با وجود اینکه مذهبی ام به پسری علاقمند شده ام چه راه حلی دارید؟
نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق می‌دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می‌توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری‌های مختلف روحی و جسمی دچار سازد. (دوست داشتن و عشق ورزیدن) حق شماست، ولی اگر این حق از مسیر معیّن، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند. شما خوب می‌دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی ووسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. البته منظور ما این نیست که هیچ گونه ارتباطی نباشد، بلکه در حد عرف و شرعو سلام و احوال‌پرسی همکاران و فامیل‌ها و همسایگان اشکال ندارد؛ گرچه در همین موارد هر چه رعایت اختصار و احتیاط گردد، برای سلامت روحیه طرفین مناسب‌تر است. روابط با نامحرم تا آنجا که ضرورت شرعی نداشته باشد و به شکستن حریم احکام الهی منجر نشود اشکالی ندارد بنابراین گفت‌وگو و نگاه‌های متعارف بدون ریبه اشکالی ندارد. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. بل الانسان علی نفسه بصیره آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست{M، (قیامت ، آیه 14). آنچه که اظهار داشته‌اید یک امر طبیعی است، ولی در این جا دو صورت مطرح است: علاقه گاهی مقدمه ازدواج است و گاهی چنین نیست. اگر مقدمه ازدواج باشد، توجه به نکات چندی در این راستا لازم است: الف) این علاقه و گرایش باید عادی باشد و اجازه ندهید شدت پیدا کند. ب ) از ناحیه شما نباید چیزی ابراز شود که عواقب ناخوشایندی به همراه خواهد داشت. ج ) دعا و نیایش در این راستا مؤثر است؛ یعنی، اگر مورد شایسته‌ای بود، می‌توان با نیایش، از ایزد منّان درخواست کرد که علاقه طرف مقابل نیز جلب شود و خداوند نیز مقلب القلوب است و به نیایش و حوایج بندگانش توجه دارد و به هر حال نیایش مؤثر است؛ ولی اگرعلاقه در راستای ازدواج نباشد، در این راستا نیز به چند نکته نیک بیندیشید: 1- علاقه اگر در حد انسان‌دوستی و احترام متقابل باشد، بی‌اشکال است و اصولاً در محیط کار شایسته است انسان به طور معقول دیگران را مورد توجه قرار داده و به آنها احترام بگذارد. 2- بسیار مراقب باشید که علاقه و گرایش از این حد فراتر نرود؛ زیرا اگر گرایش شدت یافت به تدریج در سخن و رفتار انسان بروز کرده و آثار بدی را به همراه خواهد آورد. حال برای این که این گرایش شدت پیدا نکند، نکات ذیل را مراعات فرمایید: - به نامشروع بودن این علاقه‌ها و گرایش‌ها، توجه کافی داشته باشید. - نتایج سوء و دردناک این علاقه‌ها را با دقت مورد ارزیابی قرار دهید. - در این راستا آینده‌نگر باشید و فرجام نیک بی‌اعتنایی را مورد مطالعه قرار دهید. - در این زمینه خودسازی کنید و تصمیم بگیرید که به این چیزها دل نسپارید و بی‌اعتنا از کنار خواسته‌های نفسانی عبور کنید. - در برخورد با دیگران، خیلی گرم نگیرید و بیش از حد ضرورت صحبت نکنید. eporsesh.com
عنوان سوال:

با وجود اینکه مذهبی ام به پسری علاقمند شده ام چه راه حلی دارید؟


پاسخ:

نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق می‌دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می‌توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد.
آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری‌های مختلف روحی و جسمی دچار سازد.
(دوست داشتن و عشق ورزیدن) حق شماست، ولی اگر این حق از مسیر معیّن، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند.
شما خوب می‌دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی ووسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. البته منظور ما این نیست که هیچ گونه ارتباطی نباشد، بلکه در حد عرف و شرعو سلام و احوال‌پرسی همکاران و فامیل‌ها و همسایگان اشکال ندارد؛ گرچه در همین موارد هر چه رعایت اختصار و احتیاط گردد، برای سلامت روحیه طرفین مناسب‌تر است.
روابط با نامحرم تا آنجا که ضرورت شرعی نداشته باشد و به شکستن حریم احکام الهی منجر نشود اشکالی ندارد بنابراین گفت‌وگو و نگاه‌های متعارف بدون ریبه اشکالی ندارد. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. بل الانسان علی نفسه بصیره آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست{M، (قیامت ، آیه 14).
آنچه که اظهار داشته‌اید یک امر طبیعی است، ولی در این جا دو صورت مطرح است: علاقه گاهی مقدمه ازدواج است و گاهی چنین نیست. اگر مقدمه ازدواج باشد، توجه به نکات چندی در این راستا لازم است:
الف) این علاقه و گرایش باید عادی باشد و اجازه ندهید شدت پیدا کند.
ب ) از ناحیه شما نباید چیزی ابراز شود که عواقب ناخوشایندی به همراه خواهد داشت.
ج ) دعا و نیایش در این راستا مؤثر است؛ یعنی، اگر مورد شایسته‌ای بود، می‌توان با نیایش، از ایزد منّان درخواست کرد که علاقه طرف مقابل نیز جلب شود و خداوند نیز مقلب القلوب است و به نیایش و حوایج بندگانش توجه دارد و به هر حال نیایش مؤثر است؛ ولی اگرعلاقه در راستای ازدواج نباشد، در این راستا نیز به چند نکته نیک بیندیشید:
1- علاقه اگر در حد انسان‌دوستی و احترام متقابل باشد، بی‌اشکال است و اصولاً در محیط کار شایسته است انسان به طور معقول دیگران را مورد توجه قرار داده و به آنها احترام بگذارد.
2- بسیار مراقب باشید که علاقه و گرایش از این حد فراتر نرود؛ زیرا اگر گرایش شدت یافت به تدریج در سخن و رفتار انسان بروز کرده و آثار بدی را به همراه خواهد آورد. حال برای این که این گرایش شدت پیدا نکند، نکات ذیل را مراعات فرمایید:
- به نامشروع بودن این علاقه‌ها و گرایش‌ها، توجه کافی داشته باشید.
- نتایج سوء و دردناک این علاقه‌ها را با دقت مورد ارزیابی قرار دهید.
- در این راستا آینده‌نگر باشید و فرجام نیک بی‌اعتنایی را مورد مطالعه قرار دهید.
- در این زمینه خودسازی کنید و تصمیم بگیرید که به این چیزها دل نسپارید و بی‌اعتنا از کنار خواسته‌های نفسانی عبور کنید.
- در برخورد با دیگران، خیلی گرم نگیرید و بیش از حد ضرورت صحبت نکنید.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین