برای درک بهتر مسئله و سهولت فهم آن قرن اول میلادی را به سه بخش تقسیم می کنیم: الف. عصر حیاتِ زمینیِ مؤسس دین، یعنی حضرت عیسی علیه السلام که از سال اول تا 30 میلادی را شامل می شود. ب. عصر گسترش مسیحیت که از سال 30 تا 64 میلادی را شامل می شود. ج. عصر نزاعهای عقیدتی که از سال 64 تا حدود 100 میلادی را شامل می شود.[1] از همان آغاز عصر گسترش مسیحیت، در رهبری جهان مسیحیت اختلاف بروز کرد چرا که در دورة گسترش مسیحیت دو شخصیت عمدة مسیحیت یعنی پطرس[2] و پولس[3] نقش آفرینی می کردند. فلذا از همان آغاز جهان مسیحیت دارای دو رهبر بود. عده ای طرف دار پطرس بودند و عده ای دیگر طرف دار پولس، هر کدام از آنها عقاید و افکار جداگانه ای داشتند. یکی عیسی را بشرمی دانست و دیگری خدا.[4] این وضع به همین منوال بود و در پرتو این دو دسته گی، شاخه های دیگری با رهبران مستقل از آنها منشعب شدند. به عنوان مثال می توان به مذاهبی چون: نسطوریه: که رهبر آنها شخصی به نام نسطور بود.[5] یعقوبیه:[6] که رهبر آنها همان طور که ادعا می کردند شخصی به نام یعقوب برادر حضرت عیسی بود. و مذاهب دیگری چون الیانیه و الیلیارسیه و مقدانوسیه و سبالیوسیه و نوئتوسیه و بولسیه[7] اشاره کرد. این اختلافات و چند دستگی ها در میان دنیای مسیحیت وجود داشت تا اینکه در قرن چهارم میلادی کنستانتین، امپراطور روم به کیش مسیحیت در آمد، او ایمان خودش را در میان ملت اعلام کرد و دین مسیحیت را دین رسمی کشور اعلام نمود.[8] این کار او باعث شد که در دنیای مسیحیت وحدتی ایجاد شود و جهان مسیحیت دارای یک رهبری واحد که همان رئیس کلیسای روم بود، شود. اما چون اساس دین مسیحیت یعنی پایه هایی[9] که این دین روی آن استوار شده بود غیرمعقول بود از همان اوایل انتشار دعوت نصرانیت و روی آوردن محصلین به ابحاث دینی در مدارس روم و اسکندریه و سایر مدارس مسیحیت، درگیری و مشاجره در میان علمای نصارا رخ داد. فلذا کلیسا روز به روز مراقبت خود را در جلوگیری از این درگیری ها و حفظ وحدت کلمه، بیشتر نمود و مجمعی تشکیل داد که هر وقت از ناحیة بُطْریق و یا اسقفی حرف تازه و ناسازگاری پیدا شد و در آن مجمع آن بُطْریق یا اسقف قانع نشد با چماق تکفیر و تبعید و حتی قتل او را سر جای خود بنشانند.[10] در نتیجه کلیسای روم توانست با تفتیش عقاید سیطرة روز افزون خودش بر سایردول اروپایی چون فرانسه و انگلیس و... گسترش داده و آنها را به سوی نصرانیت جلب کند.[11] به همین خاطر در سال 590 میلادی کلیسای روم رهبری و سیاست مطلقه بر همة عالم مسیحیت را به دست آورد. اما این رهبری واحد دردنیای مسیحیت دیری نپایید، چرا که چیزی نگذشت که امپراطوری روم به دو امپراطوری شرقی و غربی تقسیم شد و همین امر منجر به بروز و ظهور دو رهبری در دنیای مسیحیت گردید، یکی رهبری کلیسای قسطنطنیه (استانبول) و دیگری رهبری کلیسای روم که به پیروان کلیسای قسطنطنیه ارتدکس و به پیروان کلیسای روم کاتولیک می گویند.[12] در نتیجة این شکاف بزرگ در دنیای مسیحیت، مسیحیان دارای دو رهبری جداگانه شدند، وضع به همین صورت سپری شد تا اینکه در قرن 16 میلادی در نتیجة سخت گیریها و دیکتاتوریها و دخالتهای بیجای کلیسای روم غربی (کاتولیکها) مردم از کلیسا زده شدند و عده ای از متدینین به انجیل، علیه کلیسا شورش کردند و خواستار آزادی شدند و در آخر نه تنها از پیروی رؤسای کلیسا و پاپ ها سر باز زدند بلکه در تعالیم انجیلی به کلی از اطاعت کلیسای روم سر باز زده اعتنایی به دستورات صادره از آن نکردند که به این دسته پروتستان گویند.[13] این دومین شکاف عمده ای بود که در جهان مسیحیت ایجاد شد که حاصل آن تقسیم شدن مسیحیان جهان به سه دستة بزرگ یعنی ارتدکس، کاتولیک و پروتستان بود و هر کدام از آنها دارای رهبری جداگانه ای شدند. اما غیر معقول بودن پایه های دین مسیحیت نگذاشت که کار به همین جا ختم شود، چرا که در قرون 19 و 20 میلادی هر کدام از مذاهب سه گانة مسیحیت (ارتدکس ، کاتولیک، پروتستان) به شاخه های فرعی دیگری تقسیم شدند تا جایی که در پایان قرن 19 و آغاز قرن 20 میلادی مسیحیان ارتدکس در هر منطقه، کلیسای مستقلی را با رهبری مستقل ایجاد کردند که تقریباً تعداد آنها به 15 رسیده است.[14] و از کاتولیکها شاخه هایی چون الکاتاد[15] و مورمونها[16] جدا شدند که هر کدام از آنها دارای رهبری جداگانه با اعتقادات جداگانه می باشند. و از پروتستانها نیز شاخه های فراوانی با نامهای گوناگون منشعب شدند که از آنها می توان به لوتریه،[17] جیش الخلاص،[18] میتودیه،[19] عنصریه،[20] شهودیهوه[21] اشاره کرد. همان طور که مشاهده می کنید مسیحیان به خاطر فرار از اعتقادات غیرمعقول و نیز به خاطر آزاد شدن از قوانین سخت گیرانة کلیسای روم در هر منطقه ای کلیسای مستقلی را تأسیس کرده اند که دارای رهبر مستقلی می باشد. فلذا می توان زمان پیدایش رهبران مسیحیت را به چهار دوره تقسیم کرد. الف. عصر گسترش مسیحیت (30 تا 64) که منجر به پیدایش دو گروه، طرف داران پطرس و طرفداران پولس شد. ب. حدود قرن 5 و 6 میلادی که منجر به پیدایش دو مذهب کاتولیک و ارتدوکس شد. ج. ابتدای بروز نهضت اصلاح دینی (حدود قرن 16 میلادی) که منجر به منشعب شدن پروتستانها از کاتولیکها شد. د. اواخر قرن 19 و اوائل قرن 20 میلادی که منجر به انشعابات فراوان در هر یک از سه مذهب اصلی مسیحیان یعنی ارتدکسها، کاتولیکها و پروتستانها شد. فلذا می توان ادعا کرد که در عصر حاضر هر کلیسایی، دارای حکومتی جداگانه است، زیرا هر کدام دارای رهبر و اسقف مستقل با اعتقادات خاص خودش می باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. الموجز فی الادیان و المذاهب المعاصرة. 2. درآمدی به مسیحیت. 3. تفسیر المیزان، ذیل آیات 80-79، سورة آل عمران (ج 3). [1] . فصلنامة هفت آسمان، عهد جدید، عبدالرحیم سلیمانی، پائیز و زمستان 1378، ص 74. [2] . او بزرگ ترین حواری حضرت عیسی علیه السلام بوده و آن حضرت او را سنگ زیربنای کلیسا نامیده و شبانی امت را به او سپرده. [3] . او بعداً به مسیحیت ایمان آورد و مدعی شد که حضرت عیسی را پس از به صلیب کشیده شدن دیده و آن حضرت به او مأموریت داده است. [4] . فصلنامة هفت آسمان، ص 74. [5] . جمعی، موسوعة الادیان، بیروت، دارالنفائس، چاپ اول، 1422 ه ، ص 474. [6] . همان،ص 502. [7] . موسوی، محمدباقر، ترجمة المیزان، انتشارات اسلامی، چاپ 5،1374ه. ش، ج3، ص503، طباطبائی، محمد حسین، ذیل آیات 80-79، سورة آل عمران. [8] . همان. [9] . یعنی تثلیث، صلیب، فداء شدن. [10] . ترجمة المیزان، ج 3، ص 501، ذیل آیات 80-79 سوره آل عمران. [11] . همان، ص 503 و 504. [12] . همان، ص504. [13] . همان، ص 505. [14] . موسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه)، چاپ اصلی،2000 میلادی، ص 206. [15] . جمعی، موسوعة الادیان، بیروت، دارالنفائس، ص 410. [16] . همان، ص 470. [17] . همان، ص 431. [18] . موسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه)، ص 206. [19] . همان. [20] . همان. [21] . موسوعة الادیان، ص 319. ( اندیشه قم )
برای درک بهتر مسئله و سهولت فهم آن قرن اول میلادی را به سه بخش تقسیم می کنیم:
الف. عصر حیاتِ زمینیِ مؤسس دین، یعنی حضرت عیسی علیه السلام که از سال اول تا 30 میلادی را شامل می شود.
ب. عصر گسترش مسیحیت که از سال 30 تا 64 میلادی را شامل می شود.
ج. عصر نزاعهای عقیدتی که از سال 64 تا حدود 100 میلادی را شامل می شود.[1]
از همان آغاز عصر گسترش مسیحیت، در رهبری جهان مسیحیت اختلاف بروز کرد چرا که در دورة گسترش مسیحیت دو شخصیت عمدة مسیحیت یعنی پطرس[2] و پولس[3] نقش آفرینی می کردند.
فلذا از همان آغاز جهان مسیحیت دارای دو رهبر بود. عده ای طرف دار پطرس بودند و عده ای دیگر طرف دار پولس، هر کدام از آنها عقاید و افکار جداگانه ای داشتند. یکی عیسی را بشرمی دانست و دیگری خدا.[4]
این وضع به همین منوال بود و در پرتو این دو دسته گی، شاخه های دیگری با رهبران مستقل از آنها منشعب شدند. به عنوان مثال می توان به مذاهبی چون:
نسطوریه: که رهبر آنها شخصی به نام نسطور بود.[5]
یعقوبیه:[6] که رهبر آنها همان طور که ادعا می کردند شخصی به نام یعقوب برادر حضرت عیسی بود. و مذاهب دیگری چون الیانیه و الیلیارسیه و مقدانوسیه و سبالیوسیه و نوئتوسیه و بولسیه[7] اشاره کرد.
این اختلافات و چند دستگی ها در میان دنیای مسیحیت وجود داشت تا اینکه در قرن چهارم میلادی کنستانتین، امپراطور روم به کیش مسیحیت در آمد، او ایمان خودش را در میان ملت اعلام کرد و دین مسیحیت را دین رسمی کشور اعلام نمود.[8]
این کار او باعث شد که در دنیای مسیحیت وحدتی ایجاد شود و جهان مسیحیت دارای یک رهبری واحد که همان رئیس کلیسای روم بود، شود.
اما چون اساس دین مسیحیت یعنی پایه هایی[9] که این دین روی آن استوار شده بود غیرمعقول بود از همان اوایل انتشار دعوت نصرانیت و روی آوردن محصلین به ابحاث دینی در مدارس روم و اسکندریه و سایر مدارس مسیحیت، درگیری و مشاجره در میان علمای نصارا رخ داد. فلذا کلیسا روز به روز مراقبت خود را در جلوگیری از این درگیری ها و حفظ وحدت کلمه، بیشتر نمود و مجمعی تشکیل داد که هر وقت از ناحیة بُطْریق و یا اسقفی حرف تازه و ناسازگاری پیدا شد و در آن مجمع آن بُطْریق یا اسقف قانع نشد با چماق تکفیر و تبعید و حتی قتل او را سر جای خود بنشانند.[10]
در نتیجه کلیسای روم توانست با تفتیش عقاید سیطرة روز افزون خودش بر سایردول اروپایی چون فرانسه و انگلیس و... گسترش داده و آنها را به سوی نصرانیت جلب کند.[11]
به همین خاطر در سال 590 میلادی کلیسای روم رهبری و سیاست مطلقه بر همة عالم مسیحیت را به دست آورد.
اما این رهبری واحد دردنیای مسیحیت دیری نپایید، چرا که چیزی نگذشت که امپراطوری روم به دو امپراطوری شرقی و غربی تقسیم شد و همین امر منجر به بروز و ظهور دو رهبری در دنیای مسیحیت گردید، یکی رهبری کلیسای قسطنطنیه (استانبول) و دیگری رهبری کلیسای روم که به پیروان کلیسای قسطنطنیه ارتدکس و به پیروان کلیسای روم کاتولیک می گویند.[12]
در نتیجة این شکاف بزرگ در دنیای مسیحیت، مسیحیان دارای دو رهبری جداگانه شدند، وضع به همین صورت سپری شد تا اینکه در قرن 16 میلادی در نتیجة سخت گیریها و دیکتاتوریها و دخالتهای بیجای کلیسای روم غربی (کاتولیکها) مردم از کلیسا زده شدند و عده ای از متدینین به انجیل، علیه کلیسا شورش کردند و خواستار آزادی شدند و در آخر نه تنها از پیروی رؤسای کلیسا و پاپ ها سر باز زدند بلکه در تعالیم انجیلی به کلی از اطاعت کلیسای روم سر باز زده اعتنایی به دستورات صادره از آن نکردند که به این دسته پروتستان گویند.[13]
این دومین شکاف عمده ای بود که در جهان مسیحیت ایجاد شد که حاصل آن تقسیم شدن مسیحیان جهان به سه دستة بزرگ یعنی ارتدکس، کاتولیک و پروتستان بود و هر کدام از آنها دارای رهبری جداگانه ای شدند.
اما غیر معقول بودن پایه های دین مسیحیت نگذاشت که کار به همین جا ختم شود، چرا که در قرون 19 و 20 میلادی هر کدام از مذاهب سه گانة مسیحیت (ارتدکس ، کاتولیک، پروتستان) به شاخه های فرعی دیگری تقسیم شدند تا جایی که در پایان قرن 19 و آغاز قرن 20 میلادی مسیحیان ارتدکس در هر منطقه، کلیسای مستقلی را با رهبری مستقل ایجاد کردند که تقریباً تعداد آنها به 15 رسیده است.[14]
و از کاتولیکها شاخه هایی چون الکاتاد[15] و مورمونها[16] جدا شدند که هر کدام از آنها دارای رهبری جداگانه با اعتقادات جداگانه می باشند.
و از پروتستانها نیز شاخه های فراوانی با نامهای گوناگون منشعب شدند که از آنها می توان به لوتریه،[17] جیش الخلاص،[18] میتودیه،[19] عنصریه،[20] شهودیهوه[21] اشاره کرد.
همان طور که مشاهده می کنید مسیحیان به خاطر فرار از اعتقادات غیرمعقول و نیز به خاطر آزاد شدن از قوانین سخت گیرانة کلیسای روم در هر منطقه ای کلیسای مستقلی را تأسیس کرده اند که دارای رهبر مستقلی می باشد.
فلذا می توان زمان پیدایش رهبران مسیحیت را به چهار دوره تقسیم کرد.
الف. عصر گسترش مسیحیت (30 تا 64) که منجر به پیدایش دو گروه، طرف داران پطرس و طرفداران پولس شد.
ب. حدود قرن 5 و 6 میلادی که منجر به پیدایش دو مذهب کاتولیک و ارتدوکس شد.
ج. ابتدای بروز نهضت اصلاح دینی (حدود قرن 16 میلادی) که منجر به منشعب شدن پروتستانها از کاتولیکها شد.
د. اواخر قرن 19 و اوائل قرن 20 میلادی که منجر به انشعابات فراوان در هر یک از سه مذهب اصلی مسیحیان یعنی ارتدکسها، کاتولیکها و پروتستانها شد.
فلذا می توان ادعا کرد که در عصر حاضر هر کلیسایی، دارای حکومتی جداگانه است، زیرا هر کدام دارای رهبر و اسقف مستقل با اعتقادات خاص خودش می باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. الموجز فی الادیان و المذاهب المعاصرة.
2. درآمدی به مسیحیت.
3. تفسیر المیزان، ذیل آیات 80-79، سورة آل عمران (ج 3).
[1] . فصلنامة هفت آسمان، عهد جدید، عبدالرحیم سلیمانی، پائیز و زمستان 1378، ص 74.
[2] . او بزرگ ترین حواری حضرت عیسی علیه السلام بوده و آن حضرت او را سنگ زیربنای کلیسا نامیده و شبانی امت را به او سپرده.
[3] . او بعداً به مسیحیت ایمان آورد و مدعی شد که حضرت عیسی را پس از به صلیب کشیده شدن دیده و آن حضرت به او مأموریت داده است.
[4] . فصلنامة هفت آسمان، ص 74.
[5] . جمعی، موسوعة الادیان، بیروت، دارالنفائس، چاپ اول، 1422 ه ، ص 474.
[6] . همان،ص 502.
[7] . موسوی، محمدباقر، ترجمة المیزان، انتشارات اسلامی، چاپ 5،1374ه. ش، ج3، ص503، طباطبائی، محمد حسین، ذیل آیات 80-79، سورة آل عمران.
[8] . همان.
[9] . یعنی تثلیث، صلیب، فداء شدن.
[10] . ترجمة المیزان، ج 3، ص 501، ذیل آیات 80-79 سوره آل عمران.
[11] . همان، ص 503 و 504.
[12] . همان، ص504.
[13] . همان، ص 505.
[14] . موسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه)، چاپ اصلی،2000 میلادی، ص 206.
[15] . جمعی، موسوعة الادیان، بیروت، دارالنفائس، ص 410.
[16] . همان، ص 470.
[17] . همان، ص 431.
[18] . موسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه)، ص 206.
[19] . همان.
[20] . همان.
[21] . موسوعة الادیان، ص 319.
( اندیشه قم )
- [سایر] تعامل رهبران مسیحیت با جامعه کنونی چگونه می باشد؟
- [سایر] بنده در حدود یک هفته است که مشغول به انجام تحقیقی جامع در خصوص یهودیت و مسیحیت معاصر هستم. این تحقیق به گذشته و آینده مسیحیت و یهودیت نمی پردازد بلکه نقدی بر این دو دین در عصر کنونی است. به جهت استناد مستحکم تر در مقابل پیروان این دو دین علاقه مندم از کتب رهبران و متفکران خودشان استفاده کنم. مانند کلام مسیحی توماس میشل. لذا خواهشمندم در این زمینه کتبی همانند کلام مسیحی به بنده معرفی نمایید. قدردان زحمات شما هستم.
- [سایر] در زمینه ی مقابله با تهاجم فرهنگی، وظایف مسئولین مملکتی و رهبران فرهنگی سیاسی چیست؟
- [سایر] تثلیث در مسیحیت را توضیح داده و پیشینه تثلیث در مسیحیت چیست؟ دلائل تحریف انجیل چیست؟
- [سایر] ملت و رهبران مشروطه در نخستین گام نهضت، خواستار مشروطه بودند، یا عدالت خانه؟
- [سایر] بهائیت چگونه شکل گرفت، مؤسس و رهبران این فرقه چه کسانی بودند؟
- [سایر] زندگی نامه ی رهبران بهائیت از اول تا عصر حاضر را به طور مختصر بیان کنید؟
- [سایر] ویژگیهای رهبر ایران با دیگر رهبران جهان مقایسه کنید با توضیح کامل؟
- [سایر] تاریخچه پیدایش شیعه چیست ؟
- [سایر] آیا آمار دقیق افرادی که از مسیحیت به اسلام و یا از اسلام به مسیحیت روی آورده اند را دارید؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد مرد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با غیر اهل کتاب و مجوس ازدواج کند، نه به صورت ازدواج دائم و نه به صورت ازدواج موقّت و ظاهراً ازدواج دائم یا موقّت با زن یهودی و نصرانی باطل نیست؛ بلکه مکروه و مخالف احتیاط استحبابیست به ویژه ازدواج دائم. ازدواج با زن مجوسی به صورت دائم صحیح نیست و به صورت موقّت مکروه و مخالف احتیاط استحبابیست و در صورتی که مرد و زن کافر با یکدیگر ازدواج کنند و سپس شوهر مسلمان شود و زن وی بر دین مسیحیّت یا یهودیّت یا مجوسیّت باقی بماند ازدواج باطل نمیگردد. در مورد اسلام زن یا شوهر احکام چندی وجود دارد که در کتب مفصّل فقهی آمده است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] شیر دادنی که علّت محرم شدن است ده شرط دارد: 1 - شیر، شیر کودک دایه باشد؛ پس اگر بدون بارداری شیر در سینه زنی جمع شود یا بر اثر بارداری شیر پیدا شده ولی کودک او به حدی نرسیده که از این شیر تغذیه کند یا تغذیه او مشکوک است، این شیر سبب محرمیت نمیشود؛ ولی اگر نزدیک تولد کودک است و حمل از آن تغذیه میکند به طوری که عرفاً این شیر، شیر آن کودک به حساب میآید، موجب محرمیت میشود. 2 - بچه شیر زن زنده را بخورد؛ پس اگر مقداری از رضاع معتبر را از پستان زنی که مرده است شیر بخورد، فایده ندارد. 3 - شیر آن زن از زنا نباشد؛ پس اگر شیر بچهای را که از زنا به دنیا آمده به بچه دیگری بدهند، به واسطه آن شیر بچه به کسی محرم نمیشود؛ ولی شیر مباشرت به شبهه و مباشرتی که از جهت دیگر حرام است؛ مانند مباشرت در حال احرام یا ضرر شدید یا حیض، سبب محرم شدن میشود. 4 - بچه شیر را مستقیم از سینه زن بنوشد؛ پس اگر شیر را بدوشند و به کودک بنوشانند، کافی نیست. 5 - باید شیر در دهان کودک از شیر بودن خارج نشود؛ پس اگر با مایعی مخلوط شود به طوری که دیگر به آن شیر نگویند، سبب محرمیت نمیشود. 6 - مقدار شیری که سبب محرمیت است از یک شوهر باشد؛ پس اگر زنی بچهای را از شیر مردی هفت مرتبه شیر بدهد و از شوهرش طلاق گرفته با مرد دیگری ازدواج کند و از شیر شوهر دوم هشت مرتبه به همان کودک شیر بدهد، آن بچه به کسی محرم نمیشود؛ اگر چه در این بین کودک از شیر زن دیگری تغذیه نکرده باشد. 7 - شیردهنده یک زن باشد؛ پس اگر مردی دو زن داشته باشد و یکی از آنها کودکی را مثلاً هفت مرتبه و دیگری هشت مرتبه شیر بدهد، آن بچه به کسی محرم نمیشود؛ اگر چه تمام شیرها مال یک شوهر باشد. 8 - بچه مقداری از شیر معتبر را قی نکند؛ ولی اگر کودک بعد از سیر شدن اضافه بخورد و آن اضافه را قی کند، مانعی ندارد. 9 - شیری که کودک میخورد در رشد او تأثیر محسوسی بگذارد به طوری که متعارف مردم بگویند از آن شیر استخوان او محکم شده و گوشت در بدنش روییده است، یا پانزده مرتبه کامل یا یک شبانهروز به طوری که در مسأله بعد گفته میشود، شیر بخورد؛ بلی اگر ده مرتبه به او شیر دهند و در بین آن، زن دیگری او را شیر ندهد، احتیاط مستحبّ آن است که کسانی که به واسطه شیر خوردن به او محرم میشوند، با او ازدواج نکنند و در نگاه کردن و دست دادن و مانند آن او را محرم ندانند. 10 - از ابتدای شیر خوردن بچه دو سال نگذشته باشد؛ بنابراین کودکی که در ابتدای ماه دوم تولد شروع به شیر خوردن کرده، چنانچه مقداری از شیر خوردن او بعد از ورود در ماه بیست و ششم از بدو تولد واقع شود، به کسی محرم نمیشود و اگر تمام مقدار معتبر را در ماه بیست و پنجم یا جلوتر بخورد محرم میشود. این امر در فرزند زن شیرده یا پیدایش شیر زن معتبر نیست؛ پس چنانچه از شروع شیر زن یا از شروع شیر خوردن کودک او بیش از دو سال گذشته باشد و با آن شیر کودک دیگری را با شرایط معتبر شیر بدهد، باعث محرمیت میگردد.