تردید مثل خوره روح مرا می ‌آزارد؛ باورهای دینی ‌ام را سست می‌ یابم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
با این که از لحاظ دینی انسان معتقدی هستم، بعضی اوقات تردید مثل خوره روح مرا می‌آزارد؛ به طور ناخودآگاه درباره همه چیز دچار شک می ‌شوم و باورهای دینی ‌ام را که سخت به آن‌ها ایمان دارم، سست و بی‌ پایه می‌ یابم. نمی ‌دانم شاید آن طور که فکر می‌ کنم اعتقاد محکمی ندارم. لطفاً مرا راهنمایی کنید. جوانان معمولاً در این سنین درباره مسائل مختلف از جمله اعتقادات و باورهای دینی خود دچار تردید می ‌شوند و در صدد پیدا کردن دلایل منطقی و پشتوانه قابل قبولی برای آن‌ها هستند. آنان می‌ خواهند نظام فکری و اعتقادی خود را تجدید بنا کنند و به آن استحکام فزون‌تر بخشند .از آن جا که گاه گمان می‌ کنند باورهای دینی‌ شان بر تقلید مبتنی است، تصمیم به اصلاح آن می‌ گیرند و می‌ کوشند با تحقیق و موشکافی درباره آن‌ها به ثبات فکری دست یابند؛ چنین تردیدهایی که فرد را به تحقیق وا می‌دارد به مرحله یقین و علم می‌ رساند، خوب و پسندیده است؛ ولی به شرط آن که همزمان با پدید آمدن آن، شخص به دنبال پاسخ باشد و در تردید باقی نماند. شک توقفگاه خوبی نیست؛ اما اگر آغاز حرکت باشد، نیکو و شایسته است. اگر تردیدهای شما از این قبیل است، نگران نباشید. بکوشید با مطالعه و پرسیدن از استادان و کارشناسان، جنبه اعتقادی و فکری خودرا تقویت کنید و با عمل به دستورهای دینی(مثل نماز و عبادات دیگر) و پایبندی بیش‌تر به آن‌ها، ایمان خود را مستحکم سازید. اگر تردیدهای شما وسواس گونه است؛ یعنی بدون اختیار و به طور مکرر مطالبی به ذهنتان خطور می کند - و قادر به قطع آن نیستید - و شما را از فکر کردن درباره چیزهای دیگر باز می‌ دارد، اختلالی است که باید درمان شود. این اختلال اصطلاحاً (وسواس فکری) نام دارد. در ذهن مبتلا یان به این اختلال افکاری بیهوده، شرم آور یا وحشتناک به وجود می‌ آید و در چرخ ه‌ای بی‌ پایان پیوسته تکرار می ‌شود. اگر تردیدهای شما درباره باورهای دینی از نوع وسواس فکری است، نیازمند پی‌گیری و تلاش بیش‌تری است و توصیه می‌ شود با مشاوره‌ای حضوری با یکی از کارشناسان در این زمینه(روان‌شناسان بالینی) به حل آن بپردازید. در عین حال در این نوشتار کوتاه نکاتی چند را به عرضتان می‌رسانیم، امید است مفید و مؤثر واقع شود. در ابتدا لازم است به آثار و پیامدهای سوء این نوع افکار و تفکرات وسواس‌ گونه توجه فرمایید و سپس با انجام راه کارهای ارائه شده در جهت رهایی از آن گام بردارید. بخشی از پیامدهای سوء وسواس فکری عبارت است از: 1. اتلاف عمر 2. حواس پرتی و ناتوانی در تمرکز حواس‌ 3. بازماندن از کارهای اصلی مانند تحصیل علم و مطالعه 4. سست شدن باورهای دینی با توجه به زیان‌ های یاد شده با رعایت دستورالعمل‌ های زیر قاطعانه به حل مشکل بپردازید: 1. تلقین: به خود تلقین کنید من به اصول فکری‌ام کاملاً ایمان دارم و می‌ توانم تردیدهایم را رها کنم. 2. تغییر حالت: هرگاه تردید به سراغ شما آمد، مشت خود را محکم به زمین بکوبید و با گفتن ذکری مثل (لاحول و لا قوة الا بالله) تغییر حالت داده، از آن افکار رهایی یابید و بی‌درنگ به کاری مشغول شوید یا به موضوعی دیگر بیندیشید. 3. به مچ دستتان کش نازکی ببندید؛ هرگاه افکار تردیدآمیز به ذهنتان آمد و شما را رنج داد، کش را بکشید و رها کنید. با احساس دردی شدید که به شما دست می‌ دهد، از آن افکار خارج خواهید شد. 4. زمان خاصی، مثلاً ساعت4:30 تا 4:45 بعداز ظهر، را به چنین افکاری، اختصاص دهید و هر گاه در طول روز تردید به سراغ شما آمد، به خودتان بگویید زمان چنین افکاری فلان ساعت است. در آن زمان مشخص به تردیدها فکر کنید و در طول زمان به تدریج(مثلاً روزی یک دقیقه) از زمان اختصاص داده شده بکاهید تا به صفر برسد. با انجام راهکارهای ارائه شده(در یک ماه) نتیجه و ارزیابی خودتان برای ما بنویسید تا در صورت لزوم نکات دیگری برایتان ارسال گردد. منبع:سایت انوار طاها
عنوان سوال:

تردید مثل خوره روح مرا می ‌آزارد؛ باورهای دینی ‌ام را سست می‌ یابم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.


پاسخ:

با این که از لحاظ دینی انسان معتقدی هستم، بعضی اوقات تردید مثل خوره روح مرا می‌آزارد؛ به طور ناخودآگاه درباره همه چیز دچار شک می ‌شوم و باورهای دینی ‌ام را که سخت به آن‌ها ایمان دارم، سست و بی‌ پایه می‌ یابم. نمی ‌دانم شاید آن طور که فکر می‌ کنم اعتقاد محکمی ندارم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
جوانان معمولاً در این سنین درباره مسائل مختلف از جمله اعتقادات و باورهای دینی خود دچار تردید می ‌شوند و در صدد پیدا کردن دلایل منطقی و پشتوانه قابل قبولی برای آن‌ها هستند. آنان می‌ خواهند نظام فکری و اعتقادی خود را تجدید بنا کنند و به آن استحکام فزون‌تر بخشند .از آن جا که گاه گمان می‌ کنند باورهای دینی‌ شان بر تقلید مبتنی است، تصمیم به اصلاح آن می‌ گیرند و می‌ کوشند با تحقیق و موشکافی درباره آن‌ها به ثبات فکری دست یابند؛ چنین تردیدهایی که فرد را به تحقیق وا می‌دارد به مرحله یقین و علم می‌ رساند، خوب و پسندیده است؛ ولی به شرط آن که همزمان با پدید آمدن آن، شخص به دنبال پاسخ باشد و در تردید باقی نماند. شک توقفگاه خوبی نیست؛ اما اگر آغاز حرکت باشد، نیکو و شایسته است. اگر تردیدهای شما از این قبیل است، نگران نباشید. بکوشید با مطالعه و پرسیدن از استادان و کارشناسان، جنبه اعتقادی و فکری خودرا تقویت کنید و با عمل به دستورهای دینی(مثل نماز و عبادات دیگر) و پایبندی بیش‌تر به آن‌ها، ایمان خود را مستحکم سازید. اگر تردیدهای شما وسواس گونه است؛ یعنی بدون اختیار و به طور مکرر مطالبی به ذهنتان خطور می کند - و قادر به قطع آن نیستید - و شما را از فکر کردن درباره چیزهای دیگر باز می‌ دارد، اختلالی است که باید درمان شود. این اختلال اصطلاحاً (وسواس فکری) نام دارد. در ذهن مبتلا یان به این اختلال افکاری بیهوده، شرم آور یا وحشتناک به وجود می‌ آید و در چرخ ه‌ای بی‌ پایان پیوسته تکرار می ‌شود. اگر تردیدهای شما درباره باورهای دینی از نوع وسواس فکری است، نیازمند پی‌گیری و تلاش بیش‌تری است و توصیه می‌ شود با مشاوره‌ای حضوری با یکی از کارشناسان در این زمینه(روان‌شناسان بالینی) به حل آن بپردازید. در عین حال در این نوشتار کوتاه نکاتی چند را به عرضتان می‌رسانیم، امید است مفید و مؤثر واقع شود. در ابتدا لازم است به آثار و پیامدهای سوء این نوع افکار و تفکرات وسواس‌ گونه توجه فرمایید و سپس با انجام راه کارهای ارائه شده در جهت رهایی از آن گام بردارید. بخشی از پیامدهای سوء وسواس فکری عبارت است از: 1. اتلاف عمر 2. حواس پرتی و ناتوانی در تمرکز حواس‌ 3. بازماندن از کارهای اصلی مانند تحصیل علم و مطالعه 4. سست شدن باورهای دینی با توجه به زیان‌ های یاد شده با رعایت دستورالعمل‌ های زیر قاطعانه به حل مشکل بپردازید: 1. تلقین: به خود تلقین کنید من به اصول فکری‌ام کاملاً ایمان دارم و می‌ توانم تردیدهایم را رها کنم. 2. تغییر حالت: هرگاه تردید به سراغ شما آمد، مشت خود را محکم به زمین بکوبید و با گفتن ذکری مثل (لاحول و لا قوة الا بالله) تغییر حالت داده، از آن افکار رهایی یابید و بی‌درنگ به کاری مشغول شوید یا به موضوعی دیگر بیندیشید. 3. به مچ دستتان کش نازکی ببندید؛ هرگاه افکار تردیدآمیز به ذهنتان آمد و شما را رنج داد، کش را بکشید و رها کنید. با احساس دردی شدید که به شما دست می‌ دهد، از آن افکار خارج خواهید شد. 4. زمان خاصی، مثلاً ساعت4:30 تا 4:45 بعداز ظهر، را به چنین افکاری، اختصاص دهید و هر گاه در طول روز تردید به سراغ شما آمد، به خودتان بگویید زمان چنین افکاری فلان ساعت است. در آن زمان مشخص به تردیدها فکر کنید و در طول زمان به تدریج(مثلاً روزی یک دقیقه) از زمان اختصاص داده شده بکاهید تا به صفر برسد. با انجام راهکارهای ارائه شده(در یک ماه) نتیجه و ارزیابی خودتان برای ما بنویسید تا در صورت لزوم نکات دیگری برایتان ارسال گردد.
منبع:سایت انوار طاها





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین