در فقه اسلامی از ازدواج موقت به (متعه) یا (نکاح منقطع)[1] تعبیر میشود. طبق منابع اسلامی ازدواج موقّت یکی از احکام اسلامی است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله به فرمان خداوند متعال آن را تشریع و وضع کرده است و آیه (فما استمتعتم به منهن فاتوهن اُجورهن؛[2] و زنانی را که متعه (ازدواج موقّت) میکنید واجب است، مَهر آنها را بپردازید...) بر همین مطلب دلالت میکند[3] و روایات متعددی از سوی اهل سنّت و شیعه امامیّه در مورد آن نقل شده است و بسیاری از صحابه رسول خدا صلّی الله علیه و آله در حضور آن حضرت اقدام به ازدواج موقّت میکردند. این کار بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله در زمان خلافت ابوبکر و تا اواسط خلافت عمر بن خطاب نیز ادامه داشت و به عنوان یکی از احکام اسلامی در ردیف ازدواج دائم به شمار میرفت[4] تا این که عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخت. ازجابر بن عبد الله نقل شده که میگفت: (در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خلافت ابوبکر و اواسط خلافت عمر ازدواج موقت میکردیم، تا این که عمر مردم را نهی کرد).[5] در کنز العمال که یکی از کتابهای معتبر اهل سنّت است در مورد علت تحریم ازدواج موقت از سوی عمر بن خطاب آمده است که: (مردی از شام آمده و زنی را به عقد غیردائم خود درآورده و سپس او را رها ساخت. این را به عمر خبر دادند، عمر به او پیغام فرستاد که چرا که این کار را کردهای؟ آن مرد پاسخ داد: این کار (ازدواج موقّت) را در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله انجام میدادیم و پیامبر صلّی الله علیه و آله تا زمان وفات، ما را از آن نهی نکرد. در خلافت ابوبکر تا زمان مرگش ما را از این کار نهی نکرد و در زمان خلافت تو هم درباره این کار نهی و ممنوعیتی به ما ابلاغ نشده است. عمر گفت: قسم به آن که جانم در دست اوست، اگر زودتر ازدواج موقت را ممنوع کرده بودم، تو را سنگسار میکردم).[6] به هر حال بعد از این حادثه یا حوادث دیگر، عمر بن خطاب به صورت رسمی مُتعه یا همان ازدواج موقّت را ممنوع ساخت و گفت: (متعتان کانتا علی عهد رسول الله و اَنا انهی عنهما و اعاقب علیهما؛[7] دو متعه متعه حج و متعه نساء در زمان پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آزاد بود و من از آن دو نهی میکنم و مرتکبین به آن دو را عقاب میکنم). و بعد از این بود که مسلمانان درمورد این مسأله به دو گروه تقسیم شدند و تاکنون نیز به همین منوال باقی ماندهاند. یعنی (اهل سنّت معتقد شدند که مشروعیت ازدواج موقت از بین رفته و مباح بودن آن نسخ شده و دیگر ازدواجِ باطل به شمار میآید و شیعه امامیّه معتقدند که ازدواج موقت جایز است و حلال بودن آن نسخ نشده است).[8] حضرت امیر المؤمنین علی علیه السّلام هم در این مورد فرمودهاند: (لو لا اِن عمر نهی عن المتعة ما زنی الّا شقی؛ اگر عمر ازدواج موقت را ممنوع نمیکرد، زنا نمیکرد مگر شقی).[9] به هر صورت از بررسی متون فقهی و حدیثی اهل سنّت بدست می آید که آنان متعه یا همان ازدواج موقت را نسخ شده و حرام میدانند، هرچند در مورد علت و زمان نسخ این حکم اختلاف دارند و شاید بتوان آنان را در این زمینه به سه دسته کلی تقسیم کرد: دستة اوّل: این عده معتقدند که ازدواج موقت در جریان جنگ خیبر منع شده است و بعد از آن پیامبر صلّی الله علیه و آله آن را مباح ندانستهاند. و نقل میکنند که: انّ رسول الله صلّی الله علیه و آله نهی عن متعة النساء و عن لحوم الحُمُر الأهلیه عام خیبر؛[10] رسول خدا صلّی الله علیه و آله از متعة نساء و خوردن حمار اهلی در سال فتح خیبر نهی کرد). دسته دوم: این دسته میگویند: در سال فتح مکه و در جریان جنگ با قبیلة هوازن پیامبر صلّی الله علیه و آله ازدواج موقت را مباح و سپس حرام کرد و نقل میکنند که: (رخصّ رسول الله صلّی الله علیه و آله فی متعة النساء عام اوطاس ثلاثة ایام ثم نهی عنها؛[11] پیامبر صلّی الله علیه و آله در سال اوطاس (جنگ با قبیله هوازن) سه روز ازدواج موقت را آزاد گذاشت و سپس منع نمود). نووی در جمع این اقوال میگوید: (درست این است که تحریم و اباحه متعه دوبار اتفاق افتاده است، یعنی قبل از خیبر مباح بود و در جریان جنگ خیبر حرام شد، دوباره در سال فتح مکّه یعنی سال اوطاس مباح شد، سپس حرام ابدی شد).[12] دسته سوم: همانگونه که در صفحات قبل گذشت، عده بسیاری از اهل سنّت معتقدند که متعه نساء تا اواسط خلافت عمر مباح بوده و مورد عمل قرار می گرفته است و بعد عمر از آن نهی کرد و در کتابهای کنز العمال، سنن بیهقی، تفسیر رازی، تفسیر قرطبی، درالمنثور، وفیات الاعیان و... به این مطلب اشاره شده است. هم چنین در مسند احمد آمده: عن جابر بن عبدالله قال: تمتعنا علی عهد رسول الله صلّی الله علیه و آله متعتین الحج و النساء و قد قال حمّاد ایضاً متعة الحج و متعة النساء فلمّا کان عمر نهانا عنهما فانتهینا؛[13] جابر بن عبدالله میگوید: در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله متعه حج و متعه نساء انجام میدادیم و حماد هم گفته، متعه حج و متعه نساء، و زمانی که عمر از آن نهی کرد ما هم رها کردیم. به هر صورت الآن هر چهارمذهب فقهی اهل سنّت قائل به حرمت ازدواج موقت هستند که به چند مورد اشاره میشود: 1. مولف کتاب (الهدایه) (متوفی 539 ق.)که یکی از علمای حنفی مذهب است، میگوید: (و نکاح المتعه باطل و هو اَن یقول لامرأة اَتمتع بک کذا مدةً بکذا من المال...؛[14] ازدواج موقت باطل است و آن این است که به زنی بگوید: تو را عقد موقت میکنم، به فلان مدت و به فلان مقدار مهریه...). 2. مولف (بدایة المجتهد ونهایة المقتصد) (متوفای 595 ق) هم مینویسد: (و اکثر الصحابه و جمیع الفقهاء الامصار علی تحریمها و اشتهر عن ابن عباس تحلیلها[15]... بیشتر صحابه و همه فقهای مناطق قائل به حرمت متعه ( ازدواج موقت) هستند و مشهور این است که ابن عباس قائل به حلال بودن متعه،بوده است...) . 3. از مالک بن انس بنیانگذار مذهب فقهی مالکی نیز پرسیدند: (اگر کسی به زنی بگوید: ترا به مدت یک ماه عقد میکنم، آیا این عقد باطل است یا صحیح است و تنها شرط (شرط کردن یک ماه) باطل است؟ مالک گفت: نکاح باطل است و فسخ میشود، این مُتعه (ازدواج موقت)است و حرام شدن متعه از سوی رسول خدا صلّی الله علیه و آله ثابت شده است.[16] 4. ابن حجر عسقلانی یکی از علمای بزرگ شافعی است و کتاب (بلوغ المرام) از تألیفات اوست و در همین کتاب در بخش مربوط به تحریم متعه (ازدواج موقت) چند حدیث نقل کرده و محمد بن اسماعیل صنعانی در شرح آن که (سُبل الاسلام) نامیده میشود، نوشته است: (حقیقت این است که تحریم ازدواج موقّت و مباح شدن آن دوبار اتفاق افتاده، یعنی قبل از جنگ خیبر، مباح بود؛ سپس حرام شد و دوباره در سال فتح مکه و به هنگام جنگ با (هوازن) مباح شد و سپس برای ابد حرام گشت و اکثر امّت به این حرمت قائل هستند).[17] 5. محمد مردوخ شافعی نیز در کتاب (فقه محمدی) در مورد ازدواج موقت مینویسد: (متعه، یعنی نکاح موقت، فاسد است، منتهی اگر با حضور ولی و دو نفر عادل عقد جاری شده باشد، مستلزم مهر المثل و عدّه و نسب است، حدّ هم ندارد؛ اگر نه زنا است، خلافاً لابن عباس، زن متعه ارث نمیبرد و ارث او هم به شوهر نمیرسد).[18] در نهایت اگر بخواهیم عقیده چهار مذهب فقهی اهل سنّت یعنی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را در مورد ازدواج موقت بدانیم باید گفت: (بزرگان اهل سنّت و فقهاء مناطق به غیراز شیعه، معتقد به بطلان عقد متعه هستند و هر کس با زنی ازدواج موقت انجام دهد، نکاحش باطل است و فسخ آن واجب است...).[19] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. زنجان رودی، سید مجتبی موسوی، ازدواج موقّت و اثر آن در جامعه. 2. امین الاسلام فضل بن حسن، طبرسی، الموتلف من المختلف بین ائمة السلف، 2/641. 3. زنجانی، آیت الله شیخ موسی، الفقه علی آراء فقهاء الاسلام. 4. میلانی، سید علی،المتعة. [1] . امام خمینی، تحریر الوسیله، منشورات مکتبة اعتماد الکاظمی، چاپ ششم، 1366 ش، ج2، ص259. [2] . نساء/ 24، ترجمه ناصر مکارم شیرازی. [3] . زنجانی، موسی، الفقه علی آراء الاسلام، مطبعه حکمت، 1366، قم، ص29. [4] . میلانی، سیدعلی، المتعه، نرم افزار معجم عقائدی مرکز پژوهشهای اسلامی المصطفی، ص8. [5] . قرطبی، محمد بن احمد بن محمد، بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، دارالقلم، 1408، بیروت، ج2، ص61. [6] . متقی، هندی، کنز العمال ج8، ص298. [7] . سنن بیهقی ج7، ص206؛ و تفسیر الرازی ج2،ص167؛ و تفسیر قرطبی ج2، ص270؛ الدر المنثور (سیوطی) ج2، ص141؛ کنز العمال ج8، ص293؛ وفیات الاعیان ج5، ص197؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1، ص181؛ الصراط المستقیم ج3، ص276؛ فقه القرآن ج2، ص106. [8] . الحصری، احمد محمد، اختلاف الفقهاء و القضایا المتعلقه به فی الفقه الاسلامی المقارن، مکتبة الکلیات الازهریه، 204. [9] . تفسیر طبرسی ج5، ص17، الدر المنثور ج2، ص40، به نقل از نرم افزار معجم عقایدی مرکز پژوهشهای اسلامی المصطفی. [10] . سنن دارمی حدیث 2100 و 1906، موطأ مالک حدیث 994، سنن ابن ماجه حدیث 1951، سنن نسائی حدیث 1951، سنن ترمذی حدیث 1716، صحیح مسلم حدیث 13581، صحیح بخاری حدیث 3894، به نقل از موصوعة الحدیث الشریف، شرکت صخر لبرامج الحاسب 1991 1996. [11] . مسند احمد بن حنبل حدیث 14797 و 15956 به نقل از نرم افزار موسوعة الحدیث الشریف، شرکت صخر لبرامج الحاسب 1991 1996. [12] . صنعانی، محمد بن اسماعیل، سُبل الاسلام، شرح بلوغ المرام، دارالجیل، بیروت، ج3، ص1002. [13] . مسند احمد بن حنبل، حدیث 14387، نرم افزار موسوعة الحدیث الشریف، شرکت صخر لبرامج الحاسب 19911996. [14] . مرغینانی، برهان الدین علی بن ابیبکر رشدانی، الهدایة شرح بدایة المبتدی، دار الکتب العلمیه، 1410ق، بیروت، ج1، ص212. [15]. قرطبی، محمد بن احمد بن محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، دار القلم، چاپ اول، 1408، بیروت، ج2، ص61. [16] . اختلاف الفقهاء و القضایا المتعلقه به فی الفقه المقارن الاسلامی، ص207. [17] . سبل الاسلام، شرح بلوغ المرام، ج3، ص1002. [18] . مردوخ، محمد، فقه محمدی، انتشارات سنندج، 1366، ج3، ص4-5. [19] . الحصری، احمدمحمد، اختلاف الفقهاء والقضایا المتعلقه به فی الفقه المقاران الاسلامی، مکتبه الکیات الازهریه، ص210. ( اندیشه قم )
در فقه اسلامی از ازدواج موقت به (متعه) یا (نکاح منقطع)[1] تعبیر میشود. طبق منابع اسلامی ازدواج موقّت یکی از احکام اسلامی است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله به فرمان خداوند متعال آن را تشریع و وضع کرده است و آیه (فما استمتعتم به منهن فاتوهن اُجورهن؛[2] و زنانی را که متعه (ازدواج موقّت) میکنید واجب است، مَهر آنها را بپردازید...) بر همین مطلب دلالت میکند[3] و روایات متعددی از سوی اهل سنّت و شیعه امامیّه در مورد آن نقل شده است و بسیاری از صحابه رسول خدا صلّی الله علیه و آله در حضور آن حضرت اقدام به ازدواج موقّت میکردند. این کار بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله در زمان خلافت ابوبکر و تا اواسط خلافت عمر بن خطاب نیز ادامه داشت و به عنوان یکی از احکام اسلامی در ردیف ازدواج دائم به شمار میرفت[4] تا این که عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخت.
ازجابر بن عبد الله نقل شده که میگفت: (در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و خلافت ابوبکر و اواسط خلافت عمر ازدواج موقت میکردیم، تا این که عمر مردم را نهی کرد).[5]
در کنز العمال که یکی از کتابهای معتبر اهل سنّت است در مورد علت تحریم ازدواج موقت از سوی عمر بن خطاب آمده است که: (مردی از شام آمده و زنی را به عقد غیردائم خود درآورده و سپس او را رها ساخت. این را به عمر خبر دادند، عمر به او پیغام فرستاد که چرا که این کار را کردهای؟ آن مرد پاسخ داد: این کار (ازدواج موقّت) را در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله انجام میدادیم و پیامبر صلّی الله علیه و آله تا زمان وفات، ما را از آن نهی نکرد. در خلافت ابوبکر تا زمان مرگش ما را از این کار نهی نکرد و در زمان خلافت تو هم درباره این کار نهی و ممنوعیتی به ما ابلاغ نشده است.
عمر گفت: قسم به آن که جانم در دست اوست، اگر زودتر ازدواج موقت را ممنوع کرده بودم، تو را سنگسار میکردم).[6]
به هر حال بعد از این حادثه یا حوادث دیگر، عمر بن خطاب به صورت رسمی مُتعه یا همان ازدواج موقّت را ممنوع ساخت و گفت: (متعتان کانتا علی عهد رسول الله و اَنا انهی عنهما و اعاقب علیهما؛[7] دو متعه متعه حج و متعه نساء در زمان پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آزاد بود و من از آن دو نهی میکنم و مرتکبین به آن دو را عقاب میکنم). و بعد از این بود که مسلمانان درمورد این مسأله به دو گروه تقسیم شدند و تاکنون نیز به همین منوال باقی ماندهاند. یعنی (اهل سنّت معتقد شدند که مشروعیت ازدواج موقت از بین رفته و مباح بودن آن نسخ شده و دیگر ازدواجِ باطل به شمار میآید و شیعه امامیّه معتقدند که ازدواج موقت جایز است و حلال بودن آن نسخ نشده است).[8]
حضرت امیر المؤمنین علی علیه السّلام هم در این مورد فرمودهاند: (لو لا اِن عمر نهی عن المتعة ما زنی الّا شقی؛ اگر عمر ازدواج موقت را ممنوع نمیکرد، زنا نمیکرد مگر شقی).[9]
به هر صورت از بررسی متون فقهی و حدیثی اهل سنّت بدست می آید که آنان متعه یا همان ازدواج موقت را نسخ شده و حرام میدانند، هرچند در مورد علت و زمان نسخ این حکم اختلاف دارند و شاید بتوان آنان را در این زمینه به سه دسته کلی تقسیم کرد:
دستة اوّل: این عده معتقدند که ازدواج موقت در جریان جنگ خیبر منع شده است و بعد از آن پیامبر صلّی الله علیه و آله آن را مباح ندانستهاند. و نقل میکنند که: انّ رسول الله صلّی الله علیه و آله نهی عن متعة النساء و عن لحوم الحُمُر الأهلیه عام خیبر؛[10] رسول خدا صلّی الله علیه و آله از متعة نساء و خوردن حمار اهلی در سال فتح خیبر نهی کرد).
دسته دوم: این دسته میگویند: در سال فتح مکه و در جریان جنگ با قبیلة هوازن پیامبر صلّی الله علیه و آله ازدواج موقت را مباح و سپس حرام کرد و نقل میکنند که: (رخصّ رسول الله صلّی الله علیه و آله فی متعة النساء عام اوطاس ثلاثة ایام ثم نهی عنها؛[11] پیامبر صلّی الله علیه و آله در سال اوطاس (جنگ با قبیله هوازن) سه روز ازدواج موقت را آزاد گذاشت و سپس منع نمود).
نووی در جمع این اقوال میگوید: (درست این است که تحریم و اباحه متعه دوبار اتفاق افتاده است، یعنی قبل از خیبر مباح بود و در جریان جنگ خیبر حرام شد، دوباره در سال فتح مکّه یعنی سال اوطاس مباح شد، سپس حرام ابدی شد).[12]
دسته سوم: همانگونه که در صفحات قبل گذشت، عده بسیاری از اهل سنّت معتقدند که متعه نساء تا اواسط خلافت عمر مباح بوده و مورد عمل قرار می گرفته است و بعد عمر از آن نهی کرد و در کتابهای کنز العمال، سنن بیهقی، تفسیر رازی، تفسیر قرطبی، درالمنثور، وفیات الاعیان و... به این مطلب اشاره شده است. هم چنین در مسند احمد آمده: عن جابر بن عبدالله قال: تمتعنا علی عهد رسول الله صلّی الله علیه و آله متعتین الحج و النساء و قد قال حمّاد ایضاً متعة الحج و متعة النساء فلمّا کان عمر نهانا عنهما فانتهینا؛[13] جابر بن عبدالله میگوید: در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله متعه حج و متعه نساء انجام میدادیم و حماد هم گفته، متعه حج و متعه نساء، و زمانی که عمر از آن نهی کرد ما هم رها کردیم.
به هر صورت الآن هر چهارمذهب فقهی اهل سنّت قائل به حرمت ازدواج موقت هستند که به چند مورد اشاره میشود:
1. مولف کتاب (الهدایه) (متوفی 539 ق.)که یکی از علمای حنفی مذهب است، میگوید: (و نکاح المتعه باطل و هو اَن یقول لامرأة اَتمتع بک کذا مدةً بکذا من المال...؛[14] ازدواج موقت باطل است و آن این است که به زنی بگوید: تو را عقد موقت میکنم، به فلان مدت و به فلان مقدار مهریه...).
2. مولف (بدایة المجتهد ونهایة المقتصد) (متوفای 595 ق) هم مینویسد: (و اکثر الصحابه و جمیع الفقهاء الامصار علی تحریمها و اشتهر عن ابن عباس تحلیلها[15]... بیشتر صحابه و همه فقهای مناطق قائل به حرمت متعه ( ازدواج موقت) هستند و مشهور این است که ابن عباس قائل به حلال بودن متعه،بوده است...) .
3. از مالک بن انس بنیانگذار مذهب فقهی مالکی نیز پرسیدند: (اگر کسی به زنی بگوید: ترا به مدت یک ماه عقد میکنم، آیا این عقد باطل است یا صحیح است و تنها شرط (شرط کردن یک ماه) باطل است؟ مالک گفت: نکاح باطل است و فسخ میشود، این مُتعه (ازدواج موقت)است و حرام شدن متعه از سوی رسول خدا صلّی الله علیه و آله ثابت شده است.[16]
4. ابن حجر عسقلانی یکی از علمای بزرگ شافعی است و کتاب (بلوغ المرام) از تألیفات اوست و در همین کتاب در بخش مربوط به تحریم متعه (ازدواج موقت) چند حدیث نقل کرده و محمد بن اسماعیل صنعانی در شرح آن که (سُبل الاسلام) نامیده میشود، نوشته است: (حقیقت این است که تحریم ازدواج موقّت و مباح شدن آن دوبار اتفاق افتاده، یعنی قبل از جنگ خیبر، مباح بود؛ سپس حرام شد و دوباره در سال فتح مکه و به هنگام جنگ با (هوازن) مباح شد و سپس برای ابد حرام گشت و اکثر امّت به این حرمت قائل هستند).[17]
5. محمد مردوخ شافعی نیز در کتاب (فقه محمدی) در مورد ازدواج موقت مینویسد: (متعه، یعنی نکاح موقت، فاسد است، منتهی اگر با حضور ولی و دو نفر عادل عقد جاری شده باشد، مستلزم مهر المثل و عدّه و نسب است، حدّ هم ندارد؛ اگر نه زنا است، خلافاً لابن عباس، زن متعه ارث نمیبرد و ارث او هم به شوهر نمیرسد).[18]
در نهایت اگر بخواهیم عقیده چهار مذهب فقهی اهل سنّت یعنی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را در مورد ازدواج موقت بدانیم باید گفت: (بزرگان اهل سنّت و فقهاء مناطق به غیراز شیعه، معتقد به بطلان عقد متعه هستند و هر کس با زنی ازدواج موقت انجام دهد، نکاحش باطل است و فسخ آن واجب است...).[19]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. زنجان رودی، سید مجتبی موسوی، ازدواج موقّت و اثر آن در جامعه.
2. امین الاسلام فضل بن حسن، طبرسی، الموتلف من المختلف بین ائمة السلف، 2/641.
3. زنجانی، آیت الله شیخ موسی، الفقه علی آراء فقهاء الاسلام.
4. میلانی، سید علی،المتعة.
[1] . امام خمینی، تحریر الوسیله، منشورات مکتبة اعتماد الکاظمی، چاپ ششم، 1366 ش، ج2، ص259.
[2] . نساء/ 24، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
[3] . زنجانی، موسی، الفقه علی آراء الاسلام، مطبعه حکمت، 1366، قم، ص29.
[4] . میلانی، سیدعلی، المتعه، نرم افزار معجم عقائدی مرکز پژوهشهای اسلامی المصطفی، ص8.
[5] . قرطبی، محمد بن احمد بن محمد، بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، دارالقلم، 1408، بیروت، ج2، ص61.
[6] . متقی، هندی، کنز العمال ج8، ص298.
[7] . سنن بیهقی ج7، ص206؛ و تفسیر الرازی ج2،ص167؛ و تفسیر قرطبی ج2، ص270؛ الدر المنثور (سیوطی) ج2، ص141؛ کنز العمال ج8، ص293؛ وفیات الاعیان ج5، ص197؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1، ص181؛ الصراط المستقیم ج3، ص276؛ فقه القرآن ج2، ص106.
[8] . الحصری، احمد محمد، اختلاف الفقهاء و القضایا المتعلقه به فی الفقه الاسلامی المقارن، مکتبة الکلیات الازهریه، 204.
[9] . تفسیر طبرسی ج5، ص17، الدر المنثور ج2، ص40، به نقل از نرم افزار معجم عقایدی مرکز پژوهشهای اسلامی المصطفی.
[10] . سنن دارمی حدیث 2100 و 1906، موطأ مالک حدیث 994، سنن ابن ماجه حدیث 1951، سنن نسائی حدیث 1951، سنن ترمذی حدیث 1716، صحیح مسلم حدیث 13581، صحیح بخاری حدیث 3894، به نقل از موصوعة الحدیث الشریف، شرکت صخر لبرامج الحاسب 1991 1996.
[11] . مسند احمد بن حنبل حدیث 14797 و 15956 به نقل از نرم افزار موسوعة الحدیث الشریف، شرکت صخر لبرامج الحاسب 1991 1996.
[12] . صنعانی، محمد بن اسماعیل، سُبل الاسلام، شرح بلوغ المرام، دارالجیل، بیروت، ج3، ص1002.
[13] . مسند احمد بن حنبل، حدیث 14387، نرم افزار موسوعة الحدیث الشریف، شرکت صخر لبرامج الحاسب 19911996.
[14] . مرغینانی، برهان الدین علی بن ابیبکر رشدانی، الهدایة شرح بدایة المبتدی، دار الکتب العلمیه، 1410ق، بیروت، ج1، ص212.
[15]. قرطبی، محمد بن احمد بن محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، دار القلم، چاپ اول، 1408، بیروت، ج2، ص61.
[16] . اختلاف الفقهاء و القضایا المتعلقه به فی الفقه المقارن الاسلامی، ص207.
[17] . سبل الاسلام، شرح بلوغ المرام، ج3، ص1002.
[18] . مردوخ، محمد، فقه محمدی، انتشارات سنندج، 1366، ج3، ص4-5.
[19] . الحصری، احمدمحمد، اختلاف الفقهاء والقضایا المتعلقه به فی الفقه المقاران الاسلامی، مکتبه الکیات الازهریه، ص210.
( اندیشه قم )
- [سایر] مذاهب اربعه اهل سنت چگونه پیدا شدند و چگونه باب اجتهاد مسدود شد؟ و به دست چه کسانی از اهل سنت، باب اجتهاد باز و مفتوح شد؟
- [سایر] آمار اهل سنت به تفکیک فرقه ها؟
- [آیت الله بهجت] آیا اقتدا به امام جماعت سنّی مذهب جایز است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] مذهب اهل سنت چه انشعاباتی دارد؟ توضیح دهید.
- [سایر] اختلافات مذهب شیعه و سنی در چیست؟
- [سایر] مذهب اهل سنت چه انشعاباتی دارد؟ توضیح دهید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شخصی از اهل تسنن یک شیعه را وصی خویش قرار دهد وصی که شیعه است به عقائد شیعی عمل کند یا به عقائد همان شخص سنی؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت پیرامون حلیت ازدواج موقت روایتی آمده است؟
- [سایر] متعه چیست؟شیعه و سنی چه عقیده ای در مورد آن دارند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله اردبیلی] با عقد ازدواج، زن به مرد و مرد به زن حلال میشوند. عقد ازدواج بر دو قسم است: =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب مقدّمات النکاح)،ج20،ص13 و ما بعد آن. 2 نور(24):32. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 3 از (أبواب مقدّمات النکاح)،ح4 و 5،ج20،ص22 و 23. 4 همان، باب 8،ح8،ص40. 5 همان، باب 27،ح2 و 3،ص72 و 73. اوّل: (عقد دائم) و آن عقدی است که مدّت ندارد و به واسطه آن زن و مرد تا پایان زندگی به هم حلال میشوند و همسری را که به این صورت عقد میشود، (همسر دائم) میگویند. دوم:(عقد موقّت) و یا (مُتْعه) و آن عقدی است که با آن زن و مرد به طور موقّت و تا زمان محدودی به هم حلال میشوند و زنی را که به این صورت عقد میشود، (همسر موقّت) میگویند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله اردبیلی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر غیر اهل کتاب یهودی، مسیحی و زرتشتی ازدواج کند، ولی ازدواج دائم یا موقّت با زنهای اهل کتاب مانعی ندارد؛ البته چنانچه مردی همسر مسلمان داشته باشد، بدون اجازه او نمیتواند با زن کتابی ازدواج نماید مگر آن که او را متعه نماید و مدّت ازدواجش بسیار کوتاه باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند