اسلام دین جامعی است که در همه ابعاد برای زندگی سعادتمندانه بشر، برنامه دارد. از جمله برنامههایی که اسلام به آن توجه خاص دارد، مسئله جهاد میباشد. جهاد در ردیف نماز و روزه، بر مسلمانان واجب شده است. جهاد به عنوان یکی از فروعات دین، مایة مباهات اسلام واقع شده و درست در نقطة مقابل، در نزد دشمنان خصوصاً مستشرقین، یک نقطه ضعف مهم تلقی شده است. مسیحیت، دین خود را مبتنی بر صلح و صفا و دین اسلام را براساس جنگ و خونریزی معرفی کرده است. قضاوت دربارة این دیدگاه، منوط به آن میباشدکه بررسی نمائیم آیا جنگ به طور مطلق بد و امری نبایستنی و صلح در هر شکل و وضعیت آن، امری پسندیده و بایستنی است؟ یا اینکه بد و خوب بودن جنگ و صلح بسته به موقعیت و هدفی است که برای آن واقع شده است. عقل تصدیق میکند که جنگ در قالب دفاع از خود و اموال و ناموس و کیان سرزمین و دین، نه تنها جایز بلکه واجب است. و هیچگونه سهلانگاری و مماشات در اینباره از انسان پذیرفته نمیشود. آنچه عقل آن را بد میداند، تجاوزکاری و چشم طمع به سرمایه و سرزمین دیگران و تحقق شعارها و اهداف غیرانسانی از جمله شعار برتری نژادی میباشد. از آن طرف، عقل انسان هرگونه صلحی را نمیپذیرد. صلح شرافتمندانه که با آن دشمن خواهان همزیستی مسالمتآمیز باشد، مورد تأیید عقل است. و صلح خفتبار که با آن دشمن در صدد تحمیل نظرات و منافع یکسویه خود باشد، از نظر عقل مردود میباشد. حال باید دید آیا جهاد و جنگ اسلام مبتنی بر معیارهای ارزشی دینی و انسانی بوده، یا خیر؟ و آیا در اسلام همواره بر طبل جنگ کوبیده شده، یا سخن از صلح و آرامش نیز وجود دارد؟ اسلام و جهاد در اسلام سخن از دوگونه جهاد است: یکی جهاد دفاعی و دیگری جهاد ابتدایی. اولین آیات مربوط به جهاد در قرآن که در سال دوم ورود پیامبر به مدینه نازل شده، مربوط به جهاد دفاعی مسلمانان است. خداوند در این آیات به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده؛ اجازة جهاد داده و علت این امر را مورد ستم قرار گرفتن آنها میداند. [1] و در آیة بعد تأکید میکند که این مسلمانها، کسانی هستند که به ناحق از شهر و خانة خود رانده شدهاند و تنها جرم آنها این بوده که خدای یکتا را پروردگار خود میدانستهاند. [2] خداوند در همان آیه، فلسفه جالبی را برای این اجازه جهاد بیان میکند، که اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیلة بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد![3] در آیه صد و نود سوره بقره نیز به مسلمانها فرمان نبرد با کسانی صادر شده که با آنها میجنگند. و در آیة سی و شش سوره توبه، خداوند خواهان پیکار دسته جمعی مسلمین با مشرکین میباشد، به این علت که آنها به طور جمعی به جنگ با مسلمانها پرداختهاند. با ملاحظة این آیات بدست میآید که یکی از اهداف اسلام در جهاد، دفاع مشروع در برابر بیگانگانی است که زندگی مسلمین را مورد تهدید جدی قرار دادهاند.[4] آیا در اینجا عقل میپسندد که ما دست متجاوز را باز گذاشته و دست مظلوم را ببندیم و از وی بخواهیم از حقِ دفاع خود صرفنظر کند؟! قسم دوم از جهاد، جهاد ابتدایی است. جهاد ابتدایی در جایی بر مسلمانها واجب میشود که عدهای از مسلمانها تحت فشار و آزار مشرکان باشند. در این حالت اسلام اجازه میدهد جهت رهایی آنها، مسلمین به نبرد با مشرکین بپردازند. [5] و یا آنکه عدهای در صدد برآیند راه تبلیغ و ترویج دین اسلام را سدّ نمایند، در این مورد نیز اسلام جهت مهیا نمودن زمینه توصیه و دعوت اسلامی، اجازه جهاد داده است. و دیگر اینکه جهت آزادی بشر از قیود شرک و گرایش به ایمان، اسلام اجازه میدهد که با مشرکان جهاد شود. این سه مورد از موارد مهمّ اجازه جهاد ابتدایی به مسلمانها میباشد. اسلام و مشروعیت جهاد ابتدایی قسم اوّل جهاد یعنی جهاد دفاعی، مبتنی بر امری طبیعی در میان موجودات زنده میباشد که در مقابل هرگونه خطر، از خود واکنش نشان میدهند. لذا هیچگونه ایرادی بر این قسم وارد نیست. ایراد و حمله مخالفین متوجه قسم دوّم جهاد یعنی جهاد ابتدایی می باشد با توضیحی که میآید، مشروعیت این قسم روشن خواهد شد. در بخش اوّل ما مواجه با دفاع از ارزشهای شخصی و ملی بودیم و این اجازه را حق طبیعی هر فرد دانستیم که از حقوق شخصی و ملی خود دفاع کند. در بخش دوّم ما با ارزشهای انسانی روبرو هستیم. ارزشهای انسانی، اصولی فراتر از فرد و جمع خاص بوده و مربوط به همه انسانهاست. یکی از این ارزشهای عامّ، دین و ایمان است. و همچنانکه امروزه پزشکان بدون مرز، به خود اجازه میدهند تا با هرگونه آسیبدیدگی جسمی، در اقصی نقاط جهان، مقابله کنند؛ مدافعان حقوق و ارزشهای انسانی نیز اجازه مییابند، تا در هر جا این امور مورد مخاطره واقع شوند، در جهت رهایی بشر، کوشا باشند. بنابراین اسلام که تمام شئون زندگی بشر، اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در نظر گرفته، نمیتواند قانون جهاد نداشته باشد، ولی مسیحیت به لحاظ محدودیت و اینکه مبتنی بر اندرز صِرف است؛ قانون جهاد ندارد. [6] عدم اجبار در پذیرش دین تنها ایراد اساسی دربارهی جهاد ابتدایی، وادار نمودن مردم به پذیرش دین است. و چون پیروی از شریعت مبتنی بر پذیرش عقل و تسلیم قلب میباشد، دین اجباری فاقد ارزش است. قرآن در آیات بسیاری، از به کارگیری اجبار در پذیرش دین نهی نموده است.[7] ولی باید دانست که در جهاد ابتدایی هیچگونه تهدید و زوری جهت پذیرش اسلام انجام نمیشود. آنچه در اینباره تحقق مییابد ایجاد زمینههای مناسب جهت گرایش به دین است. اسلام دیوارها و موانعی که راه تفکر مردم دربارهی حقیقت اسلام را بسته است، از میان برداشته و تیرهگیهایی که روی حقیقت را پوشانده کنار میزند. پس از آن مردم آزاد خواهند بود تا از آن تبعیت نمایند یا آن را نپذیرند. اسلام و صلح وجود جهاد در اسلام، مانع از آن نیست که این دین در مواردی که پای صلح شرافتمندانه و همزیستی مسالمتآمیز باشد، از چنین صلحی استقبال کند. منتهی این صلح غیر از تسلیم ذلتبار است. صلح اگر مبتنی بر در نظر گرفتن منافع طرفین و رعایت حُسن همجواری باشد، عقل حکم به استفاده از این موقعیت میکند. قرآن در آیات بسیاری بر استفاده از موقعیت صلح در شرایط مطلوب، تأکید کرده است.[8] امّا اگر دشمن بخواهد با بهره جستن از شعار صلحخواهی، مسلمین را فریب داده و در موقعیت خاصی آنها را غافلگیر کند. یا آنکه مفاد قرارداد را زیر پا بگذارد، طبیعی است که چنین صلحی، فاقد اعتبار است. طرف قرارداد صلح با مسلمانان میتواند مشرک باشد، چنانکه اولین قرارداد صلح را پیامبر با مشرکین تحت عنوان صلح حدیبیه امضاء نمود. و ممکن است اهل کتاب یا مسلمان باشد. رمز گسترش اسلام با توجه به مطالبی که که دربارة جهاد اسلام گفته شد، اینک باید رمز فتوحات و گسترش اسلام را به اختصار بررسی نمائیم. اسلام برخلاف آنچه که مستشرقین تبلیغ نموده و گسترش آن را مرهون جنگ و خونریزی هولناک دانستهاند؛ [9] پیشرفت خود را مدیون سادگی و صراحت و برابری اجتماعی تودههای مردم و رهایی آنها از تسلط پادشاهان مستبد و پیشوایان مذهبی قدرتطلب؛ بوده است. [10] اسلام با برخورداری از جاذبههای درونی و دستورات مبتنی بر عقل و فطرت، و سادهزیستی و بلندنظری و عدالتخواهی پیروانش، توانست فکر و روح انسانها را در نقاط مختلف جهان، به تسخیر خود در آورده و با درگیریهای بسیار اندک، بزودی خود را به قلب اروپا برساند.[11] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهرکلام. 2. تاریخ اسلام، پژوهش دانشگاه کمبریج، احمد آرام. 3. کارنامه اسلام، دکتر عبدالحسین زرینکوب. [1] . ر.ک: حج/39. [2] . ر.ک: حج/40. [3] . همان. [4] . ر.ک: سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، مؤسسه امام صادق، 1412، ج 7، ص 495، که تحت عنوان جهاد دفاعی، دفاع را بر دو قسم دانسته است: دفاع از حوزه اسلام و دفاع از جان و مال و مشابه آن، و دربارة هر یک توضیحاتی داده است. [5] . ر.ک: نساء/75. [6] . .رک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، بخش جهاد، صدرا، دوم، 1381ش، ج20، ص 223. [7] . ر.ک: بقره/256، نحل/125، کهف/29، یونس/99، شعراء/4. [8] . ر.ک: انفال/61، نساء/90، محمد/35. [9] . ر.ک: نقش کلیسا در ممالک اسلامی، دکتر مصطفی خالدی، دکتر عمر فروخ، مصطفی زمانی، ص 33، پیام اسلام، ص 51. [10] . ر.ک: جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه محمود تفضلی، امیرکبیر، نهم، 1372، ج1، ص49. [11] . ر.ک: جان، بیناس، تاریخ جامع ادیان، علیاصغر حکمت، سازمان انتشارات، چهارم،1370، ص704705.
اسلام دین جامعی است که در همه ابعاد برای زندگی سعادتمندانه بشر، برنامه دارد. از جمله برنامههایی که اسلام به آن توجه خاص دارد، مسئله جهاد میباشد. جهاد در ردیف نماز و روزه، بر مسلمانان واجب شده است. جهاد به عنوان یکی از فروعات دین، مایة مباهات اسلام واقع شده و درست در نقطة مقابل، در نزد دشمنان خصوصاً مستشرقین، یک نقطه ضعف مهم تلقی شده است. مسیحیت، دین خود را مبتنی بر صلح و صفا و دین اسلام را براساس جنگ و خونریزی معرفی کرده است. قضاوت دربارة این دیدگاه، منوط به آن میباشدکه بررسی نمائیم آیا جنگ به طور مطلق بد و امری نبایستنی و صلح در هر شکل و وضعیت آن، امری پسندیده و بایستنی است؟ یا اینکه بد و خوب بودن جنگ و صلح بسته به موقعیت و هدفی است که برای آن واقع شده است. عقل تصدیق میکند که جنگ در قالب دفاع از خود و اموال و ناموس و کیان سرزمین و دین، نه تنها جایز بلکه واجب است. و هیچگونه سهلانگاری و مماشات در اینباره از انسان پذیرفته نمیشود. آنچه عقل آن را بد میداند، تجاوزکاری و چشم طمع به سرمایه و سرزمین دیگران و تحقق شعارها و اهداف غیرانسانی از جمله شعار برتری نژادی میباشد. از آن طرف، عقل انسان هرگونه صلحی را نمیپذیرد. صلح شرافتمندانه که با آن دشمن خواهان همزیستی مسالمتآمیز باشد، مورد تأیید عقل است. و صلح خفتبار که با آن دشمن در صدد تحمیل نظرات و منافع یکسویه خود باشد، از نظر عقل مردود میباشد. حال باید دید آیا جهاد و جنگ اسلام مبتنی بر معیارهای ارزشی دینی و انسانی بوده، یا خیر؟ و آیا در اسلام همواره بر طبل جنگ کوبیده شده، یا سخن از صلح و آرامش نیز وجود دارد؟
اسلام و جهاد
در اسلام سخن از دوگونه جهاد است: یکی جهاد دفاعی و دیگری جهاد ابتدایی. اولین آیات مربوط به جهاد در قرآن که در سال دوم ورود پیامبر به مدینه نازل شده، مربوط به جهاد دفاعی مسلمانان است. خداوند در این آیات به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده؛ اجازة جهاد داده و علت این امر را مورد ستم قرار گرفتن آنها میداند. [1] و در آیة بعد تأکید میکند که این مسلمانها، کسانی هستند که به ناحق از شهر و خانة خود رانده شدهاند و تنها جرم آنها این بوده که خدای یکتا را پروردگار خود میدانستهاند. [2] خداوند در همان آیه، فلسفه جالبی را برای این اجازه جهاد بیان میکند، که اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیلة بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد![3]
در آیه صد و نود سوره بقره نیز به مسلمانها فرمان نبرد با کسانی صادر شده که با آنها میجنگند. و در آیة سی و شش سوره توبه، خداوند خواهان پیکار دسته جمعی مسلمین با مشرکین میباشد، به این علت که آنها به طور جمعی به جنگ با مسلمانها پرداختهاند.
با ملاحظة این آیات بدست میآید که یکی از اهداف اسلام در جهاد، دفاع مشروع در برابر بیگانگانی است که زندگی مسلمین را مورد تهدید جدی قرار دادهاند.[4] آیا در اینجا عقل میپسندد که ما دست متجاوز را باز گذاشته و دست مظلوم را ببندیم و از وی بخواهیم از حقِ دفاع خود صرفنظر کند؟!
قسم دوم از جهاد، جهاد ابتدایی است. جهاد ابتدایی در جایی بر مسلمانها واجب میشود که عدهای از مسلمانها تحت فشار و آزار مشرکان باشند. در این حالت اسلام اجازه میدهد جهت رهایی آنها، مسلمین به نبرد با مشرکین بپردازند. [5] و یا آنکه عدهای در صدد برآیند راه تبلیغ و ترویج دین اسلام را سدّ نمایند، در این مورد نیز اسلام جهت مهیا نمودن زمینه توصیه و دعوت اسلامی، اجازه جهاد داده است. و دیگر اینکه جهت آزادی بشر از قیود شرک و گرایش به ایمان، اسلام اجازه میدهد که با مشرکان جهاد شود. این سه مورد از موارد مهمّ اجازه جهاد ابتدایی به مسلمانها میباشد.
اسلام و مشروعیت جهاد ابتدایی
قسم اوّل جهاد یعنی جهاد دفاعی، مبتنی بر امری طبیعی در میان موجودات زنده میباشد که در مقابل هرگونه خطر، از خود واکنش نشان میدهند. لذا هیچگونه ایرادی بر این قسم وارد نیست. ایراد و حمله مخالفین متوجه قسم دوّم جهاد یعنی جهاد ابتدایی می باشد با توضیحی که میآید، مشروعیت این قسم روشن خواهد شد. در بخش اوّل ما مواجه با دفاع از ارزشهای شخصی و ملی بودیم و این اجازه را حق طبیعی هر فرد دانستیم که از حقوق شخصی و ملی خود دفاع کند. در بخش دوّم ما با ارزشهای انسانی روبرو هستیم. ارزشهای انسانی، اصولی فراتر از فرد و جمع خاص بوده و مربوط به همه انسانهاست. یکی از این ارزشهای عامّ، دین و ایمان است. و همچنانکه امروزه پزشکان بدون مرز، به خود اجازه میدهند تا با هرگونه آسیبدیدگی جسمی، در اقصی نقاط جهان، مقابله کنند؛ مدافعان حقوق و ارزشهای انسانی نیز اجازه مییابند، تا در هر جا این امور مورد مخاطره واقع شوند، در جهت رهایی بشر، کوشا باشند.
بنابراین اسلام که تمام شئون زندگی بشر، اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در نظر گرفته، نمیتواند قانون جهاد نداشته باشد، ولی مسیحیت به لحاظ محدودیت و اینکه مبتنی بر اندرز صِرف است؛ قانون جهاد ندارد. [6]
عدم اجبار در پذیرش دین
تنها ایراد اساسی دربارهی جهاد ابتدایی، وادار نمودن مردم به پذیرش دین است. و چون پیروی از شریعت مبتنی بر پذیرش عقل و تسلیم قلب میباشد، دین اجباری فاقد ارزش است. قرآن در آیات بسیاری، از به کارگیری اجبار در پذیرش دین نهی نموده است.[7] ولی باید دانست که در جهاد ابتدایی هیچگونه تهدید و زوری جهت پذیرش اسلام انجام نمیشود. آنچه در اینباره تحقق مییابد ایجاد زمینههای مناسب جهت گرایش به دین است. اسلام دیوارها و موانعی که راه تفکر مردم دربارهی حقیقت اسلام را بسته است، از میان برداشته و تیرهگیهایی که روی حقیقت را پوشانده کنار میزند. پس از آن مردم آزاد خواهند بود تا از آن تبعیت نمایند یا آن را نپذیرند.
اسلام و صلح
وجود جهاد در اسلام، مانع از آن نیست که این دین در مواردی که پای صلح شرافتمندانه و همزیستی مسالمتآمیز باشد، از چنین صلحی استقبال کند. منتهی این صلح غیر از تسلیم ذلتبار است. صلح اگر مبتنی بر در نظر گرفتن منافع طرفین و رعایت حُسن همجواری باشد، عقل حکم به استفاده از این موقعیت میکند. قرآن در آیات بسیاری بر استفاده از موقعیت صلح در شرایط مطلوب، تأکید کرده است.[8]
امّا اگر دشمن بخواهد با بهره جستن از شعار صلحخواهی، مسلمین را فریب داده و در موقعیت خاصی آنها را غافلگیر کند. یا آنکه مفاد قرارداد را زیر پا بگذارد، طبیعی است که چنین صلحی، فاقد اعتبار است.
طرف قرارداد صلح با مسلمانان میتواند مشرک باشد، چنانکه اولین قرارداد صلح را پیامبر با مشرکین تحت عنوان صلح حدیبیه امضاء نمود. و ممکن است اهل کتاب یا مسلمان باشد.
رمز گسترش اسلام با توجه به مطالبی که که دربارة جهاد اسلام گفته شد، اینک باید رمز فتوحات و گسترش اسلام را به اختصار بررسی نمائیم. اسلام برخلاف آنچه که مستشرقین تبلیغ نموده و گسترش آن را مرهون جنگ و خونریزی هولناک دانستهاند؛ [9] پیشرفت خود را مدیون سادگی و صراحت و برابری اجتماعی تودههای مردم و رهایی آنها از تسلط پادشاهان مستبد و پیشوایان مذهبی قدرتطلب؛ بوده است. [10]
اسلام با برخورداری از جاذبههای درونی و دستورات مبتنی بر عقل و فطرت، و سادهزیستی و بلندنظری و عدالتخواهی پیروانش، توانست فکر و روح انسانها را در نقاط مختلف جهان، به تسخیر خود در آورده و با درگیریهای بسیار اندک، بزودی خود را به قلب اروپا برساند.[11]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهرکلام.
2. تاریخ اسلام، پژوهش دانشگاه کمبریج، احمد آرام.
3. کارنامه اسلام، دکتر عبدالحسین زرینکوب.
[1] . ر.ک: حج/39.
[2] . ر.ک: حج/40.
[3] . همان.
[4] . ر.ک: سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، مؤسسه امام صادق، 1412، ج 7، ص 495، که تحت عنوان جهاد دفاعی، دفاع را بر دو قسم دانسته است: دفاع از حوزه اسلام و دفاع از جان و مال و مشابه آن، و دربارة هر یک توضیحاتی داده است.
[5] . ر.ک: نساء/75.
[6] . .رک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، بخش جهاد، صدرا، دوم، 1381ش، ج20، ص 223.
[7] . ر.ک: بقره/256، نحل/125، کهف/29، یونس/99، شعراء/4.
[8] . ر.ک: انفال/61، نساء/90، محمد/35.
[9] . ر.ک: نقش کلیسا در ممالک اسلامی، دکتر مصطفی خالدی، دکتر عمر فروخ، مصطفی زمانی، ص 33، پیام اسلام، ص 51.
[10] . ر.ک: جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه محمود تفضلی، امیرکبیر، نهم، 1372، ج1، ص49.
[11] . ر.ک: جان، بیناس، تاریخ جامع ادیان، علیاصغر حکمت، سازمان انتشارات، چهارم،1370، ص704705.
- [سایر] برخی از مستشرقین میگویند اسلام دین شمشیر است و به زور شمشیر گسترش یافته است آیا چنین ادعایی قابل قبول است؟
- [سایر] با سلام. مخالفین اسلام میگویند که اسلام دین جنگ است و با شمشیر گسترش یافته و آیه 39 سوره انفال را مثال میزنند. آیا درست است؟
- [سایر] پاسخ این شبهه چیست که می گویند ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شده و کتابهای کتابخانه های ایران توسط مسلمانان به آتش کشیده شده است؟
- [سایر] با توجه به تشریع جهاد در اسلام، آیا اسلام دین جنگ و شمشیر است یا آیین صلح؟
- [سایر] با توجه به تشریع جهاد در اسلام، آیا اسلام دین جنگ و شمشیر است یا آیین صلح؟
- [سایر] چرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) با زور شمشیر به میان آمد و مانند عیسی (ع) و بودا با صلح و آرامی پیش نرفت؟
- [سایر] نقش امام صادق(ع) در گسترش اسلام ناب چگونه بوده؟
- [سایر] آیا اسلام با شمشیر و جنگ توسعه یافته است؟
- [سایر] آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟
- [سایر] آیا با گسترش علم و صنعت و گستردگی نیازها اسلام 1400 سال قبل جوابگو خواهد بود؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله خوئی] میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند، کفن نمایند.
- [آیت الله سیستانی] میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ ، و پیراهن ، و سر تا سری ، میگویند کفن نمایند .
- [آیت الله بهجت] میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لُنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله مظاهری] میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ، پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله بروجردی] میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند کفن نمایند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.