ابتدا باید مطالب ذیل را مدنظر داشت: الف) هر دین الهی از قبیل مسیحیت، در زمان خود بر حق و عمل براساس آن درست و مایه هدایت و نجات بشر بوده است. پس کسانی که در عصر هر دین الهی مطابق آن عمل کنند از هدایت یافتگان و اهل نجات میباشند[1]؛ قرآن کریم در این باره فرموده است:(آنانکه ایمان آوردهاند (مسلمانان)، یهودیان صائبیان و نصرانیان همه کسانی که ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشند و کار شایسته انجام بدهند، بر آنان ترس و بیمی نیست و اندوهگین نمیباشند).[2] این آیه ناظر به ایمان و کار شایسته مطابق دیانت الهی در زمان همان ادیان میباشد یعنی هر انسانی که در زمان دین یهود یا مسیح بر آن دین عمل کند، از آتش و عذاب الهی مصون خواهد ماند. عمل به ادیان الهی در زمان خود نه تنها باعث نجات از عذاب الهی است بلکه راه حق و راستین برای سعادت انسان هم میباشد. ب) همه ادیان الهی که قبل از اسلام بودند با بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و شریعت اسلام (دو را نشان) پایان پذیرفت. بنابراین بعد از آیین اسلام، عمل به سایر ادیان باعث نجات و هدایت نیست (بلکه تنها دین اسلام دین بر حق و نجاتبخش تا پایان جهان باقی خواهد ماند. اعتبار ادیان گذشته با آمدن دین اسلام به پایان رسیده است. همواره دین حق آخرین دین الهی است.)[3] به همین جهت قرآن کریم فرموده است: (هر که جز آیین اسلام، آیین دیگری را بپذیرد، هرگز از او پذیرفته نمیشود او در روز بازپسین از زیانکاران است).[4] از این آیه، به این نتیجه می رسیم که بعد از تشریع شریعت اسلام، همه شرایع سابق، قابل عمل نیستند. و شریعت اسلام آخرین و کاملترین شرایع الهی است لذا با وجود نسخة کامل هدایت و نجات عمل به نسخههای ناقص، کار نادرست و نابجا خواهد بود. کسانی که اسلام را قبول نکردهاند چند دستهاند: الف) دستهای میدانند که دستورات و آموزههای اسلام برحق است اما غرور و بزرگبینیشان، یا منافع دنیوی و موقعیت اجتماعی و سیاسیشان، مانع میشود که اسلام را قبول کنند. ب) کسانی که با حرارت و اشتیاق تمام به این نتیجه رسیدهاند، که آیین مسیحیت مثلاً آیین برحق و نجاتبخش است. اما موفق نشدهاند که به اسلام آگاهی پیدا کنند ولی اندیشه اصلی آنها یافتن حق و تسلیم در برابر حقانیت است. بنابر این دستهبندی میتوان گفت، کسانی که در گروه اول میباشند. اگر عمل خیر هم از آنان سربزند، خداوند، کار آنان را قبول ندارد. زیرا آنچه واقعاً ارزشمند است حقگرایی و اراده تسلیم در برابر حق است. قرآن کریم فرموده است: (اعمال کسانی که به خدا کفر ورزیدند، همچون خاکستر در برابر تندباد در یک روز طوفانی، آنها توانایی ندارند، کمترین چیزی از آنچه انجام دادهاند، به دست آورند و این گمراهی دور و درازی است.)[5] اما گروه دیگر، که در مجموع هدف و انگیزهشان حقگرایی است و در نهایت عزم حقپذیری دارند، عملشان بیاجر نمیماند. اما هرگز به مرتبه عمل کسانی که به حق رسیدهاند و با آگاهی، تسلیم حق و خداوند گردیدهاند. و ایمانشان صحیح و براساس شریعت مقدس اسلام میباشد، نمیرسند. خداوند کسانی را که قلب مشتاق به حقیقت دارند، ولی نتوانستهاند حقیقت را کشف کنند، مستضعفین نامیده است. مستضعفین با منکران و معاندان حق فرق دارند. آنانی که ارادهشان بر نفی و انکار حقیقت است کافر و جاحدند. اما کسانی که موفق به کشف حقیقت نشدهاند و برای رسیدن به حق کوتاهی نکردهاند بلکه قصور دارند، آنان نه مؤمناند و نه کافر چنین افرادی از سوی خداوند متعال به عذاب کافران مبتلا نمیشوند، و از سوی دیگر مثل مؤمنان از درجات بالایی هم برخوردار نمیباشند. خداوند درباره آنان فرموده است (مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکان مستضعفی که براستی تحت فشار بودهاند نه چارهای دارند و نه راهی مییابند آنها ممکن است مورد عفو قرار گیرند و خداوند عفو کننده و آمرزنده است)[6] در حدیثی از امام کاظم علیه السّلام مستضعف را کسی معرفی کرده است: (که دلیل و حجت بر حقانیت دین اسلام به او نرسیده باشد و به وجود اختلاف که موجب تحریک به تحقیق است، پی نبرده باشد، اگر به این مطلب پی ببرند دیگر مستضعف نیست.)[7] خداوند متعال در آیه دیگر فرموده است:(گروهی دیگر کارشان به خداوند حواله شده است یا آنان را عذاب میکند یا بر آنها میبخشاید خداوند دانا و حکیم است)[8] مقصود قرآن کریم از این گروه مستضعفان می باشد.[9] علامه طباطبایی فرموده است:(جهل به دین و منع از اقامه شعائر دینی ظلم است اما اگر کسی از روی استضعاف به این کار کشیده شود از عفو الهی محروم نمیشود منشأ استضعاف یا عدم امکان تغیر محیط است. یا متوجه نشدن ذهن به سوی حقیقت است)[10] در هر صورت مطابق روایات، مستضعفین در آتش جهنم قرار نمیگیرند. اما مانند مؤمنان و هدایت یافتگان به مرتبه بلند هم نایل نمیشوند)[11] حاصل سخن اینکه اگر افراد مسیحی در زمان حضرت عیسی عملشان مطابق آیین حضرت عیسی علیه السّلام بود اهل نجات هستند اما اگر بعد از ظهور اسلام از روی عناد و لجاجت اسلام را انتخاب نکنند بعید است اهل نجات باشند و اما کسانی که مستضعف باشند از عفو الهی محروم نمیشوند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . مطهری، شهید مرتضی، عدل الهی، انشارات صدرا، چ 18، سال 1382، از ص 245 تا آخر کتاب. 2 . آیت الله شیرازی، ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 10، چ پانزدهم، سال 1375، نشر دارالکتب الاسلامیه، طهران، از ص 308 تا ص317، و نیز ج 4، همان تفسیر از 87 تا 88. 3 . ربانی گلپایگانی، علی، نقد و تحلیل پلورالیزم دینی، از ص 48 تا ص 54، نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1378. [1] . ربانی گلپایگانی، علی، نقد و تحلیل پلورالیزم دینی، موسسه فرهگی دانش و اندیشه، چاپ اول، 1378ش، ص43و44. [2] . مائده/69. [3] . نقد و تحلیل پلورالیزم دینی، ص45الی48. [4] . آل عمران/85. [5] . ابراهیم/18. [6] . النساء/99-98. [7] . العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، نشر مطبوعاتی اسماعیلیان، چ4، سال 1373، ج539. [8] . توبه/106. [9] . طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، مؤسسه اعلمی بیروت، طبع اول، 1411 ق، ج9، ص394. [10] . همان، ج5، ص54-53، با تلخیص. [11] . همان، ج9، ص400-399، روایت شده از کافی و تفسیر عیاشی و روایت همدان از تفسیر عیاشی. ( اندیشه قم )
ابتدا باید مطالب ذیل را مدنظر داشت:
الف) هر دین الهی از قبیل مسیحیت، در زمان خود بر حق و عمل براساس آن درست و مایه هدایت و نجات بشر بوده است. پس کسانی که در عصر هر دین الهی مطابق آن عمل کنند از هدایت یافتگان و اهل نجات میباشند[1]؛ قرآن کریم در این باره فرموده است:(آنانکه ایمان آوردهاند (مسلمانان)، یهودیان صائبیان و نصرانیان همه کسانی که ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشند و کار شایسته انجام بدهند، بر آنان ترس و بیمی نیست و اندوهگین نمیباشند).[2] این آیه ناظر به ایمان و کار شایسته مطابق دیانت الهی در زمان همان ادیان میباشد یعنی هر انسانی که در زمان دین یهود یا مسیح بر آن دین عمل کند، از آتش و عذاب الهی مصون خواهد ماند. عمل به ادیان الهی در زمان خود نه تنها باعث نجات از عذاب الهی است بلکه راه حق و راستین برای سعادت انسان هم میباشد.
ب) همه ادیان الهی که قبل از اسلام بودند با بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و شریعت اسلام (دو را نشان) پایان پذیرفت. بنابراین بعد از آیین اسلام، عمل به سایر ادیان باعث نجات و هدایت نیست (بلکه تنها دین اسلام دین بر حق و نجاتبخش تا پایان جهان باقی خواهد ماند. اعتبار ادیان گذشته با آمدن دین اسلام به پایان رسیده است. همواره دین حق آخرین دین الهی است.)[3]
به همین جهت قرآن کریم فرموده است: (هر که جز آیین اسلام، آیین دیگری را بپذیرد، هرگز از او پذیرفته نمیشود او در روز بازپسین از زیانکاران است).[4] از این آیه، به این نتیجه می رسیم که بعد از تشریع شریعت اسلام، همه شرایع سابق، قابل عمل نیستند. و شریعت اسلام آخرین و کاملترین شرایع الهی است لذا با وجود نسخة کامل هدایت و نجات عمل به نسخههای ناقص، کار نادرست و نابجا خواهد بود.
کسانی که اسلام را قبول نکردهاند چند دستهاند:
الف) دستهای میدانند که دستورات و آموزههای اسلام برحق است اما غرور و بزرگبینیشان، یا منافع دنیوی و موقعیت اجتماعی و سیاسیشان، مانع میشود که اسلام را قبول کنند.
ب) کسانی که با حرارت و اشتیاق تمام به این نتیجه رسیدهاند، که آیین مسیحیت مثلاً آیین برحق و نجاتبخش است. اما موفق نشدهاند که به اسلام آگاهی پیدا کنند ولی اندیشه اصلی آنها یافتن حق و تسلیم در برابر حقانیت است.
بنابر این دستهبندی میتوان گفت، کسانی که در گروه اول میباشند. اگر عمل خیر هم از آنان سربزند، خداوند، کار آنان را قبول ندارد. زیرا آنچه واقعاً ارزشمند است حقگرایی و اراده تسلیم در برابر حق است. قرآن کریم فرموده است: (اعمال کسانی که به خدا کفر ورزیدند، همچون خاکستر در برابر تندباد در یک روز طوفانی، آنها توانایی ندارند، کمترین چیزی از آنچه انجام دادهاند، به دست آورند و این گمراهی دور و درازی است.)[5]
اما گروه دیگر، که در مجموع هدف و انگیزهشان حقگرایی است و در نهایت عزم حقپذیری دارند، عملشان بیاجر نمیماند. اما هرگز به مرتبه عمل کسانی که به حق رسیدهاند و با آگاهی، تسلیم حق و خداوند گردیدهاند. و ایمانشان صحیح و براساس شریعت مقدس اسلام میباشد، نمیرسند. خداوند کسانی را که قلب مشتاق به حقیقت دارند، ولی نتوانستهاند حقیقت را کشف کنند، مستضعفین نامیده است. مستضعفین با منکران و معاندان حق فرق دارند. آنانی که ارادهشان بر نفی و انکار حقیقت است کافر و جاحدند. اما کسانی که موفق به کشف حقیقت نشدهاند و برای رسیدن به حق کوتاهی نکردهاند بلکه قصور دارند، آنان نه مؤمناند و نه کافر چنین افرادی از سوی خداوند متعال به عذاب کافران مبتلا نمیشوند، و از سوی دیگر مثل مؤمنان از درجات بالایی هم برخوردار نمیباشند. خداوند درباره آنان فرموده است (مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکان مستضعفی که براستی تحت فشار بودهاند نه چارهای دارند و نه راهی مییابند آنها ممکن است مورد عفو قرار گیرند و خداوند عفو کننده و آمرزنده است)[6] در حدیثی از امام کاظم علیه السّلام مستضعف را کسی معرفی کرده است: (که دلیل و حجت بر حقانیت دین اسلام به او نرسیده باشد و به وجود اختلاف که موجب تحریک به تحقیق است، پی نبرده باشد، اگر به این مطلب پی ببرند دیگر مستضعف نیست.)[7]
خداوند متعال در آیه دیگر فرموده است:(گروهی دیگر کارشان به خداوند حواله شده است یا آنان را عذاب میکند یا بر آنها میبخشاید خداوند دانا و حکیم است)[8] مقصود قرآن کریم از این گروه مستضعفان می باشد.[9]
علامه طباطبایی فرموده است:(جهل به دین و منع از اقامه شعائر دینی ظلم است اما اگر کسی از روی استضعاف به این کار کشیده شود از عفو الهی محروم نمیشود منشأ استضعاف یا عدم امکان تغیر محیط است. یا متوجه نشدن ذهن به سوی حقیقت است)[10] در هر صورت مطابق روایات، مستضعفین در آتش جهنم قرار نمیگیرند. اما مانند مؤمنان و هدایت یافتگان به مرتبه بلند هم نایل نمیشوند)[11] حاصل سخن اینکه اگر افراد مسیحی در زمان حضرت عیسی عملشان مطابق آیین حضرت عیسی علیه السّلام بود اهل نجات هستند اما اگر بعد از ظهور اسلام از روی عناد و لجاجت اسلام را انتخاب نکنند بعید است اهل نجات باشند و اما کسانی که مستضعف باشند از عفو الهی محروم نمیشوند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . مطهری، شهید مرتضی، عدل الهی، انشارات صدرا، چ 18، سال 1382، از ص 245 تا آخر کتاب.
2 . آیت الله شیرازی، ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 10، چ پانزدهم، سال 1375، نشر دارالکتب الاسلامیه، طهران، از ص 308 تا ص317، و نیز ج 4، همان تفسیر از 87 تا 88.
3 . ربانی گلپایگانی، علی، نقد و تحلیل پلورالیزم دینی، از ص 48 تا ص 54، نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1378.
[1] . ربانی گلپایگانی، علی، نقد و تحلیل پلورالیزم دینی، موسسه فرهگی دانش و اندیشه، چاپ اول، 1378ش، ص43و44.
[2] . مائده/69.
[3] . نقد و تحلیل پلورالیزم دینی، ص45الی48.
[4] . آل عمران/85.
[5] . ابراهیم/18.
[6] . النساء/99-98.
[7] . العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، نشر مطبوعاتی اسماعیلیان، چ4، سال 1373، ج539.
[8] . توبه/106.
[9] . طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، مؤسسه اعلمی بیروت، طبع اول، 1411 ق، ج9، ص394.
[10] . همان، ج5، ص54-53، با تلخیص.
[11] . همان، ج9، ص400-399، روایت شده از کافی و تفسیر عیاشی و روایت همدان از تفسیر عیاشی.
( اندیشه قم )
- [سایر] آیا اهل سنت بهشت میروند؟
- [سایر] در رأس ارتش رومیان (در جنگ با ایران) امپراتور هراکلیوس قرار داشت. آیا این امپراتور از بندگان محبوب خدا و مؤمن است؟ و به بهشت می رود؟
- [سایر] آیا اهل سنت بهشت میروند؟
- [سایر] چرا با این که دین مسیح مورد قبول خدا است ، مسیحی ها به جهنم می روند؟
- [سایر] آیا انسانهای روانی و دیوانه به بهشت میروند؟
- [سایر] خداوند افرادی مثل شمر به جهنم میروند و افرادی به بهشت می روند ولی باز هم آنها را آفرید و این خود نشانه جبر است.
- [سایر] شبهه: افرادی مثل شمر به جهنم میروند و افرادی به بهشت می روند ولی خداوند باز هم آنها را آفرید و این خود نشانه جبر است.
- [سایر] آیا یک مسیحی یا یهودی (یک غیرمسلمان) وارد بهشت میشود؟
- [سایر] زنی که مرتب برای افراد متعدد در عقد نکاح موقت قرار میگیرد، نیاز به عده دارد؟
- [سایر] آیا ممکن است خدا کافر اهل تحقیق را به بهشت ببرد و مومن مقلد را به جهنم بیاندازد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله سیستانی] آشامیدن شراب ، حرام است ، و در بعضی از اخبار از بزرگترین گناهان شمرده شده است ، از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : شراب ، ریشه بدیها و منشأ گناهان است ، و کسی که شراب میخورد عقل خود را از دست میدهد ، و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد ، و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد ، و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند ، و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند ، و اگر جرعهای از آن بنوشد خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنان او را لعنت کنند ، و اگر تا حدّ مستی بنوشد روح ایمان و خدا شناسی از او بیرون میرود ، و روح ناقص خبیثی بجای آن قرار میگیرد ، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود .
- [آیت الله نوری همدانی] در معاملة سلف اگر فروشنده جنسی را که قرار داد کرده بدهد ؛مشتری باید قبول کند ونیز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد یعنی همان اوصاف را با زیادتی کمال دارا باشد ، مشتری باید قبول داشته نماید .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در معامله سلف اگر فروشنده جنسی را که قرار داد کرده در موعدش بدهد؛ مشتری باید قبول کند. و نیز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد و طوری باشد که از همان جنس حساب شود؛ مشتری باید قبول نماید.
- [آیت الله بروجردی] در معاملهی سلف اگر فروشنده جنسی را که قرار داد کرده بدهد، مشتری باید قبول کند و نیز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد و طوری باشد که از همان جنس حساب شود، مشتری باید قبول نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که صدقه مستحب را میگیرد، لازم نیست مسلمان یا مؤمن باشد، بلکه به کافرِ اهل کتاب فقیری که در بلاد مسلمانان با اجازه و رضایت آنها ساکن شده باشد نیز میتوان صدقه مستحب داد.
- [آیت الله اردبیلی] آزار رساندن به مؤمن، به هر شکل که باشد و نیز توهین و تضعیف و هتک حُرمت او حرام است و در بعضی از روایات حرمت (مؤمن) از حرمت (کعبه) بالاتر شمرده شده و اذیّت و آزار او در ردیف محاربه با خداوند قرار گرفته است(1)؛ بنابر این بر همگان لازم است که حرمت یکدیگر را نگاه داشته از توهین و هتک و تمسخر و ستم به دیگران شدیدا بپرهیزند.
- [آیت الله بهجت] خون اگر عرفاً دارای مالیت باشد و منافع حلالی داشته باشد که در معامله مورد قصد قرار میگیرد، فروش آن اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] وزن یا حجم خونی که مورد خرید و فروش قرار میگیرد، باید معلوم باشد، ولی در صورتی که وزن و مقدار آن را ندانند، میتوانند مصالحه نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] احتیاط واجب آن است که فقیر و مسکین اگر زکات را میگیرد تا به مصرف برساند، بیشتر از مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را از زکات نگیرد؛ ولی اگر زکات را میگیرد تا با آن کسب و کاری برای خود ایجاد کند و از گرفتن زکات بینیاز شود، گرفتن بیشتر از مخارج یک سالش نیز جایز است.