پاسخ این سوال با بیان مطالب زیر روشن می گردد. 1. در قرآن کریم بسیاری از مسائل دین اسلام چه در حوزه اعتقادات و چه در حوزه فقه و احکام نام برده نشده است ولی در عین حال از دیدگاه شیعه و سنی از ضروریات دین به شمار می آیند. مثلاً اعتقاد به صد و بیست و چهار هزار پیامبر، و رکعات نمازهای پنجگانه و بعضی از اعمال حج مثل هفت مرتبه طواف، رمی جمرات و اکثر محرّمات در حال احرام و ... از ضروریات دین به شمار می آیند که در قرآن کریم هیچ اشاره ای به این امور نشده است. پس بنا نبوده است که هر چیزی که از معتقدات و مسائل دین اسلام به شمار می آید در قرآن کریم از آن نام برده شود بلکه خیلی از امور و مسائل اعتقادی، فقهی و اخلاقی توسط شخص پیامبر صلّی الله علیه و آله بیان گردیده است. بنابراین مجرد عدم وجود چیزی در قرآن مجید دلیل بر عدم اعتبار دینی و اعتقادی آن چیز نمی تواند باشد. چون ممکن است بیان یا وضع آن چیز به خود پیامبر صلّی الله علیه و آله که از طرف خداوند مشرّع است واگذار شده باشد. 2. در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که در شأن علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها و خاندان پاک آن حضرت نازل شده اند و لو به صورت صریح در خود آیات اسمی از آنان برده نشده است لکن با روایات و احادیث نبوی ثابت است که این آیات در شأن آنان نازل گردیده اند. و به قدری مسئلة نزول بعضی از آیات دربارة علی علیه السّلام و خاندان آن حضرت برای اصحاب روشن بوده که حتی عمروعاص دشمن سر سخت علی علیه السّلام در نامه ای که به معاویه می نویسد آنها را به رخ معاویه می کشد و می گوید ای معاویه تو خوب می دانی آنچه در قرآن در فضائل علی علیه السّلام نازل شده است. هیچ کسی نمی تواند با او شریک شود. و بعد آیات متعددی را مثل آیة (یُوفُونَ بِالنَّذْرِ)[1] و (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ)[2] و(أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ)[3] و(رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ)[4] و(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً)[5] برای معاویه می نویسد.[6] و در اینجا چند نمونه از شأن نزول بعضی از آیات را نه از کتاب های شیعه بلکه از کتاب های اهل سنت ذکر می کنیم: الف: به گفته اکثر مفسرین و روات احادیث، سورة(انسان) در شأن حضرت علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها نازل شده است. در کشّاف شأن نزول این سوره از ابن عباس نقل شده است که خلاصه آن اینست که زمانی امام حسین و امام حسن علیها السّلام در کودکی مریض شده بودند پیامبر صلّی الله علیه و آله و عده ای از مردم به عیادت آنان رفتند و به علی گفتند که چرا نذر نمی کنی؟ علی و فاطمه و فضّه که کنیز آنها بود با هم نذر کردند که سه روز روزه بگیرند. لکن در هر سه روز وقت افطار به ترتیب مسکینی، یتیمی و اسیری آمدند و آنان غذایشان را که قرص هایی از نان جو بود به آنها دادند تا اینکه پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله از این حادثه مطلع شده وقتی آنان را می بینند که از شدت گرسنگی می لرزند ناراحت می شود. در این هنگام است که جبرئیل فرود می آید و سورة (هل اتی) را به عنوان بشارت فضیلت اهل بیتش به او می رساند تا قرائت کند.