اسماعیلیه نام عمومی فرقههایی است که بعد از امام صادق علیه السّلام به امامت فرزندش اسماعیل یا محمد بن اسماعیل گرایش پیدا کردند و امامت حضرت کاظم علیه السّلام را نپذیرفتند و مدتی راه تقیه و مخفیکاری را در پیش گرفته و باورهای اصلی خویش را از دیگران پنهان ساختند. رهبری اسماعیلیه که در دولت فاطمی نمود پیدا کرده بود، پس از مرگ المستنصر دچار انشعاب شد و به دو فرقه مستعلیه و نزاریه تقسیم گشت که امروزه به مستعلیه، (بُهره) میگویند که در هندوستان و ... زندگی میکنند. اما اسماعیلیان ایران و عراق امامت نزار را پذیرفتند و پس از کشته شدن نزار، نواده ی او را به قلعة الموت در نزدیکی قزوین بردند و به وسیله حسن صباح مردم را به سوی او خواندند. و امروزه فرقه نزاریه را (آقاخانیه) میگویند که منتسب به آقاخان محلاتی هستند. جدّ او سید ابو الحسن خان اهل کهک قم و از سادات اسماعیلیه بود که از آغاز دولت زندیه تا زمان آقا محمّد خان قاجار، حکومت کرمان را داشت و پس از وی پسرش شاه خلیل الله امامت نزاریه راه به عهده گرفت و بعد از کشته شدن او، پسرش حسنعلی خان ملقب به آقاخان اول در زمان فتحعلی شاه قاجار رهبری اسماعیلیه را بر عهده داشت و پس از درگذشت او، پسرش آقا علی شاه حسینی به امامت رسید و بعد از او پسرش آقا خان سوم رهبر اسماعیلیه شد و لقب سِر Sir را از انگلستان و لقب (حضرت والا) را از محمد رضا شاه پهلوی دریافت کرد. وی ریاست کنگره مسلمانان هند را نیز بر عهده داشت و در 80 سالگی از دنیا رفت.[1] آقاخان سوم تغییراتی در آداب و رسوم دینی به عمل آورد، به خصوص شریعت اسلامی مسلمانان را یعنی فروع دین را پایان یافته و غیر لازم اعلام کرد و گفت اینها ظاهر قرآن هستند و پیامبر اسلام مأمور به عمل بر ظاهر بود ولی بعد از رحلت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله ، وظیفة اصلی امامان، عمل به باطن قرآن است و لذا هیچ کدام از واجبات و محرماتی که در قرآن کریم آمده است، لازم نیست مراعات شود. زیرا با رسیدن انسان به علوم باطنی توسط امام، دیگر نیاز به ظاهر شریعت و عمل کردن به احکام ظاهری وجود ندارد.[2] بر اثر همین اعتقادات اسماعیلیه بود که مسلمانان و علمای اسلام واکنش نشان داده و این فرقه را خارج از اسلام دانسته و کافر اعلام کردند و گاهی فتوای قتل آنها را در صورت توبه نکردن و پایداری بر این باورها صادر نمودند. محمّد دیلمی در کتاب قواعد عقائد آل محمّد فی الرد علی الباطنیه بعد از معرفی فرقههای اسماعیلیه و علل پیدایش و سیر تکاملی آن، پیروان این آئین را مرتد و کافر دانسته و 20 دلیل برای کفر اسماعیلیه ذکر کرده است که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم: 1. دیلمی از کتاب بلاغ که یکی از کتابهای اعتقادی اسماعیلیه میباشد، نقل میکند که اسماعیلیه گویند: وقتی انسان به درجهای از ایمان رسید، دیگر انجام واجبات و دوری از محرمات بر او واجب نیست و تکلیف از او ساقط میشود و از این لحظه به بعد دوران استراحت او خواهد شد. بنابراین نماز خواندن و روزه گرفتن و دیگر واجبات بر او واجب نیست و تمام محرمات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها، پوشیدنی و ازدواجهای حرام، حلال میشود. همچنین اسماعیلیه میگویند: امام، شریعت پیامبر را نسخ میکند، زیرا پیامبر اسلام مأمور به عمل بر ظاهر قرآن بود، اما در عصر امام و با عمل به باطن قرآن که غیر از امام کسی آن را نمیداند، حتی رسول گرامی اسلام، دیگر دوران عمل به شریعت پایان یافته است.[3] 2. اجماع علماء: مرحوم دیلمی ادعا کرده است که علمای اسلام به اتفاق، فتوی بر کفر و ارتداد همه افرادی را دادهاند که مبانی اسماعیلیه را بپذیرند، و این به خاطر انکار ضروریات اسلام (عمل به فروع دین) توسط آنها است.[4] 3. دلیل دیگری که دیلمی آورده این که اسماعیلیه دربارة خداوند متعال، نبوت، ملائکه، معاد، و .. باورهائی دارند که نه با عقل سازگاری دارد و نه با آموزههای قرآنی و نبوی و ائمه اطهار علیهم السّلام و نیز تأویل آیات قرآن کریم و تفسیر کردن نماز، روزه و ... به اشخاص، نه اعمال ظاهری و قائل شدن به اینکه مراد از قیامت، روز آخرت نیست بلکه قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف )البته مرادشان از حضرت مهدی، همان امامی است که خودشان پذیرفتهاند نه اینکه حجت بن الحسن العسکری را قبول داشته باشند) است.[5] 4. دیلمی از کتاب بلوغ نقل کرده است که اسماعیلیه معتقدند: ملائکه جسم نیستند برای همین دیدن آنها یا شنیدن صدای آنها ممکن نیست، پس جبرئیل هم یکی از ملائک است نمیتواند به دیدن پیامبر اسلام بیاید و قرآن را بر او عرضه بدارد و لذا قرآن کریم را کلام خدا نمیدانند، بلکه آن را کلام رسول گرامی اسلام قلمداد میکنند که برای هدایت بشریت تنظیم نموده است.[6] بنابراین باید گفت: اسماعیلیه آقاخانیه که غیر از بهره میباشند اگر فروع دین را قبول نکنند و آن را با این ادعا که ساقط شده، ترک کنند از جرگه مسلمانان خارج هستند و این اختصاصی به آنها ندارد هر کس چه از اهل سنت باشد یا اسماعیلیه یا هر مذهب دیگر اگر فروع دین را انکار کند از جرگه مسلمانان خارج میشود و چون آقاخانیه فروع دین را نسخ شده میشمارند پس از جرگه مسلمانان خارج میشوند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. اسماعیلیان در تاریخ؛ لوئیس برنارد. 2. فرقه اسماعیلیه؛ هاجس مارشال گود وین سیمز. [1] . مشکور، محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، سوم، 1375 ه ش، ص 108. [2] . دفتری، فرهاد؛ تاریخ عقاید اسماعیلیه، ترجمه: فریدون بدرهای، تهران، نشر و پژوهشهای فروزان روز، دوم، 1376 ه ش، ص 613. و اسماعیلیه: مجموعه مقالات: ص 258، نوشتة: گروه مذاهب اسلامی، مقدمه: فرهاد دفتری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. [3] . دیلمی، محمد، بیان مذهب الباطنیه و بطلانه منقول من کتاب قواعد عقال آل محمد فی الرد علی الباطنیه، استامبول، مطیعه اللسوله، 1938 م، ص71. [4] . همان، ص 72. [5] . دیلمی، محمد؛ بیان مذهب الباطنیه و بطلانه منقول من کتاب قواعد عقائد آل محمد فی الرد علی الباطنیه، استامبول، مطیعه الدوله، ص 73. [6] . همان. ( اندیشه قم )
چرا شیعه اهل سنت را که ائمه را قبول ندارند، مسلمان میدانند، اما اسماعیلیان راکه تا امام ششم را قبول دارند، مسلمان نمیدانند؟
اسماعیلیه نام عمومی فرقههایی است که بعد از امام صادق علیه السّلام به امامت فرزندش اسماعیل یا محمد بن اسماعیل گرایش پیدا کردند و امامت حضرت کاظم علیه السّلام را نپذیرفتند و مدتی راه تقیه و مخفیکاری را در پیش گرفته و باورهای اصلی خویش را از دیگران پنهان ساختند. رهبری اسماعیلیه که در دولت فاطمی نمود پیدا کرده بود، پس از مرگ المستنصر دچار انشعاب شد و به دو فرقه مستعلیه و نزاریه تقسیم گشت که امروزه به مستعلیه، (بُهره) میگویند که در هندوستان و ... زندگی میکنند. اما اسماعیلیان ایران و عراق امامت نزار را پذیرفتند و پس از کشته شدن نزار، نواده ی او را به قلعة الموت در نزدیکی قزوین بردند و به وسیله حسن صباح مردم را به سوی او خواندند. و امروزه فرقه نزاریه را (آقاخانیه) میگویند که منتسب به آقاخان محلاتی هستند. جدّ او سید ابو الحسن خان اهل کهک قم و از سادات اسماعیلیه بود که از آغاز دولت زندیه تا زمان آقا محمّد خان قاجار، حکومت کرمان را داشت و پس از وی پسرش شاه خلیل الله امامت نزاریه راه به عهده گرفت و بعد از کشته شدن او، پسرش حسنعلی خان ملقب به آقاخان اول در زمان فتحعلی شاه قاجار رهبری اسماعیلیه را بر عهده داشت و پس از درگذشت او، پسرش آقا علی شاه حسینی به امامت رسید و بعد از او پسرش آقا خان سوم رهبر اسماعیلیه شد و لقب سِر Sir را از انگلستان و لقب (حضرت والا) را از محمد رضا شاه پهلوی دریافت کرد. وی ریاست کنگره مسلمانان هند را نیز بر عهده داشت و در 80 سالگی از دنیا رفت.[1]
آقاخان سوم تغییراتی در آداب و رسوم دینی به عمل آورد، به خصوص شریعت اسلامی مسلمانان را یعنی فروع دین را پایان یافته و غیر لازم اعلام کرد و گفت اینها ظاهر قرآن هستند و پیامبر اسلام مأمور به عمل بر ظاهر بود ولی بعد از رحلت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله ، وظیفة اصلی امامان، عمل به باطن قرآن است و لذا هیچ کدام از واجبات و محرماتی که در قرآن کریم آمده است، لازم نیست مراعات شود. زیرا با رسیدن انسان به علوم باطنی توسط امام، دیگر نیاز به ظاهر شریعت و عمل کردن به احکام ظاهری وجود ندارد.[2]
بر اثر همین اعتقادات اسماعیلیه بود که مسلمانان و علمای اسلام واکنش نشان داده و این فرقه را خارج از اسلام دانسته و کافر اعلام کردند و گاهی فتوای قتل آنها را در صورت توبه نکردن و پایداری بر این باورها صادر نمودند. محمّد دیلمی در کتاب قواعد عقائد آل محمّد فی الرد علی الباطنیه بعد از معرفی فرقههای اسماعیلیه و علل پیدایش و سیر تکاملی آن، پیروان این آئین را مرتد و کافر دانسته و 20 دلیل برای کفر اسماعیلیه ذکر کرده است که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
1. دیلمی از کتاب بلاغ که یکی از کتابهای اعتقادی اسماعیلیه میباشد، نقل میکند که اسماعیلیه گویند:
وقتی انسان به درجهای از ایمان رسید، دیگر انجام واجبات و دوری از محرمات بر او واجب نیست و تکلیف از او ساقط میشود و از این لحظه به بعد دوران استراحت او خواهد شد. بنابراین نماز خواندن و روزه گرفتن و دیگر واجبات بر او واجب نیست و تمام محرمات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها، پوشیدنی و ازدواجهای حرام، حلال میشود. همچنین اسماعیلیه میگویند:
امام، شریعت پیامبر را نسخ میکند، زیرا پیامبر اسلام مأمور به عمل بر ظاهر قرآن بود، اما در عصر امام و با عمل به باطن قرآن که غیر از امام کسی آن را نمیداند، حتی رسول گرامی اسلام، دیگر دوران عمل به شریعت پایان یافته است.[3]
2. اجماع علماء: مرحوم دیلمی ادعا کرده است که علمای اسلام به اتفاق، فتوی بر کفر و ارتداد همه افرادی را دادهاند که مبانی اسماعیلیه را بپذیرند، و این به خاطر انکار ضروریات اسلام (عمل به فروع دین) توسط آنها است.[4]
3. دلیل دیگری که دیلمی آورده این که اسماعیلیه دربارة خداوند متعال، نبوت، ملائکه، معاد، و .. باورهائی دارند که نه با عقل سازگاری دارد و نه با آموزههای قرآنی و نبوی و ائمه اطهار علیهم السّلام و نیز تأویل آیات قرآن کریم و تفسیر کردن نماز، روزه و ... به اشخاص، نه اعمال ظاهری و قائل شدن به اینکه مراد از قیامت، روز آخرت نیست بلکه قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف )البته مرادشان از حضرت مهدی، همان امامی است که خودشان پذیرفتهاند نه اینکه حجت بن الحسن العسکری را قبول داشته باشند) است.[5]
4. دیلمی از کتاب بلوغ نقل کرده است که اسماعیلیه معتقدند: ملائکه جسم نیستند برای همین دیدن آنها یا شنیدن صدای آنها ممکن نیست، پس جبرئیل هم یکی از ملائک است نمیتواند به دیدن پیامبر اسلام بیاید و قرآن را بر او عرضه بدارد و لذا قرآن کریم را کلام خدا نمیدانند، بلکه آن را کلام رسول گرامی اسلام قلمداد میکنند که برای هدایت بشریت تنظیم نموده است.[6]
بنابراین باید گفت: اسماعیلیه آقاخانیه که غیر از بهره میباشند اگر فروع دین را قبول نکنند و آن را با این ادعا که ساقط شده، ترک کنند از جرگه مسلمانان خارج هستند و این اختصاصی به آنها ندارد هر کس چه از اهل سنت باشد یا اسماعیلیه یا هر مذهب دیگر اگر فروع دین را انکار کند از جرگه مسلمانان خارج میشود و چون آقاخانیه فروع دین را نسخ شده میشمارند پس از جرگه مسلمانان خارج میشوند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اسماعیلیان در تاریخ؛ لوئیس برنارد.
2. فرقه اسماعیلیه؛ هاجس مارشال گود وین سیمز.
[1] . مشکور، محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، سوم، 1375 ه ش، ص 108.
[2] . دفتری، فرهاد؛ تاریخ عقاید اسماعیلیه، ترجمه: فریدون بدرهای، تهران، نشر و پژوهشهای فروزان روز، دوم، 1376 ه ش، ص 613. و اسماعیلیه: مجموعه مقالات: ص 258، نوشتة: گروه مذاهب اسلامی، مقدمه: فرهاد دفتری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
[3] . دیلمی، محمد، بیان مذهب الباطنیه و بطلانه منقول من کتاب قواعد عقال آل محمد فی الرد علی الباطنیه، استامبول، مطیعه اللسوله، 1938 م، ص71.
[4] . همان، ص 72.
[5] . دیلمی، محمد؛ بیان مذهب الباطنیه و بطلانه منقول من کتاب قواعد عقائد آل محمد فی الرد علی الباطنیه، استامبول، مطیعه الدوله، ص 73.
[6] . همان.
( اندیشه قم )
- [سایر] چرا بیشتر مسلمانان سنی میباشند در حالی که شیعه بر حق است و چرا بیشتر مسلمانان، شیعیان را حتی مسلمان هم نمیدانند؟
- [سایر] آیا اهل سنت امامان ما (علیهم السلام) را قبول دارند؟
- [سایر] دانشمندان اهل سنت در مورد امام صادق عله السلام چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت نیز آمده که ابوحنیفه شاگرد امام صادق (ع) بوده است؟
- [سایر] نظر شیعیان در مورد ائمه اربعه اهل سنت چیست؟
- [سایر] چرا بین شیعه و سنی در مورد ولادت حضرت مهدی علیه السلام اختلاف وجود دارد؟
- [سایر] آیا ضرورت حکومت دینی مورد قبول تمام مسلمانان است؟ نظر اهل سنت و شیعه را بیان دارید.
- [سایر] آیا ضرورت حکومت دینی مورد قبول تمام مسلمانان است؟ نظر اهل سنت و شیعه را بیان دارید.
- [سایر] آیا اهل سنّت هم عصمت امامان علیهم السلام را قبول دارند؟ نظر آنان در این باره چیست؟
- [سایر] آیا اهل سنت حدیث - من کنت مولاه فهذا علی مولاه - رو قبول دارند؟ اگر قبول دارند چرا با خلافت حضرت علی مخالفت کردند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله خوئی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، و همچنین غلاة (یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهم السلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه علیم السلام اظهار دشمنی مینمایند) نجساند، و همچنین است کسی که به نبوت یا یکی از ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است منکر شود. و أما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول ندارند نیز بنابر مشهور نجس میباشند. و این قول موافق احتیاط است، پس اجتناب از آنها نیز لازم است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است نام خوبی برای نوزاد انتخاب نمایند و بهترین نامها، نامی است که معنای بندگی خداوند را برساند، مانند: (عبداللّه) و (عبدالرحیم) و (عبدالکریم)، یا نامهای انبیای عظام و ائمه معصومین علیهمالسلام به ویژه نام (محّمد) و (علی) را برای پسر برگزینند و برای دختر نامهای زنان صالح و شایسته به ویژه نام (فاطمه) بهتر است. حضرت امام صادق علیهالسلام از رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: (نامهای خوب را انتخاب کنید، زیرا شما را در قیامت با همان نامها مخاطب میسازند.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله بروجردی] هر گاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسطهی آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگر چه صاحب آن سنی یا کافریست که در امان مسلمانان است، در صورتی که قیمت آن چیز به 6 / 12 نخود نقرهی سکهدار برسد، باید از روزی که آن را پیدا کرده، تا یک هفته روزی دو مرتبه و بعد تا یک ماه هفتهای یک مرتبه و بعد تا یک سال ماهی یک مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان کند.