مسیح از دو ناحیه مورد جفای بزرگ واقع شد، جفای یهود که برخلاف بشارت تورات به آمدنش و معجزات فراوان، با تعصب و عناد به مخالفتش برخاستند. و بدتر از آن جفای پیروانی بود که دربارهاش مبالغه نموده و وی و روحالقدس که واسطه فیض بود، را همردیف خدا قرار دادند.و به این ترتیب مثلثی شکل پذیرفت که بحث و مجادله فراوان و تبعید و کشتار را به ارمغان آورد. اعتقاد به تثلیث در میان مسیحیان اولیه جایی نداشته و بعدها پیدا شده است. گفته شده که اولین بار چنین عقیدهای از ناحیهی پولس وارد مسحیت شده است.[1] پولس در ابتدا یهودی متعصبی بوده که وظیفه آزار و شکنجه و کشتار مسیحیان را بر عهده داشته است. در سفری به دمشق، جهت دستگیری مسیحیان، ناگهان در نزدیکی این شهر، دچار تحول روحی شده و به مسیح ایمان میآورد. این که واقعاً چه عاملی موجب میشود انسانی با چنین پیشینه تاریکی، ناگهان در صف مقدّم ایمانآورندگان به مسیح قرار گیرد، به درستی روشن نمیباشد. و هیچ کس نمیتواند بگوید چه فرایند طبیعی شالودة این تجربه سرنوشتساز بوده است! خستگی سفری طولانی، حرارت آفتاب بیابان، شاید گرمازدگی، بدنی ضعیف و احتمالاً مصروع،و روحی دستخوش شکنجة تردید و احساس گناه، همه بر روی هم در به ثمر رساندن فرایند نیمه آگاهانهای که این منکر متعصب را بدل به تواناترین واعظ مسیح تبدیل کرد، محتملاً نقش داشتهاند.)[2] آموزهی تثلیث تثلیث به این معناست که خداوند در سه شخص: خدای پدر، خدای پسر و روحالقدس ظهور یافته است. براساس این نظر، خدا در عین حال که یکی است،ولی در سه شخصیت یعنی خدای پدر، خدای پسر و خدای روحالقدس موجود میباشد. و هر سه آنها در تمام صفات الهی از جمله ازلیت، قدرت و جلال با هم برابرند.[3] آموزهی تثلیث اولین بار در شورای نیقیه (325 م) و بعد از آن در قسطنطنیه (381 م) و شورای کالسدون (451 م) مورد تأیید پدران کلیسا واقع شد. شورای نیقیه بیشتر به واسطه فشار قسطنطین امپراطور روم، که خود سهمی در مذاکرات داشت،به هدفش که برابری کامل عیسی و روحالقدس با خدا بود، دست یافت.[4] این اعتقاد نامه از همان آغاز از طرف بسیاری، مورد مخالفت واقع شد. از جمله این افراد آریوس کشیش برجسته اسکندریه بود که به لحاظ علم و زهدش، مورد احترام همگان بود، عقیده آریوس این بود که (خدا از خلقت کاملاً جداست، پس ممکن نیست مسیحی را که به زمین آمده و چون انسان تولد یافته است با خدایی که نمیشود شناخت، یکی بشماریم.همان ورطهای که انسان را از خالق خود جدا مینماید، ما بین خدا و پسر وی عیسی مسیح نیز موجود است....)[5] از آنجا که عقاید آریوس به سرعت از ناحیه مسیحیان مورد استقبال واقع شد، اسقف اسکندریه، مجلس تشکیل داده و در آن با رأیگیری،آریوس و دو نفر از پیروانش را از کلیسا اخراج نمود. پس از این واقعه و اوجگیری دامنهی نزاع بود که قسطنطین درصدد برآمد با تشکیل شورایی در نیقیه آتش این جنگ را خاموش کند. جالب این است که هر چند امپراطور هنوز تعمید نگرفته بود، در این شورا به عنوان مدیر جلسه حاضر شد.[6] اکثر حضّار اصولاً موضوع بحث جلسه را نفهمیده و منتظر بودند مبارزه یکطرفه شده تا با همان طرف همآواز گردیده، قضیه را خاتمه دهند.[7] اعتقادنامه شورای نیقیه را تاریخنویس معروف به یوسیبیوس، از دوستان امپراطور، نوشته و اکثر حاضران آن را پذیرفتند. ولی آریوس و پنج نفر از همراهانش که آن را نپذیرفته بودند، از طرف قسطنطین تبعید گردیدند.[8] انگیزه اعتقاد به تثلیث پیدایش و رشد تثلیث در میان مسیحیت، از انگیزههای مختلفی برخوردار است که برخی از آنها عبارتند از : 1 . اقتباس از فرهنگ بیگانه: پس از آنکه میان حواریان مسیح و پولس بر سر تفسیر حقایق دینی، اختلاف افتاد، وعلیرغم تأکید حواریان بر رعایت کامل شریعت موسی، پولس تنها تعمید را دربارهی ایمان غیر یهودیان کافی میدانست.[9] سرانجام، علیرغم اینکه وظیفه پطری، تبلیغ در میان یهود و غیر یهود بود.[10] پولس با اینکه محضر مسیح را درک نکرده بود، ادعا نمود که وظیفه تبلیغ غیریهود از جانب مسیح به وی الهام شده است:[11] پس از مدتی پولس توانست فرقهی طرفداران شریعت موسی را مغلوب و دیدگاههای مخصوص خود را دربارهی دین مسیح عرضه نماید. این تعالیم به گونهای بود که با تفکرات هلنی و رومی که مردم غیر یهود براساس آن پرورش یافته بودند،هماهنگی داشت. از جمله این عقاید نظریه تثلیث است که بیشتر ریشه در فلسفه نوافلاطونی دارد. دربارهی ریشهی این عقیده گفته شده: (پلوتینوس به دو فیضان از خدای اکبر قائل بود:یکی عقل الهی که با مسیح همانند دانسته شد، و دیگری اراده الهی که تبدیل به روحالقدس شد.)[12] البته خدای مسیح وجه مزیتی که نسبت به خدایان اساطیری روم و یونان داشت، این بود که بر خلاف آنها،خدایی ملموس بود.[13] به این ترتیب مسیحیت توانست از میراث فرهنگی شرک، چیزهایی وام بگیرد و به صورتی سودمند آنها را جذب و استفاده نماید.[14] و خود را به عنوان دینی پویا و دینامیک که صرفاً در گذشتهها متوقف نیست، قلمداد کند![15] 2 . جدایی از دین یهود: در آغاز مسیحیت در درون یهود تفسیر شده بود، مسیحیان همانند یهود به کنیسه رفته و همان دعاها را خوانده و بر انجام کامل شریعت موسی تأکید داشتند. تنها وجه تمایز آنها،اعتقاد به مسیح موعود بود. اما عدهای درصدد بودند که شکل و محتوایی به مسیحیت بدهند که کاملاً از دین یهود جدا شود. این دسته که در رأس آنها پولس رسول قرار داشت دست به خلق تعالیم جدیدی در مسیحیت زدند آنها احساس میکردند یکی از جهاتی که میتواند با یهود ایجاد فاصله نماید، نگرش به خدا میباشد، به نظر آنها خدای تورات (یهوه) با انسان فاصله دارد. و به همین دلیل چنین خدایی نمیتواند با انسان رابطه داشته و یکدیگر را دوست بدارند. از اینرو نیاز است که خدا به گونهای تصور شود که این فاصله از میان برود، به همین دلیل قائل شد که عیسی در قالب جسم زمین، خدا را مکشوف ساخته ورحالقدس به عنوان یک شاهد ابدی بر چنین فیضی بوده است. از این رو خدا را به منزله پدری دانست که به تمام نوع بشر توجه و محبت کرده بدون اینکه موجودی مجهول باشد.[16] 3 . مبالغه دربارهی مسیح، مسیحیت از آنجا که درصدد اثبات برتری پیامبر و دین خود بر جهانیان بود، دربارهی مسیح مبالغه کرده و وی را به عنوان خدا، موجودی ازلی فرض نموده که وجودش قبل از همه پیامبران بوده و به همین دلیل بر همهی آنها برتری دارد آنچه که میتوانست زمینهساز چنین انحراف بزرگی دربارهی مسیح باشد، خلقت خاص وی بدون پدر بود. در این میان، روحالقدس نیز به عنوان واسطه چنین فریضی، بایستی جایگاه خاصی مییافت. این بود که مسیحیت نظریه تثلیث را برای خود رقم زد. دربارهی رفع ابهام از آفرینش خاص مسیح، به چند نکته باید توجه نمود: اول: آفرینش خارقالعاده مسیح در واقع نشانه ای معجزهگونه برای نبوت وی بوده است.[17] این مسئله خصوصاً با توجه، به تولد وی در میان قوم یهود که تعصب خاصی نسبت به دین خود داشته و پیامبر آینده را منجی بنی اسرائیل میدانستند، حائز اهمیت است. دوم: وجود خاص مسیح، نشان از رحمتی برای مردم بود،[18] رحمتی معنوی که موجب هدایت و کمال بود و رحمتی مادی که بیماری و آلودگی را از جامعه میزدود. سوم: نشان از مقام قدسی و طهارت ما در مسیح، مریم مقدس داشت، که چگونه انسانی برگزیده شایسته تحمل روحالهی میشود.[19] بنابراین فیض وجود مسیح، نه تنها زمینهای برای شرک و خدایی مسیح و روحالقدس فراهم نمیآورد، توحید کامل خدا را در خلقت پیامبری الهی، نشان میدهد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . تفسیر المیزان،علامه طباطبایی، ج 6، ص 73. 2 .تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 4، ص 224. 3 . مقدمهای بر شناخت مسیحیت، گروه نویسندگان، بخش تثلیث، همایون همتی. [1] . ر.ک: احمدشلبی، مقارنة الادیان، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، دهم،1998، ج 2، ص 138. [2] . ویل دورانت، تاریخ تمدن، گروه مترجمین، سازمان انتشارات...، دوم، 67، ج 3، ص 682. [3] . ر.ک: جان والوورد، خداوند ما عیسی مسیح، مهرداد فاتحی، کلیسای جماعت ربانی، ص 2 3. [4] . هنری بمفورد پارکز، خدایان و آدمیان، محمد بقایی (ماکان)، قصیده،1380، ص478. [5] . و.م . میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطور روم و ایران، علی نخستین، ندارد، 1931، ص240. [6] . همان، 242. [7] . همان، 243. [8] . همان، 244. [9] . ر.ک: اعمال رسولان، باب پانزدهم. [10] . ر.ک: همان، باب دهم و یازدهم. [11] . رساله پولس، غلاطیان، 2: 7 8. [12] .خدایان و آدمیان، ص 479. [13] . اشپیل فوکل، تمدن مغرب زمین، محمدحسین آریا، امیرکبیر،1380، ج1، ص260. [14] . گروه نویسندگان، جهان مذهبی، دکتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 74، ج 2، ص726. [15] . همان. [16] . ر.ک: تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص 241. [17] . مریم/21. [18] . همان. [19] . آل عمران/2. ( اندیشه قم )
مسیح از دو ناحیه مورد جفای بزرگ واقع شد، جفای یهود که برخلاف بشارت تورات به آمدنش و معجزات فراوان، با تعصب و عناد به مخالفتش برخاستند. و بدتر از آن جفای پیروانی بود که دربارهاش مبالغه نموده و وی و روحالقدس که واسطه فیض بود، را همردیف خدا قرار دادند.و به این ترتیب مثلثی شکل پذیرفت که بحث و مجادله فراوان و تبعید و کشتار را به ارمغان آورد.
اعتقاد به تثلیث در میان مسیحیان اولیه جایی نداشته و بعدها پیدا شده است. گفته شده که اولین بار چنین عقیدهای از ناحیهی پولس وارد مسحیت شده است.[1] پولس در ابتدا یهودی متعصبی بوده که وظیفه آزار و شکنجه و کشتار مسیحیان را بر عهده داشته است. در سفری به دمشق، جهت دستگیری مسیحیان، ناگهان در نزدیکی این شهر، دچار تحول روحی شده و به مسیح ایمان میآورد.
این که واقعاً چه عاملی موجب میشود انسانی با چنین پیشینه تاریکی، ناگهان در صف مقدّم ایمانآورندگان به مسیح قرار گیرد، به درستی روشن نمیباشد. و هیچ کس نمیتواند بگوید چه فرایند طبیعی شالودة این تجربه سرنوشتساز بوده است! خستگی سفری طولانی، حرارت آفتاب بیابان، شاید گرمازدگی، بدنی ضعیف و احتمالاً مصروع،و روحی دستخوش شکنجة تردید و احساس گناه، همه بر روی هم در به ثمر رساندن فرایند نیمه آگاهانهای که این منکر متعصب را بدل به تواناترین واعظ مسیح تبدیل کرد، محتملاً نقش داشتهاند.)[2]
آموزهی تثلیث
تثلیث به این معناست که خداوند در سه شخص: خدای پدر، خدای پسر و روحالقدس ظهور یافته است. براساس این نظر، خدا در عین حال که یکی است،ولی در سه شخصیت یعنی خدای پدر، خدای پسر و خدای روحالقدس موجود میباشد. و هر سه آنها در تمام صفات الهی از جمله ازلیت، قدرت و جلال با هم برابرند.[3]
آموزهی تثلیث اولین بار در شورای نیقیه (325 م) و بعد از آن در قسطنطنیه (381 م) و شورای کالسدون (451 م) مورد تأیید پدران کلیسا واقع شد. شورای نیقیه بیشتر به واسطه فشار قسطنطین امپراطور روم، که خود سهمی در مذاکرات داشت،به هدفش که برابری کامل عیسی و روحالقدس با خدا بود، دست یافت.[4]
این اعتقاد نامه از همان آغاز از طرف بسیاری، مورد مخالفت واقع شد. از جمله این افراد آریوس کشیش برجسته اسکندریه بود که به لحاظ علم و زهدش، مورد احترام همگان بود، عقیده آریوس این بود که (خدا از خلقت کاملاً جداست، پس ممکن نیست مسیحی را که به زمین آمده و چون انسان تولد یافته است با خدایی که نمیشود شناخت، یکی بشماریم.همان ورطهای که انسان را از خالق خود جدا مینماید، ما بین خدا و پسر وی عیسی مسیح نیز موجود است....)[5]
از آنجا که عقاید آریوس به سرعت از ناحیه مسیحیان مورد استقبال واقع شد، اسقف اسکندریه، مجلس تشکیل داده و در آن با رأیگیری،آریوس و دو نفر از پیروانش را از کلیسا اخراج نمود. پس از این واقعه و اوجگیری دامنهی نزاع بود که قسطنطین درصدد برآمد با تشکیل شورایی در نیقیه آتش این جنگ را خاموش کند. جالب این است که هر چند امپراطور هنوز تعمید نگرفته بود، در این شورا به عنوان مدیر جلسه حاضر شد.[6] اکثر حضّار اصولاً موضوع بحث جلسه را نفهمیده و منتظر بودند مبارزه یکطرفه شده تا با همان طرف همآواز گردیده، قضیه را خاتمه دهند.[7] اعتقادنامه شورای نیقیه را تاریخنویس معروف به یوسیبیوس، از دوستان امپراطور، نوشته و اکثر حاضران آن را پذیرفتند. ولی آریوس و پنج نفر از همراهانش که آن را نپذیرفته بودند، از طرف قسطنطین تبعید گردیدند.[8]
انگیزه اعتقاد به تثلیث
پیدایش و رشد تثلیث در میان مسیحیت، از انگیزههای مختلفی برخوردار است که برخی از آنها عبارتند از :
1 . اقتباس از فرهنگ بیگانه: پس از آنکه میان حواریان مسیح و پولس بر سر تفسیر حقایق دینی، اختلاف افتاد، وعلیرغم تأکید حواریان بر رعایت کامل شریعت موسی، پولس تنها تعمید را دربارهی ایمان غیر یهودیان کافی میدانست.[9] سرانجام، علیرغم اینکه وظیفه پطری، تبلیغ در میان یهود و غیر یهود بود.[10] پولس با اینکه محضر مسیح را درک نکرده بود، ادعا نمود که وظیفه تبلیغ غیریهود از جانب مسیح به وی الهام شده است:[11] پس از مدتی پولس توانست فرقهی طرفداران شریعت موسی را مغلوب و دیدگاههای مخصوص خود را دربارهی دین مسیح عرضه نماید. این تعالیم به گونهای بود که با تفکرات هلنی و رومی که مردم غیر یهود براساس آن پرورش یافته بودند،هماهنگی داشت. از جمله این عقاید نظریه تثلیث است که بیشتر ریشه در فلسفه نوافلاطونی دارد. دربارهی ریشهی این عقیده گفته شده: (پلوتینوس به دو فیضان از خدای اکبر قائل بود:یکی عقل الهی که با مسیح همانند دانسته شد، و دیگری اراده الهی که تبدیل به روحالقدس شد.)[12] البته خدای مسیح وجه مزیتی که نسبت به خدایان اساطیری روم و یونان داشت، این بود که بر خلاف آنها،خدایی ملموس بود.[13] به این ترتیب مسیحیت توانست از میراث فرهنگی شرک، چیزهایی وام بگیرد و به صورتی سودمند آنها را جذب و استفاده نماید.[14] و خود را به عنوان دینی پویا و دینامیک که صرفاً در گذشتهها متوقف نیست، قلمداد کند![15]
2 . جدایی از دین یهود: در آغاز مسیحیت در درون یهود تفسیر شده بود، مسیحیان همانند یهود به کنیسه رفته و همان دعاها را خوانده و بر انجام کامل شریعت موسی تأکید داشتند. تنها وجه تمایز آنها،اعتقاد به مسیح موعود بود. اما عدهای درصدد بودند که شکل و محتوایی به مسیحیت بدهند که کاملاً از دین یهود جدا شود. این دسته که در رأس آنها پولس رسول قرار داشت دست به خلق تعالیم جدیدی در مسیحیت زدند آنها احساس میکردند یکی از جهاتی که میتواند با یهود ایجاد فاصله نماید، نگرش به خدا میباشد، به نظر آنها خدای تورات (یهوه) با انسان فاصله دارد. و به همین دلیل چنین خدایی نمیتواند با انسان رابطه داشته و یکدیگر را دوست بدارند. از اینرو نیاز است که خدا به گونهای تصور شود که این فاصله از میان برود، به همین دلیل قائل شد که عیسی در قالب جسم زمین، خدا را مکشوف ساخته ورحالقدس به عنوان یک شاهد ابدی بر چنین فیضی بوده است. از این رو خدا را به منزله پدری دانست که به تمام نوع بشر توجه و محبت کرده بدون اینکه موجودی مجهول باشد.[16]
3 . مبالغه دربارهی مسیح، مسیحیت از آنجا که درصدد اثبات برتری پیامبر و دین خود بر جهانیان بود، دربارهی مسیح مبالغه کرده و وی را به عنوان خدا، موجودی ازلی فرض نموده که وجودش قبل از همه پیامبران بوده و به همین دلیل بر همهی آنها برتری دارد آنچه که میتوانست زمینهساز چنین انحراف بزرگی دربارهی مسیح باشد، خلقت خاص وی بدون پدر بود. در این میان، روحالقدس نیز به عنوان واسطه چنین فریضی، بایستی جایگاه خاصی مییافت. این بود که مسیحیت نظریه تثلیث را برای خود رقم زد. دربارهی رفع ابهام از آفرینش خاص مسیح، به چند نکته باید توجه نمود:
اول: آفرینش خارقالعاده مسیح در واقع نشانه ای معجزهگونه برای نبوت وی بوده است.[17] این مسئله خصوصاً با توجه، به تولد وی در میان قوم یهود که تعصب خاصی نسبت به دین خود داشته و پیامبر آینده را منجی بنی اسرائیل میدانستند، حائز اهمیت است.
دوم: وجود خاص مسیح، نشان از رحمتی برای مردم بود،[18] رحمتی معنوی که موجب هدایت و کمال بود و رحمتی مادی که بیماری و آلودگی را از جامعه میزدود.
سوم: نشان از مقام قدسی و طهارت ما در مسیح، مریم مقدس داشت، که چگونه انسانی برگزیده شایسته تحمل روحالهی میشود.[19]
بنابراین فیض وجود مسیح، نه تنها زمینهای برای شرک و خدایی مسیح و روحالقدس فراهم نمیآورد، توحید کامل خدا را در خلقت پیامبری الهی، نشان میدهد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . تفسیر المیزان،علامه طباطبایی، ج 6، ص 73.
2 .تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 4، ص 224.
3 . مقدمهای بر شناخت مسیحیت، گروه نویسندگان، بخش تثلیث، همایون همتی.
[1] . ر.ک: احمدشلبی، مقارنة الادیان، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، دهم،1998، ج 2، ص 138.
[2] . ویل دورانت، تاریخ تمدن، گروه مترجمین، سازمان انتشارات...، دوم، 67، ج 3، ص 682.
[3] . ر.ک: جان والوورد، خداوند ما عیسی مسیح، مهرداد فاتحی، کلیسای جماعت ربانی، ص 2 3.
[4] . هنری بمفورد پارکز، خدایان و آدمیان، محمد بقایی (ماکان)، قصیده،1380، ص478.
[5] . و.م . میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطور روم و ایران، علی نخستین، ندارد، 1931، ص240.
[6] . همان، 242.
[7] . همان، 243.
[8] . همان، 244.
[9] . ر.ک: اعمال رسولان، باب پانزدهم.
[10] . ر.ک: همان، باب دهم و یازدهم.
[11] . رساله پولس، غلاطیان، 2: 7 8.
[12] .خدایان و آدمیان، ص 479.
[13] . اشپیل فوکل، تمدن مغرب زمین، محمدحسین آریا، امیرکبیر،1380، ج1، ص260.
[14] . گروه نویسندگان، جهان مذهبی، دکتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 74، ج 2، ص726.
[15] . همان.
[16] . ر.ک: تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص 241.
[17] . مریم/21.
[18] . همان.
[19] . آل عمران/2.
( اندیشه قم )
- [سایر] پیشینه و انگیزه طرح نظریة قرائتهای مختلف چیست؟
- [سایر] پیشینه و انگیزه ی طرح نظریه ی قرائت های گوناگون چیست؟
- [سایر] تثلیث در مسیحیت را توضیح داده و پیشینه تثلیث در مسیحیت چیست؟ دلائل تحریف انجیل چیست؟
- [سایر] منظور از تثلیث در مسیحیت چیست؟
- [سایر] تثلیث مسیحیت، و ایرادات وارد بر آن چیست؟
- [سایر] مأمون از طرح ماجرای ولایتعهدی امام رضا(علیه السلام) چه انگیزه هایی داشت؟
- [سایر] آیا در کتاب مقدس تثلیث در مسیحیت را می توان اثبات کرد یا نه؟ اگر نه پس این اعتقاد چگونه به وجود آمده است؟
- [سایر] رابطه ی پست مدرنیسم با مسیحیت را بیان کنید.
- [سایر] نظریه مسیحیت درباره "دنیا"چیست؟اگر برای مطالعات بیشتر کتاب و سایت معرفی نمایید.ممنون می شوم.
- [سایر] دیدگاه قرآن در رابطه با نظریه تکامل داروین چیست؟
- [آیت الله سبحانی] شخصی که از سفر معصیت برمی گردد، چنانچه انگیزه رجوعش مقصد مستقلی غیر از رجوع به وطن باشد، نماز او نیز شکسته است.
- [آیت الله نوری همدانی] شخصی که از سفر معصیت بر می گردد ، چنانچه انگیزة رجوعش مقصد مستقلی غیر از رجوع به وطن باشد نماز او شکسته است .
- [آیت الله مظاهری] طرح دوباره دعوی بعد از حکم قاضی جایز نیست، بنابراین اگر مدّعی بیّنه نداشت و با قسم خوردن منکر، فصل خصومت شد، و بعد از فصل خصومت مدّعی بیّنه پیدا کرد نمیتواند دوباره طرح دعوی کند گرچه نزد قاضی دیگر باشد.
- [آیت الله مظاهری] عقیم کردن مرد یا زن خود را و همچنین بستن لولهها، اگر داعی و انگیزة عقلایی بر آن باشد، اشکال ندارد ولی باید زن با رضایت شوهر و شوهر با رضایت زن این کار را انجام دهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر قرار داد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی مثلاً خواست نماز ظهر بخواند، ولی موقع شروع در نماز اشتباهاً به جای لفظ ظهر لفظ عصر به زبان او آمد یا اینکه در قلبش به جای ظهر مثلاً عصر اشتباهاً خطور کرد، ولی انگیزه او از این عمل نماز ظهر بود، مانعی ندارد و نماز او صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .ارائه طرح و برنامههای علمی و عملی, جهت اصلاح امور امت اسلامی، حفظ استقلال اقتصادی و مانند آن , در مسجد بدون رجحان نخواهد بود؛ چنان که تعلیم امور نظامی برای جهاد و دفاع دینی در غیر وقت نماز, هیچ کراهتی ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی اجیر شود کاری را با اجارهبهای معیّن انجام دهد و به صورت صریح یا ضمنی شرط مباشرت نشده باشد, میتواند آن کار را به دیگری واگذار نماید؛ ولی نمیتواند اجاره بها را کم کند, مگر آنکه خودش مقداری از کار را انجام دهد, هرچند به صورت طرح نقشه، تهیّه وسائل و... باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مسجدی را غصب کنند و به جای آن خانه و مانند آن بسازند یا در طرح توسعه و تعریض کوچه و خیابانهای شهر و روستا قسمتی از مسجد در کوچه و خیابان واقع شود بنابر احتیاط واجب تنجیس آن جایز نیست و تطهیر آن واجب است.