید؟ چرا مجادله می کنید او وی را [فرشته وحی] یک بار دیگر نیز دیده است) (نجم، آیات 12 و 13).
برخی از نویسندگان در تفسیر و ارجاع ضمایر آیات مذکور دچار اشتباه شده اند و تصور کرده اند که مقصود رؤیت خدا است در حالی که محور بحث در دو فراز گذشته جبرئیل امین است از آنجا که مشرکان رؤیت فرشته وحی را در واقعه معراج پیامبر تکذیب می کردند قرآن با صلابت بر صحت آن تأکید می کند و می فرماید این رؤیت چیز عجیب و نویی نبوده است بلکه حضرت پیامبر فرشته امین را یک بار دیگر هم به هنگام نزول وحی مشاهده کرده است(سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 6، ص 184، مؤسسه امام صادق، قم 1375، چاپ اول).
حال این سؤال مطرح می شود که اگر مجرد قابل دیده شدن نیست پس چگونه پیامبر توانست فرشته وحی را ببیند در حالی که ملائکه هم مانند خداوند مجرد هستند و اگر گفته شود ملائکه بعد از تمثل و تجسم به شکل های دیگر قابل رؤیت می شدند باز می گوییم چرا خداوند نتواند به شکل یک موجود مادی مجسم شود؟
پاسخ این است که اولا: اصل مجرد بودن ملائکه ثابت نیست بلکه ممکن است آنها مانند جن موجوداتی مادی باشند. ثانیا: اگر ملائکه مجرد باشند مجرد بودن ملائکه با مجرد بودن خداوند فرق دارد زیرا خداوند مجرد محض است و به تعبیر دیگر فقط وجود است و ماهیت ندارد ولی ملائکه موجودات مجرد همراه با ماهیت هستند و مجردی که ماهیت داشته باشد قابلیت تمثل به شکل های مادی را دارا می باشد. پس آیات مذکور دلالت بر دیدن خداوند ندارد.
اما روایتی که منشأ ایجاد شبهه فوق شده است روایتی است به نقل از پیامبر که در ضمن توصیف وقایع معراج فرمودند که
(فرایت ربی؛ سپس پروردگارم را مشاهده کردم) (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 18، ص 373، مؤسسه الوفاء بیروت، 1404هق به نقل از تفسیر قمی).
باید توجه داشت که با توجه به براهین عقلی و امتناع از رؤیت حسی، مقصود از عبارت مذکور رؤیت و دیدن قلبی و با چشم دل است چنانکه حضرت پیامبر(ص) در حدیثی دیگر به صراحت به این مطلب اشاره می فرمایند و می گویند:
(فرایته بقلبی و مارایته بعینی؛ با قلب خود خدا را مشاهده کردم ولی با چشم سر او را ندیدم) (طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ص 48، نشر مرتضی، مشهد، 1403هق).
جالب این که ظاهرا این پرسش در میان مسلمان صدر اسلام نیز مطرح بوده است.
چنانکه محمد بن فضیل نقل می کند که از امام رضا(ع) پرسیدم که آیا پیامبر گرامی اسلام خدا را مشاهده کرده است حضرت فرمودند:
(نعم بقلبه اما سمعت الله عزوجل یقول ما کذب الفؤاد ما رأی ای لم یره بالبصر ولکن راه بالفؤاد؛ آری پیامبر خدا را با قلب خود مشاهده کرد آیا نشنیده ای این سخن خدا را که درباره معراج پیامبر فرمود: قلب تکذیب نکرد آنچه را دیده بود؛ یعنی خدا را با چشم ندیده بود بلکه با قلب مشاهده کرده بود) (شیخ صدوق، التوحید، ص 117، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1357، چاپ دوم).
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.معراج از دیدگاه قرآن و روایات، محسن ادیب بهروز، نشر سازمان تبلیغات اسلامی تهران، 1374، چاپ اول.
2.تفسیر نمونه (سوره اسراء و نجم - به بحث معراج پرداخته است).
3.ابوعلی سینا، کتاب معراج نامه، بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد، چاپ دوم 1366.
4.شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، کتاب معراج (تفسیر سوره نجم)، انتشارات فقیه.
5.علامه سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 13 و 19، انتشارات اسماعیلیان قم، چاپ چهارم.
www.payambarazam.ir
- [سایر] چرا پیامبر اسلام(ص) به معراج رفت؟ مگر خداوند همه جا نیست؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) در معراج بدون هیچ مانعی، با خداوند صحبت کردند؟
- [سایر] معراج حضرت رسول (ص) در سال چندم بعثت بود؟
- [سایر] معراج پیامبر اکرم(ص) و صحنههائی که با آن در معراج مواجه شد، چگونه بود؟
- [سایر] رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - غیبت کنندگان را در شب معراج چگونه دید؟
- [سایر] با این که هنوز قیامت نشده است چگونه پیامبراکرم(ص) در معراج عذاب افراد رامشاهده فرمودند؟
- [سایر] معراج پیامبر اکرم(ص) از نظر علمی و عقلی چگونه اثبات میشود؟
- [سایر] آیا سیر پیامبراکرم(ص) به معراج در بیداری بود یا در خواب؟
- [سایر] اگر پیامبر اکرم(ص) علم لدنّی داشتند، پس چرا در شب معراج، از جبرئیل در مورد پدیدههای آن جا سؤال کردند؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.