آیین رایل چه نوع آیینی است و چه انتقادهایی بر عقاید این آیین وارد است؟
مکتب رایل مدعی است تمامی پیامبران الهی را قبول دارد با این تفاوت که ایشان را نه خداوند، بلکه انسان‌هایی ساکن کرات دیگر فرستاده‌اند که بیست و پنج هزار سال پیشرفته تر از انسان های زمینی می باشند. از سه منظر می توان به ارزیابی مدعیات این مذهب نوساخته بشری پرداخت: الف- از جهت مقدار هماهنگی ادعاهای این دین با آموزه های ادیان بزرگ، زیرا این دین خود را مخالف ادیان الهی ندانسته بلکه آن پیامبران را نیز رسولان الوهیم( نام انسا‌ن‌های کرات دیگر) می‌داند حال مهمترین پرسش این است که اگر این پیامبر جدید یعنی رایل ادامه دهنده راه همان انبیاء الهی است پس این همه تفاوت و تناقض از کجا آمده است؟ به برخی از این تناقضات اشاره میکنیم: 1. چگونه است که در قرآن می‌خوانیم که خداوند متولد نشده و موجودی از او متولد نمی شود[1] ولی رایل مدعی است که الوهیم (همان موجود یا موجوداتی که پیامبران را فرستاده اند) از نسل‌های قبلی الوهیم به دنیا آمده و این سلسله به دنیا آمدن‌ها تا بی‌نهایت ادامه پیدا می‌کند. 2. این دین می‌گوید از طرف همان موجودی آمده است که حضرت محمد (ص) را فرستاده است حال این سوال پیش می آید که پس چگونه در قرآن کریم حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر دانسته شده است[2] و آیا الوهیم نمی دانست که 14 قرن بعد بناست پیامبر دیگری برای انسان‌های زمینی بفرستد؟ 3. تمامی ادیان الهی بر غیر مادی بودن و نامیرا بودن خداوند و نیز ازلی و ابدی بودن او تأکید دارند در حالی که الوهیم موجودی است میرا و از پدران خود به وجود آمده است و نیز در مکانی خاص زندگی می کند و به چشم دیده می‌شود . آیا الوهیم فراموش کرده که در کتاب‌های قبلی خود به مردم چه پیامی داده و خود را چگونه معرفی کرده است؟ 4. اصلی ترین پیام رایل جانشینی علم به جای مذهب است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت، ولی اکنون سخن دراین جاست که چرا الوهیم توسط فرستادگان پیشین خود، دین و مذهب برای انسان ها فرستاده، ولی اینک همان پیام‌ها را نفی می‌کند و علم را جانشین مذهب ساخته است؟ آیا این تناقض در رفتار از موجودی که به ادعای رایل بیست و پنج هزار سال پیشرفته تر از زمینیان است پذیرفتنی است؟ 5 . مهم‌ترین تناقض سخنان رایل با تعالیم انبیاء الهی در اصلی‌ترین مدعای رایل نهفته است، و آن انکار موجودی به نام خداست. باور به خدا رکن اصلی ادیان الهی است. چگونه کسی که این اصل را قبول ندارد می‌تواند ادعا کند که همه ادیان را به رسمیت می‌شناسد. 6. رایل دین بودا را نیز در کنار سایر ادیان و فرستاده الوهیم می‌داند و بلکه مدعی است دین بودا با کمی اصلاح، همان دین رایل خواهد شد. ولی نکته جالب آن است که بودا دینی است که رهبر و بنیان‌گذار آن هیچ‌گاه ادعای آمدن از سوی خدا نکرد و فقط مردم را به سوی اخلاق متعالی دعوت می‌کرد[3]. حال باید دید چگونه الوهیم پیامبری فرستاده‌ که خودش چنین ادعایی ندارد. 7. رایل برای آن‌که سخنانش مشتری بیشتری جذب کند، هر آن‌چه را که دین نامیده شده است، فرستاده الوهیم می‌داند، حتی بهاءالله را که هیچ یک از مسلمین و بلکه هیچ یک از جهانیان او را پیامبر نمی‌دانند فرستاده الوهیم می داند. اصولاً بهاییت دینی است دست‌ساز و لااقل در ایران همه زوایای تاریخی آن بر مردم روشن است. 8. بررسی این تناقضات فرصتی بیش از این نوشته کوتاه می‌طلبد، اموری هم‌چون ادعای این که بهشت حضرت آدم و حوا در اسرائیل کنونی بوده و این نکته را به قرآن نسبت می‌دهد در حالی که در قرآن از این نکته خبری نیست و یا این که مدعی است پیامبر با سفینه فضایی به معراج رفته و با خدا ملاقات کرده است در حالی که به تصریح قرآن خدا دیدنی نیست و این که وحی را همان تله پاتی دانسته و ... دقت در این ادعاها نشان‌گر ضعف اطلاعاتی کسانی است که این سخنان را منتشر می‌کنند و اطلاعاتی بسیار ناچیز از سایر ادیان دارند. چنان که در یکی از نوشته‌هایشان سوره آل عمران را سوره عمران نوشته‌اند. ب- راه دیگر بررسی و ارزیابی گفته‌های رایل سنجش سخنان او با حقایق فلسفی و علمی است. 1. رایل الوهیم را انسانهایی می‌داند که انسان‌های پیشرفته قبلی، آن‌ها را خلق کرده‌اند و آن قبلی‌ها نیز مخلوق نسلی قبل از خود می باشند و همین طور این سلسله تا بی‌نهایت ادامه دارد. در حالی که اگر سازنده این افسانه، آشنایی بیشتری با فلسفه داشت، مرتکب چنین اشتباهی نمی‌شد. زیرا به لحاظ عقلی امکان اتصال سلسله به بی‌نهایت وجود ندارد و بالاخره این سلسله باید به جایی منتهی شود. این نکته نه تنها مدعای ماست بلکه این اصل( محال بودن تسلسل) از پایه‌های تفکر عقلی در غرب و شرق می‌باشد[4]. 2. رایل می‌گوید که پیامبران پیشین در سرزمین الوهیم با شیوه مهندسی ژنتیک، دوباره سازی شده‌اند و رایل آمده تا جهان را برای بازگشت ایشان آماده کند. می‌پرسیم اگر این پیامبران زنده‌اند چرا خود برای تبلیغ این دین به زمین نمی‌آیند اگر حضرت عیسی(ع) بیاید و پیام الوهیم را به مسیحیان برساند آیا گمان نمی‌کنید که مردم بیشتری این پیام را بپذیرند؟ 3. رایل معتقد است که علم را به جای مذهب برای مردم به ارمغان آورده است. پرسش ما این است که کدام علم؟ علمی که همه روزه بخشی از دست‌ آوردهایش مورد مناقشه قرار گرفته و دانشمندان به اشتباه خود در آن زمینه اعتراف می‌کنند، چگونه می‌تواند جانشین مذهب و راهنمای انسان باشد؟ گوینده این سخنان اگر اطلاعات بیشتری درباره تاریخ تفکر بشر و یا حداقل جریان‌های فکری حاکم در مغرب زمین داشت، چنین ادعایی را مطرح نمی‌کرد. زیرا بشر در قرن 18و اوایل قرن 19 میلادی یکبار به علم ایمان آورد و با گذشت زمان و پیشرفت علم و نیز تنقیح باورهای فلسفی خود به این نتیجه رسید که علم به تنهایی نمی‌تواند درد‌های بشر را درمان کند و لذا امروزه نسبت به علم پرستی خودکافر شده است[5] و روی به درگاه خداوند گذاشته است. گذری بر مکاتب سیانتیستی و علم گرایانه و نیز فلسفه‌های پوزیتویستی در تاریخ سه قرن اخیر اروپا به راحتی نشان می دهد که بشر امروز علم را شایسته آن نمی‌داند که مورد تعلق ایمان باشد. امروزه دانشمندان مهم فلسفه علم، درباره واقع نمایی گزاره‌های علمی به تردید افتاده و بسیاری از ایشان به صراحت، علم را برای اداره زندگی بشر ناکافی می‌دانند[6]. 4. رایل مدعی است انسان‌های کره زمین و نیز سایر موجودات زنده توسط مهندسی ژنتیک ساخته شده‌اند. در این مدعا اولاً معلوم نیست که اصل حیات از کجا آمده است و ثانیاً معلوم نیست چرا هر انسانی که به دنیا می‌آید دارای پدر و مادر است و از نطفه انسانی دیگر به وجود می‌آید و این علم ژنتیک کی و توسط چه کسی به کار رفته است؟ ج- راه سوم مطالعه این آیین ساختگی، بررسی ساختار درونی مدعاهای ایشان است: رایل در توجیه این که چرا الوهیم پس از فاجعه هیروشیما تصمیم به معرفی خود به جهانیان گرفته است می گوید زیرا در این زمان الوهیم به این نتیجه رسید که ممکن است بشر از علم خود در مسیر خطرناکی استفاده کند. حال می‌پرسیم آیا قبل از آن هیچ فاجعه‌ای رخ نداده بود که از علم سوء استفاده شود؟ آیا خود جنگ جهانی و کشته شدن چندین میلیون انسان توسط سلاح‌های کشتار جمعی ساخته شده با استفاده از علم بشر کافی نبود؟ و جالب است که بسیاری از انسان‌ها نیز در همان زمان و بلکه قبل از آن به این نتیجه رسیده بودند که ممکن است دستاوردهای علمی بشر در مسیری به کار گرفته شوند که به صلاح انسان و بشریت نباشد. پس الوهیم چه تفاوتی با انسان دارد و این پیشرفت چندین هزار ساله چه فایده‌ای داشته است؟ رایل خود را پیام‌آور موجوداتی می‌داند که از نظر علمی بسیار پیشرفته‌تر از انسان‌ها هستند ولی از این مدعا هیچ نشانی در خود رایل مشاهده نمی‌شود. به نظر می‌رسد لااقل خود او باید به وسیله علم ژنتیک خلق شده باشد و نیز خود از دانش‌های علمی بشر بی‌نیاز باشد. ولی چنین نیست. در حالی که پیامبران الهی در زمینه آن چه که گفته‌اند سرآمد تمامی بشریت در تمامی طول تاریخند و مثلا در زمینه معارف الهی که ره‌آورد ایشان است همیشه بالاترین و عمیق‌ترین سخنان را گفته‌اند و در عین حال، خود نیازی به دیگران در این مورد نداشته‌اند. ولی گویا رایل، هیچ یک از این صفات را ندارد. و اصلا اگر رایل از کرات دیگر خبر دارد نشانه آن چیست؟ چرا هیچ نظریه جدید علمی و یا تکنولوژی نوی برای انسان‌ها نیاورده است؟ و جالب است که هر چیزی را که ادعا می‌کند حاصل تلاش و کوشش خود بشر زمینی است. علم ژنتیک و کشف سیارات جدید و ... همه و همه حاصل علم همین انسان هستند؟ آیا رایل که مدعی است به سرزمین الوهیم سفر کرده است می تواند یک سیاره جدید به انسان‌ها معرفی کند؟ در پایگاه اطلاع رسانی رایل از این که رایل هم‌چنان زنده است اظهار خوشحالی شده است، پرسش این است که اگر امکان شبیه سازی به وسیله مهندسی ژنتیک وجود دارد، دیگر زنده و یا مرده بودن رایل چه تأثیری دارد؟ اگر این خدایان خیالی این‌قدر قدرتمند هستند چگونه می‌گویند اگر اسرائیل از ساخت سفارت ما جلوگیری کند از ساخت آن پشیمان شده و آن را به جای دیگری منتقل خواهند کرد؟ اگر بنا باشد اشکالات درونی این دین ساختگی شمرده شود نیازمند چندین جلد کتاب خواهیم بود. به علاوه که منابع اصلی این مدعاها را در اختیار نداشتیم که اگر می‌بود بی‌محتوایی مدعاهایشان بیش از این آشکار می‌شد. استفاده رایل و هوادارانش از چند اصطلاح خاص علمی که در روزنامه ها ونشریات رایج شده اند، نشان‌گر آن است که او و طرفدارانش نه تنها در زمینه علوم دینی و علوم عقلی هم‌چون فلسفه ناتوانند بلکه در دایره دانش تجربی نیز بسیار بی اطلاع هستند و از بسیاری از تحولات در عرصه علم خبر ندارند و به همین دلیل به چند اصطلاح همه فهم پناه برده‌اند.و برای نمونه حتی پیش بینی‌ای از آینده علم بشر نیز ندارند چه رسد به این که خود سهمی در پیشرفت علم داشته باشند. تمامی شواهد درونی مدعیات رایل و نیز مقایسه آن با داده‌های عقلانی و وحیانی و نیز علم تجربی نشان می‌دهد که این دین ادعایی، نه تنها دینی اصیل نیست بلکه مخترعان این عقیده از نظر اطلاعات دینی و علمی و فلسفی در سطح بسیار پایینی قرار دارند به گونه‌ای که برای ساختن این مذهب خیالی حتی زحمت مطالعه دقیق سایر ادیان را به خود نداده‌اند[7]. [1] . توحید/3. [2] . قرآن کریم. [3] . هیوم، رابرت، ادیان زنده جهان، ترجمه : عبدالرحیم گواهی تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373، ص91. [4] . برای اطلاع از این بحث در فلسفه اسلامی رک: مصباح یزدی ، محمد تقی، آموزش فلسفه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1368، ص75- 85، و در فلسفه غرب رک: ژیلسون، اتین، مبانی فلسفه مسیحیت، ترجمه: محمد محمد رضایی و سید محمود موسوی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، ص 113. [5] . درباره تاریخ تفکرات علم‌گرایانه و افول آن رک: ژیلسون، اتین، نقد تفکر فلسفی غرب، ترجمه : دکتر احمد احمدی، تهران، انتشارات سمت، 1380، فصل یازدهم از این کتاب ارتباط بیشتری با این بحث دارد. و نیز رک: نصر، سیدحسین، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه ، مرتضی اسعدی، تهران، طرح نو، 1375، ص 264- 281. [6] . برای اطلاع از مباحث رایج در فلسفه علم رک: تاونس، چارلز، اچ، مقاله ، تلاقی علم و دین، ترجمه : فرهاد مشتاق، درج شده در مجله قبسات، شماره اول از سال دوم بهار 1376، ص30- 39. [7] . تمامی اطلاعات مربوط به این دین از سایت اختصاصی این کیش أخذ شده است، و به دلیل ارائه ناقص اطلاعات از سوی هواداران این کیش کمبود شناخت از این دین مشهود است. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیین رایل چه نوع آیینی است و چه انتقادهایی بر عقاید این آیین وارد است؟


پاسخ:

مکتب رایل مدعی است تمامی پیامبران الهی را قبول دارد با این تفاوت که ایشان را نه خداوند، بلکه انسان‌هایی ساکن کرات دیگر فرستاده‌اند که بیست و پنج هزار سال پیشرفته تر از انسان های زمینی می باشند. از سه منظر می توان به ارزیابی مدعیات این مذهب نوساخته بشری پرداخت:
الف- از جهت مقدار هماهنگی ادعاهای این دین با آموزه های ادیان بزرگ، زیرا این دین خود را مخالف ادیان الهی ندانسته بلکه آن پیامبران را نیز رسولان الوهیم( نام انسا‌ن‌های کرات دیگر) می‌داند حال مهمترین پرسش این است که اگر این پیامبر جدید یعنی رایل ادامه دهنده راه همان انبیاء الهی است پس این همه تفاوت و تناقض از کجا آمده است؟ به برخی از این تناقضات اشاره میکنیم:
1. چگونه است که در قرآن می‌خوانیم که خداوند متولد نشده و موجودی از او متولد نمی شود[1] ولی رایل مدعی است که الوهیم (همان موجود یا موجوداتی که پیامبران را فرستاده اند) از نسل‌های قبلی الوهیم به دنیا آمده و این سلسله به دنیا آمدن‌ها تا بی‌نهایت ادامه پیدا می‌کند.
2. این دین می‌گوید از طرف همان موجودی آمده است که حضرت محمد (ص) را فرستاده است حال این سوال پیش می آید که پس چگونه در قرآن کریم حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر دانسته شده است[2] و آیا الوهیم نمی دانست که 14 قرن بعد بناست پیامبر دیگری برای انسان‌های زمینی بفرستد؟
3. تمامی ادیان الهی بر غیر مادی بودن و نامیرا بودن خداوند و نیز ازلی و ابدی بودن او تأکید دارند در حالی که الوهیم موجودی است میرا و از پدران خود به وجود آمده است و نیز در مکانی خاص زندگی می کند و به چشم دیده می‌شود . آیا الوهیم فراموش کرده که در کتاب‌های قبلی خود به مردم چه پیامی داده و خود را چگونه معرفی کرده است؟
4. اصلی ترین پیام رایل جانشینی علم به جای مذهب است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت، ولی اکنون سخن دراین جاست که چرا الوهیم توسط فرستادگان پیشین خود، دین و مذهب برای انسان ها فرستاده، ولی اینک همان پیام‌ها را نفی می‌کند و علم را جانشین مذهب ساخته است؟ آیا این تناقض در رفتار از موجودی که به ادعای رایل بیست و پنج هزار سال پیشرفته تر از زمینیان است پذیرفتنی است؟
5 . مهم‌ترین تناقض سخنان رایل با تعالیم انبیاء الهی در اصلی‌ترین مدعای رایل نهفته است، و آن انکار موجودی به نام خداست. باور به خدا رکن اصلی ادیان الهی است. چگونه کسی که این اصل را قبول ندارد می‌تواند ادعا کند که همه ادیان را به رسمیت می‌شناسد.
6. رایل دین بودا را نیز در کنار سایر ادیان و فرستاده الوهیم می‌داند و بلکه مدعی است دین بودا با کمی اصلاح، همان دین رایل خواهد شد. ولی نکته جالب آن است که بودا دینی است که رهبر و بنیان‌گذار آن هیچ‌گاه ادعای آمدن از سوی خدا نکرد و فقط مردم را به سوی اخلاق متعالی دعوت می‌کرد[3]. حال باید دید چگونه الوهیم پیامبری فرستاده‌ که خودش چنین ادعایی ندارد.
7. رایل برای آن‌که سخنانش مشتری بیشتری جذب کند، هر آن‌چه را که دین نامیده شده است، فرستاده الوهیم می‌داند، حتی بهاءالله را که هیچ یک از مسلمین و بلکه هیچ یک از جهانیان او را پیامبر نمی‌دانند فرستاده الوهیم می داند. اصولاً بهاییت دینی است دست‌ساز و لااقل در ایران همه زوایای تاریخی آن بر مردم روشن است.
8. بررسی این تناقضات فرصتی بیش از این نوشته کوتاه می‌طلبد، اموری هم‌چون ادعای این که بهشت حضرت آدم و حوا در اسرائیل کنونی بوده و این نکته را به قرآن نسبت می‌دهد در حالی که در قرآن از این نکته خبری نیست و یا این که مدعی است پیامبر با سفینه فضایی به معراج رفته و با خدا ملاقات کرده است در حالی که به تصریح قرآن خدا دیدنی نیست و این که وحی را همان تله پاتی دانسته و ... دقت در این ادعاها نشان‌گر ضعف اطلاعاتی کسانی است که این سخنان را منتشر می‌کنند و اطلاعاتی بسیار ناچیز از سایر ادیان دارند. چنان که در یکی از نوشته‌هایشان سوره آل عمران را سوره عمران نوشته‌اند.
ب- راه دیگر بررسی و ارزیابی گفته‌های رایل سنجش سخنان او با حقایق فلسفی و علمی است.
1. رایل الوهیم را انسانهایی می‌داند که انسان‌های پیشرفته قبلی، آن‌ها را خلق کرده‌اند و آن قبلی‌ها نیز مخلوق نسلی قبل از خود می باشند و همین طور این سلسله تا بی‌نهایت ادامه دارد. در حالی که اگر سازنده این افسانه، آشنایی بیشتری با فلسفه داشت، مرتکب چنین اشتباهی نمی‌شد. زیرا به لحاظ عقلی امکان اتصال سلسله به بی‌نهایت وجود ندارد و بالاخره این سلسله باید به جایی منتهی شود. این نکته نه تنها مدعای ماست بلکه این اصل( محال بودن تسلسل) از پایه‌های تفکر عقلی در غرب و شرق می‌باشد[4].
2. رایل می‌گوید که پیامبران پیشین در سرزمین الوهیم با شیوه مهندسی ژنتیک، دوباره سازی شده‌اند و رایل آمده تا جهان را برای بازگشت ایشان آماده کند. می‌پرسیم اگر این پیامبران زنده‌اند چرا خود برای تبلیغ این دین به زمین نمی‌آیند اگر حضرت عیسی(ع) بیاید و پیام الوهیم را به مسیحیان برساند آیا گمان نمی‌کنید که مردم بیشتری این پیام را بپذیرند؟
3. رایل معتقد است که علم را به جای مذهب برای مردم به ارمغان آورده است. پرسش ما این است که کدام علم؟ علمی که همه روزه بخشی از دست‌ آوردهایش مورد مناقشه قرار گرفته و دانشمندان به اشتباه خود در آن زمینه اعتراف می‌کنند، چگونه می‌تواند جانشین مذهب و راهنمای انسان باشد؟ گوینده این سخنان اگر اطلاعات بیشتری درباره تاریخ تفکر بشر و یا حداقل جریان‌های فکری حاکم در مغرب زمین داشت، چنین ادعایی را مطرح نمی‌کرد. زیرا بشر در قرن 18و اوایل قرن 19 میلادی یکبار به علم ایمان آورد و با گذشت زمان و پیشرفت علم و نیز تنقیح باورهای فلسفی خود به این نتیجه رسید که علم به تنهایی نمی‌تواند درد‌های بشر را درمان کند و لذا امروزه نسبت به علم پرستی خودکافر شده است[5] و روی به درگاه خداوند گذاشته است. گذری بر مکاتب سیانتیستی و علم گرایانه و نیز فلسفه‌های پوزیتویستی در تاریخ سه قرن اخیر اروپا به راحتی نشان می دهد که بشر امروز علم را شایسته آن نمی‌داند که مورد تعلق ایمان باشد. امروزه دانشمندان مهم فلسفه علم، درباره واقع نمایی گزاره‌های علمی به تردید افتاده و بسیاری از ایشان به صراحت، علم را برای اداره زندگی بشر ناکافی می‌دانند[6].
4. رایل مدعی است انسان‌های کره زمین و نیز سایر موجودات زنده توسط مهندسی ژنتیک ساخته شده‌اند. در این مدعا اولاً معلوم نیست که اصل حیات از کجا آمده است و ثانیاً معلوم نیست چرا هر انسانی که به دنیا می‌آید دارای پدر و مادر است و از نطفه انسانی دیگر به وجود می‌آید و این علم ژنتیک کی و توسط چه کسی به کار رفته است؟
ج- راه سوم مطالعه این آیین ساختگی، بررسی ساختار درونی مدعاهای ایشان است:
رایل در توجیه این که چرا الوهیم پس از فاجعه هیروشیما تصمیم به معرفی خود به جهانیان گرفته است می گوید زیرا در این زمان الوهیم به این نتیجه رسید که ممکن است بشر از علم خود در مسیر خطرناکی استفاده کند. حال می‌پرسیم آیا قبل از آن هیچ فاجعه‌ای رخ نداده بود که از علم سوء استفاده شود؟ آیا خود جنگ جهانی و کشته شدن چندین میلیون انسان توسط سلاح‌های کشتار جمعی ساخته شده با استفاده از علم بشر کافی نبود؟ و جالب است که بسیاری از انسان‌ها نیز در همان زمان و بلکه قبل از آن به این نتیجه رسیده بودند که ممکن است دستاوردهای علمی بشر در مسیری به کار گرفته شوند که به صلاح انسان و بشریت نباشد. پس الوهیم چه تفاوتی با انسان دارد و این پیشرفت چندین هزار ساله چه فایده‌ای داشته است؟
رایل خود را پیام‌آور موجوداتی می‌داند که از نظر علمی بسیار پیشرفته‌تر از انسان‌ها هستند ولی از این مدعا هیچ نشانی در خود رایل مشاهده نمی‌شود. به نظر می‌رسد لااقل خود او باید به وسیله علم ژنتیک خلق شده باشد و نیز خود از دانش‌های علمی بشر بی‌نیاز باشد. ولی چنین نیست. در حالی که پیامبران الهی در زمینه آن چه که گفته‌اند سرآمد تمامی بشریت در تمامی طول تاریخند و مثلا در زمینه معارف الهی که ره‌آورد ایشان است همیشه بالاترین و عمیق‌ترین سخنان را گفته‌اند و در عین حال، خود نیازی به دیگران در این مورد نداشته‌اند. ولی گویا رایل، هیچ یک از این صفات را ندارد. و اصلا اگر رایل از کرات دیگر خبر دارد نشانه آن چیست؟ چرا هیچ نظریه جدید علمی و یا تکنولوژی نوی برای انسان‌ها نیاورده است؟ و جالب است که هر چیزی را که ادعا می‌کند حاصل تلاش و کوشش خود بشر زمینی است. علم ژنتیک و کشف سیارات جدید و ... همه و همه حاصل علم همین انسان هستند؟ آیا رایل که مدعی است به سرزمین الوهیم سفر کرده است می تواند یک سیاره جدید به انسان‌ها معرفی کند؟ در پایگاه اطلاع رسانی رایل از این که رایل هم‌چنان زنده است اظهار خوشحالی شده است، پرسش این است که اگر امکان شبیه سازی به وسیله مهندسی ژنتیک وجود دارد، دیگر زنده و یا مرده بودن رایل چه تأثیری دارد؟ اگر این خدایان خیالی این‌قدر قدرتمند هستند چگونه می‌گویند اگر اسرائیل از ساخت سفارت ما جلوگیری کند از ساخت آن پشیمان شده و آن را به جای دیگری منتقل خواهند کرد؟ اگر بنا باشد اشکالات درونی این دین ساختگی شمرده شود نیازمند چندین جلد کتاب خواهیم بود. به علاوه که منابع اصلی این مدعاها را در اختیار نداشتیم که اگر می‌بود بی‌محتوایی مدعاهایشان بیش از این آشکار می‌شد.
استفاده رایل و هوادارانش از چند اصطلاح خاص علمی که در روزنامه ها ونشریات رایج شده اند، نشان‌گر آن است که او و طرفدارانش نه تنها در زمینه علوم دینی و علوم عقلی هم‌چون فلسفه ناتوانند بلکه در دایره دانش تجربی نیز بسیار بی اطلاع هستند و از بسیاری از تحولات در عرصه علم خبر ندارند و به همین دلیل به چند اصطلاح همه فهم پناه برده‌اند.و برای نمونه حتی پیش بینی‌ای از آینده علم بشر نیز ندارند چه رسد به این که خود سهمی در پیشرفت علم داشته باشند.
تمامی شواهد درونی مدعیات رایل و نیز مقایسه آن با داده‌های عقلانی و وحیانی و نیز علم تجربی نشان می‌دهد که این دین ادعایی، نه تنها دینی اصیل نیست بلکه مخترعان این عقیده از نظر اطلاعات دینی و علمی و فلسفی در سطح بسیار پایینی قرار دارند به گونه‌ای که برای ساختن این مذهب خیالی حتی زحمت مطالعه دقیق سایر ادیان را به خود نداده‌اند[7].


[1] . توحید/3.
[2] . قرآن کریم.
[3] . هیوم، رابرت، ادیان زنده جهان، ترجمه : عبدالرحیم گواهی تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373، ص91.
[4] . برای اطلاع از این بحث در فلسفه اسلامی رک: مصباح یزدی ، محمد تقی، آموزش فلسفه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1368، ص75- 85، و در فلسفه غرب رک: ژیلسون، اتین، مبانی فلسفه مسیحیت، ترجمه: محمد محمد رضایی و سید محمود موسوی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، ص 113.
[5] . درباره تاریخ تفکرات علم‌گرایانه و افول آن رک: ژیلسون، اتین، نقد تفکر فلسفی غرب، ترجمه : دکتر احمد احمدی، تهران، انتشارات سمت، 1380، فصل یازدهم از این کتاب ارتباط بیشتری با این بحث دارد. و نیز رک: نصر، سیدحسین، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه ، مرتضی اسعدی، تهران، طرح نو، 1375، ص 264- 281.
[6] . برای اطلاع از مباحث رایج در فلسفه علم رک: تاونس، چارلز، اچ، مقاله ، تلاقی علم و دین، ترجمه : فرهاد مشتاق، درج شده در مجله قبسات، شماره اول از سال دوم بهار 1376، ص30- 39.
[7] . تمامی اطلاعات مربوط به این دین از سایت اختصاصی این کیش أخذ شده است، و به دلیل ارائه ناقص اطلاعات از سوی هواداران این کیش کمبود شناخت از این دین مشهود است.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین