پسر 12 ساله‌ام ناخن می‌جود. علل و راههای درمان آن چیست؟ - پرسش و پاسخ

درمان

مداواي بیماری را درمان مي گويند.

پسر

ابن (= پسر، فرزند)، واژه کهن‌ سامی‌ می‌باشد و از احکام فقهی آن به مناسبت در باب‌های صلاة، صوم، نکاح و ارث سخن رفته است.

مامور به

مأمورٌبه، شیء متعلق امر آمر می‌باشد.

رایانه

رایانه یا همان کامپیوتر که امروزه بعنوان وسیله ای که در تمامی مشاغل، مورد استفاده عموم قرار گرفته است و بنا به جهت استفاده از آن احکامی را دارا می باشد.عنوان یاد شده از عناوین جدید است که از احکام مرتبط با آن در مسائل مستحدثه سخن گفته ‌اند.

اضطراب

اضطراب یک نوع پریشانی روانی بدنی است که بر اثر ترسی مبهم و احساس ناایمنی و تیره‌روزی در فرد به وجود می‌آید. روان‌شناسان برای کنترل و درمان اضطراب راه کارهای متعددی را بیان کرده‌اند. که عمده‌ترین شیوه درمان، روان‌درمانی است. روش آن بکارگیری شیوه عاطفی، با استفاده از فنون روان‌شناختی توسط فردی متخصص برای میل به اهداف ویژه است.

برخورد

برخورد و ملاقات جسمی با جسمی دیگر را تماس گویند و از آن در بابهای طهارت، نکاح، طلاق و ظهار سخن گفته شده است.

انتظار

انتظار فرج یعنی چشم به راه بودن، همراه با امید و بسترسازی برای پیروزی نهایی حق بر باطل، گسترش جهانی صلح، عدالت و ایمان اسلامی و استقرار دولت حق در سراسر گیتی به دست مهدی موعود (عج) می‌باشد. [۱] [۲]

احساس

احساس در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس است.

تخفیف

تخفیف ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تخفیف، به معانی آسان گردانیدن و در شرع به آسان و سهل قرار دادن احکام بر مکلف• تخفیف (علوم قرآنی)، تسهیل در ادای کلام

تشویق

تشویق (ترغیب؛ تحریض‌) به ایجاد شوق و رغبت به کارى در انسان گفته می شود.از آن به مناسبت در بابهاى طهارت، صلات، جهاد، قضاء و شهادت یاد شده است.

تنبیه

تنبیه: آگاه ساختن، هشدار دادن می باشد

توبیخ

سرزنش سخن ‌توبیخ آمیز گفتن به کسى و بازخواست کردن او در برابر لغزشى است که از او سر زده است. سرزنش‌ از الفاظی است که در فقه کاربرد دارد.

جویدن

جویدن‌ خرد کردن غذا است.واز احکام آن در بابهاى صوم، حج، اطعمه و اشربه و دیات سخن رفته است.

دوران

دوران یکی از طرق کشف علت حکم شرعی در قیاس فقهی است.

سرزنش

سرزنش سخن ‌توبیخ آمیز گفتن به کسى و بازخواست کردن او در برابر لغزشى است که از او سر زده است. سرزنش‌ از الفاظی است که در فقه کاربرد دارد.

مامور

مأمور، شخص امر شده به انجام کاری می‌باشد.

عوامل

عوامل، گاوها یا شتران به کار‌ گرفته در کارهایی چون شخم زدن، خرمن کوبیدن و آب کشیدن از چاه را گويند. [۱] [۲]

لبخند

خنده‏ از حالات شخص است که در هنگام شادی بروز می‌کند. از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، حج و کفارات سخن گفته‏اند.

وظیفه

تکلیف مستفاد از اصول عملی، هنگام شک یا جهل به حکم واقعی را وظیفه عملی گویند. این بحث در اصول فقه کاربرد دارد.

ارامش

آرامش‌ به آرام بودن، عدم حرکت و همچنین به معنی سکون داشتن و طمأنینه است که در باب صلات آمده است.

عادت

عادت عبارت است از يك كيفيت راسخ در نفس يا هيأت مكتسبه كه به صاحب خود امكان مى‏دهد بعضى افعال را به سهولت ادا كند يا اثر بعضى عوامل خارجى را به آسانى تحمل كند. اين كيفيت اگر زودگذر باشد حالت ناميده مى‏شود و اگر با سختى زايل شود ملکه ناميده مى‏شود.

نیاز

حاجت‌ در نیاز و احتیاج استعمال شده است.از اين عنوان در بسياری ابواب فقهی از قبيل طهارت، صلات، حج، امر به معروف و نهی از منکر، تجارت، دین و نکاح سخن رفته است.

مادر

در قرآن مجید و روایات، در احسان و نیکی کردن به مادر تاکید بیشتری شده و بعضی از آیات، احساسات و عاطفه انسان را نسبت به مادر به شدت تحریک می‌کند و به او تذکر می‌دهد که لزوم شکرگزاری از مادر، این است که او نه ماه سنگینی تو را تحمل کرده است.

فشار

فشار:نیروی وارد شده بر چیزی یا کسی با شدت است.

محکم

عبارت دارای معنای صریح و بدون احتمالات مختلف را گویند.

روده

روده بخشى از لوله گوارش است.عنوان ياد شده در باب اطعمه و اشربه به کار رفته است.

دهان

دهان:از اعضاى بدن است .به اوّلین قسمت دستگاه گوارش؛ شامل لب ها، زبان، دندان ها و غدد بزاقى، دهان گویند.

اتاق

به قسمتی از خانه اتاق اطلاق می‌شود و احکام آن در بابهای طهارت و صلات آمده است.

الف

اَلِف‌ (آ، ا)، نخستین‌ حرف‌ از حروف‌ الفبای‌ زبان‌ فارسی ‌.

بدن

بدن به معنای اندام و تن انسان یا حیوان می باشد که در باب هاى طهارت، صلاة، حج، تجارت، نکاح، صید و ذباحه و حدود از آن سخن رفته است.

پدر

پدر به معنای مردی است که دیگرى از نطفه‌ی‌ او- از طریق شرعی یا وطی به شبهه- به وجود آید یا صاحب شیر را گویند. از این عنوان در بسیارى از ابواب سخن رفته است، نظیر باب های طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت و... .

جلب

جَلَب به فتح جیم و باء به معنای استقرار فرد در محل متعلق زکات است که زکات را جمع آوری می کند.

رفع

رَفع به معنی منع از استمرار وجود یک شیء است.

سبب

ـــ سبب، وصف وجودی که حکم دائر مدار آن است، مقابل مباشر و مقابل نسب. مانند روزهای ماه رمضان که سبب وجوب روزه، و یا خویشاوندی که سبب ارث بردن است. ـــ سبب، اماره ثبوت حکم شرعی است.

نفس

"ن ف س" در اصل لغت برخروج نسیم دلالت می‌کند و تنفس نیز به همین معنا می‌باشد. واژه نفس در کتابهای لغت، بیشتر به معنی ذات و حقیقت شی آمده است، "قتل فلان نفسه" یعنی ذات و حقیقت خودش را هلاک کرد. [۱] [۲]

سن

مدت عمر انسان یا موجود زنده دیگر را سن می‌گویند.

حد

حدّ یکی از اقسام احکام، در اسلام است.