در تربیت دینی پنج مرحله را به طور طبیعی پشتسر میگذاریم که این مراحل به صورت مستمر و منظم، یکی پس از دیگری خواهند آمد. الف) اُنس دینی: اولین مرحلهی تربیت دینی، اُنس دینی است. • از دورانی که جنین در رحم مادر تشکیل میشود باید کودک را با معنویات آشنا کرد. گوش دادن به قرآن و ... توسط مادر در دوران بارداری بر جنین تأثیر مثبتی دارد. • کودکی که سالهای اول زندگی با قرآن و نماز خواندن پدر و مادر آشنا میشود و در سه یا چهار سالگی در کنار آنها جانمازی پهن میکند و به تقلید از آنان قیام، رکوع و سجدهای برپا میکند، کم کم زمینهای به نام اُنس و الفت دینی در او ایجاد میشود. وقتی فرزند شما در کنارتان سجده و رکوعی کرد و سلام نماز را داد و شما دستش را به گرمی فشردید، پیشانیاش را بوسیدید و لبخند رضایتبخشی در صورت او شکوفا گردید، به یادش میماند که هر موقع این حرکات را انجام داده، از شما یک پاداش درونی و رضایتبخش دریافت کرده است. یعنی او را بعد از انجام شعایر دینی از طرق مختلف از جمله محبت کردن تشویق کنیم. • هر زمان با شما به مسجد آمد و شما مراعات کردید که به او سخت نگذرد و راحت و خوشحال باشد و ماندن خارج از حوصلهی او نباشد، این مراعاتها و ظرافتها او را کم کم به نوعی تعلقات دینی گرایش خواهد داد که پایهی آن اُنس والفت با دین است. • باید خدا با زبان بچهها به آنها بشناسانیم. • کودکان را از خدا نترسانیم. • به جای ترساندن از جهنم بهشت را برایشان توصیف کنیم. • آموزش قرآن تنها باید از روی علاقهی آنها باشد. آنان را به قرآن علاقمند کرد. مثلاً به آنان کمک نمود تا سورههای کوچک قرآن را حفظ کنند و برای ما و مهمانان از حفظ بخوانند. گاه و بیگاه همزمان با برخواستن از خواب در صبح، وقت صرف غذا و ... از روی یکی از وسایل صوتی و تصویری به قرآن گوش دهیم. نه اینکه آنان را وادار کنیم بلکه به طریقی که آنان متوجه هم نشوند قرآن را در محیط خانه طنینانداز کنیم. • او را در مراسمات دینی شرکت دهیم. در روانشناسی به این پدیده شرطی کردن میگویند؛ به این صورت که اگر دو امر در مجاورت یکدیگر قرار بگیرد و با حضور یکی، دیگری هم حضور پیدا کند، کودک کم کم بین اینها پیوندی برقرار میکند که به آن (پیوند شرطی) گفته میشود. کودک در سالهای بعد که زندگی مستقلی را دنبال میکند، هر موقع به یاد میآورد که وقتی نماز میخواند سیمای شما شاد میشد و او را تشویق میکردید؛ در او شوق و علاقه به دین ایجاد میشود. ب) عادت دینی: وقتی کاری را بارها و بارها تکرار کردیم، این عمل در شخصیت ما نفوذ میکند و استوار و پایدار میشود، مثل عادت به نظم، سحرخیزی، مسؤولیت پذیری یا هر عادت دیگر. از خصوصیات مهم دورهی کودکی و دبستان، عادتپذیری است. اگر شما در این سالها همّت کنید و عادت ارزشمندی را در فرزند یا شاگردتان بهوجود بیاورید، در سالهای بعد نیاری به صرف آن همه نیرو و هزینه نخواهد بود. در سنّ دبستانی عادت دینی بهتر جایگزین میشود. مثلاً: • با همت و مساعدت شما کودکان را برای نماز خواندن در مسجد اجازه میدهند در حالی که هنوز نماز بر آنها واجب نیست به آنجا میآیند و نماز میخوانند و به این ترتیب نوعی عادت و استمرار بر عمل در آنها بهوجود میآید. باید بچهها را به خواندن نماز اول وقت عادت دهیم و به آنها بیاموزیم که صبحها قدری زودتر بیدار شده و آمادهی نماز شوند. همچنین باید تلاش کنیم که قرآن را در حدّ ظرفیت خود و بر اساس جاذبههایی که ما برایشان ایجاد میکنیم حفظ کنند. حفظ آیات قرآن و سورههای کوتاه آن در سالهای بعد در زندگی او تأثیر مثبتی دارد. • آموزش قرآن در این مرحله نیز تنها باید از روی علاقهی آنها باشد. صِرف علاقهی ما به قرآن نباید منجر به این شود تا آنها را وادار به خواندن قرآن کرد. با جبر آنها را روانهی مساجد و سایر مراکز آموزش قرآن نکنیم. ج) معرفت دینی: مرحلهی سوم، معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سالهای پیشدبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا میکند و عادت دینی در او بهوجود میآید باید در سالهای راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دورهی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر میتواند به درجهای برسد که انسان در غیاب اشیاء هم دربارهی آنها فکر کند در حالیکه در سالهای قبل از راهنمایی رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما میتوانیم در دورهی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشه و تفکر دینی صحبت کنیم و به پرسشهایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنها را در این مرحله بالا ببریم. • از مسؤولیتهایی که باید در سالهای قبل از دورهی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنها بیاموزیم. • در سالهای راهنمایی به بعد، بچهها کم کم از چرایی مسائل سؤال میکنند و میخواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا بهحال نماز خوانده است و الآن هم میخواند، اما حالا میخواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او میخواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشهی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونهها و شواهدی مستدل و روشن در بحثتان بهره بگیرید. • اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّیمان مانند: سخنان پیامبر (صلی الله علیه وسلم)، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستانهایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، میتوانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بهجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایتها، ضربالمثلها، داستانها، خاطرات و موضوعهای تاریخی یاد میکنید، بحثتان شیرینتر میشود و جذابیت و گیرایی آن بالا میرود. د) عمل به آموختههای دینی: مرحله چهارم، عمل به آموزههای دینی است. اگر در گام سوم معرفت دینی ایجاد شد، گام چهارم، اجرایی است؛ یعنی تمام تار و پود وجود او، نگاه او، توجه او و سخن او، همه و همه جنبهی شخصیت بارز دینی پیدا کند و دین در وجود او کاملاً متجلّی و متبلور شود. این که گفتهاند دوستی برگزین که دیدن او تو را به یاد خدا بیندازد، به همین علت است. یعنی شما حتی وقتی به چهرهاش نگاه میکنید، به یاد خدا میافتید. ه) خودجوشی دینی: مرحلهی پنجم، خودجوشی دینی است. یعنی وقتی شخصیت او از نظر دینی کاملاً شکل گرفت، در این مرحله از یک نیروی خودجوش استفاده مینماید و به دنبال عشق برتر حرکت میکند. او دیگر سری شوریده دارد و به دنبال گمشدهای بهنام عشق برتر است. عشق برتر عشق خدایی و الهی است. اگر به عشق برتر رسید، دیگر به سادگی تحت تأثیر جاذبههای نفسانی و دنیایی قرار نمیگیرد. حال هر کدام از ما باید ببینیم که حاصل تربیت ما در کدام مرحله قرار میگیرد. آیا تنها در حدّ انتقال یک تفکر دینی هستیم؛ یعنی در مرحله سوم هستیم و قبلاً اُنس و عادتی بهوجود آمده است تا معرفت ایجاد کنیم؟ ولی باید بدانیم بین کسی که علم دارد و کسی که به علم خود عمل میکند، تفاوت بسیار است. اگر از کسی که علم و معرفت دینی دارد امتحان بگیرید، ممکن است نمره بیست هم بگیرد. اما او چهقدر عامل به دین است؟ چهقدر به این مطلب یقین دارد؟ تفاوت علم و یقین کجاست؟ تفاوت علم و یقین، تفاوتی است بین مرحله سوم و چهارم. پدران و مادران ارجمندو مربیان عزیز! تلاش شما نباید تنها معرفت دینی باشد، بلکه باید فردی تربیت کنید که عامل به دین باشد. فرزندی که از زیر دست شما بیرون میآید و بعد به جامعه قدم میگذارد، نباید طعمهی دامهای شیطان قرار گیرد و خود را ببازد اگر او تنها دارای علم دینی باشد ممکن است لغزش پیدا کند، اما اگر شکل و هیأت دینی داشته باشد میتواند مقاومت کند و اگر خودجوشی دینی داشته باشد، تسخیرناپذیر خواهد بود www.morsalat.com
در تربیت دینی پنج مرحله را به طور طبیعی پشتسر میگذاریم که این مراحل به صورت مستمر و منظم، یکی پس از دیگری خواهند آمد.
الف) اُنس دینی: اولین مرحلهی تربیت دینی، اُنس دینی است.
• از دورانی که جنین در رحم مادر تشکیل میشود باید کودک را با معنویات آشنا کرد. گوش دادن به قرآن و ... توسط مادر در دوران بارداری بر جنین تأثیر مثبتی دارد.
• کودکی که سالهای اول زندگی با قرآن و نماز خواندن پدر و مادر آشنا میشود و در سه یا چهار سالگی در کنار آنها جانمازی پهن میکند و به تقلید از آنان قیام، رکوع و سجدهای برپا میکند، کم کم زمینهای به نام اُنس و الفت دینی در او ایجاد میشود. وقتی فرزند شما در کنارتان سجده و رکوعی کرد و سلام نماز را داد و شما دستش را به گرمی فشردید، پیشانیاش را بوسیدید و لبخند رضایتبخشی در صورت او شکوفا گردید، به یادش میماند که هر موقع این حرکات را انجام داده، از شما یک پاداش درونی و رضایتبخش دریافت کرده است. یعنی او را بعد از انجام شعایر دینی از طرق مختلف از جمله محبت کردن تشویق کنیم.
• هر زمان با شما به مسجد آمد و شما مراعات کردید که به او سخت نگذرد و راحت و خوشحال باشد و ماندن خارج از حوصلهی او نباشد، این مراعاتها و ظرافتها او را کم کم به نوعی تعلقات دینی گرایش خواهد داد که پایهی آن اُنس والفت با دین است.
• باید خدا با زبان بچهها به آنها بشناسانیم.
• کودکان را از خدا نترسانیم.
• به جای ترساندن از جهنم بهشت را برایشان توصیف کنیم.
• آموزش قرآن تنها باید از روی علاقهی آنها باشد. آنان را به قرآن علاقمند کرد. مثلاً به آنان کمک نمود تا سورههای کوچک قرآن را حفظ کنند و برای ما و مهمانان از حفظ بخوانند. گاه و بیگاه همزمان با برخواستن از خواب در صبح، وقت صرف غذا و ... از روی یکی از وسایل صوتی و تصویری به قرآن گوش دهیم. نه اینکه آنان را وادار کنیم بلکه به طریقی که آنان متوجه هم نشوند قرآن را در محیط خانه طنینانداز کنیم.
• او را در مراسمات دینی شرکت دهیم.
در روانشناسی به این پدیده شرطی کردن میگویند؛ به این صورت که اگر دو امر در مجاورت یکدیگر قرار بگیرد و با حضور یکی، دیگری هم حضور پیدا کند، کودک کم کم بین اینها پیوندی برقرار میکند که به آن (پیوند شرطی) گفته میشود. کودک در سالهای بعد که زندگی مستقلی را دنبال میکند، هر موقع به یاد میآورد که وقتی نماز میخواند سیمای شما شاد میشد و او را تشویق میکردید؛ در او شوق و علاقه به دین ایجاد میشود.
ب) عادت دینی:
وقتی کاری را بارها و بارها تکرار کردیم، این عمل در شخصیت ما نفوذ میکند و استوار و پایدار میشود، مثل عادت به نظم، سحرخیزی، مسؤولیت پذیری یا هر عادت دیگر. از خصوصیات مهم دورهی کودکی و دبستان، عادتپذیری است. اگر شما در این سالها همّت کنید و عادت ارزشمندی را در فرزند یا شاگردتان بهوجود بیاورید، در سالهای بعد نیاری به صرف آن همه نیرو و هزینه نخواهد بود. در سنّ دبستانی عادت دینی بهتر جایگزین میشود. مثلاً:
• با همت و مساعدت شما کودکان را برای نماز خواندن در مسجد اجازه میدهند در حالی که هنوز نماز بر آنها واجب نیست به آنجا میآیند و نماز میخوانند و به این ترتیب نوعی عادت و استمرار بر عمل در آنها بهوجود میآید. باید بچهها را به خواندن نماز اول وقت عادت دهیم و به آنها بیاموزیم که صبحها قدری زودتر بیدار شده و آمادهی نماز شوند. همچنین باید تلاش کنیم که قرآن را در حدّ ظرفیت خود و بر اساس جاذبههایی که ما برایشان ایجاد میکنیم حفظ کنند. حفظ آیات قرآن و سورههای کوتاه آن در سالهای بعد در زندگی او تأثیر مثبتی دارد.
• آموزش قرآن در این مرحله نیز تنها باید از روی علاقهی آنها باشد. صِرف علاقهی ما به قرآن نباید منجر به این شود تا آنها را وادار به خواندن قرآن کرد. با جبر آنها را روانهی مساجد و سایر مراکز آموزش قرآن نکنیم.
ج) معرفت دینی:
مرحلهی سوم، معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سالهای پیشدبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا میکند و عادت دینی در او بهوجود میآید باید در سالهای راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دورهی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر میتواند به درجهای برسد که انسان در غیاب اشیاء هم دربارهی آنها فکر کند در حالیکه در سالهای قبل از راهنمایی رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما میتوانیم در دورهی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشه و تفکر دینی صحبت کنیم و به پرسشهایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنها را در این مرحله بالا ببریم.
• از مسؤولیتهایی که باید در سالهای قبل از دورهی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنها بیاموزیم.
• در سالهای راهنمایی به بعد، بچهها کم کم از چرایی مسائل سؤال میکنند و میخواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا بهحال نماز خوانده است و الآن هم میخواند، اما حالا میخواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او میخواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشهی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونهها و شواهدی مستدل و روشن در بحثتان بهره بگیرید.
• اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّیمان مانند: سخنان پیامبر (صلی الله علیه وسلم)، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستانهایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، میتوانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بهجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایتها، ضربالمثلها، داستانها، خاطرات و موضوعهای تاریخی یاد میکنید، بحثتان شیرینتر میشود و جذابیت و گیرایی آن بالا میرود.
د) عمل به آموختههای دینی:
مرحله چهارم، عمل به آموزههای دینی است. اگر در گام سوم معرفت دینی ایجاد شد، گام چهارم، اجرایی است؛ یعنی تمام تار و پود وجود او، نگاه او، توجه او و سخن او، همه و همه جنبهی شخصیت بارز دینی پیدا کند و دین در وجود او کاملاً متجلّی و متبلور شود. این که گفتهاند دوستی برگزین که دیدن او تو را به یاد خدا بیندازد، به همین علت است. یعنی شما حتی وقتی به چهرهاش نگاه میکنید، به یاد خدا میافتید.
ه) خودجوشی دینی:
مرحلهی پنجم، خودجوشی دینی است. یعنی وقتی شخصیت او از نظر دینی کاملاً شکل گرفت، در این مرحله از یک نیروی خودجوش استفاده مینماید و به دنبال عشق برتر حرکت میکند. او دیگر سری شوریده دارد و به دنبال گمشدهای بهنام عشق برتر است. عشق برتر عشق خدایی و الهی است. اگر به عشق برتر رسید، دیگر به سادگی تحت تأثیر جاذبههای نفسانی و دنیایی قرار نمیگیرد.
حال هر کدام از ما باید ببینیم که حاصل تربیت ما در کدام مرحله قرار میگیرد. آیا تنها در حدّ انتقال یک تفکر دینی هستیم؛ یعنی در مرحله سوم هستیم و قبلاً اُنس و عادتی بهوجود آمده است تا معرفت ایجاد کنیم؟ ولی باید بدانیم بین کسی که علم دارد و کسی که به علم خود عمل میکند، تفاوت بسیار است. اگر از کسی که علم و معرفت دینی دارد امتحان بگیرید، ممکن است نمره بیست هم بگیرد. اما او چهقدر عامل به دین است؟ چهقدر به این مطلب یقین دارد؟ تفاوت علم و یقین کجاست؟ تفاوت علم و یقین، تفاوتی است بین مرحله سوم و چهارم.
پدران و مادران ارجمندو مربیان عزیز!
تلاش شما نباید تنها معرفت دینی باشد، بلکه باید فردی تربیت کنید که عامل به دین باشد. فرزندی که از زیر دست شما بیرون میآید و بعد به جامعه قدم میگذارد، نباید طعمهی دامهای شیطان قرار گیرد و خود را ببازد اگر او تنها دارای علم دینی باشد ممکن است لغزش پیدا کند، اما اگر شکل و هیأت دینی داشته باشد میتواند مقاومت کند و اگر خودجوشی دینی داشته باشد، تسخیرناپذیر خواهد بود
www.morsalat.com
- [سایر] ایمان به خدا و مبانی اعتقادی تا چه اندازه در خودباوری فرزندان مؤثر است؟
- [سایر] آیا ایمان افراد مسیحی هم مورد قبول خدا قرار میگیرد و آنها هم به بهشت میروند؟!
- [سایر] سلام علیکم، طبق آیه 59 سوره مبارکه احزاب؛ چرا خداوند به پیامبر اکرم(ص) فرموده است به همسران و دخترانت و به زنان مؤمن بگو که حجاب خود را رعایت کنند، ولی اسمی از دختران مؤمن نبرده است؟
- [سایر] برای رسیدن به خدا چه مراحلی را باید طی کرد آیا آدم گناهکاری مثل من میتواند به مقامات بالای دینی برسد من باید چه کنم؟
- [سایر] خداوند با قرار دادن کوه طور بالای سر بنی اسرائیل آنها را تهدید کرد که اگر ایمان نیاورند کوه را رویشان می اندازد، ولی آیا ایمان آوردن اجباری هم می شود؟
- [سایر] در رأس ارتش رومیان (در جنگ با ایران) امپراتور هراکلیوس قرار داشت. آیا این امپراتور از بندگان محبوب خدا و مؤمن است؟ و به بهشت می رود؟
- [سایر] کدام شاخصهها باید محقق شود تا عزل رهبری در دستور کار مجلس خبرگان قرار گیرد؟
- [سایر] کدام شاخصهها باید محقق شود تا مسأله عزل رهبری در دستور کار مجلس خبرگان قرار گیرد؟
- [آیت الله بهجت] آیا با این جمله (به خدا قسم اگر...) نذر محقق می شود؟
- [سایر] منظور خدا در قرآن از ایمان بیاورید که ایمان دارید چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] بنابر احتیاط واجب در اوقاف عامه مثل مسجد و حسینیه نیز قبض معتبر است بنابراین تا جایی را که وقف کرده به تصرف متولی نداده باشد وقفیت آن محقق نشده است و اگر کسی با اجازه واقف در مسجد به عنوان مسجد بودن نماز بخواند وقفیت محقق می شود و در مواردی که واقف خود را متولی قرار دهد نیاز به قبض مجدد ندارد و با نیت جزمی وقف چون قبض متولی وقف حاصل است وقفیت محقق می شود.
- [آیت الله سیستانی] آشامیدن شراب ، حرام است ، و در بعضی از اخبار از بزرگترین گناهان شمرده شده است ، از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : شراب ، ریشه بدیها و منشأ گناهان است ، و کسی که شراب میخورد عقل خود را از دست میدهد ، و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد ، و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد ، و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند ، و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند ، و اگر جرعهای از آن بنوشد خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنان او را لعنت کنند ، و اگر تا حدّ مستی بنوشد روح ایمان و خدا شناسی از او بیرون میرود ، و روح ناقص خبیثی بجای آن قرار میگیرد ، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در طلاق رجعی مرد به دو قِسم می تواند به زن خود رجوع کند: اول: حرفی بزند که معنایش این باشد که او را دو باره زن خود قرار داده است. دوّم: کاری کند که از آن بفهمند رجوع کرده است. بنابر این با هر لفظ و عبارت یا عملی که بفهماند او را مجدداً زن خود قرار داده است رجوع محقّق می شود و ظاهر این است که به نزدیکی کردن رجوع محقق خواهد شد اگر چه قصد رجوع نداشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] آزار رساندن به مؤمن، به هر شکل که باشد و نیز توهین و تضعیف و هتک حُرمت او حرام است و در بعضی از روایات حرمت (مؤمن) از حرمت (کعبه) بالاتر شمرده شده و اذیّت و آزار او در ردیف محاربه با خداوند قرار گرفته است(1)؛ بنابر این بر همگان لازم است که حرمت یکدیگر را نگاه داشته از توهین و هتک و تمسخر و ستم به دیگران شدیدا بپرهیزند.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر تمام برادر و خواهرهای میت قبل از او از دنیا رفته باشند فرزندان آنها از میت ارث می برند و برای تقسیم ارث فرض می کنند که آنها زنده هستند و سهم الارث آنها را تعیین نموده وسپس آنرا بین فرزندان آنان تقسیم می کنند (رعایت این نکته لازم است که سهم الارث برادر و خواهر پدری یا پدر و مادری بین فرزندان آنها طوری تقسیم می شود که هر پسر دو برابر هر دختر ارث ببرد ولی سهم الارث برادر و خواهر مادری بین فرزندان آنها بالسویه تقسیم می شود). اجداد وخواهر برادر
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدٌ) یعنی: (بگو ای محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم که خداوند، یگانه است.) (اَللّهُ الصَّمَدُ) یعنی: (خدا از تمام موجودات بینیاز است و همه به او نیازمندند.) (لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ) یعنی: (فرزند ندارد و فرزند کسی نیست.) (وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أحَدٌ) یعنی: (و هیچ کس مثل او نیست.)