پاسخ از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (حفظه الله): سالار شهیدان (علیه‌السلام) هرگز در اندیشهٴ کشتار و خونریزی نبود. هدف اصلی آن حضرت (علیه‌السلام) آگاهی بخشیدن به مردم بود. به همین دلیل، بارها با سپاهیان (عمر سعد) به اتمام حجّت پرداخت. گاه قرآن به دست، بی‌سلاح و جامهٴ نبرد به میان آنان رفته، می‌فرمودند: آیا مرا می‌شناسید؟ من حسین بن علی بن ابی طالب هستم؛ یگانه فرزند دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روی زمین. به چه انگیزه‌ای قصد کشتن مرا دارید؟! جرم من چیست؟! آیا بدعتی در دین نهاده‌ام که خون مرا حلال می‌دانید؟! آیا جرم سیاسی مرتکب شده‌ام؟! آیا آشوب کرده‌ام یا کسی را کشته‌ام؟! (ابن زیاد) که اکنون بر طبل جنگ می‌کوبد، چندی پیش در منزل (هانی بن عروه) زیر شمشیر نماینده‌ام مسلم بن عقیل بود. اگر هدف ما آدمکشی و آشوبگری یا ترور بود، (مُسْلِم) همان جا او را از پای در می‌آورد. آنگاه آن حضرت (علیه‌السلام) پرسیدند: آیا از ما پولی طلب دارید؟ (مسلم بن عقیل، وجوه شرعی بسیاری در اختیار داشت؛ ولی از آن استفاده نکرد و برای گذران امور خویش، اندکی پول از مردم کوفه قرض گرفت و هنگام شهادت وصیّت کرد که زره و ابزار جنگی او را بفروشند و قرضش را بپردازند). سپس فرمودند: بنابراین، نه از ما طلبکارید و نه خونی ریخته‌ایم و نه شورش کرده‌ایم و نه در دین بدعت نهاده‌ایم؛ یعنی هیچ مجوّزی برای مبارزه با ما و قیام برای کشتن ما وجود ندارد. پس، به چه دلیل خونمان را حلال کرده و کمر به قتل ما بسته‌اید؛ (فبم تستحلّون دمی؟!)[1]. گفتنی است: سالار شهیدان (علیه‌السلام) در سخنانی دشمنان خویش را در ردیف مشرکان و ملحدان برشمرده، فرمودند: خداوند بر چهار گروه بسیار خشم گرفت: 1.یهودیان که عُزیر را پسر خدا می‌دانستند؛ ﴿قالت الیهود عزیر ابن الله﴾[2] 2. ترسایان که می‌گفتند: خدا، روح القدس، عیسی؛ ﴿إنّ الله ثالث ثلثة﴾[3] 3. مجوسیان که آفتاب و ماه را می‌پرستیدند. 4. گروهی که تصمیم به کشتن من گرفته‌اند[4]. بدین‌سان آن حضرت (علیه‌السلام) عمر سعد و سپاهیانش را همتای یهودیان، ترسایان و مجوسیان، شایستهٴ شدیدترین کیفر الهی دانستند؛ زیرا آنان می‌خواستند چراغ امامت را خاموش کنند و بساط دین را از اساس برچینند؛ یعنی همان‌طوری که در جهت مُثْبَتْ، ولایت اولیای الهی حصن حصین امّت است؛ (ولایة علی بن أبی طالب حصنی) و در ظلّ توحید که حصنِ حصینِ بالذات است واقع می‌باشد، در جهت منفی نیز انکار آن و قیام برای از بین بردن آن، شبیه انکار توحید و قیام برای اثبات تثنیهٴ یهود یا تثلیت ترسایان یا پرستش ثنوی گبریان کهن است. پی نوشتها: [1] بحار الأنوار، ج44، ص318 [2] سورهٴ توبه، آیهٴ 30 [3] سورهٴ مائده، آیهٴ 73 [4] بحار الأنوار، ج45، ص12 منبع: شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 190
پاسخ از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (حفظه الله):
سالار شهیدان (علیهالسلام) هرگز در اندیشهٴ کشتار و خونریزی نبود. هدف اصلی آن حضرت (علیهالسلام) آگاهی بخشیدن به مردم بود. به همین دلیل، بارها با سپاهیان (عمر سعد) به اتمام حجّت پرداخت. گاه قرآن به دست، بیسلاح و جامهٴ نبرد به میان آنان رفته، میفرمودند: آیا مرا میشناسید؟ من حسین بن علی بن ابی طالب هستم؛ یگانه فرزند دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روی زمین. به چه انگیزهای قصد کشتن مرا دارید؟! جرم من چیست؟! آیا بدعتی در دین نهادهام که خون مرا حلال میدانید؟! آیا جرم سیاسی مرتکب شدهام؟! آیا آشوب کردهام یا کسی را کشتهام؟! (ابن زیاد) که اکنون بر طبل جنگ میکوبد، چندی پیش در منزل (هانی بن عروه) زیر شمشیر نمایندهام مسلم بن عقیل بود. اگر هدف ما آدمکشی و آشوبگری یا ترور بود، (مُسْلِم) همان جا او را از پای در میآورد.
آنگاه آن حضرت (علیهالسلام) پرسیدند: آیا از ما پولی طلب دارید؟ (مسلم بن عقیل، وجوه شرعی بسیاری در اختیار داشت؛ ولی از آن استفاده نکرد و برای گذران امور خویش، اندکی پول از مردم کوفه قرض گرفت و هنگام شهادت وصیّت کرد که زره و ابزار جنگی او را بفروشند و قرضش را بپردازند). سپس فرمودند: بنابراین، نه از ما طلبکارید و نه خونی ریختهایم و نه شورش کردهایم و نه در دین بدعت نهادهایم؛ یعنی هیچ مجوّزی برای مبارزه با ما و قیام برای کشتن ما وجود ندارد. پس، به چه دلیل خونمان را حلال کرده و کمر به قتل ما بستهاید؛ (فبم تستحلّون دمی؟!)[1].
گفتنی است: سالار شهیدان (علیهالسلام) در سخنانی دشمنان خویش را در ردیف مشرکان و ملحدان برشمرده، فرمودند: خداوند بر چهار گروه بسیار خشم گرفت:
1.یهودیان که عُزیر را پسر خدا میدانستند؛ ﴿قالت الیهود عزیر ابن الله﴾[2]
2. ترسایان که میگفتند: خدا، روح القدس، عیسی؛ ﴿إنّ الله ثالث ثلثة﴾[3]
3. مجوسیان که آفتاب و ماه را میپرستیدند.
4. گروهی که تصمیم به کشتن من گرفتهاند[4].
بدینسان آن حضرت (علیهالسلام) عمر سعد و سپاهیانش را همتای یهودیان، ترسایان و مجوسیان، شایستهٴ شدیدترین کیفر الهی دانستند؛ زیرا آنان میخواستند چراغ امامت را خاموش کنند و بساط دین را از اساس برچینند؛ یعنی همانطوری که در جهت مُثْبَتْ، ولایت اولیای الهی حصن حصین امّت است؛ (ولایة علی بن أبی طالب حصنی) و در ظلّ توحید که حصنِ حصینِ بالذات است واقع میباشد، در جهت منفی نیز انکار آن و قیام برای از بین بردن آن، شبیه انکار توحید و قیام برای اثبات تثنیهٴ یهود یا تثلیت ترسایان یا پرستش ثنوی گبریان کهن است.
پی نوشتها:
[1] بحار الأنوار، ج44، ص318
[2] سورهٴ توبه، آیهٴ 30
[3] سورهٴ مائده، آیهٴ 73
[4] بحار الأنوار، ج45، ص12
منبع: شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 190
- [سایر] چرا امام حسن (ع) در حالی که می توانستند علیه امویان قیام کنند، این کار نکردند و تنها امامی که قیام کرد امام حسین (ع) بود، دلایل آن حضرت برای قیام چه بود؟
- [سایر] علت و انگیزه قیام امام حسین (علیهالسلام) چه بود؟
- [سایر] چه قیام هایی بعد از نهضت عاشورا در حمایت از امام حسین (علیه السلام ) انجام گرفت ؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [سایر] پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] فلسفه قیام امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) مکه را برای قیام انتخاب نکرد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله مظاهری] (اصالة الصحة) اصلی از اصول اسلامی است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم، حتّی امام صادق(سلاماللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .