اهل حق همه امامان را قبول دارند، چرا شما شیعیان آنان را به دلایل واهی غالی می‌شمارید؟
در دیدگاه شیعه، امامت یکی از اصول دین اسلام است که ایمان و عمل هیچ کس، بدون قبول کردن اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام قبول نیست. چرا که قرآن کریم اتمام دین و اکمال آن را در سایة امامت دانسته و برای همین، وقتی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله به امر الهی، امیرالمؤمنین علی علیه السّلام را به جانشینی و امامت مسلمین بعد از خود به مردم معرّفی نمودند، خداوند متعال فرمود: امروز دین را کامل کردم و نعمت را تمام ساختم، (با امامت) راضی شدم که دین اسلام، دین کامل و نهایی باشد.[1] شیعیان در حقّ ائمة اطهار علیهم السّلام که جانشینان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و بندگان شایستة خداوندان،د زیاده‌روی نمی‌کنند و از مقام بندگی آنها را بالاتر نمی‌برند. بلکه می‌گویند: امامان معصوم هم مثل بقیة مردم هستند و هر آنچه دیگران دارند، آنها نیز دارند و خداوند آنها را بندگان خالص قرار داده و کرامت داده و آنها با بندگی خداوند، به درجة اعلی کمال، تقوی و شجاعت و ... رسیده‌اند. و به خاطر فضایل‌شان است که از سوی خداوند متعال استحقاق امامت و هدایت جامعه را بعد از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله پیدا کردند. و لذا ائمة اطهار علیهم السّلام همواره هشدار می‌دادند که مبادا در حقّ ما زیاده‌روی کنید. چنانچه امام صادق علیه السّلام فرمود: برحذر باشید از اینکه زیاده‌روی در مقام ما، شما را فاسد کند، زیرا غلو بدترین کاری است که عظمت خدا را پایین آورده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می‌کنند و همانا غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین هم شرورترند.[2] وقتی هم سدیر به امام عرض کرد: که قومی خیال می‌کنند شما ائمه، خدا هستید! فرمود: ای سدیر، گوش، چشم، پوست، گوشت، خون و موی من از اینها بیزار است و خداوند هم از آنها بیزار است؛ اینها بر دین من نیستند و بر دین پدرانم هم نیستند و خداوند در روز قیامت ما را با آنها جمع نخواهد کرد، و آنها در روز قیامت در عذاب الهی خواهند بود.[3] پس قبول کردن ائمه و ایمان آوردن به آن حضرات علیهم السّلام در صورتی بیان‌گر ایمان واقعی است که فقط ائمة اطهار، بزرگان شایسته و باتقوای الهی دانسته شود، که خداوند برای پیامبرش دستور داده، آنها را برای هدایت مردم بعد از خودش به جامعة اسلامی معرّفی کند؛ نه اینکه در مقام آنها غلو شده و به خدایی و مظهر اللهی رسانده شوند و هر کس به دیدگاه اهل حق توجّه کند، در می‌یابد که آنها از مسیر اصلی منحرف گشته و ائمه را به مقامی رسانده‌اند که امام صادق علیه السّلام بیزاری خود و خدا را از آنها اعلام نموده و فرمود: اینها در دین من و پدرانم نیستند! پس کسی که ائمه را خدا بداند، از دین امام صادق علیه السّلام و پدرانش خارج گشته است و در این نوشتار فقط اشاره‌ای گذرا به باورهای انحرافی اهل حق در امامت می شود تا جواب سؤال روشن‌تر گردد: نور علی الهی یکی از رهبران اهل حق که تا حدودی سعی دارد، در ظاهر خود را شیعه قلمداد کند و می‌گوید: من طوری حرف می‌زنم که تهمت غیر شیعه بودن را به من نزنند. می‌نویسد؛ خداوند در امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ظاهر گشت، و از آن زمان به بعد آن حضرت، خدای روی زمین شده و پس از او فرزندان معصومش تا امام مهدی علیه السّلام به ترتیب خدا بودند، و پس از امام زمان علیه السّلام روح ائمة اطهار علیهم السّلام در بدن رهبران فرقه ای اهل حق وارد گشته و خدایی به آنها رسیده است. و لذا نمی‌گویند: ما چند خدا داریم بلکه باورشان بر این است که خداوند یگانه است و در هر عصری وارد بدن یکی از انسان‌ها می‌شود و جامعه را هدایت می‌کند.[4] حاج نعمت الله جیحون آبادی پدر نور علی و از رهبران اهل حق نیز می‌نویسد: خدا در علی ظاهر گشته و پس از او در فرزندانش و پس از ائمة اطهار، روح امامان معصوم که خدا بودند، در بدن رهبران اهل حق از جمله بابا یادگار، ابراهیم ادهم و ... وارد گشته و آنها خدا شدند.[5] گاهی نیز ادعا می‌کنند: چون خداوند متعال از نظرها غایب است، و شناخت او برای مردم مشکل شده، لذا خداوند در جسم علی علیه السّلام و ائمة اطهار علیهم السّلام ظاهر گشت تا مردم خدا را بهتر بشناسند و ایمان‌شان قوی گردد. و لذا علی علیه السّلام را ذات خدا می‌دانند که با کشته شدن او که در حقیقت جسم مادّی او از بین رفت، روح خدایی‌اش به ائمة بعدی منتقل گشت و روح ائمة اطهار نیز به بدن رهبران اهل حق وارد شد تا جامعه را بهتر بتوانند به خدا نزدیک کنند.[6] البته عقاید و باورهای انحرافی دیگری نیز دارند که هر چند مربوط به امامت نیست، ولی ضروریات مسلم بین شیعه و سنّی را انکار می‌کنند که از جمله نماز و روزه و بقیه فروع دین را واجب نمی‌دانند و باورهای انحرافی نیز دربارة معاد و نبوت و ... دارند که برای طولانی نشدن مطلب از ذکر آنها خودداری می‌شود و لذا شیعیان، اهل حق را به خاطر زیاده‌روی و خدا دانستن ائمة اطهار علیهم السّلام را از غلات و منحرفین و غیر مسلمان می‌دانند. هر چند خود آنها نیز در کتاب‌هایشان اعتراف می‌کنند که ما از اسلام جدا هستیم و دین مستقلی داریم و می نویسند: هر کس با داشتن دین اهل حق، ادعای مسلمانی کند کافر شده است.[7] یا می‌گویند: اهل حق به هیچ وجه نمی‌توانند خود را پیرو اسلام محمّدی بدانند.[8] با این وجود باید گفت: اهل حق نه تنها مقام ائمة اطهار را به خدایی رسانده، بلکه آنها دین اسلام را نمی‌پذیرند و برای خود دین مستقلی قائلند، و کسی که اسلام را باعث کفر خود بداند، چگونه متصوّر است، بگوییم: او همة دوازده امام را قبول دارد؟ آیا قبول کردن ائمة اطهار لازمه‌اش پذیرفتن اسلام و پیرو حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله بودن نیست؟ پس چرا اهل حق به پیروانش اجازه نمی‌دهند که خود را مسلمان بدانند، و شیعه از این لحاظ که آآنها خود را مقید به آموزه‌های اسلام نمی‌دانند، آنها را غالی و بلکه بیرون از جامعة اسلامی می‌دانند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. اهل حق چه می‌گویند؟ یونس تمدن زاده، کرمانشاه، انتشارات کرمانشاه. 2. شناخت فرقه‌های اهل حق، خدابنده. 3. بزرگان یارسان، صدیق صفی زاده بورکه‌ای. (در کتابخانة عمومی مرعشی نجفی موجود است.) 4. خاکسار و اهل حق، نور الدین مدرّسی چهاردهی، (در کتابخانة عمومی مرعشی نجفی موجود است.) [1] . ماتده/3، طباطبایی، محمّد حسین، المیزان، تهران، دار الکتب الاسلامیه، سوم، 1397 ق، ج5، ص 173. [2] . خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیه، قم، نشر اسلامی، چاپ اول، ج2، ص 96. [3] . همان. [4] . ر.ک: الهی، بهرام، آثار الحق نور علی الهی، تهران، جیحون، چهارم، 1373 ه ش، ج1، ص285، 437، 442، 513، 536، 704آ. [5] . جیحون آبادی، حاج نعمت الله، شاهنامة حقیقت، تهران، جیحون، 1373 ه ش، ص 125 و 128.ب [6] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، اول، 1377 ه ش، ص 32. [7] . دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، کلمة اهل حق، برگرفته از سی دی یارانه‌ای دهخدا. [8] . نیک نژاد، کاظم، گنجینة یاری، ص 103، نقل از سایت اینترنتی تبیان. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

اهل حق همه امامان را قبول دارند، چرا شما شیعیان آنان را به دلایل واهی غالی می‌شمارید؟


پاسخ:

در دیدگاه شیعه، امامت یکی از اصول دین اسلام است که ایمان و عمل هیچ کس، بدون قبول کردن اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام قبول نیست. چرا که قرآن کریم اتمام دین و اکمال آن را در سایة امامت دانسته و برای همین، وقتی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله به امر الهی، امیرالمؤمنین علی علیه السّلام را به جانشینی و امامت مسلمین بعد از خود به مردم معرّفی نمودند، خداوند متعال فرمود: امروز دین را کامل کردم و نعمت را تمام ساختم، (با امامت) راضی شدم که دین اسلام، دین کامل و نهایی باشد.[1]
شیعیان در حقّ ائمة اطهار علیهم السّلام که جانشینان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و بندگان شایستة خداوندان،د زیاده‌روی نمی‌کنند و از مقام بندگی آنها را بالاتر نمی‌برند. بلکه می‌گویند: امامان معصوم هم مثل بقیة مردم هستند و هر آنچه دیگران دارند، آنها نیز دارند و خداوند آنها را بندگان خالص قرار داده و کرامت داده و آنها با بندگی خداوند، به درجة اعلی کمال، تقوی و شجاعت و ... رسیده‌اند. و به خاطر فضایل‌شان است که از سوی خداوند متعال استحقاق امامت و هدایت جامعه را بعد از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله پیدا کردند. و لذا ائمة اطهار علیهم السّلام همواره هشدار می‌دادند که مبادا در حقّ ما زیاده‌روی کنید. چنانچه امام صادق علیه السّلام فرمود:
برحذر باشید از اینکه زیاده‌روی در مقام ما، شما را فاسد کند، زیرا غلو بدترین کاری است که عظمت خدا را پایین آورده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می‌کنند و همانا غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین هم شرورترند.[2]
وقتی هم سدیر به امام عرض کرد: که قومی خیال می‌کنند شما ائمه، خدا هستید! فرمود: ای سدیر، گوش، چشم، پوست، گوشت، خون و موی من از اینها بیزار است و خداوند هم از آنها بیزار است؛ اینها بر دین من نیستند و بر دین پدرانم هم نیستند و خداوند در روز قیامت ما را با آنها جمع نخواهد کرد، و آنها در روز قیامت در عذاب الهی خواهند بود.[3]
پس قبول کردن ائمه و ایمان آوردن به آن حضرات علیهم السّلام در صورتی بیان‌گر ایمان واقعی است که فقط ائمة اطهار، بزرگان شایسته و باتقوای الهی دانسته شود، که خداوند برای پیامبرش دستور داده، آنها را برای هدایت مردم بعد از خودش به جامعة اسلامی معرّفی کند؛ نه اینکه در مقام آنها غلو شده و به خدایی و مظهر اللهی رسانده شوند و هر کس به دیدگاه اهل حق توجّه کند، در می‌یابد که آنها از مسیر اصلی منحرف گشته و ائمه را به مقامی رسانده‌اند که امام صادق علیه السّلام بیزاری خود و خدا را از آنها اعلام نموده و فرمود: اینها در دین من و پدرانم نیستند! پس کسی که ائمه را خدا بداند، از دین امام صادق علیه السّلام و پدرانش خارج گشته است و در این نوشتار فقط اشاره‌ای گذرا به باورهای انحرافی اهل حق در امامت می شود تا جواب سؤال روشن‌تر گردد:
نور علی الهی یکی از رهبران اهل حق که تا حدودی سعی دارد، در ظاهر خود را شیعه قلمداد کند و می‌گوید: من طوری حرف می‌زنم که تهمت غیر شیعه بودن را به من نزنند. می‌نویسد؛ خداوند در امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ظاهر گشت، و از آن زمان به بعد آن حضرت، خدای روی زمین شده و پس از او فرزندان معصومش تا امام مهدی علیه السّلام به ترتیب خدا بودند، و پس از امام زمان علیه السّلام روح ائمة اطهار علیهم السّلام در بدن رهبران فرقه ای اهل حق وارد گشته و خدایی به آنها رسیده است. و لذا نمی‌گویند: ما چند خدا داریم بلکه باورشان بر این است که خداوند یگانه است و در هر عصری وارد بدن یکی از انسان‌ها می‌شود و جامعه را هدایت می‌کند.[4]
حاج نعمت الله جیحون آبادی پدر نور علی و از رهبران اهل حق نیز می‌نویسد: خدا در علی ظاهر گشته و پس از او در فرزندانش و پس از ائمة اطهار، روح امامان معصوم که خدا بودند، در بدن رهبران اهل حق از جمله بابا یادگار، ابراهیم ادهم و ... وارد گشته و آنها خدا شدند.[5]
گاهی نیز ادعا می‌کنند: چون خداوند متعال از نظرها غایب است، و شناخت او برای مردم مشکل شده، لذا خداوند در جسم علی علیه السّلام و ائمة اطهار علیهم السّلام ظاهر گشت تا مردم خدا را بهتر بشناسند و ایمان‌شان قوی گردد. و لذا علی علیه السّلام را ذات خدا می‌دانند که با کشته شدن او که در حقیقت جسم مادّی او از بین رفت، روح خدایی‌اش به ائمة بعدی منتقل گشت و روح ائمة اطهار نیز به بدن رهبران اهل حق وارد شد تا جامعه را بهتر بتوانند به خدا نزدیک کنند.[6]
البته عقاید و باورهای انحرافی دیگری نیز دارند که هر چند مربوط به امامت نیست، ولی ضروریات مسلم بین شیعه و سنّی را انکار می‌کنند که از جمله نماز و روزه و بقیه فروع دین را واجب نمی‌دانند و باورهای انحرافی نیز دربارة معاد و نبوت و ... دارند که برای طولانی نشدن مطلب از ذکر آنها خودداری می‌شود و لذا شیعیان، اهل حق را به خاطر زیاده‌روی و خدا دانستن ائمة اطهار علیهم السّلام را از غلات و منحرفین و غیر مسلمان می‌دانند. هر چند خود آنها نیز در کتاب‌هایشان اعتراف می‌کنند که ما از اسلام جدا هستیم و دین مستقلی داریم و می نویسند: هر کس با داشتن دین اهل حق، ادعای مسلمانی کند کافر شده است.[7]
یا می‌گویند: اهل حق به هیچ وجه نمی‌توانند خود را پیرو اسلام محمّدی بدانند.[8]
با این وجود باید گفت: اهل حق نه تنها مقام ائمة اطهار را به خدایی رسانده، بلکه آنها دین اسلام را نمی‌پذیرند و برای خود دین مستقلی قائلند، و کسی که اسلام را باعث کفر خود بداند، چگونه متصوّر است، بگوییم: او همة دوازده امام را قبول دارد؟ آیا قبول کردن ائمة اطهار لازمه‌اش پذیرفتن اسلام و پیرو حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله بودن نیست؟ پس چرا اهل حق به پیروانش اجازه نمی‌دهند که خود را مسلمان بدانند، و شیعه از این لحاظ که آآنها خود را مقید به آموزه‌های اسلام نمی‌دانند، آنها را غالی و بلکه بیرون از جامعة اسلامی می‌دانند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اهل حق چه می‌گویند؟ یونس تمدن زاده، کرمانشاه، انتشارات کرمانشاه.
2. شناخت فرقه‌های اهل حق، خدابنده.
3. بزرگان یارسان، صدیق صفی زاده بورکه‌ای. (در کتابخانة عمومی مرعشی نجفی موجود است.)
4. خاکسار و اهل حق، نور الدین مدرّسی چهاردهی، (در کتابخانة عمومی مرعشی نجفی موجود است.)


[1] . ماتده/3، طباطبایی، محمّد حسین، المیزان، تهران، دار الکتب الاسلامیه، سوم، 1397 ق، ج5، ص 173.
[2] . خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیه، قم، نشر اسلامی، چاپ اول، ج2، ص 96.
[3] . همان.
[4] . ر.ک: الهی، بهرام، آثار الحق نور علی الهی، تهران، جیحون، چهارم، 1373 ه ش، ج1، ص285، 437، 442، 513، 536، 704آ.
[5] . جیحون آبادی، حاج نعمت الله، شاهنامة حقیقت، تهران، جیحون، 1373 ه ش، ص 125 و 128.ب
[6] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، اول، 1377 ه ش، ص 32.
[7] . دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، کلمة اهل حق، برگرفته از سی دی یارانه‌ای دهخدا.
[8] . نیک نژاد، کاظم، گنجینة یاری، ص 103، نقل از سایت اینترنتی تبیان.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین