در بررسی تعامل رهبران مسیحیت با جهان کنونی نمی توان گفت که همة آنها یک رویه و یک نوع برخورد را اتخاذ کرده اند چرا که: اولاً جهان مسیحیت به سه فرقة عمده یعنی کاتولیک، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. [1] ثانیاً هر کدام از فرقه ها دارای عقاید و ایده های مختلفی هستند، اگرچه دارای نقاط اشتراکی هم هستند.[2] ثالثاً: میزان آگاهی رهبران مسیحیت در مورد دین مسیحیت به یک اندازه نیست. برخی از آنها خیلی بی سواد و دارای دید بسته و جمود گونه ای هستند و برخی دیگر دارای دید باز و سواد عالی هستند.[3] ولی با این همه می توان تعامل رهبران مسیحیت را در عصر حاضر با جهان کنونی در چهار روش و چهار گونه تعامل بیان کرد. اول. روش جدایی طلبانه عده ای از رهبران جهان مسیحیت که تعداد آنها هم شاید کم نباشد در عصر حاضر ایدة جدایی دین از سیاست را اتخاذ کرده اند و در نتیجه فتوا به جدایی مسیحیت از جامعه داده اند.[4] طبق این عقیده و براساس روشی که در پیش گرفته اند در مسائل سیاسی، اجتماعی دخالت نمی کنند و اصولاً آنها را مربوط به خود نمی دانند. دوم. روش مرافقت و سازگاری گروه دیگری از رهبران مسیحیت عقیدة جدایی دین از سیاست را نپذیرفته اند و لیکن رأی به نوعی توافق و سازگاری بین دین و جامعه داده اند.[5] بدین بیان که در عین اینکه در امور اجتماعی و سیاست گذاری های جامعه دخالت نمی کنند ولی آنطور هم نیست که بی تفاوت باشند البته در این عدم بی تفاوتی زیاد پافشاری نمی کنند و تا جایی که به ضررشان تمام نشود پیش می ورند. سوم. روش تحمل و سازگاری در این روش که گروهی از رهبران مسیحیت آن را اتخاذ کرده اند اصل بر اطاعت و تبعیت از قوانین اجتماعی و میباشد.[6] بدین بیان که اصل و آنچه متابعت از آن در جایگاه اول قرار دارد قوانین اجتماعی است نه ارزشهای دینی به عبارت دیگر این عده دین را امری فردی در نظر گرفته و افراد را به اعتقاد به دین در حدی که با قوانین اجتماعی در تعارض نباشد تشویق کرده و خود نیز چنین رویه ای را دنبال می کنند. چهارم. روش تغییر و تبدیل مذهب عده ای دیگر از رهبران مسیحیت در جهان حاضر بر این عقیده اند که دین و جامعه در مقابل یکدیگر قرار دارند ولی این افراد حکم به جدایی دین و جامعه و یا تحمل قوانین اجتماعی نمی کنند بلکه می گویند احکام دین باید طبق مقتضیات زمان تغییر کنند.[7] و مطابق قوانین اجتماعی حاضر شود به عبارت دیگر باید دین خود را با جامعه تطبیق دهد فلذا می بینیم که در خیلی از موارد هنگامی که بین قوانین اجتماعی و ارزشهای دینی تعارض می شود این عده از ارزشهای دینی دست بر می دارند و حکم به صحت قوانین اجتماعی می کنند. این نوع روشهای برخورد رهبران مسیحیت با جوامع بیانگر آن است که آنها جایگاه خاصی در جوامع ندارند و رهبران مسیحیت برای جلوگیری از طرد شدنشان از جوامع و جلوگیری از پشت کردن مردم به آنها، سیاست مدارا و کار به کسی نداشتن را در پیش گرفته اند و به همین مقدار که افراد، دین خود را مسیحیت معرفی می کنند اکتفا کرده اند. علل این نوع تعامل رهبران مسیحیت و عدم برخورداری از جایگاه ویژه ای در جوامع کنونی را می توان چنین بیان کرد: 1. بی اعتبار بودن اناجیل.[8] 2. غیرمعقول بودن آموزه های مسیحیت.[9] 3. وجود تناقضات و خرافات در عهد جدید.[10] 4. موقعیت ضعیف و جایگاه اجتماعی نامناسب کشیشان.[11] 5. بی سوادی اغلب کشیشان.[12] 6. سخت گیری های بیش از اندازه کلیسا.[13] 7. تفتیش عقاید کلیسا.[14] 8. برخی احکام و عقاید خلاف فطرت انسانی کلیساها مانند تحریم ازدواج و عدم جواز طلاق.[15] 9. انشعابات فراوان در جهان مسیحیت.[16] 10. حکومتی بودن کلیسا در قرون وسطی و قبل از آن.[17] فلذا رهبران مسیحیت برای دوری از مواجه شدن با چالش در جوامع کنونی چنین سیاستی را اتخاذ کرده اند که نتیجة آن نوعی انزوا در رابطه با جوامع کنونی می باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. درآمدی به مسیحیت، مری جوویور، حسن قنبری. 2. الموجز فی الادیان و المذاهب المعاصرة، ناصر القفاری و ناصر العقل. 3. الموسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه). [1] . طباطبائی، محمدحسین، ترجمة المیزان، موسوی همدانی، انتشارات اسلامی، چاپ 5، 1374ش، ج 3، ص 505. (آل عمران/80و79). [2] . همان. [3] . آلیستر مک گراث، مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، بهروز حدادی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،1382، فصل 2، ص 93. [4] . جمعی، جهان مذهبی ادیان در جوامع امروز، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1378، ص 808. [5] . همان، ص 809. [6] . همان، ص 810. [7] . همان. [8] . تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ2، ج 2، ص 425، ذیل آیات 1 الی 4 آل عمران. [9] . ترجمة المیزان، ج 3، ص503، ذیل آیات 80 و 79 آل عمران. [10] . تفسیر نمونه، ج 4، ص 318، ذیل آیة 14 مائده. [11] . مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، فصل2، ص93. [12] . همان. [13] . ترجمة المیزان، ج3، ص502، ذیل آیات 80 و 79، آل عمران. [14] . همان، ص503. [15] . فصلنامة هفت آسمان، مسیحیت و اخلاق، کیت وارد، حسن قنبری، ش 16، سال 4، 1381، ص 127. [16] . موسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه)، 2000 میلادی، ص 206. [17] . آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین مسیح، نشر نگارش. 1368، ص 483. ( اندیشه قم )
در بررسی تعامل رهبران مسیحیت با جهان کنونی نمی توان گفت که همة آنها یک رویه و یک نوع برخورد را اتخاذ کرده اند چرا که:
اولاً جهان مسیحیت به سه فرقة عمده یعنی کاتولیک، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. [1]
ثانیاً هر کدام از فرقه ها دارای عقاید و ایده های مختلفی هستند، اگرچه دارای نقاط اشتراکی هم هستند.[2]
ثالثاً: میزان آگاهی رهبران مسیحیت در مورد دین مسیحیت به یک اندازه نیست. برخی از آنها خیلی بی سواد و دارای دید بسته و جمود گونه ای هستند و برخی دیگر دارای دید باز و سواد عالی هستند.[3]
ولی با این همه می توان تعامل رهبران مسیحیت را در عصر حاضر با جهان کنونی در چهار روش و چهار گونه تعامل بیان کرد.
اول. روش جدایی طلبانه
عده ای از رهبران جهان مسیحیت که تعداد آنها هم شاید کم نباشد در عصر حاضر ایدة جدایی دین از سیاست را اتخاذ کرده اند و در نتیجه فتوا به جدایی مسیحیت از جامعه داده اند.[4]
طبق این عقیده و براساس روشی که در پیش گرفته اند در مسائل سیاسی، اجتماعی دخالت نمی کنند و اصولاً آنها را مربوط به خود نمی دانند.
دوم. روش مرافقت و سازگاری
گروه دیگری از رهبران مسیحیت عقیدة جدایی دین از سیاست را نپذیرفته اند و لیکن رأی به نوعی توافق و سازگاری بین دین و جامعه داده اند.[5] بدین بیان که در عین اینکه در امور اجتماعی و سیاست گذاری های جامعه دخالت نمی کنند ولی آنطور هم نیست که بی تفاوت باشند البته در این عدم بی تفاوتی زیاد پافشاری نمی کنند و تا جایی که به ضررشان تمام نشود پیش می ورند.
سوم. روش تحمل و سازگاری
در این روش که گروهی از رهبران مسیحیت آن را اتخاذ کرده اند اصل بر اطاعت و تبعیت از قوانین اجتماعی و میباشد.[6] بدین بیان که اصل و آنچه متابعت از آن در جایگاه اول قرار دارد قوانین اجتماعی است نه ارزشهای دینی به عبارت دیگر این عده دین را امری فردی در نظر گرفته و افراد را به اعتقاد به دین در حدی که با قوانین اجتماعی در تعارض نباشد تشویق کرده و خود نیز چنین رویه ای را دنبال می کنند.
چهارم. روش تغییر و تبدیل مذهب
عده ای دیگر از رهبران مسیحیت در جهان حاضر بر این عقیده اند که دین و جامعه در مقابل یکدیگر قرار دارند ولی این افراد حکم به جدایی دین و جامعه و یا تحمل قوانین اجتماعی نمی کنند بلکه می گویند احکام دین باید طبق مقتضیات زمان تغییر کنند.[7] و مطابق قوانین اجتماعی حاضر شود به عبارت دیگر باید دین خود را با جامعه تطبیق دهد فلذا می بینیم که در خیلی از موارد هنگامی که بین قوانین اجتماعی و ارزشهای دینی تعارض می شود این عده از ارزشهای دینی دست بر می دارند و حکم به صحت قوانین اجتماعی می کنند.
این نوع روشهای برخورد رهبران مسیحیت با جوامع بیانگر آن است که آنها جایگاه خاصی در جوامع ندارند و رهبران مسیحیت برای جلوگیری از طرد شدنشان از جوامع و جلوگیری از پشت کردن مردم به آنها، سیاست مدارا و کار به کسی نداشتن را در پیش گرفته اند و به همین مقدار که افراد، دین خود را مسیحیت معرفی می کنند اکتفا کرده اند.
علل این نوع تعامل رهبران مسیحیت و عدم برخورداری از جایگاه ویژه ای در جوامع کنونی را می توان چنین بیان کرد:
1. بی اعتبار بودن اناجیل.[8]
2. غیرمعقول بودن آموزه های مسیحیت.[9]
3. وجود تناقضات و خرافات در عهد جدید.[10]
4. موقعیت ضعیف و جایگاه اجتماعی نامناسب کشیشان.[11]
5. بی سوادی اغلب کشیشان.[12]
6. سخت گیری های بیش از اندازه کلیسا.[13]
7. تفتیش عقاید کلیسا.[14]
8. برخی احکام و عقاید خلاف فطرت انسانی کلیساها مانند تحریم ازدواج و عدم جواز طلاق.[15]
9. انشعابات فراوان در جهان مسیحیت.[16]
10. حکومتی بودن کلیسا در قرون وسطی و قبل از آن.[17]
فلذا رهبران مسیحیت برای دوری از مواجه شدن با چالش در جوامع کنونی چنین سیاستی را اتخاذ کرده اند که نتیجة آن نوعی انزوا در رابطه با جوامع کنونی می باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درآمدی به مسیحیت، مری جوویور، حسن قنبری.
2. الموجز فی الادیان و المذاهب المعاصرة، ناصر القفاری و ناصر العقل.
3. الموسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه).
[1] . طباطبائی، محمدحسین، ترجمة المیزان، موسوی همدانی، انتشارات اسلامی، چاپ 5، 1374ش، ج 3، ص 505. (آل عمران/80و79).
[2] . همان.
[3] . آلیستر مک گراث، مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، بهروز حدادی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،1382، فصل 2، ص 93.
[4] . جمعی، جهان مذهبی ادیان در جوامع امروز، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1378، ص 808.
[5] . همان، ص 809.
[6] . همان، ص 810.
[7] . همان.
[8] . تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ2، ج 2، ص 425، ذیل آیات 1 الی 4 آل عمران.
[9] . ترجمة المیزان، ج 3، ص503، ذیل آیات 80 و 79 آل عمران.
[10] . تفسیر نمونه، ج 4، ص 318، ذیل آیة 14 مائده.
[11] . مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، فصل2، ص93.
[12] . همان.
[13] . ترجمة المیزان، ج3، ص502، ذیل آیات 80 و 79، آل عمران.
[14] . همان، ص503.
[15] . فصلنامة هفت آسمان، مسیحیت و اخلاق، کیت وارد، حسن قنبری، ش 16، سال 4، 1381، ص 127.
[16] . موسوعة الادیان فی العالم (المسیحیه)، 2000 میلادی، ص 206.
[17] . آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین مسیح، نشر نگارش. 1368، ص 483.
( اندیشه قم )
- [سایر] زمان پیدایش رهبران مسیحیت کدام است؟
- [سایر] سیره اهل بیت علیهم السلام در برخورد و تعامل و با اهل کتاب در جامعه اسلامی چگونه بود است ؟
- [سایر] عدالت از نظر امام خمینی و آیت الله خامنه ای چه تعریفی دارد؟ از نظر ایشان آزادی چه تعریفی دارد؟ نحوه پیوند و تعامل عدالت و آزادی در جامعه دینی با توجه به دیدگاه های ایشان به چه نحوی است؟
- [سایر] چرا بعضی از جوانان گاهی به مسیحیّت روی میآورند و به انگلستان رفته مشغول تحصیل دین مسیح شده و بعنوان مبلغ مسیحی وارد جامعه میشوند؟
- [سایر] تسلط کلیسا در تاریخ مسیحیت بر جامعه دقیقا چه زمانی بوده و این کارهای کثیف کلیسا و حکومت ظالمانه آنها کی و کجا بوده؟
- [سایر] بنده در حدود یک هفته است که مشغول به انجام تحقیقی جامع در خصوص یهودیت و مسیحیت معاصر هستم. این تحقیق به گذشته و آینده مسیحیت و یهودیت نمی پردازد بلکه نقدی بر این دو دین در عصر کنونی است. به جهت استناد مستحکم تر در مقابل پیروان این دو دین علاقه مندم از کتب رهبران و متفکران خودشان استفاده کنم. مانند کلام مسیحی توماس میشل. لذا خواهشمندم در این زمینه کتبی همانند کلام مسیحی به بنده معرفی نمایید. قدردان زحمات شما هستم.
- [سایر] در زمینه ی مقابله با تهاجم فرهنگی، وظایف مسئولین مملکتی و رهبران فرهنگی سیاسی چیست؟
- [سایر] بهترین شیوه تعامل با همسر زود رنج چیست؟
- [سایر] تثلیث در مسیحیت را توضیح داده و پیشینه تثلیث در مسیحیت چیست؟ دلائل تحریف انجیل چیست؟
- [سایر] نحوه تعامل پدرها و مادرها با جوانان در بُعد عبادی و اخلاقی چگونه باید باشد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر حکومت صالح و شرعی احیانا مصلحت جامعه را در مهار جمعیّت و تنظیم خانواده تشخیص دهد، تشویق جامعه نسبت به آن با راهنمایی راههای حلال و منع از راههای حرام از قبیل سقط کردن جنین مانعی ندارد، ولی الزام افراد به محدود نمودن نسل جایز نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] :اگرچه امامان (ع) ،انفال را برای شیعیان حلال کرده اند؛ ولی تصرف در آن باید به اذن ولیّ مسلمین باشد . ولیّ مسلمین گاهی مجانی اذن می دهد و گاهی برای رعایت حال محرومان جامعه، با دریافت عوض , اجازه میدهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسب حلال جهت هزینه خود و عیال در صورت نداشتن مال دیگر, واجب است و در صورت داشتن مال دیگر , جهت انجام دادن کارهای خیر; نیز تأمین رفاه بیشتر افراد خانواده و جامعه, مستحب است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . دانش آموزان و دانشجوها در هر رشته ای از علوم مباحه اگر غرضشان از تحصیل، خدمت به جامعه و ازدیاد عظمت اسلام و رفع حاجت مسلمانان از بیگانگان باشد، اجر و ثواب بسیار دارند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمان اگر بتواند جامعه و مملکت را در مسیر اجرای احکام اسلام قرار دهد و احکام اسلام را اجرا سازد، باید اقدام کند و واجب است با کسانی که این نیت را دارند، همکاری و تشریک مساعی نماید.
- [آیت الله اردبیلی] (اَنفال) یعنی اموال عمومی که برای اداره جامعه در اختیار امام معصوم علیهالسلام قرار دارد و در زمان غیبت برای تصرّف در آن بنابر احتیاط واجب باید از حاکم شرعی (یعنی مجتهد جامع الشرایط) اجازه گرفت.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که در جامعه اسلامی زندگی می کند و از اعتقادات او خبر نداریم، پاک است و جستجو و تفتیش لازم نیست و نیز در جوامع غیر اسلامی چنانچه افرادی باشند که معلوم نباشد مسلمان هستند یا کافر، پاکند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله اردبیلی] برگزاری مسابقاتی که در بالا بردن شئون دینی، علمی، ادبی، هنری یا فنّی جامعه مؤثّرند، مانند مسابقات حفظ قرآن و احکام، علوم ریاضی و مقاله نویسی، بدون شرط بندی دو طرف جایز و پسندیده است و اگر فرد سوم یا مؤسّسه و یا دولت برگزار کننده، به برندگان، جوایز نقدی یا غیر نقدی اعطا کند، اشکال ندارد و برنده مالک میشود.