جواب سوال شما در آیات 58 و 59 سوره ی نور آمده است لذا برای استفاده ی بیشتر شما و دیگر خوانندگان سایت تفسیر این آیات را از تفسیر نمونه عینا می آوریم: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِیَستَئْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَت أَیْمَنُکمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الحُْلُمَ مِنکمْ ثَلَث مَرَّتٍمِّن قَبْلِ صلَوهِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظهِیرَهِ وَ مِن بَعْدِ صلَوهِ الْعِشاءِثَلَث عَوْرَتٍ لَّکُمْلَیْس عَلَیْکمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُنَاحُ بَعْدَهُنَّطوَّفُونَ عَلَیْکم بَعْضکمْ عَلی بَعْضٍکَذَلِک یُبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الاَیَتِوَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ‌(58) وَ إِذَا بَلَغَ الأَطفَلُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَستَئْذِنُوا کمَا استَئْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْکَذَلِک یُبَینُ اللَّهُ لَکمْ ءَایَتِهِوَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ‌(59) ترجمه: 58 -ای کسانی که ایمان آورده‌اید باید بردگان شما و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‌اند در سه وقت از شما اجازه بگیرند : قبل از نماز فجر ، و در نیمروز هنگامی که لباسهای ( معمولی ) خود را بیرونمی‌آورید ، و بعد از نماز عشاء ، این سه وقت خصوصی برای شما است ، اما بعد از این سه وقت گناهی بر شما و بر آنها نیست ( که بدون اذن وارد شوند ) و بر گرد یکدیگر طواف کنید ( و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمائید ) اینگونه خداوند آیات را برای شما تبیین می‌کند و خداوند عالم و حکیم است. 59 -و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند ، همانگونه که اشخاصی که پیش از آنها بودند اجازه می‌گرفتند ، اینچنین خداوند آیاتش را برای شما تبیین می‌کند و خدا عالم و حکیم است. تفسیر : آداب ورود به جایگاه خصوصی پدر و مادر همانگونه که قبلا هم گفته‌ایم مهمترین مساله‌ای که در این سوره ، تعقیب شده مساله عفت عمومی و مبارزه با هر گونه آلودگی جنسی است که در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته ، آیات مورد بحث نیز به یکی از اموری که با این مساله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را تشریح می‌کند و آن مساله اذن گرفتن کودکان بالغ و نابالغ به هنگام ورود به اطاقهائی است که مردان و همسرانشان ممکن است در آن خلوت کرده باشند . نخست می‌گوید : ای کسانی که ایمان آورده‌اید باید مملوکهای شما ( بردگانتان ) و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‌اند در سه وقت از شمااجازه بگیرند ( یا ایها الذین آمنوا لیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات). قبل از نماز فجر و در نیمروز هنگامی که لباسهای ( معمولی ) خود را بیرون می‌آورید ، و بعد از نماز عشاء ( من قبل صلوه الفجر و حین تضعون ثیابکم من الظهیره و من بعد صلوه العشاء ) . ظهیره چنانکه راغب در مفردات و فیروزآبادی در قاموس می‌گویند : به معنی نیمروز و حدود ظهر است که مردم در این موقع معمولا لباسهای روئی خود را در می‌آورند و گاه مرد و زن با هم خلوت می‌کنند. این سه وقت ، سه وقت پنهانی و خصوصی برای شما است ( ثلاث عورات لکم). عوره در اصل از ماده عار به معنی عیب است و از آنجا که آشکار شدن آلت جنسی مایه عیب و عار است در لغت عرب به آن عورت اطلاق شده. کلمه عوره گاه به معنی شکاف در دیوار و لباس و مانند آن نیز آمده است و گاه به معنی مطلق عیب می‌باشد ، و به هر حال اطلاق کلمه عورت بر این اوقات سه گانه به خاطر آن است که مردم در این اوقات خود را زیاد مقید به پوشانیدن خویش مانند سایر اوقات نمی‌کنند و یک حالت خصوصی دارند . بدیهی است این دستور متوجه اولیای اطفال است که آنها را وادار به انجام این برنامه کنند ، چرا که آنها هنوز به حد بلوغ نرسیده‌اند تا مشمول تکالیف الهی باشند ، و به همین دلیل مخاطب در اینجا اولیاء هستند. ضمنا اطلاق آیه هم شامل کودکان پسر و هم کودکان دختر می‌شود ، و کلمه الذین که برای جمع مذکر است مانع از عمومیت مفهوم آیه نیست ، زیرا در بسیاری از موارد این تعبیر به عنوان تغلیب بر مجموع اطلاق می‌گردد همانگونه که در آیه وجوب روزه تعبیر به الذین شده و منظور عموم مسلمانان است(سوره بقره آیه 83). ذکر این نکته نیز لازم است که آیه از کودکانی سخن می‌گوید که به حد تمیز رسیده‌اند و مسائل جنسی و عورت و غیر آن را تشخیص می‌دهند ، زیرا دستور اذن گرفتن خود دلیل بر این است که این اندازه می‌فهمند که اذن گرفتن یعنی چه ؟ و تعبیر به ثلاث عورات شاهد دیگری بر این معنی است. امااینکه این حکم در مورد بردگان مخصوص به بردگان مرد است یا کنیزان را نیز شامل می‌شود روایات مختلفی وارد شده هر چند ظاهر عام است و شامل هر دو گروه می‌شود و به همین دلیل روایت موافق ظاهر را می‌توان ترجیح داد. در پایان آیه می‌فرماید : بر شما و بر آنها گناهی نیست که بعد از این سه وقت بدون اذن وارد شوند ، و بعضی به دیگری خدمت کنند و گرد هم ( با صفا و صمیمیت ) بگردند ( لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهن طوافون علیکم بعضکم علی بعض). آری این چنین خداوند آیات را برای شما تبیین می‌کند و خدا عالم و حکیم است ( کذلک یبین الله لکم الایات و الله علیم حکیم ) . واژه طوافون در اصل از ماده طواف به معنی گردش دور چیزی است ، و چون به صورت صیغه مبالغه آمده به معنی کثرت در این امر می‌باشد ، و با توجه به اینکه بعد از آن بعضکم علی بعض آمده مفهوم جمله این می‌شود که در غیر این سه وقت شما مجاز هستید بر گرد یکدیگر بگردید و رفت و آمد داشته باشید و به هم خدمت کنید. و به گفته فاضل مقداد در کنز العرفان این تعبیر در حقیقت به منزله بیان دلیل برای عدم لزوم اجازه گرفتن در سائر اوقات است ، چرا که اگر بخواهند مرتبا رفت و آمد داشته باشند و درهر بار اذن دخول بخواهند کار مشکل می‌شود. در آیه بعد حکم بالغان را بیان کرده ، می‌گوید : هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید در همه اوقات اجازه بگیرند ، همانگونه که اشخاصی که قبل از آنها بودند اجازه می‌گرفتند ( و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاذنوا کما استاذن الذین من قبلهم). واژه حلم ( بر وزن کتب ) به معنی عقل آمده است و کنایه از بلوغ است که معمولا با یک جهش عقلی و فکری توام است ، و گاه گفته‌اند حلم به معنی رؤیا و خواب دیدن است ، و چون جوانان ، مقارن بلوغ ، صحنه‌هائی در خواب می‌بینند که سبب احتلام آنها می‌شود این واژه به عنوان کنایه در معنی بلوغ به کار رفته است . به هر حال از آیه فوق چنین استفاده می‌شود که حکم بالغان با اطفال نابالغ متفاوت است ، زیرا کودکان نابالغ طبق آیه قبل تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند ، چون زندگی آنها با زندگی پدران و مادران آنقدر آمیخته است که اگر بخواهند در همه حال اجازه بگیرند مشکل خواهد بود ، و از این گذشته احساسات جنسی آنها هنوز به طور کامل بیدار نشده ، ولی نوجوانان بالغ طبق این آیه که اذن گرفتن را به طور مطلق برای آنها واجب دانسته موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند . این حکم مخصوص به مکانی است که پدر و مادر در آنجا استراحت می‌کنند و گرنه وارد شدن در اطاق عمومی ( اگر اطاق عمومی داشته باشند ) مخصوصا به هنگامی که دیگران هم در آنجا حاضرند ، و هیچگونه مانع و رادعی در کار نیست اجازه گرفتن لزومی ندارد. ذکر این نکته نیز لازم است که جمله کما استاذن الذین من قبلهم اشاره به بزرگسالان است که در همه حال به هنگام وارد شدن در اطاق موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند ، دراین آیه افرادی را که تازه به حد بلوغ رسیده‌اند همردیف بزرگسالان قرار داده که موظف به استیذان بودند. در پایان آیه برای تاکید و توجه بیشتر می‌فرماید : این گونه خداوند آیاتش را برای شما تبیین می‌کند و خداوند عالم و حکیم است ( کذلک یبین الله لکم آیاته و الله علیم حکیم). این همان تعبیری است که در ذیل آیه قبل بود بدون هیچگونه تغییر ، جز اینکه در آن آیه الایات بود و در اینجا آیاته که از نظر معنی تفاوت چندانی ندارد. البته پیرامون خصوصیات این حکم و همچنین فلسفه آن در نکات بحث خواهیم کرد. در آخرین آیه مورد بحث استثنائی برای حکم حجاب زنان بیان می‌کند و زنان پیر و سالخورده را از این حکم مستثنی می‌شمرد و می‌گوید : زنان از کار افتاده‌ای که امیدی به ازدواج ندارند گناهی بر آنان نیست که لباسهای ( روئین ) خود را بر زمین بگذارند در حالی که در برابر مردم خود آرائی نکنند ( و القواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه ) . در واقع برای این استثناء دو شرط وجود دارد : نخست اینکه به سن و سالی برسند که معمولا امیدی به ازدواج ندارند ، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسی را کاملا از دست داده‌اند . دیگر اینکه در حال بر داشتن حجاب خود را زینت ننمایند. روشن است که با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است. این نکته نیز روشن است که منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباسها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهای رو است که بعضی روایات از آن تعبیر به چادر و روسری کرده است ( الجلباب و الخمار). در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام‌) در ذیل همین آیه می‌خوانیم که فرمود : الخمار و الجلباب ، قلت بین یدی من کان ؟ قال : بین یدی من کان غیر متبرجه بزینه : منظور روسری و چادر است ، راوی می‌گوید از امام پرسیدم : در برابر هر کس که باشد ؟ فرمود : در برابر هر کس باشد ، اما خود آرائی و زینت نکند . روایات دیگری نیز به همین مضمون یا نزدیک به آن از ائمه اهلبیت (علیهم‌السلام‌) نقل شده است. در پایان آیه اضافه می‌کند که با همه احوال اگر آنها تعفف کنند و خویشتن را بپوشانند برای آنها بهتر است ( و ان یستعففن خیر لهن). چرا که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند پسندیده‌تر و به تقوا و پاکی نزدیکتر است . و از آنجا که ممکن است بعضی از زنان سالخورده از این آزادی حساب شده و مشروع سوء استفاده کنند ، و احیانا با مردان به گفتگوهای نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلوده‌ای داشته باشند در آخر آیه به عنوان یک اخطار می‌فرماید : خداوند شنوا و دانا است ( و الله سمیع علیم). آنچه را می‌گوئید می‌شنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر می‌پرورانید می‌داند. نکته‌ها: 1 -فلسفه استیذان و مفاسد عدم توجه به آن برای ریشه کن ساختن یک مفسده اجتماعی مانند اعمال منافی عفت تنها توسل به اجرای حدود و تازیانه زدن منحرفان کافی نیست ، در هیچ یک از مسائل اجتماعی چنین برخوردی نتیجه مطلوب را نخواهد داد ، بلکه باید مجموعه‌ای ترتیب داد از آموزش فکری و فرهنگی آمیخته با آداب اخلاقی و عاطفی ، و همچنین آموزشهای صحیح اسلامی ، و ایجاد یک محیط اجتماعی سالم ، سپس مجازات را به عنوان یک عامل در کنار این عوامل در نظر گرفت . به همین دلیل در این سوره نور که در واقع سوره عفت است از مجازات تازیانه مردان و زنان زناکار شروع می‌کند ، و به مسائل دیگر مانند فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم ، رعایت حجاب اسلامی ، نهی از چشم‌چرانی ، تحریم متهم ساختن افراد به آلودگی ناموسی ، و بالاخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدران و مادران ، گسترش می‌دهد . این نشان می‌دهد که اسلام از هیچ یک از ریزه‌کاریهای مربوط به این مساله غفلت نکرده است. خدمتکاران موظفند به هنگام ورود در اطاقی که دو همسر قرار دارند اجازه بگیرند. کودکان بالغ نیز موظفند در هر وقت بدون اجازه وارد نشوند ، حتی کودکان نابالغ که مرتبا نزد پدر و مادر هستند نیز آموزش داده شوند که لااقل در سه وقت ( قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاءو هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت می‌پردازند ) بدون اجازه وارد نشوند. این یک نوع ادب اسلامی است هر چند متاسفانه امروز کمتر رعایت می‌شود و با اینکه قرآن صریحا آن را در آیات فوق بیان کرده است ، در نوشته‌ها و سخنرانیها و بیان احکام نیز کمتر دیده می‌شود که پیرامون این حکم اسلامی و فلسفه آن بحث شود ، و معلوم نیست به چه دلیل این حکم قطعی قرآن مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته ؟ ! گر چه ظاهر آیه وجوب رعایت این حکم است حتی اگر فرضا آن را مستحب بدانیم باز باید از آن سخن گفته شود ، و جزئیات آن مورد بحث قرار گیرد . بر خلاف آنچه بعضی از ساده‌اندیشان فکر می‌کنند که کودکان سر از این مسائل در نمی‌آورند و خدمتکاران نیز در این امور باریک نمی‌شوند ثابت شده است که کودکان ( تا چه رسد به بزرگسالان ) روی این مساله فوق العاده حساسیت دارند ، و گاه می‌شود سهل‌انگاری پدران و مادران و بر خورد کودکان به منظره‌هائی که نمی‌بایست آن را ببینند سرچشمه انحرافات اخلاقی و گاه بیماریهای روانی شده است. ما خود با افرادی بر خورد کردیم که به اعتراف خودشان بر اثر بی توجهی پدران و مادران به این امر و مشاهده آنان در حال آمیزش جنسی یا مقدمات آن به مرحله‌ای از تحریک جنسی و عقده روانی رسیده بودند که عداوت شدید پدر و مادر در سر حد قتل ! در دل آنها پیدا شده بود ، و خود آنها نیز شاید تا مرز انتحار پیش رفته بودند ! اینجا است که ارزش و عظمت این حکم اسلامی آشکار می‌شود که مسائلی را که دانشمندان امروز به آن رسیده‌اند از چهارده قرن پیش در احکام خود پیش - بینی کرده است . و نیز در همین جا لازم می‌دانیم به پدران و مادران توصیه کنیم که این مسائل را جدی بگیرند ، و فرزندان خود را عادت به گرفتن اجازه ورود بدهند ، و همچنین از کارهای دیگری که سبب تحریک فرزندان می‌گردد از جمله خوابیدن زن و مرد در اطاقی که بچه‌های ممیز می‌خوابند تا آنجا که امکان دارد پرهیز کنند ، و بدانند این امور از نظر تربیتی فوق العاده در سرنوشت آنها مؤثر است . جالب اینکه در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم‌) می‌خوانیم که فرمود : ایاکم و ان یجامع الرجل امرئته و الصبی فی المهد ینظر الیهما : مبادا در حالی که کودکی در گهواره به شما می‌نگرد آمیزش جنسی کنید!.
جواب سوال شما در آیات 58 و 59 سوره ی نور آمده است لذا برای استفاده ی بیشتر شما و دیگر خوانندگان سایت تفسیر این آیات را از تفسیر نمونه عینا می آوریم:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِیَستَئْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَت أَیْمَنُکمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الحُْلُمَ مِنکمْ ثَلَث مَرَّتٍمِّن قَبْلِ صلَوهِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظهِیرَهِ وَ مِن بَعْدِ صلَوهِ الْعِشاءِثَلَث عَوْرَتٍ لَّکُمْلَیْس عَلَیْکمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُنَاحُ بَعْدَهُنَّطوَّفُونَ عَلَیْکم بَعْضکمْ عَلی بَعْضٍکَذَلِک یُبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الاَیَتِوَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(58) وَ إِذَا بَلَغَ الأَطفَلُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَستَئْذِنُوا کمَا استَئْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْکَذَلِک یُبَینُ اللَّهُ لَکمْ ءَایَتِهِوَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ(59)
ترجمه:
58 -ای کسانی که ایمان آوردهاید باید بردگان شما و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیدهاند در سه وقت از شما اجازه بگیرند : قبل از نماز فجر ، و در نیمروز هنگامی که لباسهای ( معمولی ) خود را بیرونمیآورید ، و بعد از نماز عشاء ، این سه وقت خصوصی برای شما است ، اما بعد از این سه وقت گناهی بر شما و بر آنها نیست ( که بدون اذن وارد شوند ) و بر گرد یکدیگر طواف کنید ( و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمائید ) اینگونه خداوند آیات را برای شما تبیین میکند و خداوند عالم و حکیم است.
59 -و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند ، همانگونه که اشخاصی که پیش از آنها بودند اجازه میگرفتند ، اینچنین خداوند آیاتش را برای شما تبیین میکند و خدا عالم و حکیم است.
تفسیر : آداب ورود به جایگاه خصوصی پدر و مادر
همانگونه که قبلا هم گفتهایم مهمترین مسالهای که در این سوره ، تعقیب شده مساله عفت عمومی و مبارزه با هر گونه آلودگی جنسی است که در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته ، آیات مورد بحث نیز به یکی از اموری که با این مساله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را تشریح میکند و آن مساله اذن گرفتن کودکان بالغ و نابالغ به هنگام ورود به اطاقهائی است که مردان و همسرانشان ممکن است در آن خلوت کرده باشند .
نخست میگوید : ای کسانی که ایمان آوردهاید باید مملوکهای شما ( بردگانتان ) و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیدهاند در سه وقت از شمااجازه بگیرند ( یا ایها الذین آمنوا لیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات).
قبل از نماز فجر و در نیمروز هنگامی که لباسهای ( معمولی ) خود را بیرون میآورید ، و بعد از نماز عشاء ( من قبل صلوه الفجر و حین تضعون ثیابکم من الظهیره و من بعد صلوه العشاء ) .
ظهیره چنانکه راغب در مفردات و فیروزآبادی در قاموس میگویند : به معنی نیمروز و حدود ظهر است که مردم در این موقع معمولا لباسهای روئی خود را در میآورند و گاه مرد و زن با هم خلوت میکنند.
این سه وقت ، سه وقت پنهانی و خصوصی برای شما است ( ثلاث عورات لکم).
عوره در اصل از ماده عار به معنی عیب است و از آنجا که آشکار شدن آلت جنسی مایه عیب و عار است در لغت عرب به آن عورت اطلاق شده.
کلمه عوره گاه به معنی شکاف در دیوار و لباس و مانند آن نیز آمده است و گاه به معنی مطلق عیب میباشد ، و به هر حال اطلاق کلمه عورت بر این اوقات سه گانه به خاطر آن است که مردم در این اوقات خود را زیاد مقید به پوشانیدن خویش مانند سایر اوقات نمیکنند و یک حالت خصوصی دارند .
بدیهی است این دستور متوجه اولیای اطفال است که آنها را وادار به انجام این برنامه کنند ، چرا که آنها هنوز به حد بلوغ نرسیدهاند تا مشمول تکالیف الهی باشند ، و به همین دلیل مخاطب در اینجا اولیاء هستند.
ضمنا اطلاق آیه هم شامل کودکان پسر و هم کودکان دختر میشود ، و کلمه الذین که برای جمع مذکر است مانع از عمومیت مفهوم آیه نیست ، زیرا در بسیاری از موارد این تعبیر به عنوان تغلیب بر مجموع اطلاق میگردد همانگونه که در آیه وجوب روزه تعبیر به الذین شده و منظور عموم مسلمانان است(سوره بقره آیه 83).
ذکر این نکته نیز لازم است که آیه از کودکانی سخن میگوید که به حد تمیز رسیدهاند و مسائل جنسی و عورت و غیر آن را تشخیص میدهند ، زیرا دستور اذن گرفتن خود دلیل بر این است که این اندازه میفهمند که اذن گرفتن یعنی چه ؟ و تعبیر به ثلاث عورات شاهد دیگری بر این معنی است.
امااینکه این حکم در مورد بردگان مخصوص به بردگان مرد است یا کنیزان را نیز شامل میشود روایات مختلفی وارد شده هر چند ظاهر عام است و شامل هر دو گروه میشود و به همین دلیل روایت موافق ظاهر را میتوان ترجیح داد.
در پایان آیه میفرماید : بر شما و بر آنها گناهی نیست که بعد از این سه وقت بدون اذن وارد شوند ، و بعضی به دیگری خدمت کنند و گرد هم ( با صفا و صمیمیت ) بگردند ( لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهن طوافون علیکم بعضکم علی بعض).
آری این چنین خداوند آیات را برای شما تبیین میکند و خدا عالم و حکیم است ( کذلک یبین الله لکم الایات و الله علیم حکیم ) .
واژه طوافون در اصل از ماده طواف به معنی گردش دور چیزی است ، و چون به صورت صیغه مبالغه آمده به معنی کثرت در این امر میباشد ، و با توجه به اینکه بعد از آن بعضکم علی بعض آمده مفهوم جمله این میشود که در غیر این سه وقت شما مجاز هستید بر گرد یکدیگر بگردید و رفت و آمد داشته باشید و به هم خدمت کنید.
و به گفته فاضل مقداد در کنز العرفان این تعبیر در حقیقت به منزله بیان دلیل برای عدم لزوم اجازه گرفتن در سائر اوقات است ، چرا که اگر بخواهند مرتبا رفت و آمد داشته باشند و درهر بار اذن دخول بخواهند کار مشکل میشود.
در آیه بعد حکم بالغان را بیان کرده ، میگوید : هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید در همه اوقات اجازه بگیرند ، همانگونه که اشخاصی که قبل از آنها بودند اجازه میگرفتند ( و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاذنوا کما استاذن الذین من قبلهم).
واژه حلم ( بر وزن کتب ) به معنی عقل آمده است و کنایه از بلوغ است که معمولا با یک جهش عقلی و فکری توام است ، و گاه گفتهاند حلم به معنی رؤیا و خواب دیدن است ، و چون جوانان ، مقارن بلوغ ، صحنههائی در خواب میبینند که سبب احتلام آنها میشود این واژه به عنوان کنایه در معنی بلوغ به کار رفته است .
به هر حال از آیه فوق چنین استفاده میشود که حکم بالغان با اطفال نابالغ متفاوت است ، زیرا کودکان نابالغ طبق آیه قبل تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند ، چون زندگی آنها با زندگی پدران و مادران آنقدر آمیخته است که اگر بخواهند در همه حال اجازه بگیرند مشکل خواهد بود ، و از این گذشته احساسات جنسی آنها هنوز به طور کامل بیدار نشده ، ولی نوجوانان بالغ طبق این آیه که اذن گرفتن را به طور مطلق برای آنها واجب دانسته موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند .
این حکم مخصوص به مکانی است که پدر و مادر در آنجا استراحت میکنند و گرنه وارد شدن در اطاق عمومی ( اگر اطاق عمومی داشته باشند ) مخصوصا به هنگامی که دیگران هم در آنجا حاضرند ، و هیچگونه مانع و رادعی در کار نیست اجازه گرفتن لزومی ندارد.
ذکر این نکته نیز لازم است که جمله کما استاذن الذین من قبلهم اشاره به بزرگسالان است که در همه حال به هنگام وارد شدن در اطاق موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند ، دراین آیه افرادی را که تازه به حد بلوغ رسیدهاند همردیف بزرگسالان قرار داده که موظف به استیذان بودند.
در پایان آیه برای تاکید و توجه بیشتر میفرماید : این گونه خداوند آیاتش را برای شما تبیین میکند و خداوند عالم و حکیم است ( کذلک یبین الله لکم آیاته و الله علیم حکیم).
این همان تعبیری است که در ذیل آیه قبل بود بدون هیچگونه تغییر ، جز اینکه در آن آیه الایات بود و در اینجا آیاته که از نظر معنی تفاوت چندانی ندارد.
البته پیرامون خصوصیات این حکم و همچنین فلسفه آن در نکات بحث خواهیم کرد.
در آخرین آیه مورد بحث استثنائی برای حکم حجاب زنان بیان میکند و زنان پیر و سالخورده را از این حکم مستثنی میشمرد و میگوید : زنان از کار افتادهای که امیدی به ازدواج ندارند گناهی بر آنان نیست که لباسهای ( روئین ) خود را بر زمین بگذارند در حالی که در برابر مردم خود آرائی نکنند ( و القواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه ) .
در واقع برای این استثناء دو شرط وجود دارد : نخست اینکه به سن و سالی برسند که معمولا امیدی به ازدواج ندارند ، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسی را کاملا از دست دادهاند .
دیگر اینکه در حال بر داشتن حجاب خود را زینت ننمایند.
روشن است که با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است.
این نکته نیز روشن است که منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباسها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهای رو است که بعضی روایات از آن تعبیر به چادر و روسری کرده است ( الجلباب و الخمار).
در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) در ذیل همین آیه میخوانیم که فرمود : الخمار و الجلباب ، قلت بین یدی من کان ؟ قال : بین یدی من کان غیر متبرجه بزینه : منظور روسری و چادر است ، راوی میگوید از امام پرسیدم : در برابر هر کس که باشد ؟ فرمود : در برابر هر کس باشد ، اما خود آرائی و زینت نکند .
روایات دیگری نیز به همین مضمون یا نزدیک به آن از ائمه اهلبیت (علیهمالسلام) نقل شده است.
در پایان آیه اضافه میکند که با همه احوال اگر آنها تعفف کنند و خویشتن را بپوشانند برای آنها بهتر است ( و ان یستعففن خیر لهن).
چرا که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند پسندیدهتر و به تقوا و پاکی نزدیکتر است .
و از آنجا که ممکن است بعضی از زنان سالخورده از این آزادی حساب شده و مشروع سوء استفاده کنند ، و احیانا با مردان به گفتگوهای نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلودهای داشته باشند در آخر آیه به عنوان یک اخطار میفرماید : خداوند شنوا و دانا است ( و الله سمیع علیم).
آنچه را میگوئید میشنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر میپرورانید میداند.
نکتهها:
1 -فلسفه استیذان و مفاسد عدم توجه به آن
برای ریشه کن ساختن یک مفسده اجتماعی مانند اعمال منافی عفت تنها توسل به اجرای حدود و تازیانه زدن منحرفان کافی نیست ، در هیچ یک از مسائل اجتماعی چنین برخوردی نتیجه مطلوب را نخواهد داد ، بلکه باید مجموعهای ترتیب داد از آموزش فکری و فرهنگی آمیخته با آداب اخلاقی و عاطفی ، و همچنین آموزشهای صحیح اسلامی ، و ایجاد یک محیط اجتماعی سالم ، سپس مجازات را به عنوان یک عامل در کنار این عوامل در نظر گرفت .
به همین دلیل در این سوره نور که در واقع سوره عفت است از مجازات تازیانه مردان و زنان زناکار شروع میکند ، و به مسائل دیگر مانند فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم ، رعایت حجاب اسلامی ، نهی از چشمچرانی ، تحریم متهم ساختن افراد به آلودگی ناموسی ، و بالاخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدران و مادران ، گسترش میدهد .
این نشان میدهد که اسلام از هیچ یک از ریزهکاریهای مربوط به این مساله غفلت نکرده است.
خدمتکاران موظفند به هنگام ورود در اطاقی که دو همسر قرار دارند اجازه بگیرند.
کودکان بالغ نیز موظفند در هر وقت بدون اجازه وارد نشوند ، حتی کودکان نابالغ که مرتبا نزد پدر و مادر هستند نیز آموزش داده شوند که لااقل در سه وقت ( قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاءو هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت میپردازند ) بدون اجازه وارد نشوند.
این یک نوع ادب اسلامی است هر چند متاسفانه امروز کمتر رعایت میشود و با اینکه قرآن صریحا آن را در آیات فوق بیان کرده است ، در نوشتهها و سخنرانیها و بیان احکام نیز کمتر دیده میشود که پیرامون این حکم اسلامی و فلسفه آن بحث شود ، و معلوم نیست به چه دلیل این حکم قطعی قرآن مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته ؟ ! گر چه ظاهر آیه وجوب رعایت این حکم است حتی اگر فرضا آن را مستحب بدانیم باز باید از آن سخن گفته شود ، و جزئیات آن مورد بحث قرار گیرد .
بر خلاف آنچه بعضی از سادهاندیشان فکر میکنند که کودکان سر از این مسائل در نمیآورند و خدمتکاران نیز در این امور باریک نمیشوند ثابت شده است که کودکان ( تا چه رسد به بزرگسالان ) روی این مساله فوق العاده حساسیت دارند ، و گاه میشود سهلانگاری پدران و مادران و بر خورد کودکان به منظرههائی که نمیبایست آن را ببینند سرچشمه انحرافات اخلاقی و گاه بیماریهای روانی شده است.
ما خود با افرادی بر خورد کردیم که به اعتراف خودشان بر اثر بی توجهی پدران و مادران به این امر و مشاهده آنان در حال آمیزش جنسی یا مقدمات آن به مرحلهای از تحریک جنسی و عقده روانی رسیده بودند که عداوت شدید پدر و مادر در سر حد قتل ! در دل آنها پیدا شده بود ، و خود آنها نیز شاید تا مرز انتحار پیش رفته بودند ! اینجا است که ارزش و عظمت این حکم اسلامی آشکار میشود که مسائلی را که دانشمندان امروز به آن رسیدهاند از چهارده قرن پیش در احکام خود پیش - بینی کرده است .
و نیز در همین جا لازم میدانیم به پدران و مادران توصیه کنیم که این مسائل را جدی بگیرند ، و فرزندان خود را عادت به گرفتن اجازه ورود بدهند ، و همچنین از کارهای دیگری که سبب تحریک فرزندان میگردد از جمله خوابیدن زن و مرد در اطاقی که بچههای ممیز میخوابند تا آنجا که امکان دارد پرهیز کنند ، و بدانند این امور از نظر تربیتی فوق العاده در سرنوشت آنها مؤثر است .
جالب اینکه در حدیثی از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میخوانیم که فرمود : ایاکم و ان یجامع الرجل امرئته و الصبی فی المهد ینظر الیهما : مبادا در حالی که کودکی در گهواره به شما مینگرد آمیزش جنسی کنید!.
- [سایر] من فردی هستم با پدر سنی و مادر شیعه و خودم سنی هستم و دلیلی برای شیعه شدنم نمی دانم. لطفاً مرا راهنمایی نمائید.
- [سایر] پدر و مادر مسائل جنسی را از چه سنی باید در حضور کودک رعایت کنند؟
- [آیت الله خامنه ای] پدر و مادر به فرزندانشان در چه سنی احکام شرعی و عبادات را باید تعلیم دهند؟
- [سایر] فرزندان ما تا چه سنی باید قدرت دفع را پیدا کنند و از چه سنی به بعد نگران کننده است؟
- [سایر] تا چه سنی باید به فرزندان، بیشتر محبت کنیم؟
- [سایر] تا چه سنی باید به فرزندان محبت کنیم؟
- [سایر] تا چه سنی باید به فرزندان، بیشتر محبت کنیم؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] در چه سنّی لازم است پدر و مادر به فرزندانشان، احکام شرعی و عبادات را تعلیم دهند؟
- [آیت الله خامنه ای] اذن پدر سنی نسبت به باکره
- [سایر] بچه تا چه سنی دقیقا باید شیر مادر را بخورد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طبقه اول عبارتند از پدر مادر فرزندان فرزندان آنها (نوه) به تفصیلی که بیان می شود.
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله اردبیلی] فرزندان نابالغ کفار، پس از اسلام آوردن پدر یا مادر خود، محکوم به اسلام بوده و به تبعیّت آنان پاک میشوند، ولی قبل از اسلام آوردن پدر یا مادر حکم کافر را دارند؛ مگر این که خود آنها ممیّز و اهل فکر و تشخیص بوده و در این جهت تابع پدر و مادر نباشند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث شوهر و پدر و مادر و فرزندان میت باشند. سهم شوهر 41 می شود و به هر یک از پدر و مادر 61 می رسد وبقیه مال بین بچه های میت طبق مسائل گذشته تقسیم می شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث زن و پدر و مادر و فرزندان میت باشند. سهم زن 81 و سهم پدر و مادر هر یک 61 می شود و بقیه مال بین بچه های میت طبق مسائل گذشته تقسیم می شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کنند که نماز را به جماعت بخواند در صورتی که ترک آن موجب اذیت و ناراحتی یا اسائه ادب به پدر یا مادر باشد واجب است نماز را به جماعت بخواند.
- [امام خمینی] اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کند که نماز را به جماعت بخواند چون اطاعت پدر و مادر واجب است، بنابر احتیاط واجب باید نماز را به جماعت بخواند و قصد استحباب نماید.
- [آیت الله سبحانی] اجازه پدر و مادر برای اعتکاف فرزندان شرط نیست، مگر این که عمل آنان مایه رنجش آنان و برخلاف خوشرفتاری با پدر و مادر باشد که اسلام بر آن تأکید فراوان دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طبقه دوم عبارتند از جد و جده و برادر و خواهر و فرزندان آنها که به تفصیل عبارتند از: الف پدر پدر متوفی (جد پدری ). ب پدر مادر متوفی (جد مادری ). ج مادر پدر متوفی (جده پدری ). د مادر مادر متوفی (جده مادری ). ه برادر و خواهر متوفی که پدر و مادر آنها با پدر و مادر متوفی یکی باشد (برادر پدری و مادری). و برادر و خواهر متوفی که تنها پدر آنها با پدر متوفی یکی باشد (برادر پدری). ز برادر و خواهر متوفی که تنها مادر آنها با مادر متوفی یکی باشد (برادر مادری). ح فرزندان برادر و خواهر میت که در صورت نبودن برادر و خواهر میت از او ارث می برند.