دولت های بیگانه برای پیشبرد سیاست های استعماری در کشورها، دست به اختلافات دینی می زنند، اما در کشور ایران که پیرو مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام هستند و روحانیت آگاه، همیشه مردم را از انحراف باز می دارند، زمینة پیدایش یک دین جدید غیر ممکن است، چرا که دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین، و پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آخرین رسول از طرف خداوند تبارک و تعالی برای مردم جهان مبعوث شده است.[1] لذا دشمنان به این نتیجه رسیدند که باید رشتة ارتباط و وحدت مسلمین و بالاخص مرکز ثقل وحدت شیعیان ایرانی یعنی دین، تضعیف شود، تا مردم متحد را از هم جدا کرده، و درصورت نیاز بتوانند آنها را به جان هم انداخته و بر آنها تسلط پیدا کنند. بهترین کار برای پیشبرد اهداف شوم استعماری و ایجاد انگیزه در ملت ایران برای به میدان آمدن، مسئلة مهدویت بود. برای همین سید علی محمد باب شیرازی با تحریک بیگانگان ادعای نیابت و باب امام زمان علیه السّلام را کرد.[2] وقتی هم دید که برخی از مردم ناآگاه، بدون تحقیق و دلیل منطقی ادعای او را پذیرفتند، مدعی شد که آنچه مردم انتظار ظهورش را می کشیدند من هستم، من همان مهدی و امام زمانم و آمدم جامعه را از فساد پاک سازم و بر همة مردم و علما واجب است که از من اطاعت کنند.[3] سپس ادعای نبوت کرده و به خیال خود قرآن کریم را نسخ نمود و کتاب بیان را به جای آن معرفی کرد.[4] زیرا می دانست با وجود قرآن کریم کسی به او ایمان نخواهد آورد و اگر عده ای ناآگاهانه به او گرویده اند، روزی با مطالعة دلائل عقلی و منطقی قرآن، بر بطلان باب و بهائیت یقین خواهند کرد و برای همین دستور داد تمامی کتابها غیر از کتب خودشان، سوزانده شود، البته بعد از او میرزا حسینعلی گفت: کتاب هایی را که برای زندگی مورد نیاز است بخوانید و این لطفی از جانب خداوند (خودش) بر بندگان است.[5] و خود را به بها ملقب کرد و همانند باب خود را مهدی، سپس پیامبر و در آخر هم خدا خواند و پیروانش از این به بعد بهائیت معروف گشتند.[6] بنابراین یکی از کارهای استعمار، در راستای تضعیف اسلام حمایت آنان از بهائیت می باشد و با مطرح کردن نسخ اسلام و قرآن، خواستند آثار ظاهر اسلام را از بین ببرند و با توجه به اهمیتی که حج دارد و سالانه میلیونها مسلمان در آن جمع می شوند و آثار وحی و نبوت را می بینند و از آنجا به زیارت مرقد منور رسول الله صلّی الله علیه و آله و ائمة اطهار علیهم السّلام مشرف می شوند و چونکه همه این مراسم یک نوع همایش جهانی اسلام و اتحاد مسلمین در برابر استعمار و مذاهب مزخرف، خصوصاً بهائیت می باشد، رهبران بهائیت با پیروی از دشمنان سرسخت اسلام، در صدد این شده اند که باید این محوریت از بین برود و مکه، مدینه، قبور ائمه اطهار علیهم السّلام و تمامی مزار علمای اسلام ویران گردند، تا دیگر کسی آثار اسلام را نبیند، چون به اصل کتاب های آنها دسترسی نداریم این اعتقادات و احکام آنها را از کتابی نقل می کنیم که مولفش با رهبران بهائیت ملاقات ها داشته و کتاب بیان باب و اقدس و برخی از الواح حسینعلی بهاء را داشته است.[7] زعیم الدوله در این باره می نویسند: علی محمد باب، خانة خود در شیراز را به جای کعبه، برای نماز خواندن به عنوان قبله قرار داده بود و یکی از احکامش این بود که به محض به قدرت رسیدن پیروان او باید تمام بقاع مقدسه مانند، مکه، بیت المقدس، قبور انبیاء و اولیاء را خراب کنند و هر کس استطاعت پیدا کرد، خانة محل ولادت او را در شیراز حج کند، و آن خانه را تعمیر و توسعه دهد.[8] حسینعلی بهاء نیز در کتاب اقدس می گوید: قبله کسی است که خدا او را ظاهر کرده است هر گاه او تغییر کند قبله هم تغییر پیدا می کند. و چون بهاء در فلسطین و در شهر (عکا) زندگی می کند، بعد از باب، قبلة بهائیان و هم چنین محل حج شان عکا شد. که در مورد حج هم می گوید: و به تحقیق که خدا بر هر کس از شما که استطاعت داشته باشد حکم به حج خدا (یعنی قبر او در عکا) کرده است.[9] بنابراین علت اعتقاد بهائیان بر ویران کردن مکه و... برای از بین بردن آثار دین مقدس اسلام است، تا مردم به مرور زمان دست از اسلام برداشته و به سوی فرقة منحرف بهائیت کشیده شوند و بخاطر دشمننی با اسلام است که کشورها و دشمنان مکتب تشیع مانند روسیه، ترکیه، انگلیس، آمریکا، فرانسه و رژیم غاصب صهیونیسم همواره از اینها حمایت می کنند.[10] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. بهائیت دین نیست، ابواتراب هدائی، تهران، فراهانی، سوم، بی تا. 2. بهائیت به روایت تاریخ، بهرام افراسیابی، بی جا، پرستش، اول، 1366 ش. 3. مبادی روحانی و تعالیم اجتماعی بهائی، شکوه شکوهی. 4. گنجینة حدود و احکام، عبدالحمید اشراق خاوری. [1] . مائده/3، احزاب/40. [2] . الامین، شریف یحیی، فرهنگنامة فرقه های اسلامی، ترجمه: محمد رضا موحدی، تهران، باز، اول، 1378 ش، ص 69. [3] . زغیم الدوله تبریزی، محمد مهدی خان، مفتاح باب الابواب، ترجمة حسن فرید گلپایگانی، تهران، کتابخانة شمس، دوم، 1349. ص 121، و حسینی طباطبائی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء، تهران، روزنه، دوم، 1379ش، ص 45. [4] . افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 ش، ص 201. [5] . همان، ص 361، و مفتاح باب الابواب، ص 168و270. [6] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، سوم، 1357 ش، مشهد، ص 90. [7] . مفتاح باب الابواب، ص 8. [8] . همان، ص 68، ص 169. [9] . همان، ص 254، ص 259، ص 284. [10] . افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، مهرفام، چاپ دهم، 1382ش، تهران، ص 271، 298، 323؛ و ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، امیر، اول، 1377 ش، قم، ص 341. ( اندیشه قم )
چرا بهائیان معتقدند که تمام معابد از جمله کعبه باید ویران شده و خانه باب در شیراز از نو بنا گردد؟!
دولت های بیگانه برای پیشبرد سیاست های استعماری در کشورها، دست به اختلافات دینی می زنند، اما در کشور ایران که پیرو مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام هستند و روحانیت آگاه، همیشه مردم را از انحراف باز می دارند، زمینة پیدایش یک دین جدید غیر ممکن است، چرا که دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین، و پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آخرین رسول از طرف خداوند تبارک و تعالی برای مردم جهان مبعوث شده است.[1] لذا دشمنان به این نتیجه رسیدند که باید رشتة ارتباط و وحدت مسلمین و بالاخص مرکز ثقل وحدت شیعیان ایرانی یعنی دین، تضعیف شود، تا مردم متحد را از هم جدا کرده، و درصورت نیاز بتوانند آنها را به جان هم انداخته و بر آنها تسلط پیدا کنند. بهترین کار برای پیشبرد اهداف شوم استعماری و ایجاد انگیزه در ملت ایران برای به میدان آمدن، مسئلة مهدویت بود. برای همین سید علی محمد باب شیرازی با تحریک بیگانگان ادعای نیابت و باب امام زمان علیه السّلام را کرد.[2] وقتی هم دید که برخی از مردم ناآگاه، بدون تحقیق و دلیل منطقی ادعای او را پذیرفتند، مدعی شد که آنچه مردم انتظار ظهورش را می کشیدند من هستم، من همان مهدی و امام زمانم و آمدم جامعه را از فساد پاک سازم و بر همة مردم و علما واجب است که از من اطاعت کنند.[3]
سپس ادعای نبوت کرده و به خیال خود قرآن کریم را نسخ نمود و کتاب بیان را به جای آن معرفی کرد.[4] زیرا می دانست با وجود قرآن کریم کسی به او ایمان نخواهد آورد و اگر عده ای ناآگاهانه به او گرویده اند، روزی با مطالعة دلائل عقلی و منطقی قرآن، بر بطلان باب و بهائیت یقین خواهند کرد و برای همین دستور داد تمامی کتابها غیر از کتب خودشان، سوزانده شود، البته بعد از او میرزا حسینعلی گفت: کتاب هایی را که برای زندگی مورد نیاز است بخوانید و این لطفی از جانب خداوند (خودش) بر بندگان است.[5] و خود را به بها ملقب کرد و همانند باب خود را مهدی، سپس پیامبر و در آخر هم خدا خواند و پیروانش از این به بعد بهائیت معروف گشتند.[6] بنابراین یکی از کارهای استعمار، در راستای تضعیف اسلام حمایت آنان از بهائیت می باشد و با مطرح کردن نسخ اسلام و قرآن، خواستند آثار ظاهر اسلام را از بین ببرند و با توجه به اهمیتی که حج دارد و سالانه میلیونها مسلمان در آن جمع می شوند و آثار وحی و نبوت را می بینند و از آنجا به زیارت مرقد منور رسول الله صلّی الله علیه و آله و ائمة اطهار علیهم السّلام مشرف می شوند و چونکه همه این مراسم یک نوع همایش جهانی اسلام و اتحاد مسلمین در برابر استعمار و مذاهب مزخرف، خصوصاً بهائیت می باشد، رهبران بهائیت با پیروی از دشمنان سرسخت اسلام، در صدد این شده اند که باید این محوریت از بین برود و مکه، مدینه، قبور ائمه اطهار علیهم السّلام و تمامی مزار علمای اسلام ویران گردند، تا دیگر کسی آثار اسلام را نبیند، چون به اصل کتاب های آنها دسترسی نداریم این اعتقادات و احکام آنها را از کتابی نقل می کنیم که مولفش با رهبران بهائیت ملاقات ها داشته و کتاب بیان باب و اقدس و برخی از الواح حسینعلی بهاء را داشته است.[7]
زعیم الدوله در این باره می نویسند:
علی محمد باب، خانة خود در شیراز را به جای کعبه، برای نماز خواندن به عنوان قبله قرار داده بود و یکی از احکامش این بود که به محض به قدرت رسیدن پیروان او باید تمام بقاع مقدسه مانند، مکه، بیت المقدس، قبور انبیاء و اولیاء را خراب کنند و هر کس استطاعت پیدا کرد، خانة محل ولادت او را در شیراز حج کند، و آن خانه را تعمیر و توسعه دهد.[8]
حسینعلی بهاء نیز در کتاب اقدس می گوید: قبله کسی است که خدا او را ظاهر کرده است هر گاه او تغییر کند قبله هم تغییر پیدا می کند. و چون بهاء در فلسطین و در شهر (عکا) زندگی می کند، بعد از باب، قبلة بهائیان و هم چنین محل حج شان عکا شد. که در مورد حج هم می گوید: و به تحقیق که خدا بر هر کس از شما که استطاعت داشته باشد حکم به حج خدا (یعنی قبر او در عکا) کرده است.[9]
بنابراین علت اعتقاد بهائیان بر ویران کردن مکه و... برای از بین بردن آثار دین مقدس اسلام است، تا مردم به مرور زمان دست از اسلام برداشته و به سوی فرقة منحرف بهائیت کشیده شوند و بخاطر دشمننی با اسلام است که کشورها و دشمنان مکتب تشیع مانند روسیه، ترکیه، انگلیس، آمریکا، فرانسه و رژیم غاصب صهیونیسم همواره از اینها حمایت می کنند.[10]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بهائیت دین نیست، ابواتراب هدائی، تهران، فراهانی، سوم، بی تا.
2. بهائیت به روایت تاریخ، بهرام افراسیابی، بی جا، پرستش، اول، 1366 ش.
3. مبادی روحانی و تعالیم اجتماعی بهائی، شکوه شکوهی.
4. گنجینة حدود و احکام، عبدالحمید اشراق خاوری.
[1] . مائده/3، احزاب/40.
[2] . الامین، شریف یحیی، فرهنگنامة فرقه های اسلامی، ترجمه: محمد رضا موحدی، تهران، باز، اول، 1378 ش، ص 69.
[3] . زغیم الدوله تبریزی، محمد مهدی خان، مفتاح باب الابواب، ترجمة حسن فرید گلپایگانی، تهران، کتابخانة شمس، دوم، 1349. ص 121، و حسینی طباطبائی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء، تهران، روزنه، دوم، 1379ش، ص 45.
[4] . افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، تهران، مهرفام، دهم، 1382 ش، ص 201.
[5] . همان، ص 361، و مفتاح باب الابواب، ص 168و270.
[6] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، سوم، 1357 ش، مشهد، ص 90.
[7] . مفتاح باب الابواب، ص 8.
[8] . همان، ص 68، ص 169.
[9] . همان، ص 254، ص 259، ص 284.
[10] . افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، مهرفام، چاپ دهم، 1382ش، تهران، ص 271، 298، 323؛ و ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، امیر، اول، 1377 ش، قم، ص 341.
( اندیشه قم )
- [سایر] آیا شیعیان معتقدند که: بهشت دارای 8 باب است و 3 باب از آن برای مردم قم اختصاص خواهد داشت. ر. ک کتاب بحار الأنوار ج 57/218 ح48.
- [سایر] عکس شکاف خانه کعبه و سند اعجاز ولادت حضرت امیر المومنین موجود است، اما آیا خانه کعبه چندین بار خراب و تجدید بنا و بازسازی نشده؟ پس دیگر شکاف کعبه معنای ندارد شاید برای رانش زمین شکاف خورده است؟
- [سایر] چرا خدا از حضرت ابراهیم(ع) خواست تا کعبه را بنا کند؟ اصلا فلسفه وجود خانه کعبه چیست؟ در این رابطه چه کتابی با قلمی زیبا و جذاب می توانم پیدا کنم؟ لطفا مرا راهنمایی کنید.
- [سایر] چرا خانه خدا برای مسیحیان و یهودیان مقدس نیست و مکان مذهبی به شمار نمی رود؟ مگر همه فرزند ابراهیم نیستیم که آن خانه را بنا نهاده است؟
- [سایر] چرا پیامبر در آخرین حج خود حضرت علی را در کنار خانه کعبه به عنوان جانشین خود معرفی نکرد؟ و در غدیر خم معرفی کرد؟
- [سایر] چرا پیامبر در آخرین حج خود حضرت علی را در کنار خانه کعبه به عنوان جانشین خود معرفی نکرد؟ و در غدیر خم معرفی کرد؟
- [آیت الله خوئی] اگر منحرف گردد از وضع صحیح در حال طواف دور کعبه و به درستی، آن مکان را نداند، آیا جایز است برگردد و از قبلِ آن مکان دوباره انجام دهد و آوردن آن زیاده از باب مقدمه علمیه بوده باشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی بدهکار ی های مختلفی از جمله بابت خمس یا زکات داشته و قرض هم دارد و اموالی از باب کفاره و نذر و مانند آن نیز بر گردنش باشد، چنانچه نتواند همه آنها را بپردازد، تکلیف چیست؟
- [آیت الله بروجردی] اشخاصی وجهی از باب سهم امام عَلَیْهِ السَّلَام به فقیهی دادهاند که - فقاهت آن نزد آنها محرز بوده - غسّال خانهای بنا کند، آیا دیگران که پول ندادهاند باید فقاهت و عدالت آن شخص نزدشان محرز باشد در غسل اموات خود در آن غسّال خانه یا خیر؟
- [سایر] در فصل هفتم: (آداب و شرایط امام جماعت) از باب پنجم: (اسرار و آداب عبادت) کتاب معراج السعادة مرحوم نراقی منظور از جمله: "و در جای رسول خدا و خلفای راشدین می ایستد و نیابت ایشان را می کند؟ "چیست؟ مگر مرحوم نراقی شیعه نبودند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعد از نماز بفهمد در بین نماز حال تردیدی داشته که مثلاً دو رکعت خوانده یا سه رکعت و بنا را بر سه گذاشته ولی نداند که این بنا را روی گمانش به خواندن سه رکعت بوده یا از باب این بوده که هردو طرف در نظر او مساوی بوده باید به احتیاط واجب نماز احتیاط را بخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله جوادی آملی] .واجب است در آغاز هر نماز (االله اکبر) گفته شود و این جمله بنا بر اینکه نیّت شرط باشد اوّلین جزء نماز و دومین رکن از ارکان نماز است و باید به عربی صحیح و پشت سر هم گفته شود . ترجمه آن به زبان دیگر, یا تلفّظ آن به عربی غیر صحیح, باطل است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که نشانه های مرگ را در خود می بیند؛ اگر نماز و روزه قضا دارد؛ بنا بر احتیاط باید وصیت کند که از مال خودش برای آنها اجیر بگیرند؛ بلکه اگر مال نداشته باشد ولی احتمال بدهد کسی بدون آنکه چیزی بگیرد آنها را انجام می دهد؛ باز هم وصیت نماید. و اگر قضای نماز و روزه او به تفصیلی که در باب نماز قضا گفته شد؛ بر پسر بزرگترش واجب باشد؛ بنا بر احتیاط باید به او اطلاع دهد؛ یا وصیت کند که برای او به جا آورند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند مخارج کسانی را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد و اگر مخارج آنها را ندهد، دیگران میتوانند به آنان زکات بدهند و بنا بر احتیاط واجب کسی که عرفاً به انسان پیوسته بوده و انسان خرجی او را میدهد، همچون کسانی هستند که پرداخت مخارج آنها بر انسان لازم است و نمیتوان از باب زکات مخارج آنها را داد. در این مسأله فرقی نیست که بخواهد زکات را به خاطر فقیر بودن بدهد یا به جهت مصارف دیگر.
- [آیت الله اردبیلی] از جمله مستحبّات مؤکّد که در روایات از آن به (حجّ اصغر) تعبیر شده (عمره مفرده) است؛ بلکه کسی که استطاعت برای حج را ندارد، ولی میتواند عمره مفرده به جا آورد، بنابر احتیاط واجب باید آن را به جا آورد و در همه اوقات سال میتوان آن را بجا آورد، ولی در یک ماه قمری بیش از یک عمره مفرده نمیتوان به نیت یک نفر انجام داد و نسبت به عمره ماه رجب تأکید بسیار شده است. واجبات عمره مفرده که باید در آنها قصد قربت داشته باشد عبارت از هفت مورد زیر است: (اِحرام)، (طواف خانه خدا)، (نماز طواف)، (سعی بین صفا و مروه)، (تراشیدن سر یا تقصیر)، (طواف نساء) و (نماز طواف نساء). =============================================================================== تفصیل و احکام هر یک از موارد و احکام حجّ و عمره در کتاب (مناسک حجّ و عمره) بیان شده است، و باید بدانجا مراجعه شود.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در شرع مقدس اسلام غسلهایی مستحب است و از آن جمله است: 1 - غسل جمعه؛ و اول وقت آن بعد از طلوع فجر روز جمعه است و بهتر آن است که نزدیک ظهر به جا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد مستحب است پس از ظهر تا غروب به جا آورد و بنا بر احتیاط در آن نیت ادا و قضا نکند و اگر در روز جمعه غسل نکند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را به جا آورد و کسی که میداند در روز جمعه آب پیدا نخواهد کرد، میتواند روز پنجشنبه غسل را رجاءً انجام دهد و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریِکَ لَهُ، وأَنَّ مُحَّمداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّدٍ، واجْعَلنی مِنَ التَّوابینَ، واجْعَلْنی من المُتطَهّرِینَ). 2 - غسل شب اول و هفدهم و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم و بیست و چهارم ماه رمضان و در شب بیست و سوم غسل دیگری هم در آخر شب مستحب است. 3 - غسل روز عید فطر و عید قربان؛ و وقت آن پس از اذان صبح است و اگر بخواهند بعد از ظهر تا غروب غسل کنند بهتر آن است که به قصد رجاء انجام دهند و مستحب است آن را پیش از نماز عید به جا آورند. 4 - غسل شب عید فطر؛ و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر آن است که در اول شب به جا آورده شود. 5 - غسل روز هشتم و نهم ذی حجه و در روز نهم بهتر آن است که آن را در هنگام زوال آفتاب به جا آورد. 6 - غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل دادهاند رسانده باشد. 7 - غسل برای نماز حاجت. 8 - غسل احرام؛ احتیاط استحبابی مؤکّد در انجام غسل احرام است (تفصیل احکام آن در مناسک حج آمده است). 9 - غسل ورود حرم مکه مکرّمه؛ چه قبل از ورود حرم انجام دهد، چه بعد از ورود حرم، یا در مکه، یا در منزل خود در مکه. 10 - غسل ورود شهر مکه مکرّمه. 11 - غسل زیارت خانه کعبه. 12 - غسل طواف خانه خدا. 13 - غسل دخول کعبه. 14 - غسل برای نحر و ذبح و حلق. 15 - غسل ورود حرم مدینه منوره. 16 - غسل ورود شهر مدینه منوره. 17 - غسل وارد شدن مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. 18 - غسل وداع قبر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. 19 - غسل برای مباهله با خصم. 20 - غسل دادن بچهای که تازه به دنیا آمده. 21 - غسل برای استخاره. 22 - غسل برای استسقاء. 23 - غسل توبه. 24 - غسل زیارت حضرت سید الشهداء علیهالسلام هر چند از دور باشد. 25 - غسل وداع زیارت حضرت سید الشهداء علیهالسلام.
- [آیت الله سیستانی] در شرع مقدس اسلام غسلهای مستحب زیاد است ، و از آن جمله است : 1 غسل جمعه : و وقت آن بعد از اذان صبح است تا غروب آفتاب ، و بهتر آن است که نزدیک ظهر بجا آورده شود ، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر آن است که بدون نیّت اداء و قضاء تا غروب بجا آورد ، و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بجا آورد . و کسی که میداند در روز جمعه آب پیدا نخواهد کرد می تواند روز پنجشنبه ، یا شب جمعه غسل را رجأً انجام دهد . و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُه ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجْعَلْنِی مِنَ التَّوّابِینَ وَاجْعَلْنِی مِنَ المُتَطَهّرِینَ) . 2 7 غسل شب اول و هفدهم ، و نوزدهم ، و بیست و یکم ، و بیست و سوم ، و بیست و چهارم ماه رمضان . 8 9 غسل روز عید فطر و عید قربان ، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب ، و بهتر آن است که آن را پیش از نماز عید بجا آورند . 10 11 غسل روز هشتم و نهم ذیحجه ، و در روز نهم بهتر آن است که آن را در وقت ظهر بجا آورد . 12 غسل کسی که جائی از بدنش را به بدن میّتی که غسل دادهاند رسانده باشد . 13 غسل احرام . 14 غسل دخول حرم مکه . 15 غسل دخول مکه . 16 غسل زیارت خانه کعبه . 17 غسل دخول کعبه . 18 غسل برای نحر و ذبح . 19 غسل برای حلق . 20 غسل داخل شدن حرم مدینه منوّره . 21 غسل داخل شدن مدینه منوّره . 22 غسل داخل شدن مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم . 23 غسل وداع قبر مطهّر پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم . 24 غسل برای مباهله با خصم . 25 غسل دادن بچّهای که تازه به دنیا آمده . 26 غسل برای استخاره . 27 غسل برای استسقاء .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بالغ عاقل به مرد یا زن مسلمان بالغ عاقل عفیفی، نسبت زنا یا لواط یا سحق بدهد و شرعاً نتواند آن را ثابت کند، باید هشتاد تازیانه از روی لباس به او بزنند، تازیانه به طور متوسط زده میشود و به جز عبا سایر لباسهای وی را نباید کند. چند مورد از این حدّ استثنا شده است: اوّل: اگر دو نفر هم دیگر را به زنا یا لواط یا سحق نسبت دهند حدّ جاری نمیشود، بلکه آن دو به حکم حاکم شرع تعزیر میگردند. دوم: اگر پدری به فرزند خود چنین نسبتی بدهد حدّ جاری نمیشود، بلکه تعزیر میگردد. سوم: اگر شوهر به زن خود چنین نسبتی بدهد، حکم خاصّی دارد که در کتب فقهی در فصل (لعان) آمده است. اگر کسی به دیگری ولد الزنا بگوید، چنانچه با این جمله نسبت زنا به پدر و مادر وی بدهد، حدّ فوق درباره او ثابت است، ولی اگر تنها از باب فحّاشی باشد و نسبت زنا به طور جدّی مطرح نباشد، کار گناهی انجام داده است ولی حدّ فوق دربارهاش نیست. گفتنیست که این حدّ، حقّ کسیست که به او چنین توهینی شده است و اگر او ببخشد حدّ جاری نمیگردد.