[7] ب: آیه تطهیر که می فرماید: (همانا خدا می خواهد پلیدی و آلودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند)[8] به اتفاق شیعه و اکثر مفسرین و علمأ اهل سنت در شأن پنج تن اهل کساء نازل شده است[9] و حدیث کساء به قدری معروف است و در کتاب های متعددی بیان شده است که نیازی به ذکر آن در اینجا نیست. نیز نقل شده است که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله شش ماه تمام هر روز صبح وقتی از پیش خانه فاطمه سلام الله علیها می گذشت رو بروی در خانه می ایستاد و می گفت: وقت نماز است یا اهل البیت (همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی را از شما دور سازد.)[10] ج: در سوره شوری، می فرماید: (بگو به ازای آن(رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی دربارة خویشاوندانم.)[11] این آیه به آیة مودت یا قُربی معروف است و به عقیده همه مفسرین در شأن اهل بیت پیامبر که عبارتاند: از حضرت علی و فاطمه و فرزندان آنها نازل شده و محبت و دوستی آنان توسط خداوند بر امت اسلامی واجب گردیده است. از ابن عباس نقل شده که از پیامبر صلّی الله علیه و آله پرسیدند: اقارب شما کیست؟ که در قرآن مودّت و دوستی آنان بر ما واجب شده است. فرمود: علی و فاطمه و دو پسر اوست.[12] زمخشری در ذیل این آیة شریفه، روایات متعددی را از پیامبر اسلام دربارة محبت دوستی اهل البیت برشمرده است که همگی حکایت از وجوب مودّت اهل بیت می کند.[13] 3. روایات و احادیث نبوی که از طریق شیعه و سنی در مورد حضرت علی علیه السّلام فاطمه سلام الله علیها نقل شده است نه تنها تعریف و تمجید آنان را بر ما لازم می گرداند بلکه پیروی در اطاعت از آنان را بر ما واجب می گرداند. در رابطه با حضرت علی علیه السّلام حدیثِ دار، حدیث غدیر، حدیث ولایت حدیث ثقلین، حدیث الطیر، حدیث منزلت، آیه مباهله و آیه ولایت کافی است در اینکه ما نتوانیم از عهده تعریف آن حضرت بیرون بیائیم. در رابطه با این احادیث به کتاب های مفصلی که درباره آنها تدوین شده رجوع شود و جزواتی که توسط سید علی میلانی تحت عناوین همین احادیث نوشته و چاپ شده است بهترین مرجع در این باب می باشد. امّا درباره فاطمة الزهرا سلام الله علیها علاوة بر آنچه که بیان شد، احادیثی نیز اختصاص به آن حضرت دارد که عظمت و منزلت آن حضرت را در نزد پدر بزرگوارش بیان می کند. پیامبر دربارة فاطمه الزهراء سلام الله علیها سخنانی زیادی دارد از آن جمله این است فرمود: (فاطمه پارة تن من است هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده است.)[14] و (در روز قیامت منادی از پشت پرده ندا سر می دهد ای مردم چشمانتان را بپوشانید تا فاطمه سلام الله علیها از موقف عبور کند.)[15] و (خداوند در آسمان به شهادت ملائکه فاطمه را به عقد علی درآورد.)[16] به هر حال شیعیان هیچ قرابت و خویشاوندی با علی علیه السّلام و فاطمة الزهرا سلام الله علیها ندارند بلکه بر اساس وظیفه شرعی آنان را تعریف نموده و مورد اطاعت قرار می دهند. زیرا دوستی و محبت آنان به ادلّه نقلی و عقلی مایه نجات، سعادت اخروی و دنیوی می شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، حافظ محمد بن یوسف گنجی شافعی. 2. مناقب ال ابی طالب، تألیف ابن شهر آشوب. 3. مظلومیة الزهراء، سید علی میلانی. 4. ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوازی حنقی. 5. الغدیر، علامه امینی. 6. آنگاه هدایت شدم، سید محمد تیجانی. 7. با راستگویان، سید محمد تیجانی. [1] . انسان/7. [2] . مائده/55. [3] . هود/17. [4] . احزاب/23. [5] . شوری/23. [6] . بحرانی، سید هاشم، غایة المرم، بی تا، بی جا، ج1، ص157. [7] . زمحشری، جار الله محمود بن عمر، کشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا،ج4، ص670 و قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری، تفسیر قرطبی(الجامع لاحکام القرآن)، بیروت، موسسة التاریخ العربی،1405 ق، ج19، ص130و131. [8] . احزاب/33. [9] . احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دارصادر و ترمذی، ج1، ص331؛ ج4، ص107؛ ج6، ص298 و 292؛ ج7، ص123، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالفکر، دوم، 1403، ج5، ص30 و نیشابوری حاکم، محمد بن محمد، مستدرک، بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، ج2، ص416؛ ج3، ص147و 158؛ و القندوزی، شیخ سلیمان بن ابراهیم حنفی، ینابیع المودة، دارالاسوة، اول، 1416 ق، ج2، ص429، و نسایی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین، مکتبه نینوی الحدیثه، ص 49، (قرطبی)، ابوعبدالله محمد بن محمد، تفسیر قرطبی، بیروت، موسسة التاریخ العربی، 1405 ق، ج14، ص183. [10] . مسند احمد، بیروت، دارصادر، و سیوطی،ج3، ص259و285؛ جلال الدین، الدر المنثور، دارالمعرفة، اول، 1365 ه ، ج4، ص313. [11] . شوری/23. [12] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر،ج6، ص37؛ و حاکم نیشابوری، محمد بن محمد مستدرک بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، ج3، ص172؛ و هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد بیروت، دارالکتب العلمیه،1408 ق، ج7، ص103، ج9، ص168؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ج16، ص22 و الدر المنثور، ج6، ص7، و ابی جعفر الخاص، معانی القرآن، المملکة العربیة السعودیه، جامعة ام القری، اول،1409 ق، ج6، ص31؛ و ابن الجوزی، زاد المسیر، بیروت، دارالفکر، اول،1407 ق، ج7، ص79. [13] . کشاف، ج4، ص220. [14] . مستدرک، ج3، ص159و بیهقی، احمد بن الحسین، الکبری، بیروت، دارالفکّر، ج10، ص201 و ج7، ص307. [15] . مستدرک حاکم، ج3، ص153. [16] . عسکری، سید مرتضی، احادیث ام المؤمنین عایشه، نهضت، اول، 1418 ق، ج1، ص76. ( اندیشه قم )
چرا با وجود منزلت بسیاری که شیعه برای حضرت علی و فاطمه(علیهما السلام) قائل است، در قرآن نامی از آنها برده نشده؟
پاسخ این سوال با بیان مطالب زیر روشن می گردد.
1. در قرآن کریم بسیاری از مسائل دین اسلام چه در حوزه اعتقادات و چه در حوزه فقه و احکام نام برده نشده است ولی در عین حال از دیدگاه شیعه و سنی از ضروریات دین به شمار می آیند. مثلاً اعتقاد به صد و بیست و چهار هزار پیامبر، و رکعات نمازهای پنجگانه و بعضی از اعمال حج مثل هفت مرتبه طواف، رمی جمرات و اکثر محرّمات در حال احرام و ... از ضروریات دین به شمار می آیند که در قرآن کریم هیچ اشاره ای به این امور نشده است. پس بنا نبوده است که هر چیزی که از معتقدات و مسائل دین اسلام به شمار می آید در قرآن کریم از آن نام برده شود بلکه خیلی از امور و مسائل اعتقادی، فقهی و اخلاقی توسط شخص پیامبر صلّی الله علیه و آله بیان گردیده است. بنابراین مجرد عدم وجود چیزی در قرآن مجید دلیل بر عدم اعتبار دینی و اعتقادی آن چیز نمی تواند باشد. چون ممکن است بیان یا وضع آن چیز به خود پیامبر صلّی الله علیه و آله که از طرف خداوند مشرّع است واگذار شده باشد.
2. در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که در شأن علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها و خاندان پاک آن حضرت نازل شده اند و لو به صورت صریح در خود آیات اسمی از آنان برده نشده است لکن با روایات و احادیث نبوی ثابت است که این آیات در شأن آنان نازل گردیده اند. و به قدری مسئلة نزول بعضی از آیات دربارة علی علیه السّلام و خاندان آن حضرت برای اصحاب روشن بوده که حتی عمروعاص دشمن سر سخت علی علیه السّلام در نامه ای که به معاویه می نویسد آنها را به رخ معاویه می کشد و می گوید ای معاویه تو خوب می دانی آنچه در قرآن در فضائل علی علیه السّلام نازل شده است. هیچ کسی نمی تواند با او شریک شود. و بعد آیات متعددی را مثل آیة (یُوفُونَ بِالنَّذْرِ)[1] و (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ)[2] و(أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ)[3] و(رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ)[4] و(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً)[5] برای معاویه می نویسد.[6] و در اینجا چند نمونه از شأن نزول بعضی از آیات را نه از کتاب های شیعه بلکه از کتاب های اهل سنت ذکر می کنیم:
الف: به گفته اکثر مفسرین و روات احادیث، سورة(انسان) در شأن حضرت علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها نازل شده است. در کشّاف شأن نزول این سوره از ابن عباس نقل شده است که خلاصه آن اینست که زمانی امام حسین و امام حسن علیها السّلام در کودکی مریض شده بودند پیامبر صلّی الله علیه و آله و عده ای از مردم به عیادت آنان رفتند و به علی گفتند که چرا نذر نمی کنی؟ علی و فاطمه و فضّه که کنیز آنها بود با هم نذر کردند که سه روز روزه بگیرند. لکن در هر سه روز وقت افطار به ترتیب مسکینی، یتیمی و اسیری آمدند و آنان غذایشان را که قرص هایی از نان جو بود به آنها دادند تا اینکه پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله از این حادثه مطلع شده وقتی آنان را می بینند که از شدت گرسنگی می لرزند ناراحت می شود. در این هنگام است که جبرئیل فرود می آید و سورة (هل اتی) را به عنوان بشارت فضیلت اهل بیتش به او می رساند تا قرائت کند.[7]
ب: آیه تطهیر که می فرماید: (همانا خدا می خواهد پلیدی و آلودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند)[8] به اتفاق شیعه و اکثر مفسرین و علمأ اهل سنت در شأن پنج تن اهل کساء نازل شده است[9] و حدیث کساء به قدری معروف است و در کتاب های متعددی بیان شده است که نیازی به ذکر آن در اینجا نیست. نیز نقل شده است که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله شش ماه تمام هر روز صبح وقتی از پیش خانه فاطمه سلام الله علیها می گذشت رو بروی در خانه می ایستاد و می گفت: وقت نماز است یا اهل البیت (همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی را از شما دور سازد.)[10]
ج: در سوره شوری، می فرماید: (بگو به ازای آن(رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی دربارة خویشاوندانم.)[11] این آیه به آیة مودت یا قُربی معروف است و به عقیده همه مفسرین در شأن اهل بیت پیامبر که عبارتاند: از حضرت علی و فاطمه و فرزندان آنها نازل شده و محبت و دوستی آنان توسط خداوند بر امت اسلامی واجب گردیده است. از ابن عباس نقل شده که از پیامبر صلّی الله علیه و آله پرسیدند: اقارب شما کیست؟ که در قرآن مودّت و دوستی آنان بر ما واجب شده است. فرمود: علی و فاطمه و دو پسر اوست.[12] زمخشری در ذیل این آیة شریفه، روایات متعددی را از پیامبر اسلام دربارة محبت دوستی اهل البیت برشمرده است که همگی حکایت از وجوب مودّت اهل بیت می کند.[13]
3. روایات و احادیث نبوی که از طریق شیعه و سنی در مورد حضرت علی علیه السّلام فاطمه سلام الله علیها نقل شده است نه تنها تعریف و تمجید آنان را بر ما لازم می گرداند بلکه پیروی در اطاعت از آنان را بر ما واجب می گرداند. در رابطه با حضرت علی علیه السّلام حدیثِ دار، حدیث غدیر، حدیث ولایت حدیث ثقلین، حدیث الطیر، حدیث منزلت، آیه مباهله و آیه ولایت کافی است در اینکه ما نتوانیم از عهده تعریف آن حضرت بیرون بیائیم. در رابطه با این احادیث به کتاب های مفصلی که درباره آنها تدوین شده رجوع شود و جزواتی که توسط سید علی میلانی تحت عناوین همین احادیث نوشته و چاپ شده است بهترین مرجع در این باب می باشد.
امّا درباره فاطمة الزهرا سلام الله علیها علاوة بر آنچه که بیان شد، احادیثی نیز اختصاص به آن حضرت دارد که عظمت و منزلت آن حضرت را در نزد پدر بزرگوارش بیان می کند. پیامبر دربارة فاطمه الزهراء سلام الله علیها سخنانی زیادی دارد از آن جمله این است فرمود: (فاطمه پارة تن من است هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده است.)[14] و (در روز قیامت منادی از پشت پرده ندا سر می دهد ای مردم چشمانتان را بپوشانید تا فاطمه سلام الله علیها از موقف عبور کند.)[15] و (خداوند در آسمان به شهادت ملائکه فاطمه را به عقد علی درآورد.)[16]
به هر حال شیعیان هیچ قرابت و خویشاوندی با علی علیه السّلام و فاطمة الزهرا سلام الله علیها ندارند بلکه بر اساس وظیفه شرعی آنان را تعریف نموده و مورد اطاعت قرار می دهند. زیرا دوستی و محبت آنان به ادلّه نقلی و عقلی مایه نجات، سعادت اخروی و دنیوی می شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، حافظ محمد بن یوسف گنجی شافعی.
2. مناقب ال ابی طالب، تألیف ابن شهر آشوب.
3. مظلومیة الزهراء، سید علی میلانی.
4. ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوازی حنقی.
5. الغدیر، علامه امینی.
6. آنگاه هدایت شدم، سید محمد تیجانی.
7. با راستگویان، سید محمد تیجانی.
[1] . انسان/7.
[2] . مائده/55.
[3] . هود/17.
[4] . احزاب/23.
[5] . شوری/23.
[6] . بحرانی، سید هاشم، غایة المرم، بی تا، بی جا، ج1، ص157.
[7] . زمحشری، جار الله محمود بن عمر، کشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا،ج4، ص670 و قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری، تفسیر قرطبی(الجامع لاحکام القرآن)، بیروت، موسسة التاریخ العربی،1405 ق، ج19، ص130و131.
[8] . احزاب/33.
[9] . احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دارصادر و ترمذی، ج1، ص331؛ ج4، ص107؛ ج6، ص298 و 292؛ ج7، ص123، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالفکر، دوم، 1403، ج5، ص30 و نیشابوری حاکم، محمد بن محمد، مستدرک، بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، ج2، ص416؛ ج3، ص147و 158؛ و القندوزی، شیخ سلیمان بن ابراهیم حنفی، ینابیع المودة، دارالاسوة، اول، 1416 ق، ج2، ص429، و نسایی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین، مکتبه نینوی الحدیثه، ص 49، (قرطبی)، ابوعبدالله محمد بن محمد، تفسیر قرطبی، بیروت، موسسة التاریخ العربی، 1405 ق، ج14، ص183.
[10] . مسند احمد، بیروت، دارصادر، و سیوطی،ج3، ص259و285؛ جلال الدین، الدر المنثور، دارالمعرفة، اول، 1365 ه ، ج4، ص313.
[11] . شوری/23.
[12] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر،ج6، ص37؛ و حاکم نیشابوری، محمد بن محمد مستدرک بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، ج3، ص172؛ و هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد بیروت، دارالکتب العلمیه،1408 ق، ج7، ص103، ج9، ص168؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ج16، ص22 و الدر المنثور، ج6، ص7، و ابی جعفر الخاص، معانی القرآن، المملکة العربیة السعودیه، جامعة ام القری، اول،1409 ق، ج6، ص31؛ و ابن الجوزی، زاد المسیر، بیروت، دارالفکر، اول،1407 ق، ج7، ص79.
[13] . کشاف، ج4، ص220.
[14] . مستدرک، ج3، ص159و بیهقی، احمد بن الحسین، الکبری، بیروت، دارالفکّر، ج10، ص201 و ج7، ص307.
[15] . مستدرک حاکم، ج3، ص153.
[16] . عسکری، سید مرتضی، احادیث ام المؤمنین عایشه، نهضت، اول، 1418 ق، ج1، ص76.
( اندیشه قم )
- [سایر] منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا (علیهاالسلام) در نزد حضرت علی (علیه السلام) را بیان کنید؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] نظر شیعه در مورد محسن، فرزند حضرت زهرا س و حضرت علی ع چیست؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا درست است که پیامبر به علت دعوای علی با فاطمه فرمود ( فاطمه بضعه منی)؟
- [سایر] چرا باید الگوی ما حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و یا حضرت علی(علیه السلام) باشد؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [سایر] پیام های ازدواج حضرت فاطمه (علیها السلام) و حضرت علی (علیه السلام) را بیان کنید .
- [سایر] چرا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را در شب دفن نمودند؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.