قبل از این که به اصل سؤال جواب دهیم لازم میبینیم تعریفی از شخصیت را ارائه دهیم و ابعاد آن را نیز معین کنیم. بعد از آن به عوامل تحول و تکون شخصیت اشاره میکنیم و سپس در مورد اسلام و توازن، عامل اصلی عدم تعادل، تنها برنامه متعادل کنندة شخصیت، برنامه رشد متوازن، موانع رشد، روشهای رشد متوازن، و خطر تک بعدی بودن سخن خواهیم گفت. تعریف و ابعاد شخصیت شخصیت، مجموعة سازمان یافتهای از خصوصیات جنبههای مختلف وجودی انسان (بدنی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و دینی) است.[1] البته تجارب شخصی، تفاوتهای فردی و برخی عوامل دیگر باعث میشود که افراد نسبت به هم متمایز باشند. عوامل تحریک و تکون شخصیت:[2] عوامل مؤثر در شکلگیری و تحول شخصیت فرد به شرح ذیل است: 1. فطریات (ادراکات، شناختهای فطری که شامل تحریکات و گرایشهای فطری، میلهای غریزی (جنبه حیوانی انسانی) و فطری (جنبه انسانی انسان) است. 2. وراثت و غدد درون ریز و هورمونها؛ 3. محیط و تربیت و تغذیه (محیط جغرافیایی، محیط زندگی و معاشرتی، محیط آموزشی، محیط مذهبی)؛ 4. گذشت زمان (سن)؛ 5. اختیار و ارادة آزاد (که مهمترین جزء به حساب میآید). اسلام و توازن و عامل اصلی عدم توازن یکی از مزایایی که در تعالیم مقدس اسلام از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است و میتوان آن را به عنوان یک شعار و شاخص برجسته و نمایانی برای این آئین آسمانی تلقی کرد، مسئلة توصیة به تعادل، توازن و اقتصاد و میانهروی در تمام امور است[3] و این امر مورد تأیید و تأکید قرآن، احادیث و گفتارهای فرزانگان دین و دانش است که با واژههای قسط، عدل، وسط، اقتصاد، وزن و استقامت در روایات و آیات ما آمده است و عدم تعادل شخصیت، رشد سرطانی یک بعد شخصیت را به همراه دارد. عامل اصلی عدم تعادل شخصیت و نابهنجاری رفتاری بیگانگی از خود فطری (ملکوتی) و تمرکز قوای روحی و عقلی برای اشباع و ارضاء تمایلات غریزی (ناسوتی، نفس اماره) میباشد.[4] تربیت و پرورش دینی برنامة تعادلساز تنها راه رسیدن به تعادل و توازن در تمام ابعاد شخصیت پذیرش و تن دادن به تربیت و پرورش دینی است. همان چیزی که انبیاء و ائمه علیهم السلام به خاطر آن مبعوث شدهاند و همان چیزی که خطر یک بعدی بودنش را بارها و بارها بزرگان دین به مسلمانان گوشزد کردند، مثلاً وقتی که مردم گوشهگیری اختیار کردند و مشغول عبادت شدند، پیامبر سریع مردم را به مسجد فراخواندند و آنان را با این انحراف (تک بعدی بودن) آگاه ساختند و فرمودند من گوشهگیری را دوست ندارم، ازدواج میکنم، در جامعه حاضر میشوم، غذا میخورم و.... برنامه رشد متوازن ابعاد شخصیت 1. روح علمی:[5] روح علمی بعد حقیقتجوئی فطری انسان (بیغرضی، بیتعصبی و پذیرش حق) را در انسان پرورش میدهد. اسلام علمی را که مانع رشد و کمال شود و حجاب از شناخت و معرفت خدا و نفس شود را مانع پرورش نفس میشمارد. 2. تفکر:[6] باعث شکوفایی عقل میشود، در اسلام به مسأله تفکر بسیار سفارش شده است و قرآن میفرماید وقتی از اهل دوزخ میپرسیم که چه چیز شما را به اینجا کشانید میگویند ما در عقل را به روی خود بستیم. (تفکر در خلقت، در تاریخ،در خود و پرهیز از تقلید کورکورانه). 3. تقوا و تزکیه:[7] باعث پرورش و تقویت ارادة انسان میشود انسانی که دنبال هوا باشد به فرمایش علی علیه السلام همانند اسب سواری است که اسبش چموشی میکند و اختیار را از دست او گرفته و تقوا را به اسب رام که سوارکار اختیارش را دارد تشبیه کردهاند. وجه امتیاز انسان و حیوان به اختیار انسان است و نظام پاداش و تنبیه و وعده و وعید الهی هم اینجاست که مفهوم پیدا میکند و هر چه قدر قدرت اراده قوی باشد انسان در اختیار طرف خیر محکمتر است. 4. عبادت:[8] باعث تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان میشود، مثلا به ابعاد سازندگی نماز دقت کنید (درس مسالمتجویی، هدفداری، رعایت حقوق، ضبط و کنترل نفس و کنترل احساسات، توجه به نظم و دقت و...). 5. جهاد: [9] عامل اصلاح اخلاق و نفس است، جهاد مثل ازدواج عامل جایگزین برای پرورش بعدی از انسان ندارد، آدم جهاد رفته و جهاد ندیده از نظر روحیه یکسان نیستند، پیامبر در حدیثی میفرمایند، جهاد عامل اصلاح و اخلاق و نفس است. ایشان فرمود که: جهاد نکرده یا کسی که آرزوی جهاد را در سر نپرورانیده باشد، در روحش شعبهای از نفاق است. 6. معاشرت با دیگران:[10] بعد عاطفی انسان را تقویت میکند که در معاشرت انسان از دیگران مخصوصاً محبوبان بیشتر اثر میگیرد و صفات محبوب و کسی که مورد علاقه فرد است را کسب میکند، این علاقه بالاترین و بزرگترین عامل در تغییر انسان است (تقویت بعد عاطفی، اجتماعی و...). 7. کار:[11] قوة خیال را تمرکز میدهد، ذهن را منطقی میکند، کار اگر مورد علاقه انسان باشد استعداد، ابتکار و خلاقیت را نیرومند میکند و تأثیر فراوانی بر شخصیت فرد میگذارد. ولی متأسفانه به اهمیت آن کم توجه شده است، کار به قلب خشوع میدهد، حرمت اجتماعی به انسان میبخشد، کار میتواند بر تربیت انسان (ابعاد وجودی او) اثر بگذارد و انسان هم میتواند بر کار اثرگذار باشد (رابطه دوطرفی بین پرورش استعدادها و کار وجود دارد) پیامبر به کسی که بیجهت بیکار بود فرمودند از چشم من افتادی. 8. مراقبه و محاسبه نفس:[12] در مکاتب غیرالهی اساساً این امر مطرح نیست، مراقبه مثل این است که با خود مانند شریکی که به او اطمینان نداریم معامله کنیم و همیشه مراقب باشیم که سرمان کلاه نگذارد. اهمیت آن به قدری است که امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند کسی که شبانهروز یک بار از خود محاسبه نکند از ما نیست. علمای اخلاق برای پرورش روح خود از این دستور استفاده میکردند. ایشان میفرمایند انسان اول صبح باید شرط کند با نفس خود که راه اطاعت بگیرد و نافرمانی حق (گناه) نکند (مشارطه)، در مرحله بعد باید این شرط خود را در عمل پیاده کند و مراقب باشد خلاف این شرط عمل نکند (مراقبه). مرحله سوم اینکه در آخر روز، از نفس خود حسابکشی کند چرا که آن جا که خدا میخواسته نبودی، چرا کار امروز را به فردا انداختی، چرا ... (محاسبه) و در آخر اگر از دستور سیر و سلوکی خود منحرف شده باشد، او را تنبیه میکند (معاتبه) این مراحل را میتوانیم در کل برنامه روزانة خود اجرا کنیم. 9. پرورش جسم: کار پسندیدهای است ولی نباید اشتباه کرد که جسم نقش واسطه و ابزار و یا مرکب روح را دارد. اسلام به تطهیر جسم، پرورش و ورزش آن اهمیت داده و نفس پرستی شهوتی است که جسم را فرسوده و مریض میکند و اسلام مخالف آن است پس ما نباید تمام همت خود را به پرورش این بعد صرف کنیم، درست است پرورش این بعد در حد خود مفید است و بر دیگر ابعاد شخصیتی انسان اثر مطلوب دارد (عقل سالم در بدن سالم است). 10. تعادل در تغذیه بعد روحی (عقل و دل) و جسمانی (غرایز):[13] در اسلام سفارش شده است که انسان باید به تغذیه دو بعد خودش رسیدگی کند، تغذیه به بعد روحانی (به نماز، دعا، نیایش، حق طلبی و...) است و تغذیه بعد جسمانی و غریزی (به ازدواج، آب، غذا، پوشاک و...) است که البته باید از راه مشروع برآورده گردد و البته مرز حیوان و انسان همین اختیار و تکلیف به گزینش قسمت حلال و مشروع است. ناگفته نماند که چون اصالت فرد به روح اوست باید به این بعد اهمیت بیشتری دهیم و آن را بر بعد حیوانی غلبه دهیم و آن گاه است که اراده انسان هم تقویت میشود و به تبع آن قدرت اختیار و گزینش نیرومندتر میگردد. موانع رشد هماهنگ در قرآن در یک کلام پیروی از هوای نفس و تن ندادن به پرورش دینی است که زیرشاخههای آن بدین قرار است (خودپرستی، دنیازدگی، غفلت، تکبر، خودبرتربینی، تکبر، شخصیت زدگی، تقلید، کثرت زدگی، سخن بدون علم، پیروی از گمان، کتمان حق، مجادله با حق، تزیین و خوب جلوه دادن بدیها توسط نفس، قساوت قلب، از خود بیگانگی، عنادجویی، خودستائی، دوست بد، هر یک از این موانع به یک یا چند بعد از شخصیت ما لطمه میزند مثلا شخصیتزدگی و تقلید کورکورانه، بعد عقلی شخصیت ما را آسیب میرساند. روشهای رشد هماهنگ[14] ا. سرمشق ونمونه عملی: اسلام بهترین سرمشق یعنی انسان کامل را الگوی ما قرار داده، کلام، رفتار و سکوت معصوم میتواند معیار خوبی در کارها و حرکات و سکناتمان باشد. بعد از معصوم علیهم السلام ما در هر عصر علماء والا مقامی داشتهایم که به معصوم نزدیک بودهاند و به خاطر مبارزة با نفس و تزکیه آن قابلیت الگو بودن را برای ما در تمام ابعاد شخصیتی دارا میباشند. نمونه بارز آن حضرت امام خمینی (قدس سره) است. 2. پند و اندرز، قرآن، کلمات معصوم، ادعیه پر است از مفاهیم خیرخواهانه و انسانساز. 3. کیفر و پاداش: دو نظام روان شناسانه تعلیم و تربیتی هستند (تشویق و تنبیه). 4. داستان، امثال، تاریخ گذشتگان: قرآن و معصوم با توجه دادن به آنها سیر انحرافی برخی از ظالمین و مشرکین و منحرفین را به ما گوشزد میکنند مثل پولپرستی ودنیاخواهی قارون و... . 5. امر به معروف و نهی از منکر. 6. توبه. 7. دعا و نیایش. 8. تمرین و تکرار. 9. روش محبت به گنهکار و مردم برای هدایت. 10. روش ابتلاء و امتحان الهی. 11. عادت مثبت و بعد ملکه کردن صفات خوب با تمرین پیوسته. 12. عنایتهای الهی. 13. تربیت و توجه عوامل مؤثر در تحول شخصیت (محیط زندگی، شغلی، آموزشی) اراده، سن. خطر تک بعدی بودن: انسان متعادل تحت تأثیر تفکرات مادی و انحرافی قرار نمیگیرد و هستی شخصیت او در معرض آشوب و اضطراب قرار نمیگیرد.[15] آری همانگونه که معیوب بودن یک چرخ خودرو بر کل سیستم خودرو تأثیر دارد، رشد تک بعدی یا سرطانی و کاریکاتوری شخصیت حقیقی و اسلامی فرد را معیوب میکند و چرا که این فرد دیگر در ابعاد دیگر شخصیت پرورش نیافته است. انحرافها و فسادها از این شکلها ناشی میشود مثلا فرد به بعد حیوانی خود فقط توجه نموده است و از بعد عقلی، دل و یا روحانی خود غافل بوده است. پس میتوانیم بگوییم ابعاد شخصیت، با هم دیگر در تعامل هستند، مثلا بعد عقلی بر اراده مؤثر است، اراده بر تلاش فرد و آن بر بعد اجتماعی و... نکته پایانی با توجه به مطالب فوق نتیجه میگیریم که رشد و توازن هماهنگ شخصیت را باید در تن دادن به پرورش اسلامی یافت، انسان میتواند در این زمینه مطالعه کند، خود را با الگوهای زنده و صالح تطبیق دهد. برای خود دوستانی پیدا کند که تک بعدی رشد نکرده باشند. خود را به الگوی نیکوی کامل امام ولی عصر (عج) نزدیک کند. در برنامهای کتبی ابعاد شخصیت را یادداشت کند و روزانه آن را تغذیه کند و از برنامهریزی زیبای مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه هر روز کار خود را رسیدگی نماید. از جمله کارهای مفید در این زمینه انس گرفتن با ادعیه است که مثلا ما در صحیفة سجادیه رشد هماهنگ این ابعاد را در قالب دعا میبینیم و یا در خطبه متقین حضرت علیه السلام (خطبه همام) ترسیمی از یک انسان و شخصیت اسلامی و الهی را به ما ارائه دادهاند. نکته مهم دیگر این که برای رشد هماهنگ شخصیت باید به کل بحث، دیدی کل نگر داشت، یعنی با توجه به کل مباحث انسان برنامهریزی کند و دیگر این که همه این مباحث فرع بر این است که ما انسان را موجودی با کرامت، خلیفه الله، امانتدار الهی میدانیم، موجودی که سرشار از استعدادهای بالقوه است و انبیاء و ائمه علیهم السلام برای شکوفایی آنها تلاش و تبلیغها کردهاند و امکان پرورش آن را به ما گوش کردهاند. رسد آدمی به جائی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت ------------------------------------------ [1] . نقش عادت در تربیت اسلامی، تقی علی اشرف جودت، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1378، ص 91. [2] . جامعه و تاریخ، استاد مصباح یزدی، محمد تقی، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص 172، با کمی تغییر. [3] . مسائل تربیتی اسلام، دکتر سید محمدباقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ص 184. [4] . تربیت و شخصیت انسانی، ج 1، سید مجتبی هاشمی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1372، ص 205 با کمی تغییر. [5] . جلوههای معلمی، استاد شهید مطهری، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش. [6] . همان، ص 285 287، با تغییر و اضافه. [7] . همان. [8] . همان. [9] . همان. [10] . همان. [11] . همان. [12] . همان. [13] . عوامل کنترل غرایز، حسین مظاهری، موسسه نشر و تحقیقات ذکر، تهران، 1378، ص 68 با کمی تغییر. [14] . اصول و روشهای تربیت در اسلام، سید احمد احمدی، ص 150، با تغییر و اضافه. [15] . شخصیت اسلامی، ترجمه محمد سپهری، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ص 82. ( اندیشه قم )
قبل از این که به اصل سؤال جواب دهیم لازم میبینیم تعریفی از شخصیت را ارائه دهیم و ابعاد آن را نیز معین کنیم. بعد از آن به عوامل تحول و تکون شخصیت اشاره میکنیم و سپس در مورد اسلام و توازن، عامل اصلی عدم تعادل، تنها برنامه متعادل کنندة شخصیت، برنامه رشد متوازن، موانع رشد، روشهای رشد متوازن، و خطر تک بعدی بودن سخن خواهیم گفت.
تعریف و ابعاد شخصیت
شخصیت، مجموعة سازمان یافتهای از خصوصیات جنبههای مختلف وجودی انسان (بدنی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و دینی) است.[1] البته تجارب شخصی، تفاوتهای فردی و برخی عوامل دیگر باعث میشود که افراد نسبت به هم متمایز باشند.
عوامل تحریک و تکون شخصیت:[2] عوامل مؤثر در شکلگیری و تحول شخصیت فرد به شرح ذیل است: 1. فطریات (ادراکات، شناختهای فطری که شامل تحریکات و گرایشهای فطری، میلهای غریزی (جنبه حیوانی انسانی) و فطری (جنبه انسانی انسان) است. 2. وراثت و غدد درون ریز و هورمونها؛ 3. محیط و تربیت و تغذیه (محیط جغرافیایی، محیط زندگی و معاشرتی، محیط آموزشی، محیط مذهبی)؛ 4. گذشت زمان (سن)؛ 5. اختیار و ارادة آزاد (که مهمترین جزء به حساب میآید).
اسلام و توازن و عامل اصلی عدم توازن یکی از مزایایی که در تعالیم مقدس اسلام از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است و میتوان آن را به عنوان یک شعار و شاخص برجسته و نمایانی برای این آئین آسمانی تلقی کرد، مسئلة توصیة به تعادل، توازن و اقتصاد و میانهروی در تمام امور است[3] و این امر مورد تأیید و تأکید قرآن، احادیث و گفتارهای فرزانگان دین و دانش است که با واژههای قسط، عدل، وسط، اقتصاد، وزن و استقامت در روایات و آیات ما آمده است و عدم تعادل شخصیت، رشد سرطانی یک بعد شخصیت را به همراه دارد. عامل اصلی عدم تعادل شخصیت و نابهنجاری رفتاری بیگانگی از خود فطری (ملکوتی) و تمرکز قوای روحی و عقلی برای اشباع و ارضاء تمایلات غریزی (ناسوتی، نفس اماره) میباشد.[4]
تربیت و پرورش دینی برنامة تعادلساز
تنها راه رسیدن به تعادل و توازن در تمام ابعاد شخصیت پذیرش و تن دادن به تربیت و پرورش دینی است. همان چیزی که انبیاء و ائمه علیهم السلام به خاطر آن مبعوث شدهاند و همان چیزی که خطر یک بعدی بودنش را بارها و بارها بزرگان دین به مسلمانان گوشزد کردند، مثلاً وقتی که مردم گوشهگیری اختیار کردند و مشغول عبادت شدند، پیامبر سریع مردم را به مسجد فراخواندند و آنان را با این انحراف (تک بعدی بودن) آگاه ساختند و فرمودند من گوشهگیری را دوست ندارم، ازدواج میکنم، در جامعه حاضر میشوم، غذا میخورم و....
برنامه رشد متوازن ابعاد شخصیت 1. روح علمی:[5] روح علمی بعد حقیقتجوئی فطری انسان (بیغرضی، بیتعصبی و پذیرش حق) را در انسان پرورش میدهد. اسلام علمی را که مانع رشد و کمال شود و حجاب از شناخت و معرفت خدا و نفس شود را مانع پرورش نفس میشمارد.
2. تفکر:[6] باعث شکوفایی عقل میشود، در اسلام به مسأله تفکر بسیار سفارش شده است و قرآن میفرماید وقتی از اهل دوزخ میپرسیم که چه چیز شما را به اینجا کشانید میگویند ما در عقل را به روی خود بستیم. (تفکر در خلقت، در تاریخ،در خود و پرهیز از تقلید کورکورانه).
3. تقوا و تزکیه:[7] باعث پرورش و تقویت ارادة انسان میشود انسانی که دنبال هوا باشد به فرمایش علی علیه السلام همانند اسب سواری است که اسبش چموشی میکند و اختیار را از دست او گرفته و تقوا را به اسب رام که سوارکار اختیارش را دارد تشبیه کردهاند. وجه امتیاز انسان و حیوان به اختیار انسان است و نظام پاداش و تنبیه و وعده و وعید الهی هم اینجاست که مفهوم پیدا میکند و هر چه قدر قدرت اراده قوی باشد انسان در اختیار طرف خیر محکمتر است.
4. عبادت:[8] باعث تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان میشود، مثلا به ابعاد سازندگی نماز دقت کنید (درس مسالمتجویی، هدفداری، رعایت حقوق، ضبط و کنترل نفس و کنترل احساسات، توجه به نظم و دقت و...).
5. جهاد: [9] عامل اصلاح اخلاق و نفس است، جهاد مثل ازدواج عامل جایگزین برای پرورش بعدی از انسان ندارد، آدم جهاد رفته و جهاد ندیده از نظر روحیه یکسان نیستند، پیامبر در حدیثی میفرمایند، جهاد عامل اصلاح و اخلاق و نفس است. ایشان فرمود که: جهاد نکرده یا کسی که آرزوی جهاد را در سر نپرورانیده باشد، در روحش شعبهای از نفاق است.
6. معاشرت با دیگران:[10] بعد عاطفی انسان را تقویت میکند که در معاشرت انسان از دیگران مخصوصاً محبوبان بیشتر اثر میگیرد و صفات محبوب و کسی که مورد علاقه فرد است را کسب میکند، این علاقه بالاترین و بزرگترین عامل در تغییر انسان است (تقویت بعد عاطفی، اجتماعی و...).
7. کار:[11] قوة خیال را تمرکز میدهد، ذهن را منطقی میکند، کار اگر مورد علاقه انسان باشد استعداد، ابتکار و خلاقیت را نیرومند میکند و تأثیر فراوانی بر شخصیت فرد میگذارد. ولی متأسفانه به اهمیت آن کم توجه شده است، کار به قلب خشوع میدهد، حرمت اجتماعی به انسان میبخشد، کار میتواند بر تربیت انسان (ابعاد وجودی او) اثر بگذارد و انسان هم میتواند بر کار اثرگذار باشد (رابطه دوطرفی بین پرورش استعدادها و کار وجود دارد) پیامبر به کسی که بیجهت بیکار بود فرمودند از چشم من افتادی.
8. مراقبه و محاسبه نفس:[12] در مکاتب غیرالهی اساساً این امر مطرح نیست، مراقبه مثل این است که با خود مانند شریکی که به او اطمینان نداریم معامله کنیم و همیشه مراقب باشیم که سرمان کلاه نگذارد. اهمیت آن به قدری است که امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند کسی که شبانهروز یک بار از خود محاسبه نکند از ما نیست. علمای اخلاق برای پرورش روح خود از این دستور استفاده میکردند. ایشان میفرمایند انسان اول صبح باید شرط کند با نفس خود که راه اطاعت بگیرد و نافرمانی حق (گناه) نکند (مشارطه)، در مرحله بعد باید این شرط خود را در عمل پیاده کند و مراقب باشد خلاف این شرط عمل نکند (مراقبه). مرحله سوم اینکه در آخر روز، از نفس خود حسابکشی کند چرا که آن جا که خدا میخواسته نبودی، چرا کار امروز را به فردا انداختی، چرا ... (محاسبه) و در آخر اگر از دستور سیر و سلوکی خود منحرف شده باشد، او را تنبیه میکند (معاتبه) این مراحل را میتوانیم در کل برنامه روزانة خود اجرا کنیم.
9. پرورش جسم: کار پسندیدهای است ولی نباید اشتباه کرد که جسم نقش واسطه و ابزار و یا مرکب روح را دارد. اسلام به تطهیر جسم، پرورش و ورزش آن اهمیت داده و نفس پرستی شهوتی است که جسم را فرسوده و مریض میکند و اسلام مخالف آن است پس ما نباید تمام همت خود را به پرورش این بعد صرف کنیم، درست است پرورش این بعد در حد خود مفید است و بر دیگر ابعاد شخصیتی انسان اثر مطلوب دارد (عقل سالم در بدن سالم است).
10. تعادل در تغذیه بعد روحی (عقل و دل) و جسمانی (غرایز):[13] در اسلام سفارش شده است که انسان باید به تغذیه دو بعد خودش رسیدگی کند، تغذیه به بعد روحانی (به نماز، دعا، نیایش، حق طلبی و...) است و تغذیه بعد جسمانی و غریزی (به ازدواج، آب، غذا، پوشاک و...) است که البته باید از راه مشروع برآورده گردد و البته مرز حیوان و انسان همین اختیار و تکلیف به گزینش قسمت حلال و مشروع است. ناگفته نماند که چون اصالت فرد به روح اوست باید به این بعد اهمیت بیشتری دهیم و آن را بر بعد حیوانی غلبه دهیم و آن گاه است که اراده انسان هم تقویت میشود و به تبع آن قدرت اختیار و گزینش نیرومندتر میگردد.
موانع رشد هماهنگ در قرآن در یک کلام پیروی از هوای نفس و تن ندادن به پرورش دینی است که زیرشاخههای آن بدین قرار است (خودپرستی، دنیازدگی، غفلت، تکبر، خودبرتربینی، تکبر، شخصیت زدگی، تقلید، کثرت زدگی، سخن بدون علم، پیروی از گمان، کتمان حق، مجادله با حق، تزیین و خوب جلوه دادن بدیها توسط نفس، قساوت قلب، از خود بیگانگی، عنادجویی، خودستائی، دوست بد، هر یک از این موانع به یک یا چند بعد از شخصیت ما لطمه میزند مثلا شخصیتزدگی و تقلید کورکورانه، بعد عقلی شخصیت ما را آسیب میرساند.
روشهای رشد هماهنگ[14]
ا. سرمشق ونمونه عملی: اسلام بهترین سرمشق یعنی انسان کامل را الگوی ما قرار داده، کلام، رفتار و سکوت معصوم میتواند معیار خوبی در کارها و حرکات و سکناتمان باشد. بعد از معصوم علیهم السلام ما در هر عصر علماء والا مقامی داشتهایم که به معصوم نزدیک بودهاند و به خاطر مبارزة با نفس و تزکیه آن قابلیت الگو بودن را برای ما در تمام ابعاد شخصیتی دارا میباشند. نمونه بارز آن حضرت امام خمینی (قدس سره) است.
2. پند و اندرز، قرآن، کلمات معصوم، ادعیه پر است از مفاهیم خیرخواهانه و انسانساز.
3. کیفر و پاداش: دو نظام روان شناسانه تعلیم و تربیتی هستند (تشویق و تنبیه).
4. داستان، امثال، تاریخ گذشتگان: قرآن و معصوم با توجه دادن به آنها سیر انحرافی برخی از ظالمین و مشرکین و منحرفین را به ما گوشزد میکنند مثل پولپرستی ودنیاخواهی قارون و... .
5. امر به معروف و نهی از منکر.
6. توبه.
7. دعا و نیایش.
8. تمرین و تکرار.
9. روش محبت به گنهکار و مردم برای هدایت.
10. روش ابتلاء و امتحان الهی.
11. عادت مثبت و بعد ملکه کردن صفات خوب با تمرین پیوسته.
12. عنایتهای الهی.
13. تربیت و توجه عوامل مؤثر در تحول شخصیت (محیط زندگی، شغلی، آموزشی) اراده، سن.
خطر تک بعدی بودن: انسان متعادل تحت تأثیر تفکرات مادی و انحرافی قرار نمیگیرد و هستی شخصیت او در معرض آشوب و اضطراب قرار نمیگیرد.[15] آری همانگونه که معیوب بودن یک چرخ خودرو بر کل سیستم خودرو تأثیر دارد، رشد تک بعدی یا سرطانی و کاریکاتوری شخصیت حقیقی و اسلامی فرد را معیوب میکند و چرا که این فرد دیگر در ابعاد دیگر شخصیت پرورش نیافته است. انحرافها و فسادها از این شکلها ناشی میشود مثلا فرد به بعد حیوانی خود فقط توجه نموده است و از بعد عقلی، دل و یا روحانی خود غافل بوده است. پس میتوانیم بگوییم ابعاد شخصیت، با هم دیگر در تعامل هستند، مثلا بعد عقلی بر اراده مؤثر است، اراده بر تلاش فرد و آن بر بعد اجتماعی و...
نکته پایانی با توجه به مطالب فوق نتیجه میگیریم که رشد و توازن هماهنگ شخصیت را باید در تن دادن به پرورش اسلامی یافت، انسان میتواند در این زمینه مطالعه کند، خود را با الگوهای زنده و صالح تطبیق دهد. برای خود دوستانی پیدا کند که تک بعدی رشد نکرده باشند. خود را به الگوی نیکوی کامل امام ولی عصر (عج) نزدیک کند. در برنامهای کتبی ابعاد شخصیت را یادداشت کند و روزانه آن را تغذیه کند و از برنامهریزی زیبای مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه هر روز کار خود را رسیدگی نماید. از جمله کارهای مفید در این زمینه انس گرفتن با ادعیه است که مثلا ما در صحیفة سجادیه رشد هماهنگ این ابعاد را در قالب دعا میبینیم و یا در خطبه متقین حضرت علیه السلام (خطبه همام) ترسیمی از یک انسان و شخصیت اسلامی و الهی را به ما ارائه دادهاند. نکته مهم دیگر این که برای رشد هماهنگ شخصیت باید به کل بحث، دیدی کل نگر داشت، یعنی با توجه به کل مباحث انسان برنامهریزی کند و دیگر این که همه این مباحث فرع بر این است که ما انسان را موجودی با کرامت، خلیفه الله، امانتدار الهی میدانیم، موجودی که سرشار از استعدادهای بالقوه است و انبیاء و ائمه علیهم السلام برای شکوفایی آنها تلاش و تبلیغها کردهاند و امکان پرورش آن را به ما گوش کردهاند.
رسد آدمی به جائی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
------------------------------------------
[1] . نقش عادت در تربیت اسلامی، تقی علی اشرف جودت، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1378، ص 91.
[2] . جامعه و تاریخ، استاد مصباح یزدی، محمد تقی، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص 172، با کمی تغییر.
[3] . مسائل تربیتی اسلام، دکتر سید محمدباقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ص 184.
[4] . تربیت و شخصیت انسانی، ج 1، سید مجتبی هاشمی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1372، ص 205 با کمی تغییر.
[5] . جلوههای معلمی، استاد شهید مطهری، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.
[6] . همان، ص 285 287، با تغییر و اضافه.
[7] . همان.
[8] . همان.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . همان.
[12] . همان.
[13] . عوامل کنترل غرایز، حسین مظاهری، موسسه نشر و تحقیقات ذکر، تهران، 1378، ص 68 با کمی تغییر.
[14] . اصول و روشهای تربیت در اسلام، سید احمد احمدی، ص 150، با تغییر و اضافه.
[15] . شخصیت اسلامی، ترجمه محمد سپهری، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ص 82.
( اندیشه قم )
- [سایر] چه برنامهای را برای رشد متوازن و هماهنگ تمام ابعاد شخصیت انسانی میتوان در پیش گرفت؟
- [سایر] همبازیها در رشد شخصیت کودک چه نقشی دارند؟
- [سایر] آیا میتوان گفت که غربیها در علوم انسانی از ما پیشرفته ترند؟ اگر چنین است چگونه میتوان از تجربیات آنها استفاده کرد؟
- [سایر] عاطفه انسان را توصیف کنید و بفرمایید که چقدر میتواند در انسان تأثیر داشته باشد؟ و آیا عاطفه انسانی را میتوان از مبانی انسانشناسی دانست؟
- [آیت الله بهجت] اگر علم پزشکی به قدری رشد کند که بتوان سر انسانی را به بدن انسان دیگر پیوند زد، آیا از جهت احکام مانند: ارث، محرمیّت، زوجیّت و ... میان شخص پیونددهنده و پیوندگیرنده تفاوت وجود دارد؟
- [سایر] دولت موسوی از لحاظ اقتصادی با چه فرازوفرودهایی همراه بود؟ مردم از چه سطحی از رفاه و تولید سرانه برخوردار بودند؟ ابعاد و حجم دولت در اقتصاد به چه میزان بود؟ وضعیت مالی دولت در آن زمان چگونه بود؟ رشد بخشهای مختلف اقتصادی چگونه بود؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر تشخیص داده شود جنین در حال حاضر یا در صورت رشد و تولد ناقص الخلقه بوده یا خواهد بود آیا میتوان قبل از دمیده شدن یا پس از دمیده شدن روح درآن، اقدام به سقط جنین کرد؟
- [سایر] آیا با توجه به مفهوم و حقیقت کمال، در فلسفه میتوان گفت انسانی که در قعر جهنم است، به دلیل وجود زمینه شقاوت در وی و به فعلیت رسیدن آن در جهنم قرار گرفته است، آیا این خود با نگاه فلسفی نوعی کمال و رسیدن قوه به فعلیت نیست؟ اساساً آیا این را میتوان پذیرفت؟
- [آیت الله اردبیلی] پدر اینجانب کارگری بیسواد و مقلد یکی از مراجع در گذشته بود. مرحوم پدرم در طول حیات خویش با این که انسانی خوش قلب بود اما فریضه نماز و روزه را بجا نیاورده بود. میخواستم بدانم آیا با ادای نماز و روزه در حق ایشان میتوان کاری برای ایشان انجام داد؟ آیا برای ادای فرایض پدر مرحوم میتوان از مال و اموال خودش برداشت نمود و چه کسانی میتوانند این اعمال را ادا نمایند؟
- [آیت الله اردبیلی] پدر اینجانب کارگری بیسواد و مقلد یکی از مراجع در گذشته بود. مرحوم پدرم در طول حیات خویش با این که انسانی خوش قلب بود اما فریضه نماز و روزه را بجا نیاورده بود. میخواستم بدانم آیا با ادای نماز و روزه در حق ایشان میتوان کاری برای ایشان انجام داد؟ آیا برای ادای فرایض پدر مرحوم میتوان از مال و اموال خودش برداشت نمود و چه کسانی میتوانند این اعمال را ادا نمایند؟