ماهیت فقهی حقوقی تدلیس شخص ثالث چیست؟
(تدلیس) در لغت به معنای فریب دادن و نشان دادن چیزی برخلاف واقع است.تدلیس مشتق از کلمه دلس بفتح دال و لام بمعنی ظلمت می‌باشد. در اصطلاح، عبارت است از توصیف زن یا مرد به طوری که موجب اشتباه و فریب خوردن طرف دیگر در امر ازدواج شود؛ مانند نگفتن عیب‌های او یا ذکر کردن صفاتی که او ندارد و... و در اصطلاح چنانچه مادۀ 438 قانون مدنی می‌گوید: (عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود) اصطلاح حقوقی از معنی لغوی دور نیفتاده است؛ زیرا در اثر تدلیس، حقیقت امر را می‌پوشانند تا غیر از آنچه هست او را بنمایانند.(کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها ج 5، انتشارات شرکت انتشار، چاپ دوّم: 1376 ص 325) تدلیس ممکن است درباب معملات باشد یادرباب نکاح. تدلیس در نکاح آن است که با اعمال متقلبانه نقص یا عیبی را که در یکی از زوجین است را پنهان دارند یا او را دارای صفات کمال معرفی کنند که فاقد آن است چنانکه مرد خود را بر خلاف واقع دارای ثروت و مقام معرفی کند یا با ارائه گواهی نامه مجعول خود را لیسانسه یا دکتر قلمداد نماید و از این راه طرف دیگر را وادار به قبول نکاح کند یا زن بر خلاف حقیقت خود را دختر شخصی معروف یا دارای هنر های خیاطی یا آرایشگری یا هنر وسیقی جلوه دهد یا خود را باکره معرفی کند یا کچلی خود را با کلاه گیس بپوشاند و بدین طریق موافقت مرد را در ازدواج جلب کند و بعد از عقد معلوم شود که فاقد وصف موصوف بوده یا عیبی داشته که با عملیات فریبنده خود آن را مخفی کرده است در اینگونه موارد فرد فریب خورده میتواند نکاح را فسخ کند که این نهادی جدای از طلاق میباشد. در فقه امامیه تدلیس موجب حق فسخ است اعم از اینکه فریب خورده زن یا مرد باشد .ماده 1128قانون مدنی می گوید هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذبور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد پیش بینی شده باشد یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد.البته تدلیس هنگامی صدق می کند که سوء نیت و قصد فریب وجود داشته باشد یعنی یک طرف عمدا با اعمال متقلبانه خود طرف دیگر را داده و ترغیب به عقد ازدواج نموده باشد . هر گاه تدلیس به وسیله شخص ثالثی واقع شده باشد چنانکه پدر یا مادر پسر یا دختر یا واسطه نکاح صفاتی بر خلاف واقع برای زن یا شوهر ذکر کرده و طرف دیگر را فریب داده باشد آیا فریب خورده حق فسخ دارد ؟ قانون مدنی در این باره در ماده 439 میگوید در حقوق ایران تدلیس هنگامی موجب خیار فسخ است که بوسیله یکی از طرفین قرار داد واقع شده باشد.همچنین ماده 1128 مقرر میدارد که اگر تدلیس بدان گونه باشد که صفت ادعایی صریحا یا ضمنا در قرار داد نیامده و وارد قلمرو توافق طرفین نشده یا بنای طرفین بر وجود آن نباشد حق فسخ وجود نخواهد داشت بنا بر این اگر شخص ثالثی بدون آگاهی و تقصیر طرف نکاح صفت کمالی برای او ذکر کرده ویا عیب او را با فریب کاری پنهان داشته و بدین وسیله موافقت طرف دیگر را برای نکاح جلب کرده باشد نمی توان نکاح را قابل فسخ تلقی کرد.بهر حال میتوان نتیجه گرفت که اگر شخص ثالث با طرف نکاح در تدلیس تبانی کرده باشد نکاح قابل فسخ خواهد بود . تبانی یکی از زوجین با شخص ثالث در تدلیس به منزله آِن است که خود او مرتکب تدلیس شده باشد و در این صورت با توجه به ماده 1128 میتوان گفت صفت خاصی که یکی از زوجین بر خلاف واقع واجد آن قلمداد شده به طور ضمنی وارد قلمرو قرار داد شده و وقوع عقد مبتنی بر آن بوده است . نظرمراجع تقلید: همه مراجع: اگر تدلیس به پنهان کردن عیب هایی باشد که موجب فسخ عقد می‌گردد، طرف مقابل می‌تواند عقد را فسخ کند. اما اگر به پنهان کردن عیوب دیگر (مانند نداشتن بکارت و نازایی) و یا ابراز صفات کمال مانند داشتن تخصص، دریافت حقوق بالا و... چنانچه در عقد شرط کرده باشد یا عقد بر این امور مبتنی شده باشد، می‌تواند عقد را فسخ کند.امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 2، التدلیس، م 13 ؛ آیت الله صافی، هدایة العباد، ج 2، التدلیس، م 13 ؛ آیت الله سیستانی، منهاج الصالحین، ج 3، م 282 و 279 ؛ آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1500 ؛ آیت الله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 951 و 954 ؛ آیت الله خامنه‌ای، استفتاءات، س 442 و دفتر:آیات عظام بهجت، وحید، نوری و تبریزی. تبصره. عیوبی که اگر در زن باشد مرد می‌تواند عقد را (بدون طلاق) فسخ کند، عبارت است از: دیوانگی، مرض خوره، مرض برص، کوری، زمین‌گیر بودن، افضاد (یکی شدن راه بول و حیض یا راه حیض و غایط) بودن گوشت، استخوان و یا غده‌ای در رحم. عیوبی که اگر در مرد باشد، زن می‌تواند عقد را (بدون طلاق) فَسخ کند، عبارت است از: دیوانگی، نداشتن آلت مردی، ناتوانی از نزدیکی جنسی، کشیده شدن بیضه‌های مرد.توضیح المسائل مراجع، م 2380 و 2381. porseman.org
عنوان سوال:

ماهیت فقهی حقوقی تدلیس شخص ثالث چیست؟


پاسخ:

(تدلیس) در لغت به معنای فریب دادن و نشان دادن چیزی برخلاف واقع است.تدلیس مشتق از کلمه دلس بفتح دال و لام بمعنی ظلمت می‌باشد. در اصطلاح، عبارت است از توصیف زن یا مرد به طوری که موجب اشتباه و فریب خوردن طرف دیگر در امر ازدواج شود؛ مانند نگفتن عیب‌های او یا ذکر کردن صفاتی که او ندارد و...
و در اصطلاح چنانچه مادۀ 438 قانون مدنی می‌گوید: (عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود) اصطلاح حقوقی از معنی لغوی دور نیفتاده است؛ زیرا در اثر تدلیس، حقیقت امر را می‌پوشانند تا غیر از آنچه هست او را بنمایانند.(کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها ج 5، انتشارات شرکت انتشار، چاپ دوّم: 1376 ص 325)
تدلیس ممکن است درباب معملات باشد یادرباب نکاح. تدلیس در نکاح آن است که با اعمال متقلبانه نقص یا عیبی را که در یکی از زوجین است را پنهان دارند یا او را دارای صفات کمال معرفی کنند که فاقد آن است چنانکه مرد خود را بر خلاف واقع دارای ثروت و مقام معرفی کند یا با ارائه گواهی نامه مجعول خود را لیسانسه یا دکتر قلمداد نماید و از این راه طرف دیگر را وادار به قبول نکاح کند یا زن بر خلاف حقیقت خود را دختر شخصی معروف یا دارای هنر های خیاطی یا آرایشگری یا هنر وسیقی جلوه دهد یا خود را باکره معرفی کند یا کچلی خود را با کلاه گیس بپوشاند و بدین طریق موافقت مرد را در ازدواج جلب کند و بعد از عقد معلوم شود که فاقد وصف موصوف بوده یا عیبی داشته که با عملیات فریبنده خود آن را مخفی کرده است در اینگونه موارد فرد فریب خورده میتواند نکاح را فسخ کند که این نهادی جدای از طلاق میباشد.
در فقه امامیه تدلیس موجب حق فسخ است اعم از اینکه فریب خورده زن یا مرد باشد .ماده 1128قانون مدنی می گوید هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذبور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد پیش بینی شده باشد یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد.البته تدلیس هنگامی صدق می کند که سوء نیت و قصد فریب وجود داشته باشد یعنی یک طرف عمدا با اعمال متقلبانه خود طرف دیگر را داده و ترغیب به عقد ازدواج نموده باشد .
هر گاه تدلیس به وسیله شخص ثالثی واقع شده باشد چنانکه پدر یا مادر پسر یا دختر یا واسطه نکاح صفاتی بر خلاف واقع برای زن یا شوهر ذکر کرده و طرف دیگر را فریب داده باشد آیا فریب خورده حق فسخ دارد ؟
قانون مدنی در این باره در ماده 439 میگوید در حقوق ایران تدلیس هنگامی موجب خیار فسخ است که بوسیله یکی از طرفین قرار داد واقع شده باشد.همچنین ماده 1128 مقرر میدارد که اگر تدلیس بدان گونه باشد که صفت ادعایی صریحا یا ضمنا در قرار داد نیامده و وارد قلمرو توافق طرفین نشده یا بنای طرفین بر وجود آن نباشد حق فسخ وجود نخواهد داشت بنا بر این اگر شخص ثالثی بدون آگاهی و تقصیر طرف نکاح صفت کمالی برای او ذکر کرده ویا عیب او را با فریب کاری پنهان داشته و بدین وسیله موافقت طرف دیگر را برای نکاح جلب کرده باشد نمی توان نکاح را قابل فسخ تلقی کرد.بهر حال میتوان نتیجه گرفت که اگر شخص ثالث با طرف نکاح در تدلیس تبانی کرده باشد نکاح قابل فسخ خواهد بود . تبانی یکی از زوجین با شخص ثالث در تدلیس به منزله آِن است که خود او مرتکب تدلیس شده باشد و در این صورت با توجه به ماده 1128 میتوان گفت صفت خاصی که یکی از زوجین بر خلاف واقع واجد آن قلمداد شده به طور ضمنی وارد قلمرو قرار داد شده و وقوع عقد مبتنی بر آن بوده است .
نظرمراجع تقلید:
همه مراجع: اگر تدلیس به پنهان کردن عیب هایی باشد که موجب فسخ عقد می‌گردد، طرف مقابل می‌تواند عقد را فسخ کند. اما اگر به پنهان کردن عیوب دیگر (مانند نداشتن بکارت و نازایی) و یا ابراز صفات کمال مانند داشتن تخصص، دریافت حقوق بالا و... چنانچه در عقد شرط کرده باشد یا عقد بر این امور مبتنی شده باشد، می‌تواند عقد را فسخ کند.امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 2، التدلیس، م 13 ؛ آیت الله صافی، هدایة العباد، ج 2، التدلیس، م 13 ؛ آیت الله سیستانی، منهاج الصالحین، ج 3، م 282 و 279 ؛ آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1500 ؛ آیت الله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 951 و 954 ؛ آیت الله خامنه‌ای، استفتاءات، س 442 و دفتر:آیات عظام بهجت، وحید، نوری و تبریزی. تبصره. عیوبی که اگر در زن باشد مرد می‌تواند عقد را (بدون طلاق) فسخ کند، عبارت است از: دیوانگی، مرض خوره، مرض برص، کوری، زمین‌گیر بودن، افضاد (یکی شدن راه بول و حیض یا راه حیض و غایط) بودن گوشت، استخوان و یا غده‌ای در رحم. عیوبی که اگر در مرد باشد، زن می‌تواند عقد را (بدون طلاق) فَسخ کند، عبارت است از: دیوانگی، نداشتن آلت مردی، ناتوانی از نزدیکی جنسی، کشیده شدن بیضه‌های مرد.توضیح المسائل مراجع، م 2380 و 2381.
porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین