درباره این مسأله جای سخن بسیار است. در ابتدا باید گفت: مصونیت معصومان در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقوای آن ها سرچشمه می گیرد، درست همانند پرهیز از پاره ای از گناهان برای ما که به خاطر علم و آگاهی و ایمان و معرفت آن را ترک می کنیم. مثلاً هرگز با بدن لخت و عریان، قدم در کوچه و خیابان نمی گذاریم. گروه زیادی از مردم نسبت به گناهانی مانند سرقت مسلحانه در شب یا قتل انسان های بیگناه یا خودکشی مصونیت دارند و دارای حا لت درونی خاصی می باشند. عوامل پیدایش این نوع گناهان در محیط ذهن آن ها، چنان محکوم و مورد تنفر می باشد که حتی به فکر آن نمی افتند. بنابراین بیشتر انسان ها از حد و درجه ضعیفی از عصمت برخوردارند. عصمت معصومان نیز همین گونه است. یعنی ناشی ازعلم آنان به لوازم و آثار گناه است. با این تفاوت که آنها به تمام گناهان آگاهی دارند. علاوه بر آن از ایمانی مستحکم برخوردارند که پشتوانه محکمی برای این علم می باشد. این علم قوی آثار شوم گناه را در نظر آن ها مجسم می نماید که از شناختشان به مقام ربوبی سرچشمه گرفته است. پس عصمت معصومان از دو چیز برخوردار است: 1: علم و آگاهی از حقیقت و آثار گناه معصوم در عین قدرت بر انجام گناه، با اختیار خودش گناه را ترک می نماید. مانند انسانی که به سیم لختِ برق دست نمی زند و یا باقی مانده غذای بیمارِ مبتلا به جذام و سل را نمی خورد، ولی در عین حال چنان نیست که قدرت بر این کار را نداشته باشد، بلکه با توجه به پی آمدهای کار,، ترک را بر فعل ترجیح می دهد و در طول زندگی گِرد چنین کارهایی نمی رود. انجام ندادن، مطلبی است و نداشتن قدرت، مطلبی دیگر. به دیگر سخن: صدور چنین کاری از انسان های عاقل و علاقه مند به سلامت خود، به صورت محال عادی در می آید، نه محال عقلی. باز به عنوان مثال ، محال عادی است که شخص عالم و مؤمنی شراب با خود به مسجد ببرد و در صف جماعت بنوشد، ولی مسلّماً محال عقلی نیست، بلکه محال عادی است. تفاوت این دو محال بسیار روشن است. در اولی امکان انجام فعل محفوظ است، هر چند تحقق نمی پذیرد، ولی در دومی فعل امکان انجام ندارد. مثلاً خدا می تواند افراد مطیع و فرمان بردار را به دوزخ بفرستد، در حالی که هرگز این کار را انجام نمی دهد. اقتضای صفت عدل و حکمت این است که به انسان مطیع پاداش دهد, نه کیفر. بنابراین انجام ندادن فعل گواه بر عدم توانایی نیست . فرد معصوم اقدام به انجام کار خلاف و گناه نمی کند, هر چند اگر بخواهد, می تواند مانند دیگران آن را انجام دهد. ائمه اطهار(ع) وانبیا مانند بقیه مردم انسان های صاحب اختیار و اراده بوده اند. آنان مانند بقیه مردم می توانستند دنبال گناه و فساد بروند و می توانستند اهل صلاح و تقوا باشند. اندیشمندان شیعه در اثبات عصمت امامان علیهم السلام دلایل گوناگونی ارائه نموده اند. به دلایل قرآنی بسنده می کنیم واز دلایل عقلی و روایی خودداری می کنیم. دلایل قرآنی بر عصمت امامان: 1) آیه امامت: (و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین) (به یاد آورید هنگامی را که پروردگار ابراهیم، او را با وسایل گوناگونی آزمود، و او آزمایش خود را کامل کرد (و از عهده آنها بر آمد) خدا به او فرمود من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم گفت: از خاندان من نیز امامانی قرار ده خداوند فرمود: پیمان من - یعنی امامت - هرگز به ستمکاران نمی رسد.) (1) طبق آیه فوق خداوند منصب های الهی را به کسانی اختصاص داده است که آلوده به (ظلم) نیستند; زیرا وقتی که حضرت ابراهیم علیه السلام منصب امامت را برای فرزندانش از خداوند درخواست کرده بود، جواب آمد: پیمان من به ستمگران نمی رسد. سخن در معنی و مفهوم (ظالم) است; باید دید منظور از ظالم چه کسی است که عهد خدا به او نمی رسد. باید دانست که هر گناهی ظلم به نفس است .خواه این ظلم به معنی کفر باشد، چنانکه قرآن میفرماید: (ان الشرک لظلم عظیم) (2) و یا به معنی گسترده، هر فسق و گناهی; که باز هم ظلم به نفس است; زیرا هر گنهکاری در عرف قرآن (ظالم) است اما آیا ظالم فقط کسی است که در هنگام تقاضای منصب الهی موصوف به صفت ظلم است یا برای رسیدن به عهد الهی باید هیچ گاه ظالم نباشد؟ بسیار بعید به نظر می رسد، بلکه محال است که ابراهیم علیه السلام چنین تقاضایی را برای آن دسته از ذریهاش که بالفعل ظالم بودند ،داشته است. بنابراین، منظور از (ظالم) در این جا کسی است که در گذشته و یا حال حتی برای یک لحظه از عمر خود موصوف به این صفت باشد . خداوند با بیان آن، حقیقت را برای ابراهیم علیه السلام روشن میکند که مقام امامت و رسالت مقامی والاست .تنها کسانی شایسته این منصب هستند که در تمام عمر از هرگونه شرک و کفر و گناه پاک و معصوم باشند (3) با این استدلال، غیرمعصوم، ظالم و ستمکار است. هیچ ستمکاری برای امامتشایسته نیست. در نتیجه هیچ غیرمعصومی صلاحیت و قابلیت امامت را نخواهد داشت. این آیه بیانگر آن است که مقام امامت چنان رفیع و بلند است که تنها به انسان های پاک(دارای مقام عصمت) می رسد. بنابراین امامان و پیشوایان دینی به خاطر و موقعیت رهبری انسان ها به سوی خداوند باید از مقام عصمت برخودار باشند. 2) آیه اولی الامر: (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا و رسول و اولی الامر، اطاعت کنید). (4)طبق روایات فراوانی که از اهل سنت شیعه رسیده ، منظور از (اولی الامر) در آیه شریفه، ائمه اثنی عشر علیهم السلام است.. با استدلال به این آیه میتوان به روشنی عصمت اولی الامر (امامان) را به اثبات رساند. در این آیه، کلمه (اطیعوا) دو بار به کار رفته است، یک بار فقط به خدا نسبت داده شده و بار دیگر به رسول و اولی الامر; از بخش دوم آیه میتوان روشن نمود که (اطیعوا) (دوم) بین رسول و اولی الامر مشترک است. به دلیل آن که قید و شرطی ندارد، اطاعتی همه جانبه و بیچون و چرا و مانند اطاعتخدا، مطلق است اما این مطلب جز با عصمت رسول خدا و اولوا الامر، سازگار نیست; زیرا اطاعتی چنینی، تنها در برابر کسی سزاوار است که از کجاندیشی و کجروی در گفتار و رفتار و کردار در امان است و مردم را جز به آنچه امر خداوند است نمیخواند. (5)) بنابراین مقتضای (اطیعوا الرسول و اولی الامر) این است که اطاعت آنها به طور مطلق واجب است . آنها به یقین، از هر لغزشی مصون و معصوم هستند و اوامر آنها با اوامر الهی، تناقض ندارد; زیرا اگر امر آنها به ظاهر با امر خدا مخالفت داشته باشد ،باز مقتضای اطلاق آیه این است که اطاعت آنها واجب است و این یعنی دو امر متناقض در یک مورد; مثلا اگر پیامبر به گناهی امر کند ،مقتضای (اطیعو الله) این است که آن گناه را مرتکب نشویم ،ولی به مقتضای (اطیعوا الرسول) باید آن را انجام دهیم و این یعنی دو تکلیف متضاد در یک مورد که صدور آن از طرف شارع مقدس پذیرفته نیست. پس در واقع، آیه یادشده تضمینی استبر این که هیچ گاه اوامر رسول و اولی الامر با اوامر الهی تناقض ندارد ،بلکه بر عصمت امامان علیهم السلام دلالت دارد. (6) دلالت این آیه بر عصمت امام به قدری روشن است که حتی فخر رازی یکی از علمای بزرگ اهل سنت نیز از آیه بر عصمت اولیالامر استدلال نموده است. (7) 3) آیه تطهیر: ( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)(8) این آیه همواره کانون توجه علما و اندیشمندان شیعه و اهل سنت بوده و بحث های گوناگونی را برانگیخته است. همه دانشمندان اسلامی بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهلبیت علیهم السلام به اثبات میرساند. شیعه این فضیلت را برابر با عصمت اهل بیت علیهم السلام میداند; یعنی بر اساس این آیه، اراده تخلفناپذیر خداوند بر طهارت اهل بیت تعلق گرفته است تا آنها را از هرگونه پلیدی دور سازد. این فضیلت با توجه به این نکته که قرآن کریم هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی را رجس میشمارد، تفسیری جز عصمت ندارد. (9) پی نوشتها: 1. بقره(2) آیه 124 2. لقمان(31) آیه 13 3. شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، مؤسسه چاپ فجر، چاپ دوم، تهران، 1374 ش.، ج4، ص923- 922; جعفر سبحانی، الالهیات، پیشین، ج2، ص627- 623; جعفر سبحانی، منشور جاوید، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ج5، ص271 به بعد; باب حادی عشر، پیشین، ص231 4. سوره ،نساء/59. 5. علامه سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص401- 387 6. محمدتقی مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، امیرکبیر، تهران، 1375 ش.، ج4، ص207- 206 7. خلاصه بیان وی از این قرار است: خداوند در آیه به طور قطعی اطاعت اولیالامر را لازم دانسته ، کسی که اطاعتش این گونه واجب گردد ،ناگزیر معصوم از خطا و اشتباه خواهد بود; زیرا اگر معصوم از خطا و اشتباه نباشد، در فرضی که اقدام بر خطا کند ،بر اساس این آیه باید از او اطاعت کرد و این به معنای امر به آن عمل خطا و اشتباه است، در حالی که کار خطا و اشتباه مورد نهی است و نباید از امر به آن پیروی شود. این لازمهاش اجتماع امر و نهی در فعل واحد است. ر. ک. فخر رازی، التفسیر الکبیر، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411ق.، ج10، ص116 ذیل آیه 59 سوره نسا 8. احزاب(33)آیه33 9. المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، (بیتا)، ج16، ص313-
درباره این مسأله جای سخن بسیار است. در ابتدا باید گفت: مصونیت معصومان در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقوای آن ها سرچشمه می گیرد، درست همانند پرهیز از پاره ای از گناهان برای ما که به خاطر علم و آگاهی و ایمان و معرفت آن را ترک می کنیم.
مثلاً هرگز با بدن لخت و عریان، قدم در کوچه و خیابان نمی گذاریم. گروه زیادی از مردم نسبت به گناهانی مانند سرقت مسلحانه در شب یا قتل انسان های بیگناه یا خودکشی مصونیت دارند و دارای حا لت درونی خاصی می باشند. عوامل پیدایش این نوع گناهان در محیط ذهن آن ها، چنان محکوم و مورد تنفر می باشد که حتی به فکر آن نمی افتند. بنابراین بیشتر انسان ها از حد و درجه ضعیفی از عصمت برخوردارند.
عصمت معصومان نیز همین گونه است. یعنی ناشی ازعلم آنان به لوازم و آثار گناه است. با این تفاوت که آنها به تمام گناهان آگاهی دارند. علاوه بر آن از ایمانی مستحکم برخوردارند که پشتوانه محکمی برای این علم می باشد. این علم قوی آثار شوم گناه را در نظر آن ها مجسم می نماید که از شناختشان به مقام ربوبی سرچشمه گرفته است.
پس عصمت معصومان از دو چیز برخوردار است:
1: علم و آگاهی از حقیقت و آثار گناه
معصوم در عین قدرت بر انجام گناه، با اختیار خودش گناه را ترک می نماید. مانند انسانی که به سیم لختِ برق دست نمی زند و یا باقی مانده غذای بیمارِ مبتلا به جذام و سل را نمی خورد، ولی در عین حال چنان نیست که قدرت بر این کار را نداشته باشد، بلکه با توجه به پی آمدهای کار,، ترک را بر فعل ترجیح می دهد و در طول زندگی گِرد چنین کارهایی نمی رود.
انجام ندادن، مطلبی است و نداشتن قدرت، مطلبی دیگر.
به دیگر سخن: صدور چنین کاری از انسان های عاقل و علاقه مند به سلامت خود، به صورت محال عادی در می آید، نه محال عقلی.
باز به عنوان مثال ، محال عادی است که شخص عالم و مؤمنی شراب با خود به مسجد ببرد و در صف جماعت بنوشد، ولی مسلّماً محال عقلی نیست، بلکه محال عادی است. تفاوت این دو محال بسیار روشن است. در اولی امکان انجام فعل محفوظ است، هر چند تحقق نمی پذیرد، ولی در دومی فعل امکان انجام ندارد.
مثلاً خدا می تواند افراد مطیع و فرمان بردار را به دوزخ بفرستد، در حالی که هرگز این کار را انجام نمی دهد. اقتضای صفت عدل و حکمت این است که به انسان مطیع پاداش دهد, نه کیفر. بنابراین انجام ندادن فعل گواه بر عدم توانایی نیست . فرد معصوم اقدام به انجام کار خلاف و گناه نمی کند, هر چند اگر بخواهد, می تواند مانند دیگران آن را انجام دهد.
ائمه اطهار(ع) وانبیا مانند بقیه مردم انسان های صاحب اختیار و اراده بوده اند. آنان مانند بقیه مردم می توانستند دنبال گناه و فساد بروند و می توانستند اهل صلاح و تقوا باشند.
اندیشمندان شیعه در اثبات عصمت امامان علیهم السلام دلایل گوناگونی ارائه نموده اند. به دلایل قرآنی بسنده می کنیم واز دلایل عقلی و روایی خودداری می کنیم.
دلایل قرآنی بر عصمت امامان:
1) آیه امامت:
(و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین)
(به یاد آورید هنگامی را که پروردگار ابراهیم، او را با وسایل گوناگونی آزمود، و او آزمایش خود را کامل کرد (و از عهده آنها بر آمد) خدا به او فرمود من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم گفت: از خاندان من نیز امامانی قرار ده خداوند فرمود: پیمان من - یعنی امامت - هرگز به ستمکاران نمی رسد.) (1)
طبق آیه فوق خداوند منصب های الهی را به کسانی اختصاص داده است که آلوده به (ظلم) نیستند; زیرا وقتی که حضرت ابراهیم علیه السلام منصب امامت را برای فرزندانش از خداوند درخواست کرده بود، جواب آمد: پیمان من به ستمگران نمی رسد.
سخن در معنی و مفهوم (ظالم) است; باید دید منظور از ظالم چه کسی است که عهد خدا به او نمی رسد. باید دانست که هر گناهی ظلم به نفس است .خواه این ظلم به معنی کفر باشد، چنانکه قرآن میفرماید: (ان الشرک لظلم عظیم) (2) و یا به معنی گسترده، هر فسق و گناهی; که باز هم ظلم به نفس است; زیرا هر گنهکاری در عرف قرآن (ظالم) است اما آیا ظالم فقط کسی است که در هنگام تقاضای منصب الهی موصوف به صفت ظلم است یا برای رسیدن به عهد الهی باید هیچ گاه ظالم نباشد؟ بسیار بعید به نظر می رسد، بلکه محال است که ابراهیم علیه السلام چنین تقاضایی را برای آن دسته از ذریهاش که بالفعل ظالم بودند ،داشته است. بنابراین، منظور از (ظالم) در این جا کسی است که در گذشته و یا حال حتی برای یک لحظه از عمر خود موصوف به این صفت باشد . خداوند با بیان آن، حقیقت را برای ابراهیم علیه السلام روشن میکند که مقام امامت و رسالت مقامی والاست .تنها کسانی شایسته این منصب هستند که در تمام عمر از هرگونه شرک و کفر و گناه پاک و معصوم باشند (3)
با این استدلال، غیرمعصوم، ظالم و ستمکار است. هیچ ستمکاری برای امامتشایسته نیست. در نتیجه هیچ غیرمعصومی صلاحیت و قابلیت امامت را نخواهد داشت.
این آیه بیانگر آن است که مقام امامت چنان رفیع و بلند است که تنها به انسان های پاک(دارای مقام عصمت) می رسد. بنابراین امامان و پیشوایان دینی به خاطر و موقعیت رهبری انسان ها به سوی خداوند باید از مقام عصمت برخودار باشند.
2) آیه اولی الامر:
(یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا و رسول و اولی الامر، اطاعت کنید). (4)طبق روایات فراوانی که از اهل سنت شیعه رسیده ، منظور از (اولی الامر) در آیه شریفه، ائمه اثنی عشر علیهم السلام است..
با استدلال به این آیه میتوان به روشنی عصمت اولی الامر (امامان) را به اثبات رساند. در این آیه، کلمه (اطیعوا) دو بار به کار رفته است، یک بار فقط به خدا نسبت داده شده و بار دیگر به رسول و اولی الامر; از بخش دوم آیه میتوان روشن نمود که (اطیعوا) (دوم) بین رسول و اولی الامر مشترک است.
به دلیل آن که قید و شرطی ندارد، اطاعتی همه جانبه و بیچون و چرا و مانند اطاعتخدا، مطلق است اما این مطلب جز با عصمت رسول خدا و اولوا الامر، سازگار نیست; زیرا اطاعتی چنینی، تنها در برابر کسی سزاوار است که از کجاندیشی و کجروی در گفتار و رفتار و کردار در امان است و مردم را جز به آنچه امر خداوند است نمیخواند. (5))
بنابراین مقتضای (اطیعوا الرسول و اولی الامر) این است که اطاعت آنها به طور مطلق واجب است . آنها به یقین، از هر لغزشی مصون و معصوم هستند و اوامر آنها با اوامر الهی، تناقض ندارد; زیرا اگر امر آنها به ظاهر با امر خدا مخالفت داشته باشد ،باز مقتضای اطلاق آیه این است که اطاعت آنها واجب است و این یعنی دو امر متناقض در یک مورد; مثلا اگر پیامبر به گناهی امر کند ،مقتضای (اطیعو الله) این است که آن گناه را مرتکب نشویم ،ولی به مقتضای (اطیعوا الرسول) باید آن را انجام دهیم و این یعنی دو تکلیف متضاد در یک مورد که صدور آن از طرف شارع مقدس پذیرفته نیست. پس در واقع، آیه یادشده تضمینی استبر این که هیچ گاه اوامر رسول و اولی الامر با اوامر الهی تناقض ندارد ،بلکه بر عصمت امامان علیهم السلام دلالت دارد. (6)
دلالت این آیه بر عصمت امام به قدری روشن است که حتی فخر رازی یکی از علمای بزرگ اهل سنت نیز از آیه بر عصمت اولیالامر استدلال نموده است. (7)
3) آیه تطهیر:
( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)(8)
این آیه همواره کانون توجه علما و اندیشمندان شیعه و اهل سنت بوده و بحث های گوناگونی را برانگیخته است. همه دانشمندان اسلامی بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهلبیت علیهم السلام به اثبات میرساند. شیعه این فضیلت را برابر با عصمت اهل بیت علیهم السلام میداند; یعنی بر اساس این آیه، اراده تخلفناپذیر خداوند بر طهارت اهل بیت تعلق گرفته است تا آنها را از هرگونه پلیدی دور سازد.
این فضیلت با توجه به این نکته که قرآن کریم هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی را رجس میشمارد، تفسیری جز عصمت ندارد. (9)
پی نوشتها:
1. بقره(2) آیه 124
2. لقمان(31) آیه 13
3. شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، مؤسسه چاپ فجر، چاپ دوم، تهران، 1374 ش.، ج4، ص923- 922; جعفر سبحانی، الالهیات، پیشین، ج2، ص627- 623; جعفر سبحانی، منشور جاوید، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ج5، ص271 به بعد; باب حادی عشر، پیشین، ص231
4. سوره ،نساء/59.
5. علامه سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص401- 387
6. محمدتقی مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، امیرکبیر، تهران، 1375 ش.، ج4، ص207- 206
7. خلاصه بیان وی از این قرار است: خداوند در آیه به طور قطعی اطاعت اولیالامر را لازم دانسته ، کسی که اطاعتش این گونه واجب گردد ،ناگزیر معصوم از خطا و اشتباه خواهد بود; زیرا اگر معصوم از خطا و اشتباه نباشد، در فرضی که اقدام بر خطا کند ،بر اساس این آیه باید از او اطاعت کرد و این به معنای امر به آن عمل خطا و اشتباه است، در حالی که کار خطا و اشتباه مورد نهی است و نباید از امر به آن پیروی شود. این لازمهاش اجتماع امر و نهی در فعل واحد است.
ر. ک. فخر رازی، التفسیر الکبیر، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411ق.، ج10، ص116 ذیل آیه 59 سوره نسا
8. احزاب(33)آیه33
9. المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، (بیتا)، ج16، ص313-
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [سایر] امام ، معصوم است، امّا فقیه، معصوم نیست؛ پس چگونه فقیهِ غیر معصوم، همه اختیارات امام معصوم را دارد؟!
- [سایر] شیعیان بر چه اساسی امامان خود را معصوم می دانند؟
- [سایر] شیعیان بر چه اساسی امامان خود را معصوم می دانند؟
- [سایر] آیا عصمت امامان علیهم السلام در دوری شیعیان از گناه نیز تأثیر دارد؟ آیا این درست است که امامان برای گناهان شیعه استغفار می کردند؟
- [سایر] آیا توهین به اولاد غیر معصوم امامان(ع) کفر است؟
- [سایر] شیعیان بر اساس چه دلایلی امامان خود را معصوم می دانند؟
- [سایر] آیا عصمت امامان علیهمالسلام را از قرآن میتوان اثبات کرد؟
- [سایر] اهل حق همه امامان را قبول دارند، چرا شما شیعیان آنان را به دلایل واهی غالی میشمارید؟
- [سایر] آیا نظریه عصمت امامان علیهم السلام از سوی هشام بن حکم پیشنهاد شده است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد، یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام: دشنام دهد، یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله بروجردی] اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد، یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [امام خمینی] اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله سیستانی] شخصی که به یکی از دوازده امام علیهمالسلام از روی دشمنی دشنام دهد ، نجس است . 9 شراب :
- [آیت الله جوادی آملی] :اگرچه امامان (ع) ،انفال را برای شیعیان حلال کرده اند؛ ولی تصرف در آن باید به اذن ولیّ مسلمین باشد . ولیّ مسلمین گاهی مجانی اذن می دهد و گاهی برای رعایت حال محرومان جامعه، با دریافت عوض , اجازه میدهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مال مجهول المالک را باید به فقیه جامع الشرای ط که نائب امام معصوم(ع)است، پرداخت کرد; یا به اذن او صدقه داد.
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر برای حرم یکی از امامان یا امامزادگان نذر کند؛ باید آن را بنا بر احتیاط در تعمیر و روشنائی و فرش حرم و مانند اینها مصرف کند.