معارف اسلام و فقه اسلامی بعد از وقایع صدر اسلام و مسئله جانشینی و خلافت پیامبر (ص)به دو شاخه تقسیم شد، فقهی که بعد از پیامبر (ص) از اهل بیت ایشان گرفته شد و فقهی که فتوا دهندگان آن بعد از پیامبر (ص)، صحابه و تابعین بودند که به اهل سنت مشهور شدند. با اوج گیری کاربرد فقه به لحاظ زیاد شدن مسائل فقهی بعد از فتوحات اسلامی و ورود مسائل جدید و بررسی های دقیق تر علمی در گستره فقه، یعنی از ابتدای قرن دوم هجری تا اوائل قرن چهارم هجری که فقه اهل سنت به قله های خود رسید، مذاهب چهار گانه اهل سنت تشکیل شد. اجتهاد مطلق (اجتهاد در تمام فقه و بدون در نظر گرفتن یک مذهب خاص فقهی) تا سال 665 ق در میان فقیهان اهل سنت رواج کامل داشت، ولی به عللی، دیگر مذاهب فقهی اهل سنت نادیده گرفته شد و جز چهار مذهب، بقیه از رسمیت افتاد و تمام مناصب رسمی از قبیل قضاوت و امامت جمعه و افتا در اختیار کسانی قرار گرفت که از یکی از چهار مذهب معروف پیروی کنند. در سال های اخیر زمزمه هایی در میان اهل سنت مبنی بر باز کردن باب اجتهاد مطلق شنیده شده است. آنان بعد از اجتهاد در یک مذهب به اجتهاد در بین مذاهب اربعه روی آورده و امروز با توجه تغییرات ناگهانی و فراوان زندگی بشر، خواستار اجتهاد مطلق شده اند.
مذاهب اربعه اهل سنت چگونه پیدا شدند و چگونه باب اجتهاد مسدود شد؟ و به دست چه کسانی از اهل سنت، باب اجتهاد باز و مفتوح شد؟
معارف اسلام و فقه اسلامی بعد از وقایع صدر اسلام و مسئله جانشینی و خلافت پیامبر (ص)به دو شاخه تقسیم شد، فقهی که بعد از پیامبر (ص) از اهل بیت ایشان گرفته شد و فقهی که فتوا دهندگان آن بعد از پیامبر (ص)، صحابه و تابعین بودند که به اهل سنت مشهور شدند. با اوج گیری کاربرد فقه به لحاظ زیاد شدن مسائل فقهی بعد از فتوحات اسلامی و ورود مسائل جدید و بررسی های دقیق تر علمی در گستره فقه، یعنی از ابتدای قرن دوم هجری تا اوائل قرن چهارم هجری که فقه اهل سنت به قله های خود رسید، مذاهب چهار گانه اهل سنت تشکیل شد. اجتهاد مطلق (اجتهاد در تمام فقه و بدون در نظر گرفتن یک مذهب خاص فقهی) تا سال 665 ق در میان فقیهان اهل سنت رواج کامل داشت، ولی به عللی، دیگر مذاهب فقهی اهل سنت نادیده گرفته شد و جز چهار مذهب، بقیه از رسمیت افتاد و تمام مناصب رسمی از قبیل قضاوت و امامت جمعه و افتا در اختیار کسانی قرار گرفت که از یکی از چهار مذهب معروف پیروی کنند. در سال های اخیر زمزمه هایی در میان اهل سنت مبنی بر باز کردن باب اجتهاد مطلق شنیده شده است. آنان بعد از اجتهاد در یک مذهب به اجتهاد در بین مذاهب اربعه روی آورده و امروز با توجه تغییرات ناگهانی و فراوان زندگی بشر، خواستار اجتهاد مطلق شده اند.
- [سایر] اینکه گفته می شود در اهل سنت باب اجتهاد از قرن هفتم بسته شد و به ائمه ی اربعه منحصر شد تاریخچه ی این موضوع چیست؟ اگر این چنین است پس مفتی های فعلی سنی و وهابی چه می کنند این فتواهایی که می دهند مگر نوعی اجتهاد نیست؟
- [سایر] مکتب ماتریدیه پیرو کدام یک از مذاهب اربعة اهل سنت است؟
- [سایر] مذاهب اهل سنت به ترتیب تاریخی کدام است؟
- [سایر] از نظر اهل تسنّن مقام خلفاءبالاتر است یا ائمه اربعه اهل سنت؟
- [سایر] عقاید اهل سنّت در باب ازدواج موقت را توضیح دهید. (هر چهار مذهب به تفکیک).
- [سایر] تعریف اهل سنت از اجتهاد چیست؟ همه صحابه را مجتهد میدانند؟ دلیل آنها بر اجتهاد صحابه چیست؟
- [سایر] نظر شیعیان در مورد ائمه اربعه اهل سنت چیست؟
- [سایر] آیا می شود فردی که اهل سنت باشد و تنها به پیامبر اعتقاد داشته و از هیچ یک از مذاهب اهل سنت پیروی نکند؟
- [سایر] فرقه وهابیت چگونه بوجود آمده و تفاوت آن با دیگر مذاهب اهل تسنن چیست؟
- [سایر] آیا بعد از زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) به کلّی باب ارتباط با خدا مسدود شد یا فقط باب وحی مسدود شده است؟
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چیزی را که افراد مستحق از باب خمس یا زکات می گیرند خمس ندارد، هر چند از مخارج سالشان به عللی زیاد بیاید،ولی اگر از مالی که از این طریق به او رسیده منفعتی ببرد، مثلاً از درختی که از باب خمس به او داده شده میوه ای به دست آورد باید خمس آن مقداری که از مخارج سالش زیاد آمده بپردازد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چیزی را که افراد مستحق از باب خمس یا زکات می گیرند خمس ندارد، هر چند از مخارج سالشان به عللی زیاد بیاید،ولی اگر از مالی که از این طریق به او رسیده منفعتی ببرد، مثلاً از درختی که از باب خمس به او داده شده میوه ای به دست آورد باید خمس آن مقداری که از مخارج سالش زیاد آمده بپردازد.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه چیزی را که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسطه آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنّی یا کافری است که در امان مسلمانان است در صورتی که قیمت آن چیز به 12/6 نخود نقره سکّهدار برسد، باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک هفته روزی دو مرتبه و بعد تا یک ماه هفتهاییک مرتبه و بعد تا یکسال ماهی یک مرتبه در محلّ اجتماع مردم اعلان کند واین از باب مثال است بلکه اگر طوری باشد که عرفاً بگویند تعریف همان مال گمشده است، کفایت میکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموالی که مسلمانان از راه شبیخون که نوعی جنگیدن است از کفّار حربی به دست می آورند و این شبیخون هم در ادامه جنگ با کفّار, با اذن امام(ع) انجام میشود، از باب غنائم جنگی خمس دارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر از مالی که خمس ندارد نظیر باغی که از باب خمس به او داده شده یا ملکی که برای او وقف شده، منفعتی به دست آورد و از مخارج سالش زیاد بیاید باید خمس آن را بدهد.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.