آیا شافعی‌ها ائمة دوازده گانه را قبول دارند؟
ائمة اطهار علیهم السّلام از دیدگاه شیعه، اولاً جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله در خلافت و حکومت می‌باشند، یعنی همچنان‌که حاکمیت بر مردم به اذن خدا حقّ مسلم نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله می‌باشد و آن حضرت تشکیل حکومت داده و از طرف خداوند رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه را به عهده گرفتند، این مقام به دستور خداوند توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین و اولاد معصومین آن حضرت منتقل می‌گردد. ثانیاً جانشینی ائمة اطهار علیهم السّلام در مقام جعل و تشریع که همان ولایت تشریعی باشد، از اعتقادات دیگر شیعه به شمار می‌آید. یعنی همان‌طوری که قول و فعل و تقریر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله سنّت و حجّت شرعی و حلال و حرام‌ساز بوده؛ قول و فعل و تقریر حضرات ائمة اطهار علیهم السّلام نیز حجّت شرعی می‌باشد که از آن به مرجعیت علمی اهل بیت علیه السّلام در حفظ دین از تغییر و تحول و در تفسیر صحیح از متون دین و سنّت نبوی تعبیر می‌شود که پردازش به اثبات حقانیت این دو مدعی فعلاً از محل بحث خارج است. با این حال متأسفانه باید اذعان داشت که هیچ یک از مذاهب چهارگانه اهل سنّت شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی به این مقامات و مناصب ائمه اثنی عشری اعتقاد ندارند و مرز جدایی شیعه و سنی نیز همین امر می‌باشد.[1] با این همه نباید گمان شود که این مذاهب منکر فضائل و کرامات و اصل و نسب این انوار مقدسه هستند بلکه از میان آنها مذهب شافعی به بزرگواری و فضائل ائمه علیهم السّلام اذعان بیشتری داشته و محبّت و مودت و دوست داشتن اهل بیت علیهم السّلام را بر خود واجب و لازم می‌‌دانند و در این مسأله به آیات و روایاتی استناد می‌کنند که در ذیل به قسمتی از آنها پرداخته می‌شود: 1. خداوند می‌فرماید: قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (شوری/23) بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم: (اهل بیتم). از ابن عباس نقل شده است که وقتی این آیه نازل شد، گفتند: یا رسول الله این کسانی که خداوند ما را مأمور به دوستی آنها کرده کیانند؟ فرمودند: علی و فاطمه و فرزندانشان.[2] 2. مسلم روایتی از حضرت علی علیه السّلام نقل کرده است که حضرت فرمودند: قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و انسان را خلق کرد، در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله مرا دوست نمی‌داشت مگر شخص مؤمن، و مرا مبغوض نمی‌پنداشت مگر شخص منافق. [3] 3. اهل سنّت از پیامبر صلّی الله علیه و آله روایت مفصلی نقل کرده‌اند که حضرت فرمود: آگاه باشید که هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، شهید مرده است. آگاه باشید که هر کس بر حبّ آل محمّد از دنیا برود بخشیده شده از دنیا رفته است ... توبه کرده و مؤمنی که ایمانش کامل شده و ملک الموت سپس نکیر و منکر او را به بهشت بشارت دهند. و آگاه باشید که هر کس بر محبّت و دوستی آل محمّد از دنیا برود، خداوند قبرش را محلّ زیارت ملائکة جهان قرار می‌دهد ... آگاه باشید هر کس بر غضب آل محمّد بمیرد کافر از دنیا رفته است و بوی بهشت به مشامش نخواهد رسید.[4] 4. احمد نقل کرده که همانا خداوند زمین را به خاطر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خلق کرد، سپس دوامش را به دوام اهل بیت و عترتش قرار داده است.[5] 5. مقداد بن اسود نقل کرده که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: معرفت و شناخت آل محمّد صلّی الله علیه و آله برائت از آتش است و دوستی آل محمّد صلّی الله علیه و آله جواز عبور از صراط می‌باشد و ولایت آل محمّد صلّی الله علیه و آله امان از آتش می‌باشد. شبلنجی بعد از ذکر دسته‌ای از احادیث در این زمینه می‌گوید: از این احادیث وجوب محبّت اهل بیت و حرمت شدید بغض و دشمنی آنها فهمیده می‌شود. در ادامه دارد که بیهقی و بغوی نیز به این مسأله تصریح کرده‌اند بلکه شافعی به این مطلب نص زده است. در حکایتی که از او نقل شده: در مجلسی از محبّت اهل بیت علیهم السّلام سخن به میان آمده عده‌ای گفتند این سخنان را رها کنید، اینها از اقوال رافضی‌ها می‌باشد. در این هنگام شافعی‌ اشعاری چنین سرود: اذا فی مجلس تذکر علیا و سبطه و فاطمه الزکیة ینال تجاوزوا یا قوم هذا فهذا من حدیث الرافضیه برئت الی المهیمن من اناس یرون الرفض حب الفاطمیه (زمانی‌که در مجلسی علی و فرزندانش و فاطمه زکیه را یاد می‌کردیم. گفته شد ای قوم از این سخنان دست بردارید چون از اقوال رافضی‌ها و بیرون شدن از دین می‌باشد، من از دست مردمی که دوستی فاطمه را خروج از دین می‌پندارند به خدا پناه می‌برم) و با اشعار دیگری سروده که: یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القران انزله یکفیکم من عظیم الفخر انکم من لم یصل علیکم لا صلوة له (ای خاندان رسول خدا صلّی الله علیه و آله محبت شما در قرآن از طرف خداوند بر ما فرض و واجب شده است. در عظمت و بزرگواری شما همین بس که هر کس به شما صلوات نفرستد نمازش قبول نیست.) و او نیز سروده است: ان کان رفضا حب آل محمّد (ص) فلیشهد الثفلان انی رافضی (اگر دوستی آل محمّد خروج از دین باشد پس انس و جن شاهد باشند که من از دین خارجم و رافضی هستم.)[6] بنابراین اهل سنّت محبّت ائمة طاهرین علیهم السّلام را فرض می‌دانند، منتهی شافعیان به پیروی از امامشان به این امر بیشتر اهتمام دارند و از میان اهل سنّت فقط نواصب که به اعتقاد شیعه مثل خوارج و غالیان مسلمان شمرده نمی‌شوند، با عترت و اهل بیت دشمنی دارند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. داوود الهامی، امامان اهل بیت علیهم السّلام در گفتار اهل سنّت، بی‌جا، مکتب اسلام، پاییز، 77. 2. علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 76. 3. محمّد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، 72، صص 341 تا 386. 4. جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه،قم، مؤسسة الامام الصادق، 76. [1] . ر.ک: به سبحانی، جعفر، منشور عفاید امامیه، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السّلام ، 76، صص 149 تا 181. و طباطبایی، محمّد حسین، شیعه در اسلام، قم، انتشارات اسلامی، 72. [2] . شواهد التنزیل، ج2، ص 189. [3] . شبلنجی، نور الابصار، بی‌جا، دار الفکر، 1299 ه ق، ص 88. [4] . ابراهیم الجوینی، فرائد السمطین، (بیروت، مؤسسة المحمودی، 1398) ص 255 و 256. [5] . سلیمان بن ابراهیم القندوزی، ینابیع الموده، ص 72، 1416 ق. [6] . شبلنجی، نور الابصار، ص 92. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیا شافعی‌ها ائمة دوازده گانه را قبول دارند؟


پاسخ:

ائمة اطهار علیهم السّلام از دیدگاه شیعه، اولاً جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله در خلافت و حکومت می‌باشند، یعنی همچنان‌که حاکمیت بر مردم به اذن خدا حقّ مسلم نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله می‌باشد و آن حضرت تشکیل حکومت داده و از طرف خداوند رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه را به عهده گرفتند، این مقام به دستور خداوند توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین و اولاد معصومین آن حضرت منتقل می‌گردد.
ثانیاً جانشینی ائمة اطهار علیهم السّلام در مقام جعل و تشریع که همان ولایت تشریعی باشد، از اعتقادات دیگر شیعه به شمار می‌آید. یعنی همان‌طوری که قول و فعل و تقریر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله سنّت و حجّت شرعی و حلال و حرام‌ساز بوده؛ قول و فعل و تقریر حضرات ائمة اطهار علیهم السّلام نیز حجّت شرعی می‌باشد که از آن به مرجعیت علمی اهل بیت علیه السّلام در حفظ دین از تغییر و تحول و در تفسیر صحیح از متون دین و سنّت نبوی تعبیر می‌شود که پردازش به اثبات حقانیت این دو مدعی فعلاً از محل بحث خارج است.
با این حال متأسفانه باید اذعان داشت که هیچ یک از مذاهب چهارگانه اهل سنّت شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی به این مقامات و مناصب ائمه اثنی عشری اعتقاد ندارند و مرز جدایی شیعه و سنی نیز همین امر می‌باشد.[1]
با این همه نباید گمان شود که این مذاهب منکر فضائل و کرامات و اصل و نسب این انوار مقدسه هستند بلکه از میان آنها مذهب شافعی به بزرگواری و فضائل ائمه علیهم السّلام اذعان بیشتری داشته و محبّت و مودت و دوست داشتن اهل بیت علیهم السّلام را بر خود واجب و لازم می‌‌دانند و در این مسأله به آیات و روایاتی استناد می‌کنند که در ذیل به قسمتی از آنها پرداخته می‌شود:
1. خداوند می‌فرماید: قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (شوری/23) بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم: (اهل بیتم). از ابن عباس نقل شده است که وقتی این آیه نازل شد، گفتند: یا رسول الله این کسانی که خداوند ما را مأمور به دوستی آنها کرده کیانند؟ فرمودند: علی و فاطمه و فرزندانشان.[2]
2. مسلم روایتی از حضرت علی علیه السّلام نقل کرده است که حضرت فرمودند: قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و انسان را خلق کرد، در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله مرا دوست نمی‌داشت مگر شخص مؤمن، و مرا مبغوض نمی‌پنداشت مگر شخص منافق. [3]
3. اهل سنّت از پیامبر صلّی الله علیه و آله روایت مفصلی نقل کرده‌اند که حضرت فرمود: آگاه باشید که هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، شهید مرده است. آگاه باشید که هر کس بر حبّ آل محمّد از دنیا برود بخشیده شده از دنیا رفته است ... توبه کرده و مؤمنی که ایمانش کامل شده و ملک الموت سپس نکیر و منکر او را به بهشت بشارت دهند.
و آگاه باشید که هر کس بر محبّت و دوستی آل محمّد از دنیا برود، خداوند قبرش را محلّ زیارت ملائکة جهان قرار می‌دهد ... آگاه باشید هر کس بر غضب آل محمّد بمیرد کافر از دنیا رفته است و بوی بهشت به مشامش نخواهد رسید.[4]
4. احمد نقل کرده که همانا خداوند زمین را به خاطر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خلق کرد، سپس دوامش را به دوام اهل بیت و عترتش قرار داده است.[5]
5. مقداد بن اسود نقل کرده که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: معرفت و شناخت آل محمّد صلّی الله علیه و آله برائت از آتش است و دوستی آل محمّد صلّی الله علیه و آله جواز عبور از صراط می‌باشد و ولایت آل محمّد صلّی الله علیه و آله امان از آتش می‌باشد.
شبلنجی بعد از ذکر دسته‌ای از احادیث در این زمینه می‌گوید: از این احادیث وجوب محبّت اهل بیت و حرمت شدید بغض و دشمنی آنها فهمیده می‌شود. در ادامه دارد که بیهقی و بغوی نیز به این مسأله تصریح کرده‌اند بلکه شافعی به این مطلب نص زده است. در حکایتی که از او نقل شده: در مجلسی از محبّت اهل بیت علیهم السّلام سخن به میان آمده عده‌ای گفتند این سخنان را رها کنید، اینها از اقوال رافضی‌ها می‌باشد. در این هنگام شافعی‌ اشعاری چنین سرود:
اذا فی مجلس تذکر علیا
و سبطه و فاطمه الزکیة
ینال تجاوزوا یا قوم هذا
فهذا من حدیث الرافضیه
برئت الی المهیمن من اناس
یرون الرفض حب الفاطمیه
(زمانی‌که در مجلسی علی و فرزندانش و فاطمه زکیه را یاد می‌کردیم. گفته شد ای قوم از این سخنان دست بردارید چون از اقوال رافضی‌ها و بیرون شدن از دین می‌باشد، من از دست مردمی که دوستی فاطمه را خروج از دین می‌پندارند به خدا پناه می‌برم) و با اشعار دیگری سروده که:
یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القران انزله
یکفیکم من عظیم الفخر انکم
من لم یصل علیکم لا صلوة له
(ای خاندان رسول خدا صلّی الله علیه و آله محبت شما در قرآن از طرف خداوند بر ما فرض و واجب شده است.
در عظمت و بزرگواری شما همین بس که هر کس به شما صلوات نفرستد نمازش قبول نیست.)
و او نیز سروده است:
ان کان رفضا حب آل محمّد (ص)
فلیشهد الثفلان انی رافضی
(اگر دوستی آل محمّد خروج از دین باشد پس انس و جن شاهد باشند که من از دین خارجم و رافضی هستم.)[6]
بنابراین اهل سنّت محبّت ائمة طاهرین علیهم السّلام را فرض می‌دانند، منتهی شافعیان به پیروی از امامشان به این امر بیشتر اهتمام دارند و از میان اهل سنّت فقط نواصب که به اعتقاد شیعه مثل خوارج و غالیان مسلمان شمرده نمی‌شوند، با عترت و اهل بیت دشمنی دارند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. داوود الهامی، امامان اهل بیت علیهم السّلام در گفتار اهل سنّت، بی‌جا، مکتب اسلام، پاییز، 77.
2. علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 76.
3. محمّد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، 72، صص 341 تا 386.
4. جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه،قم، مؤسسة الامام الصادق، 76.


[1] . ر.ک: به سبحانی، جعفر، منشور عفاید امامیه، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السّلام ، 76، صص 149 تا 181. و طباطبایی، محمّد حسین، شیعه در اسلام، قم، انتشارات اسلامی، 72.
[2] . شواهد التنزیل، ج2، ص 189.
[3] . شبلنجی، نور الابصار، بی‌جا، دار الفکر، 1299 ه ق، ص 88.
[4] . ابراهیم الجوینی، فرائد السمطین، (بیروت، مؤسسة المحمودی، 1398) ص 255 و 256.
[5] . سلیمان بن ابراهیم القندوزی، ینابیع الموده، ص 72، 1416 ق.
[6] . شبلنجی، نور الابصار، ص 92.

( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین