مدتی است دچار کسالت و دلمردگی شده‌ام. انگیزه برای انجام هیچ کاری را ندارم، آرامش روحی ندارم ؛ همیشه نگرانم ؛ برای رهایی از این حالت و برای رسیدن به آرامش روحی و کاستن افسردگی و سردرگمی چه باید کرد؟
مدتی است دچار کسالت و دلمردگی شده‌ام. انگیزه برای انجام هیچ کاری را ندارم، آرامش روحی ندارم ؛ همیشه نگرانم ؛ برای رهایی از این حالت و برای رسیدن به آرامش روحی و کاستن افسردگی و سردرگمی چه باید کرد؟ همه ما گاهی غمگینی، دلمردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‌کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‌مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‌های ناخوشایند و کسالت‌های روحی باشد. همان طور که بیماری یک امری ناخوشایند برای تمام انسان‌هاست امّا برای پی‌بردن به ارزش سلامتی و استفاده لذتبخش از تندرستی و قدردانی و سپاسگزاری از آفریننده همه زیبایی‌ها، تذکر بسیار مهمی است به انسان به عبارت دیگر برای پی‌بردن به ارزش هر نعمتی، ابتلا به فقدان آن، بهترین هشدار دهنده و مناسب‌ترین وسیله برای بیداری انسان و استفاده بهینه از نعمت‌های الهی است. بنابراین بیماری و کسالت نیز یک نعمت است و اگر نگاه ما به زندگی و حوادث آن این‌گونه باشد، به طور کلی همه چیز عوض خواهد شد و همه فشارهای روحی و افسردگی‌ها تبدیل به نشاط و شادابی می‌شود. مشکل اساسی و محور همه پریشانی‌هایی که بر زندگی شما سایه‌افکنده و همه چیز را تیره و تار و سیاه می‌بینید، نگرش منفی به زندگی، محیط اطراف و مهمتر از همه نسبت به (خود) است. شما همواره روح و روان خود را آماج تیرهای سهمگین تفکرات منفی و زیر بمباران منفی‌نگری‌های خود قرار داده‌اید و طبیعی است که نتیجه این بمباران، چیزی جز تخریب روحیه و از دست دادن نشاط و ابتلا به افسردگی و پریشانی نیست. پرسش این است که چرا خود را بدون دلیل متهم می‌کنید؟! چرا دنیا و زندگی در آن را برای خود، زندان تصور می‌کنید؟! چرا خود را سردرگم و گرفتار در پیچ و خم‌های زندگی می‌کنید؟! چرا خود را در بن‌بست تفکرات منفی قرار داده، آیه یأس می‌خوانید؟! همه این سردرگمی‌ها، بن‌بست‌ها، ناامیدی‌ها، خستگی‌های روحی و بالاخره افسردگی‌ها، ناشی از همین منفی‌بافی‌هایی است که شاید از دوران نوجوانی، به صورت ناخودآگاه به دام آن گرفتار شده‌اید! به هر حال برای رفع مشکل شما، راه کارهایی ارائه می‌شود که امیدواریم ضمن به کارگیری آنها، به صورت جدی شاهد سلامتی و بهبود وضعیت وقتی شما باشیم: 1. اجتناب از تنهایی؛ بکوشید به جز مواقعی که ضرورت دارد، در تنهایی قرار نگیرید. 2. با افکار منفی خود مقابله کنید؛ یعنی، هر وقت این افکار به شما هجوم آورد. به هر صورت ممکن خود را از چنبره آن نجات دهید؛ برای مثال خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که امکان انجام آن برای شما هست، مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد. 3. به جنبه‌های مثبت خود فکر کنید و بکوشید آنها را در یک برگه‌ای به صورت فهرست، لیست کنید. 4. به جای اینکه به کمبودها، عیب‌ها و ناکامی‌های خود بیندیشید؛ به موفقیت‌ها و آن امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند بوده و هستید فکر کنید. به عبارت دیگر امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پُر است و بخشی خالی؛ به آن بخش پُر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه آن نیمه خالی را نخورید. فرصت‌های زندگی را مغتنم بشمرید و از آنچه در آینده پیش خواهد آمد، نگران نباشید. 5. با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، و متدین و در عین حال مثبت‌نگر معاشرت کنید و از افرادی که همیشه وقتی با آنها مواجه می‌شوید از زندگی شکایت می‌کنند، دوری گزینید. 6. ورزش را جزء ضروری‌ترین فعالیت‌های خود قرار داده هر روز حداقل نیم تا یک ساعت ورزش کنید. 7. هر چه می‌توانید قرآن بخوانید و از دعاهای اهل‌بیت(ع) بهره بگیرید: (فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ)(مزمل (73)، آیه 20. ( البته قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید. 8. از بیکاری و بی‌برنامگی بپرهیزید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید. 9. برای برنامه‌ریزی اوقات شبانه‌روزی، حتماً با مشاور گفت و گو کنید یا از دوستان موفق خود کمک بگیرید. 10. به تغذیه خود - به خصوص صبحانه - اهمیت بدهید و هیچ‌گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصیل یا مطالعه نشوید. 11. هر وقت احساس دلتنگی می‌کنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان شنا کنید. 12. به مسائل معنوی - به ویژه نماز اول وقت - اهمیت فوق‌العاده بدهید. 13. با توسل به اهل‌بیت(ع) از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید. نویسنده: ابوالقاسم بشیری
عنوان سوال:

مدتی است دچار کسالت و دلمردگی شده‌ام. انگیزه برای انجام هیچ کاری را ندارم، آرامش روحی ندارم ؛ همیشه نگرانم ؛ برای رهایی از این حالت و برای رسیدن به آرامش روحی و کاستن افسردگی و سردرگمی چه باید کرد؟


پاسخ:

مدتی است دچار کسالت و دلمردگی شده‌ام. انگیزه برای انجام هیچ کاری را ندارم، آرامش روحی ندارم ؛ همیشه نگرانم ؛ برای رهایی از این حالت و برای رسیدن به آرامش روحی و کاستن افسردگی و سردرگمی چه باید کرد؟

همه ما گاهی غمگینی، دلمردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‌کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‌مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‌های ناخوشایند و کسالت‌های روحی باشد.
همان طور که بیماری یک امری ناخوشایند برای تمام انسان‌هاست امّا برای پی‌بردن به ارزش سلامتی و استفاده لذتبخش از تندرستی و قدردانی و سپاسگزاری از آفریننده همه زیبایی‌ها، تذکر بسیار مهمی است به انسان به عبارت دیگر برای پی‌بردن به ارزش هر نعمتی، ابتلا به فقدان آن، بهترین هشدار دهنده و مناسب‌ترین وسیله برای بیداری انسان و استفاده بهینه از نعمت‌های الهی است. بنابراین بیماری و کسالت نیز یک نعمت است و اگر نگاه ما به زندگی و حوادث آن این‌گونه باشد، به طور کلی همه چیز عوض خواهد شد و همه فشارهای روحی و افسردگی‌ها تبدیل به نشاط و شادابی می‌شود.
مشکل اساسی و محور همه پریشانی‌هایی که بر زندگی شما سایه‌افکنده و همه چیز را تیره و تار و سیاه می‌بینید، نگرش منفی به زندگی، محیط اطراف و مهمتر از همه نسبت به (خود) است. شما همواره روح و روان خود را آماج تیرهای سهمگین تفکرات منفی و زیر بمباران منفی‌نگری‌های خود قرار داده‌اید و طبیعی است که نتیجه این بمباران، چیزی جز تخریب روحیه و از دست دادن نشاط و ابتلا به افسردگی و پریشانی نیست. پرسش این است که چرا خود را بدون دلیل متهم می‌کنید؟! چرا دنیا و زندگی در آن را برای خود، زندان تصور می‌کنید؟! چرا خود را سردرگم و گرفتار در پیچ و خم‌های زندگی می‌کنید؟! چرا خود را در بن‌بست تفکرات منفی قرار داده، آیه یأس می‌خوانید؟!
همه این سردرگمی‌ها، بن‌بست‌ها، ناامیدی‌ها، خستگی‌های روحی و بالاخره افسردگی‌ها، ناشی از همین منفی‌بافی‌هایی است که شاید از دوران نوجوانی، به صورت ناخودآگاه به دام آن گرفتار شده‌اید!
به هر حال برای رفع مشکل شما، راه کارهایی ارائه می‌شود که امیدواریم ضمن به کارگیری آنها، به صورت جدی شاهد سلامتی و بهبود وضعیت وقتی شما باشیم:
1. اجتناب از تنهایی؛ بکوشید به جز مواقعی که ضرورت دارد، در تنهایی قرار نگیرید.
2. با افکار منفی خود مقابله کنید؛ یعنی، هر وقت این افکار به شما هجوم آورد. به هر صورت ممکن خود را از چنبره آن نجات دهید؛ برای مثال خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که امکان انجام آن برای شما هست، مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد.
3. به جنبه‌های مثبت خود فکر کنید و بکوشید آنها را در یک برگه‌ای به صورت فهرست، لیست کنید.
4. به جای اینکه به کمبودها، عیب‌ها و ناکامی‌های خود بیندیشید؛ به موفقیت‌ها و آن امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند بوده و هستید فکر کنید. به عبارت دیگر امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پُر است و بخشی خالی؛ به آن بخش پُر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه آن نیمه خالی را نخورید. فرصت‌های زندگی را مغتنم بشمرید و از آنچه در آینده پیش خواهد آمد، نگران نباشید.
5. با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، و متدین و در عین حال مثبت‌نگر معاشرت کنید و از افرادی که همیشه وقتی با آنها مواجه می‌شوید از زندگی شکایت می‌کنند، دوری گزینید.
6. ورزش را جزء ضروری‌ترین فعالیت‌های خود قرار داده هر روز حداقل نیم تا یک ساعت ورزش کنید.
7. هر چه می‌توانید قرآن بخوانید و از دعاهای اهل‌بیت(ع) بهره بگیرید: (فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ)(مزمل (73)، آیه 20. ( البته قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید.
8. از بیکاری و بی‌برنامگی بپرهیزید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید.
9. برای برنامه‌ریزی اوقات شبانه‌روزی، حتماً با مشاور گفت و گو کنید یا از دوستان موفق خود کمک بگیرید.
10. به تغذیه خود - به خصوص صبحانه - اهمیت بدهید و هیچ‌گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصیل یا مطالعه نشوید.
11. هر وقت احساس دلتنگی می‌کنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان شنا کنید.
12. به مسائل معنوی - به ویژه نماز اول وقت - اهمیت فوق‌العاده بدهید.
13. با توسل به اهل‌بیت(ع) از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید.
نویسنده: ابوالقاسم بشیری





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین