رابطه ی پست مدرنیسم با مسیحیت را بیان کنید.
با توجه به این که پست مدرنیسم دارای اصولی چون نفی توانایی شناخت حقیقت و دیگر اصولی از این دست می باشد، ولی مسیحیت (و چنان که پیش تر گفتیم هر دینی) قائل به نوعی حقیقت ثابت می باشد، می توان در نگاه اول چنین گفت که پست مدرنیسم، مسیحیت را نیز بسان سایر ادیان به کنار می زند. اما این احتمال تنها احتمال موجود نیست، بلکه احتمال دیگری هم وجود دارد. مثلاً، (باب بیرد) (Bob Baird) در مقاله ی (پست مدرنیسم و مسیحیت) به بیان دو احتمال در این مورد می پردازد: 1. پاسخ کسانی که پست مدرنیسم را دشمن تمام عیار مسیحیت می دانند؛ چرا که انجیل تجسمی از حقیقت غایی و مطلق و جوهری است، در حالی که پست مدرنیسم شالوده و بنیان هرگونه حقیقت غایی را زیر سؤال می برد. در دیدگاه پست مدرن، به مقولاتی چون پراکندگی، تکثر، نسبیت، عدم قطعیت و ابهام بر می خوریم. علاوه بر آن، پست مدرن (حقیقت) را مقوله ای ایجاد شدنی می انگارد و نه کشف شدنی؛ در حالی که در مسیحیت، درست در نقطه ی مقابل آن، به مفاهیمی چون اجتماع (در برابر پراکندگی)، وحدت، مطلق بودن، قطعیت و وضوح بر می خوریم. از آن گذشته، مطابق با چنین تلقی ای از مسیحیت، حقیقت مقوله ای کشف شدنی است نه ایجاد شدنی، و تفاوت بین این دو بسیار مهم است. 2. پاسخ کسانی که با استدلال های گوناگون، تقابل بین مسیحیت و پست مدرنیسم را چندان جدی و قطعی تلقی نمی کنند، بلکه به نوعی سازگاری بین این دو، باور دارند. مثلاً، ممکن است برخی از مسیحیان همنوا با (سورن کی یرکه گارد) (Soren Kierkigaard 1813 _ 1885) شناخت قطعی را با ایمان پرشور و متعصبانه ناسازگار بدانند، و از همین رو، چندان اهمیتی برای شناخت قائل نبوده و بدین قرار با جنبه ی ابهام آمیز و عدم قطعیت پست مدرنیسم سازگار باشند. چنین کسانی ابهام را چاشنی زندگی دانسته و اجزا و عناصر پست مدرنیسم را مأمن راحت و مناسبی خواهند دانست.[1] طرفداران چنین دیدگاهی، در عرصه ی عمل و تحقیق نیز پای گذارده، درصدد اثبات آن به لحاظ تئوری برآمده اند؛ از جمله دسته ای از صاحب نظران پست مدرنیسم سعی کردند قرائتی پست مدرنیستی از کتاب مقدس به ویژه (عهد جدید) عرضه نمایند، که حاصل کار خود را در قالب کتابی با عنوان انجیل پست مدرن: انجیل و اجتماع فرهنگ[2] ارائه کرده اند. آنها این کتاب را از منظری پست مدرنیستی و برای آشنایی با شیوه ها، نظریه ها و کاربست های انتقادی متنوعی که موجب تحول در پژوهش های اخیر درباره ی انجیل شده اند، نگاشته اند. چنان که از عنوان فرعی کتاب (اجتماع فرهنگ) پیداست، نویسندگان کتاب درصدد اجتناب آگاهانه و عامدانه از الگوی نویسندگی فردگرایانه، که به طور سنتی و به گونه ای دیرپای بر عرصه ی تحقیق در علوم انسانی و اجتماعی سیطره دارد، هستند و کوشیده اند که اثری حاصل تلاش نوعی (اجتماع فرهنگ) ارائه دهند، که در واقع بیانگر تحول و دگرگونی پست مدرنیستی در عرصه ی مطالعات درباره ی انجیل باشد.[3] آنها به معرفی و انتقاد از هفت راهکار عمده در امر قرائت پرداخته اند. بسیاری از این راهکارهای تفسیری و بیانی نظیر نقد کلامی و نقد فمینیستی در تحول و دگرگونی مطالعات اخیر درباره ی انجیل تأثیرگذار بوده اند. همچنین بسیاری از راهکارهای دیگر نظیر نقد فمینیستی و زَن گرایانه (Womanist)، نقد ایدئولوژیک و نقد روانکاوانه، وعده ی تداوم روند تحول و دگرگونی مطالعات مذکور را در آینده می دهند.[4] نویسندگان این کتاب، با تکیه بر قرائت های موجود از عهد عتیق و عهد جدید، به تحلیل و بررسی مناقشات بین رشته ایِ برآمده از پست مدرنیسم پرداخته، مواضع بحث انگیز معرفت شناختی، سیاسی و اخلاقی را در قلمرو مطالعات انجیل شناختی روشن می سازند.[5] پی نوشتها: [1] . همان، صص 202 203. [2]. Elizabeth A. Castelli, et. al. (eds), The Postmodern Bible: The Bible and Culture Collective. [3] . صورتبندی مدرنیته و پست مدرنیته، صص 417 418. [4] . همان، ص 418. [5] . همان. منبع: پرسمان مدرنیسم و پست مدرنیسم، منصور نصیری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
عنوان سوال:

رابطه ی پست مدرنیسم با مسیحیت را بیان کنید.


پاسخ:

با توجه به این که پست مدرنیسم دارای اصولی چون نفی توانایی شناخت حقیقت و دیگر اصولی از این دست می باشد، ولی مسیحیت (و چنان که پیش تر گفتیم هر دینی) قائل به نوعی حقیقت ثابت می باشد، می توان در نگاه اول چنین گفت که پست مدرنیسم، مسیحیت را نیز بسان سایر ادیان به کنار می زند. اما این احتمال تنها احتمال موجود نیست، بلکه احتمال دیگری هم وجود دارد. مثلاً، (باب بیرد) (Bob Baird) در مقاله ی (پست مدرنیسم و مسیحیت) به بیان دو احتمال در این مورد می پردازد:
1. پاسخ کسانی که پست مدرنیسم را دشمن تمام عیار مسیحیت می دانند؛ چرا که انجیل تجسمی از حقیقت غایی و مطلق و جوهری است، در حالی که پست مدرنیسم شالوده و بنیان هرگونه حقیقت غایی را زیر سؤال می برد. در دیدگاه پست مدرن، به مقولاتی چون پراکندگی، تکثر، نسبیت، عدم قطعیت و ابهام بر می خوریم. علاوه بر آن، پست مدرن (حقیقت) را مقوله ای ایجاد شدنی می انگارد و نه کشف شدنی؛ در حالی که در مسیحیت، درست در نقطه ی مقابل آن، به مفاهیمی چون اجتماع (در برابر پراکندگی)، وحدت، مطلق بودن، قطعیت و وضوح بر می خوریم. از آن گذشته، مطابق با چنین تلقی ای از مسیحیت، حقیقت مقوله ای کشف شدنی است نه ایجاد شدنی، و تفاوت بین این دو بسیار مهم است.
2. پاسخ کسانی که با استدلال های گوناگون، تقابل بین مسیحیت و پست مدرنیسم را چندان جدی و قطعی تلقی نمی کنند، بلکه به نوعی سازگاری بین این دو، باور دارند. مثلاً، ممکن است برخی از مسیحیان همنوا با (سورن کی یرکه گارد) (Soren Kierkigaard 1813 _ 1885) شناخت قطعی را با ایمان پرشور و متعصبانه ناسازگار بدانند، و از همین رو، چندان اهمیتی برای شناخت قائل نبوده و بدین قرار با جنبه ی ابهام آمیز و عدم قطعیت پست مدرنیسم سازگار باشند. چنین کسانی ابهام را چاشنی زندگی دانسته و اجزا و عناصر پست مدرنیسم را مأمن راحت و مناسبی خواهند دانست.[1]
طرفداران چنین دیدگاهی، در عرصه ی عمل و تحقیق نیز پای گذارده، درصدد اثبات آن به لحاظ تئوری برآمده اند؛ از جمله دسته ای از صاحب نظران پست مدرنیسم سعی کردند قرائتی پست مدرنیستی از کتاب مقدس به ویژه (عهد جدید) عرضه نمایند، که حاصل کار خود را در قالب کتابی با عنوان انجیل پست مدرن: انجیل و اجتماع فرهنگ[2] ارائه کرده اند. آنها این کتاب را از منظری پست مدرنیستی و برای آشنایی با شیوه ها، نظریه ها و کاربست های انتقادی متنوعی که موجب تحول در پژوهش های اخیر درباره ی انجیل شده اند، نگاشته اند. چنان که از عنوان فرعی کتاب (اجتماع فرهنگ) پیداست، نویسندگان کتاب درصدد اجتناب آگاهانه و عامدانه از الگوی نویسندگی فردگرایانه، که به طور سنتی و به گونه ای دیرپای بر عرصه ی تحقیق در علوم انسانی و اجتماعی سیطره دارد، هستند و کوشیده اند که اثری حاصل تلاش نوعی (اجتماع فرهنگ) ارائه دهند، که در واقع بیانگر تحول و دگرگونی پست مدرنیستی در عرصه ی مطالعات درباره ی انجیل باشد.[3]
آنها به معرفی و انتقاد از هفت راهکار عمده در امر قرائت پرداخته اند. بسیاری از این راهکارهای تفسیری و بیانی نظیر نقد کلامی و نقد فمینیستی در تحول و دگرگونی مطالعات اخیر درباره ی انجیل تأثیرگذار بوده اند. همچنین بسیاری از راهکارهای دیگر نظیر نقد فمینیستی و زَن گرایانه (Womanist)، نقد ایدئولوژیک و نقد روانکاوانه، وعده ی تداوم روند تحول و دگرگونی مطالعات مذکور را در آینده می دهند.[4]
نویسندگان این کتاب، با تکیه بر قرائت های موجود از عهد عتیق و عهد جدید، به تحلیل و بررسی مناقشات بین رشته ایِ برآمده از پست مدرنیسم پرداخته، مواضع بحث انگیز معرفت شناختی، سیاسی و اخلاقی را در قلمرو مطالعات انجیل شناختی روشن می سازند.[5]
پی نوشتها:
[1] . همان، صص 202 203.
[2]. Elizabeth A. Castelli, et. al. (eds), The Postmodern Bible: The Bible and Culture Collective.
[3] . صورتبندی مدرنیته و پست مدرنیته، صص 417 418.
[4] . همان، ص 418.
[5] . همان.
منبع: پرسمان مدرنیسم و پست مدرنیسم، منصور نصیری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین