شیعه چگونه به آیة وضو در قرآن برای مسح پاها استدلال می کند؟
وضو به عنوان شرط ورود به نماز یکی از طهارت هایی است که، از ابتدای تشریع نماز جزء اعمال عبادی محسوب شده است. این عمل عبادی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و در حضور اصحاب آن حضرت از جانب ایشان به گونه ای که شیعه عمل می کنند انجام می شده است، و روایات زیادی در این رابطه وارد شده است. ولی این عمل بعد از آن حضرت صلی الله علیه و آله (در زمان عثمان)، مورد تحریف قرار گرفت تنها در میان تعدادی از صحابة بزرگوار آن حضرت صلی الله علیه و آله مانند حضرت علی علیه السلام و بعضی دیگر که عمل پیامبر صلی الله علیه و آله نزد آنها حجت بود حفظ شد و آیة وضو در قرآن نیز مؤید این عمل آنان است که همان عمل پیغمبر صلی الله علیه و آله باشد. ولی علمای اهل سنت، به خاطر این که عمل بزرگان خود را توجیه کنند از این آیه استفادة مخالف سیرة پیغمبر صلی الله علیه و آله را می کنند. لذا به شستن پاها در وضو حکم کرده اند. آیه: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ)[1] تنها آیه ای است، که در قرآن کریم درباره وضو نزل شده است وشیعه همانند اهل سنت از این آیة کریمه برای وضو استدلال می کند، ولی به خاطر اعراب (ارجل) اهل سنت می خواهند برخلاف قواعد عربی استدلال کرده، تا عمل بزرگان خود را توجیه کنند و شستن پا را نتیجه بگیردند. هر کدام از طرفین استدلال بر کیفیت وضو نموده، که در این جا به استدلال هر دو طرف اشاره می شود: اعراب ارجل در مورد اعراب ارجل سه قول وجود دارد: 1. قرائت به رفع: که قرائت نادر و شاذی است، و بنابر ابتدائیت است و خبر آن محذوف است، و آن مغسوله یا ممسوحه است.[2] 2. قرائت به نصب: نافع ابن عامر و عاصم به روایت حفص آن را منصوب خوانده اند. که در این صورت قول شیعه ثابت می شود، در واقع به محل برؤوسکم عطف است، که محل آن منصوب است، و مفعول و امسحوا است. 3. قرائت به جرّ: در این صورت آن را عطف به لفظ برؤوسکم می دانند. ولی از نظر اهل سنت در واقع منصوب است که عامل نصب آن هم (اغسلوا) باشد، بنابر جر وجوب مسح پاها بدست می آید لکن از نظر شیعه این قرائت (به جر) بالجوار منوط به دو شرط است. یکی ایمنی از اشتباه و دوم فقدان حرف عطف، و در این جا هم حرف عطف است، و اشتباهی هم در کار نیست لذا اکثریت عرب قرائت به جرّ لا نمی پذیرند (جر بالجوار) و تنها در موارد ضروری، کاربرد دارد، و آن موارد خوف و اشتباه است. دلائل شیعه و رد قول اهل سنت چنانچه گفتیم، از قرائت سه گانه مذکور، شیعه قرائت به نصب را پذیرفته، و برای آن دلائلی دارد، (و عطف به محل رؤسکم می باشد.) 1. زیرا اگر قول اهل سنت را بپذیریم. که آن را عطف به ایدیکم می گیرند، درین صورت بین معطوف و معطوف علیه امور بیگانه فاصله می شود و این فاصله افتادن، در مفرد جایز نیست، تا چه رسد به جمله.[3] 2. همانطور که عامل نصب، (اغسلوا) می تواند باشد (که اهل سنت می گویند) (امسحوا) نیز می تواند عامل نصب باشد و هرگاه دو عامل صلاحیت عمل کردن در یک معمول را داشته باشند. عامل اقرب مقدم خواهد بود، بنابراین (امسحوا) مقدم بر (اغسلوا) است.[4] 3. این عطفی که اهل سنت می گویند، برخلاف فصاحت است زیرا؛ پیش از استیفای غرض از یک جمله، به جمله ای دیگر منتقل شده، که ربطی به آن ندارد.[5] هرچند که بعضی احتمال داده اند که، قرائت به نصب، به خاطر عامل مقدر باشد، و آن (ای فاغسلوا ارجلکم)،[6] ولی این احتمال مردود است، چرا که: اولاً: تقدیر عامل خلاف اصل است، و تا حدامکان باید عامل ذکر شود (نه مقدّر)، ثانیاً: بر فرض تقدیر، می توان به قرینه نزدیکی ارجل به (برؤوسکم) عامل مقدر آن را، همان (امسحوا) در نظر گرفت، به هر حال تقدیر اغسلوا ترجیحی ندارد. نتیچه این شد که چه قرائت به نصب را بگیریم، که عطف به محل (رؤوسکم) باشد، و عامل نصب آن هم (امسحوا) و چه قرائت جرن بگیریم که عطف به لفظ (برؤوسکم) باشد در هر دو صورت قول شیعه که مسح باشد ثابت می شود، و قول اهل سنت که (اَرجل) را معطوف بر (اَیدی) می داند، خلاف فصاحت و بلاغت و عرف اکثریت عرب است. و ادبا و خیلی از مفسرین اهل سنت براساس قواعد عربی و قرائتی، قول شیعه را درست می دانند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. المسح علی الرجلین، شیخ مفید، تحقیق شیخ مهدی. 2. المسح فی وضوء الرسول صلی الله علیه و آله ، محمدحسن آمری. 3. تفسیر طبری: 4 / 452 477، ذیل آیه. ابی جعفر محمد بن جریر طبری. [1] . ای کسانی که ایمان آورده اید، چون به(عزم) نماز بر می خیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید، و سر و پاها را تا برآمدگی مسح کنید.) مائده/6. [2] . آلوسی بغدادی، محمود، روح المعانی، انتشارات دارالکفر، 1408 ه ، 1987 م، ج3، ص73. [3] . سبحانی، جعفر، الاعتصام بالکتاب و السنه، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق علیه السلام ، 1413ه‌ ، ص12. [4] . فخر رازی، مفاتیح الغیب، ترجمه: علی اصغر حلبی، تهران، نشر اساطیر، 1379 ش، ج11، ص161. [5] . حلّی، تذکرة الفقهاء، نشر مکتبة الرضویه الاحیاء آثار الجعفریه، (مؤسس شیخ عبدالکریم)، بیتا، ج1، ص118. [6] . مقداد بن عبدالله یسوری، کنزالعرفان، انتشارات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، 1380 ش. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

شیعه چگونه به آیة وضو در قرآن برای مسح پاها استدلال می کند؟


پاسخ:

وضو به عنوان شرط ورود به نماز یکی از طهارت هایی است که، از ابتدای تشریع نماز جزء اعمال عبادی محسوب شده است.
این عمل عبادی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و در حضور اصحاب آن حضرت از جانب ایشان به گونه ای که شیعه عمل می کنند انجام می شده است، و روایات زیادی در این رابطه وارد شده است. ولی این عمل بعد از آن حضرت صلی الله علیه و آله (در زمان عثمان)، مورد تحریف قرار گرفت تنها در میان تعدادی از صحابة بزرگوار آن حضرت صلی الله علیه و آله مانند حضرت علی علیه السلام و بعضی دیگر که عمل پیامبر صلی الله علیه و آله نزد آنها حجت بود حفظ شد و آیة وضو در قرآن نیز مؤید این عمل آنان است که همان عمل پیغمبر صلی الله علیه و آله باشد. ولی علمای اهل سنت، به خاطر این که عمل بزرگان خود را توجیه کنند از این آیه استفادة مخالف سیرة پیغمبر صلی الله علیه و آله را می کنند. لذا به شستن پاها در وضو حکم کرده اند.
آیه: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ)[1] تنها آیه ای است، که در قرآن کریم درباره وضو نزل شده است وشیعه همانند اهل سنت از این آیة کریمه برای وضو استدلال می کند، ولی به خاطر اعراب (ارجل) اهل سنت می خواهند برخلاف قواعد عربی استدلال کرده، تا عمل بزرگان خود را توجیه کنند و شستن پا را نتیجه بگیردند. هر کدام از طرفین استدلال بر کیفیت وضو نموده، که در این جا به استدلال هر دو طرف اشاره می شود:
اعراب ارجل در مورد اعراب ارجل سه قول وجود دارد:
1. قرائت به رفع: که قرائت نادر و شاذی است، و بنابر ابتدائیت است و خبر آن محذوف است، و آن مغسوله یا ممسوحه است.[2]
2. قرائت به نصب: نافع ابن عامر و عاصم به روایت حفص آن را منصوب خوانده اند. که در این صورت قول شیعه ثابت می شود، در واقع به محل برؤوسکم عطف است، که محل آن منصوب است، و مفعول و امسحوا است.
3. قرائت به جرّ: در این صورت آن را عطف به لفظ برؤوسکم می دانند. ولی از نظر اهل سنت در واقع منصوب است که عامل نصب آن هم (اغسلوا) باشد، بنابر جر وجوب مسح پاها بدست می آید لکن از نظر شیعه این قرائت (به جر) بالجوار منوط به دو شرط است.
یکی ایمنی از اشتباه و دوم فقدان حرف عطف، و در این جا هم حرف عطف است، و اشتباهی هم در کار نیست لذا اکثریت عرب قرائت به جرّ لا نمی پذیرند (جر بالجوار) و تنها در موارد ضروری، کاربرد دارد، و آن موارد خوف و اشتباه است.
دلائل شیعه و رد قول اهل سنت چنانچه گفتیم، از قرائت سه گانه مذکور، شیعه قرائت به نصب را پذیرفته، و برای آن دلائلی دارد، (و عطف به محل رؤسکم می باشد.)
1. زیرا اگر قول اهل سنت را بپذیریم. که آن را عطف به ایدیکم می گیرند، درین صورت بین معطوف و معطوف علیه امور بیگانه فاصله می شود و این فاصله افتادن، در مفرد جایز نیست، تا چه رسد به جمله.[3]
2. همانطور که عامل نصب، (اغسلوا) می تواند باشد (که اهل سنت می گویند) (امسحوا) نیز می تواند عامل نصب باشد و هرگاه دو عامل صلاحیت عمل کردن در یک معمول را داشته باشند. عامل اقرب مقدم خواهد بود، بنابراین (امسحوا) مقدم بر (اغسلوا) است.[4]
3. این عطفی که اهل سنت می گویند، برخلاف فصاحت است زیرا؛ پیش از استیفای غرض از یک جمله، به جمله ای دیگر منتقل شده، که ربطی به آن ندارد.[5]
هرچند که بعضی احتمال داده اند که، قرائت به نصب، به خاطر عامل مقدر باشد، و آن (ای فاغسلوا ارجلکم)،[6] ولی این احتمال مردود است، چرا که: اولاً: تقدیر عامل خلاف اصل است، و تا حدامکان باید عامل ذکر شود (نه مقدّر)، ثانیاً: بر فرض تقدیر، می توان به قرینه نزدیکی ارجل به (برؤوسکم) عامل مقدر آن را، همان (امسحوا) در نظر گرفت، به هر حال تقدیر اغسلوا ترجیحی ندارد.
نتیچه این شد که چه قرائت به نصب را بگیریم، که عطف به محل (رؤوسکم) باشد، و عامل نصب آن هم (امسحوا) و چه قرائت جرن بگیریم که عطف به لفظ (برؤوسکم) باشد در هر دو صورت قول شیعه که مسح باشد ثابت می شود، و قول اهل سنت که (اَرجل) را معطوف بر (اَیدی) می داند، خلاف فصاحت و بلاغت و عرف اکثریت عرب است. و ادبا و خیلی از مفسرین اهل سنت براساس قواعد عربی و قرائتی، قول شیعه را درست می دانند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المسح علی الرجلین، شیخ مفید، تحقیق شیخ مهدی.
2. المسح فی وضوء الرسول صلی الله علیه و آله ، محمدحسن آمری.
3. تفسیر طبری: 4 / 452 477، ذیل آیه. ابی جعفر محمد بن جریر طبری.


[1] . ای کسانی که ایمان آورده اید، چون به(عزم) نماز بر می خیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید، و سر و پاها را تا برآمدگی مسح کنید.) مائده/6.
[2] . آلوسی بغدادی، محمود، روح المعانی، انتشارات دارالکفر، 1408 ه ، 1987 م، ج3، ص73.
[3] . سبحانی، جعفر، الاعتصام بالکتاب و السنه، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق علیه السلام ، 1413ه‌ ، ص12.
[4] . فخر رازی، مفاتیح الغیب، ترجمه: علی اصغر حلبی، تهران، نشر اساطیر، 1379 ش، ج11، ص161.
[5] . حلّی، تذکرة الفقهاء، نشر مکتبة الرضویه الاحیاء آثار الجعفریه، (مؤسس شیخ عبدالکریم)، بیتا، ج1، ص118.
[6] . مقداد بن عبدالله یسوری، کنزالعرفان، انتشارات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، 1380 ش.

( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین