چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟
چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟ پاسخ: چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟ امام حسین† که در معرض بازداشت و ترور توسط مأموران امنیّتی بنی‌اُمَیَّه در شهر مقدس مکّه بود، در روز سه‌شنبه هشتم ذی‌الحجة سال شصت هجری از آنجا خارج شده و به سوی عراق روانه گردید؛[1] چنانکه ابومِخْنَف می‌گوید: حسین† خانة خدا را طواف کرد و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و مویش را کوتاه کرد و از احرام عمره خارج شد.[2] شیخ مفید می‌گوید: وقتی امام حسین† خواست به سوی عراق روانه شود، طواف کعبه نمود و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و از احرامش خارج شد، و آن را عمره قرار داد چون قادر به انجام حج کامل نبود. زیرا می‌ترسید [توسط مأموران بنی‌اُمَیَّه‌] دستگیر شود و به نزد یزید فرستاده شود، لذا عمره بجا آورد و همراه اعضای خاندان، فرزندان و شیعیانش که به او پیوسته بودند، از مکّه خارج شد.[3] تهدیدها در مورد جان امام در مکّه در سخنان و فرمایشات آن حضرت به فراوانی به چشم می‌خورد، همچنین امام حسین† در مورد بنی‌اُمَیّه فرمود: (به خدا سوگند آنان مرا رها نخواهند کرد، تا اینکه روحم را از بدنم جدا کنند و آنگاه که این کار را کردند، خدای تعالی کسی را بر آنان مسلّط کند که آنان را ذلیل و خوار کند و بی‌ارزش‌تر از کهنه پارچة حیض زنان گردند).[4] و نیز به برادرش محمّد حنفیّه فرمود: (ای برادر می‌ترسم که یزید بن‌معاویه مرا در حرم غافلگیر کند و من کسی باشم که احترام حرم با کشتن او از بین می‌رود).[5] بعدها ابن‌عباس در نامه‌ای که در جواب یزید نوشت، از این حقیقت پرده برداشت. او خطاب به یزید نوشت: (من فراموش نمی‌کنم که چگونه حسین را از حرم رسولˆ به حرم خدا راندی و اینکه به مأمورانت دستور دادی تا او را [در حرم] به قتل برسانند).[6] اگرچه قبل از این نیز یزید دستور قتل آن حضرت را به طور رسمی صادر کرده بود. آنگاه که یزید از امتناع آن حضرت از بیعت با او (در مدینه)، اطّلاع حاصل کرد، طی‌نامه‌ای به حاکم مدینه دستور داد که ابن‌زُبَیْر را رها کند و با او کاری نداشته باشد؛ ولی حسین‌ را به قتل برساند.[7] حتّی ولید بن‌عُتْبَه را [به جهت عدم توانائیش در جلوگیری از خروج امام] از مدینه عزل نموده و عمرو بن‌سعید اشدق را به جای او به حکومت مدینه نصب کرد.[8] لذا از آن زمان به بعد مأموران بنی‌اُمَیّه در صدد به شهادت رساندن امام حسین† بودند و برای عملی ساختن هدف شوم خود، دنبال فرصت مناسب می‌گشتند، ولی آنگاه که امام خبر بیعت مردم کوفه با جناب مسلم را دریافت کرد و قصد عزیمت به آن شهر را نمود، آنها به کار خود سرعت بخشیدند و ‌کوشیدند تا قبل از اتمام مناسک حجّ، امام‌ را به قتل برسانند؛ لذا حضرت پیش از اینکه مأموران بنی‌اُمَیّه بتوانند نقشة خود را عملی سازند، در روز هشتم ذی‌حجّه از مکه خارج شد، چنانکه وقتی فرزدق شاعر از امام پرسید: چرا عجله کرده و حجّتان را کامل بجا نیاوردید؟ فرمود: اگر عجله نمی‌کردم دستگیر می‌شدم.[9] - * [1]. ابن‌سعد، ترجمة‌ الحسین و مقتله، فصلنامة تراثنا، ش10، ص170؛ ابن‌عساکر، ترجمة الحسین† من تاریخ مَدِینة دِمَشق، ص205؛ بَلاذُری، انساب‌الاشراف، ج3، ص371؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص381؛ مسعودی، مُرُوجُ‌الذَّهَب، ج3، ص70؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص66. [2]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص385. [3]. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص67. [4]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص394؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص547. این سخنان امام حسین‌† در واقع پیشگویی از شکست و نابودی حکومت امویان است که عملاً در مدّت نه چندان دور بعد از حادثة عاشورا تحقّق یافت و این سلسلة فاسد و پلید در سال صد و سی و دو هجری با خفّت و خواری شکست خورد و نابود شد، و در انقراض آن، شهادت امام حسین‌† و مظلومیّت خاندان پیامبرˆ مهمترین نقش را داشت که در جای خود به اثبات رسیده است. [5]. سید ابن‌طاووس، اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَی الطُّفُوف، ص128. [6]. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 248 - 249. [7]. ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص18. [8]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص343؛ ابن‌اثیر، الکامل فی‌التاریخ، ج 2، ص532. [9]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص386؛ سبط بن‌جوزی، تذکرة الخواص، ج2، ص140. *. گفتنی است که چنانکه مرحوم استاد دکتر محمّدابراهیم آیتی بیرجندی در بحث‌های خود یادآوری کرده (بررسی تاریخ عاشورا، ص 79) از مجموع سخنان و نوشته‌های امام حسین† مخصوصاً با توجّه به ترتیب تاریخی آنها استفاده می‌شود که امام از اوّل سرّ قیام و نهضت خود را به طور صریح و بی‌پرده نمی‌گفت و هرچه به سوی هدف پیش می‌رفت، تدریجاً مردم را با روح نهضت و موجبات و علل قیام خود آشنا می‌کرد. از این رو به نظر می‌رسد بسیاری از پاسخ‌های امام، برحسب مورد و طبق ظرفیّت و فهم مخاطبان بوده است. از این جهت در بررسی حادثة عاشورا باید مجموعة آنها را در کنار هم نهاد و جمع‌بندی کرد.
عنوان سوال:

چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟


پاسخ:

چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟

پاسخ: چرا امام حسین(ع) روز عرفه حج را رها کردند و به کربلا رفتند؟
امام حسین† که در معرض بازداشت و ترور توسط مأموران امنیّتی بنی‌اُمَیَّه در شهر مقدس مکّه بود، در روز سه‌شنبه هشتم ذی‌الحجة سال شصت هجری از آنجا خارج شده و به سوی عراق روانه گردید؛[1] چنانکه ابومِخْنَف می‌گوید: حسین† خانة خدا را طواف کرد و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و مویش را کوتاه کرد و از احرام عمره خارج شد.[2] شیخ مفید می‌گوید: وقتی امام حسین† خواست به سوی عراق روانه شود، طواف کعبه نمود و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و از احرامش خارج شد، و آن را عمره قرار داد چون قادر به انجام حج کامل نبود. زیرا می‌ترسید [توسط مأموران بنی‌اُمَیَّه‌] دستگیر شود و به نزد یزید فرستاده شود، لذا عمره بجا آورد و همراه اعضای خاندان، فرزندان و شیعیانش که به او پیوسته بودند، از مکّه خارج شد.[3]
تهدیدها در مورد جان امام در مکّه در سخنان و فرمایشات آن حضرت به فراوانی به چشم می‌خورد، همچنین امام حسین† در مورد بنی‌اُمَیّه فرمود:
(به خدا سوگند آنان مرا رها نخواهند کرد، تا اینکه روحم را از بدنم جدا کنند و آنگاه که این کار را کردند، خدای تعالی کسی را بر آنان مسلّط کند که آنان را ذلیل و خوار کند و بی‌ارزش‌تر از کهنه پارچة حیض زنان گردند).[4]
و نیز به برادرش محمّد حنفیّه فرمود:
(ای برادر می‌ترسم که یزید بن‌معاویه مرا در حرم غافلگیر کند و من کسی باشم که احترام حرم با کشتن او از بین می‌رود).[5]
بعدها ابن‌عباس در نامه‌ای که در جواب یزید نوشت، از این حقیقت پرده برداشت. او خطاب به یزید نوشت:
(من فراموش نمی‌کنم که چگونه حسین را از حرم رسولˆ به حرم خدا راندی و اینکه به مأمورانت دستور دادی تا او را [در حرم] به قتل برسانند).[6]
اگرچه قبل از این نیز یزید دستور قتل آن حضرت را به طور رسمی صادر کرده بود. آنگاه که یزید از امتناع آن حضرت از بیعت با او (در مدینه)، اطّلاع حاصل کرد، طی‌نامه‌ای به حاکم مدینه دستور داد که ابن‌زُبَیْر را رها کند و با او کاری نداشته باشد؛ ولی حسین‌ را به قتل برساند.[7] حتّی ولید بن‌عُتْبَه را [به جهت عدم توانائیش در جلوگیری از خروج امام] از مدینه عزل نموده و عمرو بن‌سعید اشدق را به جای او به حکومت مدینه نصب کرد.[8] لذا از آن زمان به بعد مأموران بنی‌اُمَیّه در صدد به شهادت رساندن امام حسین† بودند و برای عملی ساختن هدف شوم خود، دنبال فرصت مناسب می‌گشتند، ولی آنگاه که امام خبر بیعت مردم کوفه با جناب مسلم را دریافت کرد و قصد عزیمت به آن شهر را نمود، آنها به کار خود سرعت بخشیدند و ‌کوشیدند تا قبل از اتمام مناسک حجّ، امام‌ را به قتل برسانند؛ لذا حضرت پیش از اینکه مأموران بنی‌اُمَیّه بتوانند نقشة خود را عملی سازند، در روز هشتم ذی‌حجّه از مکه خارج شد، چنانکه وقتی فرزدق شاعر از امام پرسید: چرا عجله کرده و حجّتان را کامل بجا نیاوردید؟ فرمود: اگر عجله نمی‌کردم دستگیر می‌شدم.[9] - *

[1]. ابن‌سعد، ترجمة‌ الحسین و مقتله، فصلنامة تراثنا، ش10، ص170؛ ابن‌عساکر، ترجمة الحسین† من تاریخ مَدِینة دِمَشق، ص205؛ بَلاذُری، انساب‌الاشراف، ج3، ص371؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص381؛ مسعودی، مُرُوجُ‌الذَّهَب، ج3، ص70؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص66.
[2]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص385.
[3]. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص67.
[4]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص394؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص547. این سخنان امام حسین‌† در واقع پیشگویی از شکست و نابودی حکومت امویان است که عملاً در مدّت نه چندان دور بعد از حادثة عاشورا تحقّق یافت و این سلسلة فاسد و پلید در سال صد و سی و دو هجری با خفّت و خواری شکست خورد و نابود شد، و در انقراض آن، شهادت امام حسین‌† و مظلومیّت خاندان پیامبرˆ مهمترین نقش را داشت که در جای خود به اثبات رسیده است.
[5]. سید ابن‌طاووس، اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَی الطُّفُوف، ص128.
[6]. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 248 - 249.
[7]. ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص18.
[8]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص343؛ ابن‌اثیر، الکامل فی‌التاریخ، ج 2، ص532.
[9]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص386؛ سبط بن‌جوزی، تذکرة الخواص، ج2، ص140.
*. گفتنی است که چنانکه مرحوم استاد دکتر محمّدابراهیم آیتی بیرجندی در بحث‌های خود یادآوری کرده (بررسی تاریخ عاشورا، ص 79) از مجموع سخنان و نوشته‌های امام حسین† مخصوصاً با توجّه به ترتیب تاریخی آنها استفاده می‌شود که امام از اوّل سرّ قیام و نهضت خود را به طور صریح و بی‌پرده نمی‌گفت و هرچه به سوی هدف پیش می‌رفت، تدریجاً مردم را با روح نهضت و موجبات و علل قیام خود آشنا می‌کرد. از این رو به نظر می‌رسد بسیاری از پاسخ‌های امام، برحسب مورد و طبق ظرفیّت و فهم مخاطبان بوده است. از این جهت در بررسی حادثة عاشورا باید مجموعة آنها را در کنار هم نهاد و جمع‌بندی کرد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین