علت دروغ‌گویی کودکان چیست و شیوه‌ی حل این مشکل از سوی مادر و پدر کدام است؟
دروغ گفتن کودکان، دلیل‌های بسیار متفاوتی دارد. در میان کودکان کم‌سن ‌و ‌سال‌تر، دروغ‌گویی معنایی مشابه آن‌چه بزرگترها می‌شناسند، ندارد بلکه بیشتر جنبه‌ی خیال‌بافی دارد. بنابراین، قصد آنان هرگز فریب دادن دیگران نیست. اما عمده‌ترین دلیل دروغ گفتن از سوی کودکان در سنین بالاتر، فشار بزرگترها به آنان برای گفتن جزئیات دقیق یک ماجراست. این تحت فشار قراردادن، کودکان را وادار به گفتن دروغ می‌کند و از این‌جا کودکان، دروغ‌گویی را یاد می‌گیرند‌ چراکه دروغ گفتن، آنان را از تنبیه‌شدن باز‌می‌دارد و آنان، این نکته را به تجربه و بر اثر رفتار اشتباه بزرگترها آموخته‌اند. پس کودک برای گریز از تنبیه شدن و مجازات، دروغ تحویل می‌دهد. درحقیقت، ریشه‌ی بیشتر دروغ‌ها به‌دلیل احساس ناامنی و وحشت از مجازات و تنبیه است، بنابراین، چنان‌چه کودک به‌خاطر راست‌گویی، درباره‌ی اتفاقی ناخوشایند یا ناشایست، از سوی مادر و پدر و یا بزرگترها تنبیه نشود، به دروغ‌گفتن پناه نمی‌آورد. هرچه کودک، بزرگ‌تر می‌شود، از مسؤولیت اخلاقی بیشتری برخوردار شده و چون دروغ‌گویی، وجدانش را می‌آزارد، بنابراین‌ از دروغ‌گفتن، بیشتر پرهیز می‌کند. پرسش: آیا دروغ گفتن، یک شکل کلی است یا از نظر روان‌شناسی می‌توان انواعی برای آن درنظر گرفت؟ پاسخ: خیر، یک شکل کلی برای آن نمی‌توان در‌نظر گرفت بلکه باید گفت آن‌چه که ما به آن‌، دروغ‌گویی کودکان اطلاق می‌کنیم، بسته به سن، موقعیت و شرایطی که او در آن قراردارد، متغیر است. بنابراین، نمی‌توان هرنوع گفته‌ی خلاف واقع از سوی کودک را به‌عنوان دروغ‌گویی به معنایی که بزرگترها از آن استنباط می‌کنند، قلمداد کرد. انواع مهم دروغ‌گویی در کودکان را به صورت زیر می‌توان دسته‌بندی کرد: ‌1- دروغ برای جلب توجه زمانی که کودک، توجه مثبت دیگر افراد مانند هم‌سن‌وسالان و به‌خصوص مادر و پدر خود را دریافت نمی‌کند، با دروغ‌گویی و بزرگ جلوه‌دادن خود، سعی در جلب این توجه خواهد کرد. فراموش نکنید که برای کودکان، گرفتن و جلب توجه مادر و پدر و بزرگ‌ترها‌ حتی از نوع منفی آن، بهتر از فقدان هرگونه توجهی است. 2 دروغ‌های خیال‌بافانه این نوع دروغ‌گویی، مخصوص کودکان کم‌سن‌و‌سال‌تر و خیال‌پرداز است. این نوع خیال‌بافی‌ها و غیرواقعی بودن آن‌ها را هرگز نباید به روی آنان آورد و به‌عبارتی، به‌جای هرگونه توجه و تمرکز، باید از کنار آنان گذشت. 3 دروغ‌بازی این نوع دروغ، شبیه نوع قبلی یعنی دروغ‌های خیال‌بافانه است که با آن، کودکان سعی دارند دیگران حوادث تخیلی یا بازی‌های آنان را باور کنند. 4 دروغ مبهم کودک وقتی ناتوان از ابراز احساس‌ها و فکرهای خویش است، با سرهم‌بندی و به‌هم چسباندن جمله‌هایی، سعی در بیان آن احساس‌ها دارد‌ اما بزرگ‌ترها تصور می‌کنند که او در حال دروغ‌گویی است. 5 دروغ انتقام‌جویانه این نوع دروغ، از نفرت و خشم کودک ناشی می‌شود. 6 دروغ محدود و ساختگی این نوع دروغ، بیشتر وقت‌ها از ترس تنبیه، تهدید و توهین مادر و پدر و یا مربیان و بزرگترها صورت‌می‌‌‌گیرد. 7 دروغ خودخواهانه این دروغ، حساب شده است و جهت فریب دادن دیگران صورت‌می‌‌گیرد و به‌طور معمول برای به‌دست آوردن یک‌چیز یا وضعیت مطلوب از سوی کودک، ابراز می‌شود. 8 دروغ مصلحتی کودکان، این نوع دروغ‌گویی را به حساب خودشان برای مراقبت از دوستی که در یک وضعیت مشکل قراردارد و تحت فشار است، بیان می‌کنند. 9 دروغِ عادتی یا عادت‌شده این نوع دروغ‌ها به دلیل نتیجه گرفتن‌های قبلی از دروغ‌هایی است که پیش از این، ابراز شده و به‌عنوان یک الگوی رفتاری در دسترس اوست و برایش کارکرد داشته است. پرسش: بهترین روش‌ برای پرهیزدادن کودکان از دروغ‌گفتن، ‌به غیر از شناسایی دلیل‌ها و ریشه‌های این رفتار و تصحیح آن‌ها، چه نوع عملکردی است؟ پاسخ: مادر و پدر باید از همان سنین اولیه با ظرافت و هوشیاری، متوجه این رفتار از سوی کودک خود باشند. اگر از همان دوران اولیه، کودک را به‌خاطر دروغ‌گویی‌اش مورد طعن، مخالفت و یا استهزا و تنبیه قرار‌ندهید بلکه با آرامش، مهربانی و صبوری با او در این‌باره صحبت کنید، او نیز به‌تدریج از این نوع رفتار دست بر‌می‌دارد، ضمن آن‌که باید برخورد مادر و پدر به‌گونه‌ای باشد که به کودک، احساس شرم و یا گناه تلقین نکنند بلکه زمینه‌های بروز رفتار را از میان بردارند. مادر و پدر باهوش، باید کودک خود را نه با دعوا و مشاجره و تنبیه بلکه با بیان مثال‌های خنده‌دار و شاد، از عواقب نامطبوع دروغ‌گویی آگاه کنند. کودک با هدایت و رهبری صحیح از سوی پدر و مادر، خود را از دروغ‌گویی بی‌نیاز دیده، بنابراین، این عمل را به‌عنوان یک الگوی رفتاری، به‌کلی از دست خواهد داد‌ چراکه راه‌های بهتری برای جلب توجه خویش و یا بیان و ابراز احساس‌ها و عواطف‌ خود پیدا می‌کند. به بیان دیگر، او کم‌کم می‌آموزد و در خود، آن را تثبیت می‌کند که نه از ترس تنبیه و قانون و یا مجازات ‌بلکه به‌دلیل کنترل از درون و وجدان فردی‌اش، از دروغ‌گفتن پرهیز کند.
عنوان سوال:

علت دروغ‌گویی کودکان چیست و شیوه‌ی حل این مشکل از سوی مادر و پدر کدام است؟


پاسخ:

دروغ گفتن کودکان، دلیل‌های بسیار متفاوتی دارد. در میان کودکان کم‌سن ‌و ‌سال‌تر، دروغ‌گویی معنایی مشابه آن‌چه بزرگترها می‌شناسند، ندارد بلکه بیشتر جنبه‌ی خیال‌بافی دارد. بنابراین، قصد آنان هرگز فریب دادن دیگران نیست.
اما عمده‌ترین دلیل دروغ گفتن از سوی کودکان در سنین بالاتر، فشار بزرگترها به آنان برای گفتن جزئیات دقیق یک ماجراست. این تحت فشار قراردادن، کودکان را وادار به گفتن دروغ می‌کند و از این‌جا کودکان، دروغ‌گویی را یاد می‌گیرند‌ چراکه دروغ گفتن، آنان را از تنبیه‌شدن باز‌می‌دارد و آنان، این نکته را به تجربه و بر اثر رفتار اشتباه بزرگترها آموخته‌اند. پس کودک برای گریز از تنبیه شدن و مجازات، دروغ تحویل می‌دهد.
درحقیقت، ریشه‌ی بیشتر دروغ‌ها به‌دلیل احساس ناامنی و وحشت از مجازات و تنبیه است، بنابراین، چنان‌چه کودک به‌خاطر راست‌گویی، درباره‌ی اتفاقی ناخوشایند یا ناشایست، از سوی مادر و پدر و یا بزرگترها تنبیه نشود، به دروغ‌گفتن پناه نمی‌آورد.
هرچه کودک، بزرگ‌تر می‌شود، از مسؤولیت اخلاقی بیشتری برخوردار شده و چون دروغ‌گویی، وجدانش را می‌آزارد، بنابراین‌ از دروغ‌گفتن، بیشتر پرهیز می‌کند.
پرسش:
آیا دروغ گفتن، یک شکل کلی است یا از نظر روان‌شناسی می‌توان انواعی برای آن درنظر گرفت؟

پاسخ:


خیر، یک شکل کلی برای آن نمی‌توان در‌نظر گرفت بلکه باید گفت آن‌چه که ما به آن‌، دروغ‌گویی کودکان اطلاق می‌کنیم، بسته به سن، موقعیت و شرایطی که او در آن قراردارد، متغیر است. بنابراین، نمی‌توان هرنوع گفته‌ی خلاف واقع از سوی کودک را به‌عنوان دروغ‌گویی به معنایی که بزرگترها از آن استنباط می‌کنند، قلمداد کرد.
انواع مهم دروغ‌گویی در کودکان را به صورت زیر می‌توان دسته‌بندی کرد:

‌1- دروغ برای جلب توجه


زمانی که کودک، توجه مثبت دیگر افراد مانند هم‌سن‌وسالان و به‌خصوص مادر و پدر خود را دریافت نمی‌کند، با دروغ‌گویی و بزرگ جلوه‌دادن خود، سعی در جلب این توجه خواهد کرد. فراموش نکنید که برای کودکان، گرفتن و جلب توجه مادر و پدر و بزرگ‌ترها‌ حتی از نوع منفی آن، بهتر از فقدان هرگونه توجهی است.

2 دروغ‌های خیال‌بافانه


این نوع دروغ‌گویی، مخصوص کودکان کم‌سن‌و‌سال‌تر و خیال‌پرداز است. این نوع خیال‌بافی‌ها و غیرواقعی بودن آن‌ها را هرگز نباید به روی آنان آورد و به‌عبارتی، به‌جای هرگونه توجه و تمرکز، باید از کنار آنان گذشت.

3 دروغ‌بازی


این نوع دروغ، شبیه نوع قبلی یعنی دروغ‌های خیال‌بافانه است که با آن، کودکان سعی دارند دیگران حوادث تخیلی یا بازی‌های آنان را باور کنند.

4 دروغ مبهم


کودک وقتی ناتوان از ابراز احساس‌ها و فکرهای خویش است، با سرهم‌بندی و به‌هم چسباندن جمله‌هایی، سعی در بیان آن احساس‌ها دارد‌ اما بزرگ‌ترها تصور می‌کنند که او در حال دروغ‌گویی است.

5 دروغ انتقام‌جویانه


این نوع دروغ، از نفرت و خشم کودک ناشی می‌شود.

6 دروغ محدود و ساختگی


این نوع دروغ، بیشتر وقت‌ها از ترس تنبیه، تهدید و توهین مادر و پدر و یا مربیان و بزرگترها صورت‌می‌‌‌گیرد.

7 دروغ خودخواهانه


این دروغ، حساب شده است و جهت فریب دادن دیگران صورت‌می‌‌گیرد و به‌طور معمول برای به‌دست آوردن یک‌چیز یا وضعیت مطلوب از سوی کودک، ابراز می‌شود.

8 دروغ مصلحتی


کودکان، این نوع دروغ‌گویی را به حساب خودشان برای مراقبت از دوستی که در یک وضعیت مشکل قراردارد و تحت فشار است، بیان می‌کنند.

9 دروغِ عادتی یا عادت‌شده


این نوع دروغ‌ها به دلیل نتیجه گرفتن‌های قبلی از دروغ‌هایی است که پیش از این، ابراز شده و به‌عنوان یک الگوی رفتاری در دسترس اوست و برایش کارکرد داشته است.
پرسش:
بهترین روش‌ برای پرهیزدادن کودکان از دروغ‌گفتن، ‌به غیر از شناسایی دلیل‌ها و ریشه‌های این رفتار و تصحیح آن‌ها، چه نوع عملکردی است؟

پاسخ:


مادر و پدر باید از همان سنین اولیه با ظرافت و هوشیاری، متوجه این رفتار از سوی کودک خود باشند. اگر از همان دوران اولیه، کودک را به‌خاطر دروغ‌گویی‌اش مورد طعن، مخالفت و یا استهزا و تنبیه قرار‌ندهید بلکه با آرامش، مهربانی و صبوری با او در این‌باره صحبت کنید، او نیز به‌تدریج از این نوع رفتار دست بر‌می‌دارد، ضمن آن‌که باید برخورد مادر و پدر به‌گونه‌ای باشد که به کودک، احساس شرم و یا گناه تلقین نکنند بلکه زمینه‌های بروز رفتار را از میان بردارند. مادر و پدر باهوش، باید کودک خود را نه با دعوا و مشاجره و تنبیه بلکه با بیان مثال‌های خنده‌دار و شاد، از عواقب نامطبوع دروغ‌گویی آگاه کنند. کودک با هدایت و رهبری صحیح از سوی پدر و مادر، خود را از دروغ‌گویی بی‌نیاز دیده، بنابراین، این عمل را به‌عنوان یک الگوی رفتاری، به‌کلی از دست خواهد داد‌ چراکه راه‌های بهتری برای جلب توجه خویش و یا بیان و ابراز احساس‌ها و عواطف‌ خود پیدا می‌کند. به بیان دیگر، او کم‌کم می‌آموزد و در خود، آن را تثبیت می‌کند که نه از ترس تنبیه و قانون و یا مجازات ‌بلکه به‌دلیل کنترل از درون و وجدان فردی‌اش، از دروغ‌گفتن پرهیز کند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین